کد خبر: ۶۲۹۸۳۳
تاریخ انتشار:
استاد دانشگاه آکسفورد

جنگ باایران ویرانگر است/اخراج بولتون تغییربزرگی ایجادنمی‌کند

پرفسور «فرهنگ جهان‌پور» می‌گوید اگرچه اخراج بولتون تاثیر چندانی در سیاست خارجی آمریکا ندارد، اما حمله به آرامکو لزوم پرهیز همه طرفین از جدال و...

به گزارش بولتن نیوز، روایت‌ها از دلایل اخراج جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید متفاوت است. اما همه آنها یک گمانه‌زنی را بیش از پیش تقویت می‌کند: در نبود باز شکاری کاخ سفید، شانس پیشبرد رویکرد دیپلماتیک در مناقشه ایران-آمریکا افزایش چشمگیری می‌یابد.

اما با توجه به واکنش مغرضانه مقامات آمریکا به حملات پهپادی «آرامکو»، میل شدید دولت ترامپ برای تداوم کارزار فشار حداکثری علیه ایران و اصرار طرف مقابل به مقاومت در برابر خواسته‌های وی، فرضیه آسان شدن امور با اخراج بولتون تا چه حد صحت دارد و چشم‌انداز مذاکره تهران-واشنگتن از این منظر چگونه است؟

وی به تدریس در دانشگاه های «کمبریج» و «آکسفورد» مشغول است. وی همچنین استاد دوره های آنلاین در دانشگاه های «آکسفورد»، «ییل» و «استنفورد» است. جهانپور بورس یک ساله فرصت مطالعاتی در دانشگاه «هاروارد» را داشته و طی ۲۸ سال گذشته به تدریس در رشته سیاست‌های خاورمیانه در بخش تحصیلات تکمیلی دانشگاه «آکسفورد» مشغول بوده است.

*ارزیابی شما از اخراج جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید چیست؟ آیا با رفتن وی جناح جنگ ‌طلب به اقلیت تبدیل می‌شود؟

همانطور که معروف است؛ جان بولتون یکی از تندروترین مسئولان دولت فعلی واشنگتن بود. حتی در دوره جرج دبلیو بوش و زمانی که به واسطه حملات ۱۱ سپتامبر یک حس قوی ناسیونالیستی و میل به انتقام‌جویی از عوامل جنایت شکل گرفت، کنگره آمریکا از تأیید نامزدی بولتون به عنوان سفیر این کشور در سازمان ملل امتناع کرد و وی تنها برای یک دوره کوتاه در بازه تعطیلی و بازگشایی کنگره، عهده‌دار این سمت بود.

بولتون هیچگاه درگیر جدالی نمی‌شد که به آن راضی نبود و همواره نه تنها در قبال ایران، بلکه در قبال چین، روسیه، کره شمالی وحتی اتحادیه اروپا نیز سیاست‌های به شدت خصمانه‌ای داشت. سیاست اصلی وی مبتنی بر «اول بمباران کن، بعداً بپرس» بود.

او مردی بود که در رأس کودتای شدیداً ناکام علیه نیکلاس مادورو رئیس‌جمهوری ونزوئلا قرار داشت. همان کودتایی که دولت آمریکا را به شدت مضطرب کرد حال آنکه شاید به تقویت مادورو منجر شد.

بولتون با اظهار اینکه تنها توافق مورد رضایت با کره شمالی مبتنی بر مدل لیبی است – مدلی که بر حسب آن معمر قذافی برنامه هسته‌ای ناچیز خود را رها کرد و بعد مورد حمله و قتل قرار گرفت- این توافق را به فنا داد.

در یادداشتی که بولتون در فوریه ۲۰۱۸ برای وال استریت ژورنال با عنوان «دلیل حقوقی برای حمله پیشدستانه علیه کره شمالی» نوشت، این گونه استدلال کرد که تهدید کره شمالی قریب‌الوقوع است و آمریکا باید پیش از آنکه خیلی دیر شود؛ حمله پیشگیرانه‌ای را تدارک ببیند.

قطعاً وی نیروی محرک اصلی در لغو معاهده برجسته INF (منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد) بود که از سوی ریگان و گورباچوف امضا و مانع از توسعه تسلیحات هسته‌ای میان‌برد از سوی ۲ ابرقدرت شد که ممکن بود وقوع جنگ هسته‌ای را محتمل‌تر کنند حال آنکه این (فاجعه) دامن اروپا را هم می‌گرفت. لغو این معاهده جهان را به مکانی به مراتب خطرناک‌ تر تبدیل کرده است.

آخرین تیر ترکش وی موضع‌گیری خصمانه در قبال طالبان و افغانستان بود. آمریکایی‌ها بیش از ۱۸ سال و با تحمیل ده‌ها هزار تلفات به هر ۲ طرف آن هم با صرف هزینه‌ای بیش از یک تریلیون دلار، در این کشور جنگیده‌اند. نتیجه آن شد که طالبان همچنان شورشی است و بیش از نیمی از افغانستان را در اشغال خود دارد. چنانچه این جنگ ۱۸ سال دیگر نیز ادامه داشته باشد؛ نتیجه همین یا حتی بدتر می‌شود. مشخص است که برای تراژدی افغانستان راه حل سیاسی وجود ندارد. به طور غریزی ترامپ مایل به خروج نظامیان آمریکایی و حصول نوعی از توافق با طالبان است- موضوعی که بولتون با آن مخالفت کرد.

با این حساب، او فردی بسیار جنگ طلب با دیدگاه افراطی بی‌نهایت خطرناک بود و اخراجش قطعاً به فال نیک گرفته می‌شود. اما اینکه اخراجش به این معنا خواهد بود که جناح جنگ طلب در دولت ترامپ به اقلیت تنزل خواهد یافت؛ موضوعی است که در آینده مشخص می‌شود.

*اخراج بولتون چه تاثیری بر سیاست آمریکا در قبال ایران خواهد داشت؟

در حالیکه بولتون موضعی منفی و افراط گرا در قبال بسیاری از مسائل بین‌المللی اتخاذ می‌کرد؛ دشمنی ویژه‌ای با ایران داشت. نظرات وی بازتاب نظرات اسرائیل و عربستان سعودی بود و حتی شاید در مقام دشمنی، واقعیت‌گرایی او به مراتب کمتر از آنها بود. در سخنرانی که در سال ۲۰۱۷ میلادی در جمع سازمان تروریستی منافقین داشت؛ از آنها به عنوان جایگزینی خوب برای دولت ایران یاد کرد. حتی وعده داد که پیش از ۲۰۱۹، با آنها در تهران جشن پیروزی بگیرد. همزمان، از بابت این سخنرانی‌ها ده‌ها هزار دلال از منافقین یا حامیانشان اجرت گرفت. در یادداشتی که در ۲۶ مارس ۲۰۱۵ برای نیویورک تایمز با عنوان «برای متوقف کردن بمب‌های ایران، ایران را بمباران کنیم» نوشت؛ بولتون پیش‌بینی کرد «ایران درباره برنامه هسته‌ای خود مذاکره نمی‌کند و تحریم‌ها هم مانع از ساخت یک سازه وسیع و عمیق تسلیحاتی نمی‌شود... زمان به طرز فاجعه‌باری تنگ است اما امکان موفقیت حمله همچنان وجود دارد».

البته که پیش‌بینی او غلط از آب در آمد چراکه دیدیم ایران با دولت آمریکا و همه اعضای دائم شورای امنیت به اضافه آلمان به توافق رسید و توافق هسته‌ای را امضا کرد که برنامه صلح‌آمیز هسته‌ایش را به شدت مهار می‌کرد اما حتی با این وجود و بعد از اینکه بولتون به سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید منصوب شد؛ باز هم به مواضع سازش‌ناپذیر خود ادامه داد.

*با اخراج بولتون، این گمانه‌زنی به وجود آمد که ترامپ راه دیپلماتیکی را با ایران در پیش می‌گیرد. از سوی دیگر، حملات یمنی‌ها علیه آرامکو موجب شد تا واشنگتن از آمادگی برای جنگ با ایران سخن بگوید. ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟

اگرچه در دولت ترامپ، بولتون در رأس موضع‌گیری افراطی علیه ایران بود؛ قطعاً وی تنها شخصی نبود که چنین نظراتی در قبال ایران داشت. حملات حوثی‌ها علیه پالایشگاه‌های سعودی نشان داد که شماری از مقامات بلندپایه آمریکایی به ویژه مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا قدم جای پای او گذاشته‌ و علیرغم این حقیقت که حوثی‌ها عهده‌دار مسئولیت شده‌اند؛ ایران را برای حمله‌ها مقصر می‌دانند. این نشان می‌دهد که سیاست آمریکا در قبال ایران قرار نیست در نتیجه اخراج بولتون تغییر زیادی به خود ببیند.

دشمنی آمریکا با ایران به دولت ترامپ محدود نیست. حتی در دوره اوباما هم کنگره موضع بسیار خصمانه‌ای نسبت به ایران اتخاذ و با توافق بزرگ هسته‌ای مخالفت کرد. مادامیکه فعالان سیاسی به اصطلاح نئوکان و حامی اسرائیل در شعب مختلف دولت آمریکا چنین نفوذ قدرتمندی را بر کابینه دولت و هر ۲ حزب سیاسی (دموکرات و جمهوریخواه) داشته باشند؛ خصومت با ایران ادامه خواهد داشت. اخراج شماری از افراد یا انکار شکست سیاست‌های نظامی و پارتیزانی در خاورمیانه طی چند دهه گذشته آن چیزی نیست که ضرورت دارد بلکه باید سیاست‌های آمریکا مجدداً به طور گسترده‌ای ارزیابی شود.

*اخیراً صحبت از نزدیکی دوباره به ایران حتی با در نظر گرفتن احتمال دیدار روحانی و ترامپ رؤسای جمهور ایران و آمریکا مطرح می‌شود. با در نظر گرفتن چنین دشمنی عمیقی، چشم‌انداز رابطه ۲ کشور را چطور ارزیابی می‌کنید؟

حمله حوثی‌ها به پالایشگاه‌های سعودی نشان داد حتی یک کشور کوچک با منابع محدود قادر به تحمیل خسارتی چنین بزرگ به کشوری به مراتب بزرگتر و قویتر است و می‌تواند نیمی از تولید نفت عربستان سعودی را تحت‌الشعاع قرار داده و تبعات عظیمی را برای آن کشور، بازارهای نفت و اقتصاد جهانی به بار آورد. آنهایی که در خانه‌های شیشه‌ای نشسته‌اند، باید از سنگ‌اندازی پرهیز کنند. اگر چنین حمله کوچکی می‌تواند چنین تاثیر خسارت‌باری را به جا بگذارد؛ تصور کنید اگر جنگی بزرگ در خلیج فارس دربگیرد و ایران علیه تاسیسات نفتی عربستان سعودی، امارات، بحرین و غیره انتقام‌جویی کند؛ چه پیش خواهد آمد. نتیجه یکی از تازه‌ترین تحقیقات نشان می‌دهد در نخستین روزهای جنگ احتمالی با ایران، منطقه متحمل تریلیون‌ها دلار خسارت می‌شود. چنین مسئله‌ای برای ایران و دیگر کشورهای منطقه‌ای هم صدق می‌کند. برای همین است که در مواجهه با این حمله، غرب و به ویژه آمریکا یکی از این ۲ گزینه را می‌توانند اتخاذ کنند: یا دست به ماجراجویی نظامی با تبعات نامعلوم بزنند یا تلاشی جدی برای گفتگو آن هم با هدف برقرای صلح در یمن و از آن بیشتر ایجاد محدوده امنیت منطقه‌ای در خاورمیانه به خرج دهند که این می‌تواند شامل همه کشورهای منطقه از جمله اعضای شورای همکاری خلیج فارس، ایران، عراق و دیگر کشورها باشد.

اگر دیدار بین رؤسای جمهور ایران و آمریکا تا پیش از رویدادهای اخیر مفید و مطلوب بود، اکنون که با عمق فاجعه آشنا شده‌ایم، چنین دیداری یا دست‌کم مذاکرات جدی دوجانبه حیاتی و ضروری می‌نماید. ایران دست دوستی به سوی غرب دراز و به ازای رفع تحریم‌ها، با توافق هسته‌ای مهمی موافقت کرد که فعالیت‌های هسته‌ایش را به شدت محدود کرد. اگرچه طبق ۱۵ گزارش آژانس، ایران به همه تعهداتش ذیل برجام پایبند بوده، به دلیل تحریم‌های فراسرزمینی و نامشروع آمریکا از امتیازات اقتصادی توافق محروم مانده. همچنان که شاهد شکست کامل سیاست «فشار حداکثری» هستیم و برخی از پیامدهای احتمالی وقوع جنگ میان ایران و دیگر کشورهای منطقه گوشزد شده است، پیروی همه طرفین از واقع‌گرایی و تلاش برای تنش‌زدایی بیش از پیش فوریت می‌یابد. آمریکا باید تحریم‌ها را برداشته و به برجام برگردد. قدرت‌های منطقه‌ای ازجمله ایران و عربستان سعودی باید درک کنند که با تشدید خصومت‌ها راه به جایی نمی‌برند و جامعه بین‌الملل به رهبری سازمان ملل یا اتحادیه اروپا باید آغازگر روند میانجیگری و مذاکره در راستای حصول توافقی عادلانه و با دوام میان ایران و آمریکا و همچنین ایران و کشورهای منطقه باشد.

منبع: خبرگزاری مهر

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین