به گزارش بولتن نیوز، واقعه تاریخی عاشورا به مثابه یک پدیدار تاریخی، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران و متفکران تاریخی قرار گرفته و همواره به عنوان نمودی از ثنویت تاریخی ستمپیشگی ـ عدالتخواهی، در دیدگاههای زیباییشناسانه و معرفتشناسانه مورد بازبینی و واکاوی قرار گرفته است و هر آیینه، زاویهای از اهمیت و عظمت این واقعه تاریخی، بر اهل معرفت رخنمون میشود و تاریخ را به مثابه پهنهای که هر روزش نمو عاشورایی دارد، بازتولید میکند. زنگارزدایی و خرافهزدایی از این واقعه پراهمیت تاریخی، میتواند باعث افزایش شفافیت ماهیت این کنش معرفتشناسانهِ بدون تاریخ مصرف در سرتاسر جهان خواهد شد. حضور مداوم و پیوسته روح این واقعه در معماری، هنرهای نمایشی و تزئینی، موسیقی و ادبیات شیعیان، خاصه ایران، بیانگر پیوستار فرهنگی و عقیدتی تاریخی بنیانهای اجتماعی ایران (بازار، مذهب، خانواده، دولت) با واقعه عاشورا و نفوذ آن در سنتهای اجتماعی و رفتارهای عادی ایرانیان است که یکسره ظلمستیزی (فارغ از تعریف مبادی ستمپیشگی و ستمپذیری) را در سرشت خود، میپرورانند.
پروفسور «جوآنا گوستاوسون» نایب رئیس دپارتمان مطالعات ادیان و استاد کرسی اسلامشناسی دانشگاه لاند سوئد که چندین اثر در رابطه با تاریخ تشیع نیز به رشته تحریر درآورده، در گفتوگو با ایلنا از اهمیت این واقعه تاریخی به عنوان «لحظه معرفتشناختی» یاد میکند. مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
پس از گذشت حدود هزار و چهارصد سال از واقعه عاشورا، هنوز چندصد میلیون نفر از مردم جهان سالروز واقعه عاشورا را گرامی میدارند و به عزاداری برای این مصیبت میپردازند. علت اهمیت دادن به این موضوع به عنوان یک ابرتراژدی تاریخی، فقط به جهت نیاز به تکیهگاه غمانگیز تاریخیست یا واجد اهمیت گفتمانی برای این جمعیت گسترده در سرتاسر جهان است؟
مسلمانان و به طور مشخص شیعیان، در بکارگیری دوآلیته (ثنویت) تاریخی در رابطه با ستمگران و جباران و حقانیت ستمدیدگان، توانستند یک گفتمان کلاسیک و اصیل تاریخی بسازند که هیچ شباهتی به ایدئولوژیهای دست چپی ندارد و توانسته صورتبندی متمایز و اعجابآوری از مفاهیمی نظیر ستم، زورگویی و آزادگی در برابر جباریت سیاسی و سیر آن در تاریخ ارائه کند که بدون شک واجد تاملات گسترده پدیدارشناسی میتواند باشد. امام حسین(ع)، توانست در شرایطی که میتوانست یک مصالحه سیاسی حداکثری داشته باشد و از خلیفه بیتجربه امتیازات گستردهای بگیرد و آزادانه به ترویج سنت پیامبر اسلام(ص) بپردازد؛ با این حال، او و یارانش که به همان سنت تاریخی پیامبر اسلام باور عمیق قلبی داشتند، حاضر به هیچ گونه مماشاتی در برابر نظام قدرتِ فاسد نشدند و حتی توانستند که با ایستادگی در برابر حاکمِ نادان مسلمانان که هم از دانش دینی بیبهره بود و هم از ذکاوت سیاسی تهی بود، مشروعیتی را که خلیفه با استفاده از ثروت گسترده حاکمیت به دست آورده بود، با حداقل توان نظامی و بدون پشتوانه سیاسی به چالش بکشند. به شکلی که حتی فرزندش و برخی دیگر از جانشینانش از اقدامات او اعلام برائت کردند و او را نادان و نامشروع خطاب کردند. اینکه مسلمانان همواره یاد این واقعه تاریخی را با مناسک مذهبی و اعتقادی خاص زنده نگاه داشتهاند، نشان دهنده اعتقاد تاریخی این جوامع، نسبت به این واقعه تاریخیست که توانستهاند از آن یک امر مستمر گفتمانی تاریخی استخراج کنند و در برابر تمامی جریانات جبار (تیرانی) تاریخی، برسازی کنند و به آن تکیه بدهند که درواقع به یک لحظه معرفتشناسی تاریخی اتکا میکند.
به چه دلایلی امکان تداوم یک گفتمان تاریخی بعد از گذشت حدود یک و نیم هزاره، همچنان میسر است و محورهای تبدیل واقعه عاشورا به یک گفتمان، همچنان پابرجاست؟ چگونه امکان دارد که یک واقعه به یک گفتمان واجد مناسک آیینی تبدیل شود؟
سوال بسیار مهمیست که احتمالا نمیشود پاسخ یکسان و یکپارچهای برای آن یافت! البته این واقعه یگانگی تاریخی را به لحاظ تراژدی دارد و میتواند پهلو به آیینهای اسطورهای در چین، هند، ایران، روم باستان و مصائب مسیح بزند و حتی از آن هم فراتر برود! زیرا میشود از عاشورا به عنوان تلاش برای نسلکشی یک باور آزادیخواهانه در برابر جباریت سیستم حاکم یاد کرد.
امام حسین(ع)، پیشوای یک جریان رفرمیست (اصلاحگر) دینی بود که به قرائت حاکمیتی از اسلام اعتراض داشت و نمیخواست که یک خوانش انحرافی دولتی از دین اسلام را به رسمیت بشناسد و نمیخواست که اسلام به تبلیغات حاکمیتی آلوده شود! در هر حال این قیام، با هدفی تحولخواهانه و آزادیخواهانه صورت پذیرفت و به علت داشتن تکیهگاههای معرفتی و فکری و دلایل تداومپذیر تاریخی، توانست به عنوان یک ابرگفتمان تاریخی عمل کند و بقای این گفتمان تا روزگار ما، نشان دهنده تداوم زمینههای بروز این قیام تا امروز است. به عبارتی دیگر، پیروان امام حسین (ع)، خود را در تعارض تاریخی با وضع موجود، و همچنین اعمال جباریت تاریخی در قبال شیعیان میبینند و به همین دلیل، با زنده نگاه داشتن این نماد استراتژیک تاریخ اسلام، میخواهند که روح ایستادگی در برابر این جباریت را در میان هممسلکان خود زنده نگاه دارند و به همین دلیل بود که توانستند یک واقع را به یک ابرگفتمان پرقدرت تاریخی تبدیل کنند.
علت اقبال عمومی به عاشورا در میان پیروان ادیان دیگر که در مجاورت با شیعیان زندگی میکنند، چیست؟ آیا واقعه عاشورا توانسته به موضوعی بیروندینی بدل شود که افراد مختلف فارغ از دین و آیینشان، نسبت به آن همذاتپنداری و پیوستگی تاریخی داشته باشند؟
حتما همینطور بوده، زیرا پیروان واقعی امام حسین(ع)، هزاران نفری نبودند که با ایشان مکاتبه داشتند و خواستند که ایشان برای برعهده گرفتن رهبری یک جریان متمایز اجتماعی، به عراق سفر کند؛ بلکه هفتاد (و دو) نفری بودند که با ایشان در آن فاجعه تراژیک حضور داشتند و بعدها به جمع چندصد میلیونی تبدیل شدند که شما هم به آن اشاره کردید! البته این اثرگذاری بسیار بیشتر از تعلقات مذهبیست و افراد بسیار زیادی که مسلمان نیستند هم، رهبری تراژیکترین جریان آزادیخواه تاریخ توسط ایشان، و عدم پذیرش ستم دستگاه حکومتی جبار و اصالت گذاشتن به حق انتخاب و آزادی از جانب امام حسین(ع)، را سرلوحه کار خود قرار دادند و به این موضوع هم اقرار کردهاند؛ مهاتما گاندی، نلسون ماندلا و مارتین لوترکینگ، از جمله رهبران آزادیخواه معاصر هستند که به شکل آشکار نسبت به این اثرپذیری گفتمانی اقرار کردهاند؛ باید یادآوری کنم که این ابرگفتمان تاریخی، هرچند در درون موضوعات مربوط به مسلمانان و شیعیان جای میگیرد اما به هیچ وجه نباید آن را به یک موضوع صرف درون دینی و یک منازعه مذهبی فروکاست بدهیم؛ بلکه باید از آن به عنوان یک الگوی انسانی فرادینی یاد کنیم که توانست به همه آزادیخواهان جهان، درس مقاومت در برابر حاکمان مستبد و توتالیتر را بدهد و بر حق انتخاب آزادانه زیست سیاسی و اجتماعی و دینی افراد، پافشاری کند. به همین دلیل است که پیوستگی تاریخی آزادیخواهان با امام حسین(ع)، یک امر پذیرفته شده در جوامع گوناگون است که تصاویر عزاداریهای مختلف در سراسر جهان در روز عاشورا، نشاندهنده این همبستگی تاریخی با اهداف قیام عاشوراست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com