فیلمها میتوانند دریچههایی به حوزههای متفاوت و فراوانی باشند که تاریخ تنها یکی از آنهاست.
گروه فرهنگ و هنر: فیلمها میتوانند دریچههایی به حوزههای متفاوت و فراوانی باشند که تاریخ تنها یکی از آنهاست. البته میتوان برای درک تاریخ و گذشته به موسیقیهای خاص قدیمی گوش داد یا نقاشیهایی که متعلق به چند قرن قبل هستند را تماشا کرد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از برترین ها، با این وجود فیلم میتواند گذشته را با تمامی عناصر و جزییاتش به زندگی بازگرداند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم بزرگ و برتری آشنا کنیم که دیدگاه شما نسبت به گذشته و تاریخ را به کلی تغییر خواهند داد.
۱. ۱۲ سال بردگی (۲۰۱۳) - استیو مک کوئین
فیلمها و سریالهایی مانند «ریشهها» (Roots)، «جانگوی آزاد شده» (Django Unchained) یا حتی «بر باد رفته» (Gone with the Wind) بودهاند که به موضوع بردگی و برده داری پرداختهاند، اما هیچکدام از فیلمهایی با این موضوع را نمیتوان با سومین فیلم استیو مک کوئین مقایسه کرد که در آن بیرحمانهترین و صادقانهترین شکل از دوران بردهداری در دهه ۱۸۵۰ ایالات متحده به تصویر کشیده میشود. فیلم «۱۲ سال بردگی» (۱۲ Years A Slave) حاوی رویکرد مک کوئین در ترکیب خشونت و بیرحمی از یک طرف و موضوعی دشوار برای خلق یک اثر قدرتمند سینمایی است. در این فیلم داستان پرفراز و نشیب سرگذشت سالومون نورثوپ با بازی حیرت انگیز و بسیار واقع گرایانه چیوتل اجیوفور روایت میشود که از سیاهپوستی آزاد به بردهای در قلب جنوب کشور تبدیل شد.
این فیلم ماهیتی اپیزودیک دارد که در آن حراج، انتقال، شرایط زندگی و کار و ترومای روانی که بردگان در آن زمان متحمل میشدند به تصویر کشیده میشود. تمام این فیلم بر اساس کتاب زندگینامه نورثوپ نوشته شده است. علیرغم سختی موضوع و خشونت موجود در آن، مک کوئین موفق میشود زیبایی را در فرار و جستجوی آزادی پیدا نماید. هیچ فیلمی قبل و بعد از «۱۲ سال بردگی» نتوانسته به این واقعیت و تاثیرگذاری زندگی افراد
سیاهپوست و
رنگین پوست در دوران پیش از جنگ داخلی آمریکا را به تصویر بکشد.
۲. آمادئوس (۱۹۸۴) - میلوش فورمنوقتی پای اپرا یا موسیقی کلاسیک به میان میآید، بسیاری به یاد آریستوکراسی انگلیسی یا فیلمهای خشکی میافتند که در آنها لباسها و دکور جاذبه اصلی هستند. اما وقتی
میلوش فورمن نمایشنامه
پیتر شافر را به روی پرده آورد چنین موضوعی صحت نداشت. البته تماشای فیلم
«آمادئوس» (Amadeus) با توجه به آن همه طراحی دکور، لباسها، کلاه گیسها، گریمها و دیگر جنبههای فیزیکی خارقالعادهاش لذت بخش است، اما فضا، شرایط، حالت و پرسونای شخصیتها و به ویژه شخصیت
موتزارت، باعث میشود که وین را در دهه ۱۷۷۰ بسیار متفاوت از قبل ببینیم.
با افشاگریهای فیلم از طریق فلش بکهای شخصیت
سالیری، که پر از عشق، خشم و حسادت است نه تنها خلاقیت و هنرمندی موتزارت را مشاهده میکنیم بلکه درگیری درونی او در رابطه با عیاشی، خوشگذرانی و رفتار بچهگانهاش را به وضوح دیده و درک میکنیم. در فیلمهای مشابه معمولاً شاهد نوعی هجو و شوخی هستیم، اما در «آمادئوس» فورمن تنها واقعیت را بیان میکند و سرزندگی را به تصویر میکشد که هیچگاه شاهد آن نبودهایم.
۳. دار و دستههای نیویورکی (۲۰۰۲) - مارتین اسکورسیزیفیلم
«دار و دستههای نیویورکی» (Gangs of New York) فیلمی بود که
مارتین اسکورسیزی از همان زمانی که در دانشگاه نیویورک در رشته فیلمسازی تحصیل میکرد قصد ساخت آن را داشت. این فیلم در مورد دار و دستههای متعددی است که در گذشته در شهر نیویورک جولان میدادند که البته پلیدی را میتوان در تمام اجزای داخلی داستان حس نمود. این فیلم زندگی کثیف و پرتنش در نیویورک بین سالهای ۱۸۴۶ تا ۱۸۶۲، فساد ویلیام توید و تامانی هال، مهاجران ایرلندی، و در نهایت درگیری خونین و شورشهای مرگبار گروههای رقیب را به تصویر میکشد.
به جای ارائه یک فیلم تاریخی در قالب مستندگونه، اسکورسیزی از داستان پسری که در فکر انتقام مرگ پدرش است استفاده میکند، پسری که به درون قویترین دار و دسته شهر نفوذ کرده و اعتماد مرگی که مسئول مرگ پدرش بوده را به دست میآورد. بکارگیری بازیگرانی بزرگ و داستانی کلیشهای به اسکورسیزی امکان داد دنیا و فضایی را به تصویر بکشد که تا آن زمان دیده نشده بود. این فیلم را میتوان متفاوت از فیلم
«عصر معصومیت» (The Age of Innocence)، فیلم قبلی اسکورسیزی با بازی
دانیل دی لوییس دانست، زیرا در فیلم «دار و دستههای نیویورکی» تصویری بسیار واقع گرایانهتر از زندگی در خیابانهای نیویورک در آن دوران ارائه میشود.
۴. آخرالزمان (۲۰۰۶) - مل گیبسونفیلم
«آخرالزمان» (Apocalypto) فیلمی در مورد تمدن
مایاها و با زبان خودشان است، موضوعی که قبل و بعد از این فیلم هرگز به آن پرداخته نشد.
مل گیبسون برای ساخت این فیلم تماماً از نابازیگران محلی استفاده کرده و فیلمبرداری را به شیوه دیجیتال انجام داد. بدین ترتیب در «آخرالزمان» شاهد فیلمی با تکنولوژی مدرن در مورد تمدنی باستانی در اوایل دهه ۱۵۰۰ میلادی در مکزیک هستیم. داستان فیلم نسبتاً ساده است که در آن مرد جوانی برای زنده ماندن فرار کرده و در ادامه تلاش میکند به خانه بازگردد و در این مسیر در قلمرویی در آستانه نابودی که غرق در قربانی کردن انسانها، وحشت و مراسم دینی است قدم میگذارد.
هر چه داستان پیش میرود بیشتر و بیشتر با تمدن مایا آشنا میشویم. منتقدان و کارشناسان بر این باورند که این فیلم تصویری کاملاً درست از این تمدن ارائه میدهد که با نقاشیها و طرحهای بجای مانده از این تمدن مطابقت دارد. یکی از تاثیرگذارترین و هیجان انگیزترین جلوههای بصری فیلم گیبسون استفاده از قربانی کردن انسانهاست که ما را به فکر فرو میبرد. بدین ترتیب مل گیبسون موفق میشود بدون نیاز به ترک روایت داستان، چیزی را به ما نشان دهد که هرگز ندیده بودیم و هیچ فیلمسازی
جرأت نشان دادن آن را تا آن زمان نداشت.
۵. نبرد الجزایر (۱۹۶۶) - گیلو پونته کورووفیلم
«نبرد الجزایر» (The Battle of Algiers) فیلمی است که در ابتدای داستان به سادگی میتوان آن را با یک فیلم مستند اشتباه گرفت، اما رفته رفته به یک چیز شخصی، ترسناک و دارای ارتباط با دنیای مدرن تبدیل میشود.
پونته کوروو این فیلم را به یک شکل دقیق مستند گونه فیلمبرداری کرده که الجزایریها را در تلاش برای بدست آوردن
استقلال خود از دولت فرانسه به تصویر میکشد.
در حالی که فیلم در مسیر زمان تلاشها و تقلاهای روزانه و معمول زندگی واقعی این مردان و زنان را به ما نشان میدهد، رفته رفته متوجه زندگی و فعالیتهای پارتیزانی و شورش و یاغیگیری از منظری متفاوت میشویم. اینجا شاهد مردمانی هستیم که فقط میخواهند زندگیشان را بر اساس فرهنگ، دین و دکترین اجتماعی خود تجربه کرده و نمیخواهند که
قدرتهای استعماری در زندگی آنها دخالتی داشته باشند. در این فیلم نشان داده میشود که الجزایریها عملیات خرابکارانه را نه به خاطر تفکرات و اعمال تروریست مآبانه بلکه به عنوان مبارزهای برای آزادی انجام میدهند. نمایش این فیلم برای ۵ سال در فرانسه ممنوع بود و تنها پس از پایان درگیریهای الجزایر در سال ۱۹۷۱ به نمایش عمومی درآمد.
این فیلم هنوز هم منبعی الهام بخش برای رویکردهای
درام-مستند تجربی و تاثیرگذار در عالم سینما محسوب میشود. ترسناک است که فکر کنیم داستان و محتوای این فیلم پس از ۵۰ سال هنوز هم در دنیای امروزی قابل درک و زنده است و همچنان باعث میشود که به دنیای کنونی خود نگاه متفاوتی داشته باشیم.