فیلم هایی نیز هستند که در پایان به شکلی غیرمنتظره همه شخصیت ها را از بین می برند و دیدگاهی واقع بینانه تر، به شخصیت های داستان خود دارند.
گروه فرهنگ و هنر: پایان های خوش کلیشه ای است که به خاطر سلیقه مخاطبان در فیلم ها گنجانده شده و به یک کلیشه تبدیل شده است. این گونه پایان بندی ها ممکن است با واقعیت های زندگی سازگار نباشند اما به خاطر ذائقه مخاطبان عام به یک پدیده معمول و غالب تبدیل شده اند. با این وجود فیلم هایی نیز هستند که در پایان به شکلی غیرمنتظره همه شخصیت ها را از بین می برند و دیدگاهی واقع بینانه تر، اگر چه بیرحمانه، به شخصیت های داستان خود دارند، چیزی که نمونه های آن را می توان در سریال هایی مانند «بازی تاج و تخت» و «مردگان متحرک» دید که به خاطر خشونت و کشت و کشتارهای متعددشان شناخته می شوند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزیاتو، در ادامه مطلب می خواهیم به فیلم هایی اشاره کنیم که مرگ را در بدترین و شدیدترین شکل ممکن در آغوش کشیده و در پایان یک نفر از شخصیت های فیلم و گاهی کل جهان را نابود می سازند، به نحوی که هنگام بالا رفتن تیتراژ پایانی، مخاطب در حالت شوک کامل قرار دارد.
۱۰- در زیر سیاره میمون ها (۱۹۷۰)
فیلم «در زیر سیاره میمون ها» (Beneath the Planet of the Apes) که دنباله ای بر فیلم اورجینال «سیاره میمون ها» (Planet of the Apes) بود در مورد گروهی کوچک از انسان های جهش یافته است که مخفیانه در زیر شهرهای بزرگی که توسط نخستی های آینده اشغال شده زندگی می کنند. با این وجود، با یک جدیت خاص، این فیلم سفر شخصیت برنت به سیاره میمون ها را برای پیدا کردن یکی از فضانوردانی که در فیلم اورجینال معرفی شد، جورج تیلور، روایت می کند. در جستجوی این مرد گمشده، برنت با گروهی از میمون های بسیار مهاجم که اکنون ساکنین اصلی زمین بوده و گروهی از انسان های شورشی که در زیر شهر نیویورک زندگی کرده و برای جلوگیری از کشف شدن توسط میمون ها، به شیوه تله پاتی با هم ارتباط برقرار می کنند روبرو می شود. این گروه یک بمب هسته ای بسیار بزرگ را می پرستند و در اثر سال ها در معرض تشعشعات هسته ای بودن ظاهرشان به کلی تغییر کرده و دچار جهش های ژنتیکی شده است.
در این میان، برنت باید تیلور را پیدا کند در حالی که این دو گروه نخستی که به اندازه هم زندگی ابتدایی و سبک رفتاری وحشیانه ای دارند دائماً در حال مبارزه با یکدیگر بوده و برنت باید در کشمکش میان آن ها خود را زنده نگه دارد. با کشف شدن این کلونی زیرزمینی توسط میمون ها، آن ها سعی می کنند که نسل بشر را این بار برای همیشه و به طور کامل نابود سازند و در نبرد بین دو گروه، بمب هسته ای مخفی شده منفجر شده و زمین همراه با تمام ساکنین آن از بین می رود. با این وجود، از بین رفتن زمین و نابودی نسل ساکنان نخستی آن مانع ساختن دنباله ها و راه اندازی های مجدد این فرانچایز نشد. اگر چه فیلم «در زیر سیاره میمون ها» بهترین فیلم این فرانچایز به شمار نمی آید اما باید آن را یکی از غیرمعمول ترین و شجاعانه ترین آن ها دانست که هنگام احساس بحران وجودی، گزینه ای مناسب برای تماشا کردن است.
۹- این آخرشه (۲۰۱۳)
یکی از معدود کمدی های این ژانر،
«این آخرشه» (This is the End) از هر لحاظ جشنی برای دوستان قدیمی در دنیای سینماست. وقتی که
جیمز فرانکو تصمیم می گیرد یک مهمانی بزرگ برای چهره های مشهور هالیوود برگزار کند، یک اتفاق
آخرالزمانی و ویرانگر جشن را کوتاه می کند.
سث روگن،
جیمز فرانکو،
جونا هیل،
جی باروشل،
دنی مک براید و
کریگ رابینسون که در خانه بزرگ فرانکو گرفتار شده و هیولاهای فرازمینی بیرون از خانه نیز در صدد شکار آن ها هستند، باید تلاش کنند زنده بمانند. علیرغم نهایت تلاششان، در نهایت همه شخصیت ها به نحوی کشته می شوند و می توان نتیچه گرفت که این اتفاقی است که برای تمام جهان رخ می دهد. این گروه در می یابند که با فدا کردن جان خودشان به شکلی شجاعانه، می توانند جایی در بهشت داشته باشند و این موضوع را با زنده زنده خورده شدن ترجیح می دهند.
۸- آفتاب (۲۰۰۷)
بعد از آلوده شدن خورشید با ماده تاریک، خورشید شروع به افول می کند و زمین عواقب این امر را متحمل می شود. خطر وقوع یک
عصر یخبندان جدید زمین را تهدید می کند و تنها امید زمینیان یک سفینه فضایی پیشرفته به نام
ایکاروس است که تعدادی فضانورد همراه با یک بمب هسته ای سوار آن هستند و نقشه این است که با انداختن بمب به درون خورشید، بار دیگر آن را زنده نمایند. این ماموریت با شکست مواجه می شود و اکنون پس از هفت سال نوبت گروهی دیگر از فضانوردان سوار بر سفینه ا
یکاروس ۲ است که این ماموریت را با عجله و شتاب بیشتر انجام دهند. فیلم
«آفتاب» (Sunshine) ساخته
دنی بویل فیلمی پر از تنش، خشن و فضایی است که وقتی مشخص می گردد سفینه ایکاروس هنوز در حال گردش در فضا بوده و فضانوردان سفینه دوم قصد ورود به آن را دارند، داستان آن از یک
تریلر علمی تخیلی به یک
اسلشر ترسناک تبدیل می شود.
در شرایطی که کاپیتان این سفینه دیوانه شده و تمامی پرسنل آن را به قتل رسانده، وی سعی می کند همان کار را در مورد سفینه ایکاروس دو و سرنشینان آن نیز انجام داده و البته موفق نیز می شود اما نه قبل از آن که بمب هسته ای از سفینه خارج شده و به صورت دستی در قلب خورشید رها شود. البته این کار تنها با مرگ سرنشینان سفینه همراه می شود و مخاطب مرگ قریب الوقوع و اجتناب ناپذیر را در چشمان تمامی شخصیت های فیلم می بیند.
۷- هشت نفرت انگیز (۲۰۱۵)
هشتمین فیلم
کوئنتین تارانتینو و دومین وسترن او در زمان اکرانش، مانند همیشه باعث ایجاد یک دودستگی در میان مخاطبان و منتقدین شد اما اگر یک چیز باشد که تارانتینو آن را به بهترین شکل ممکن انجام می دهد و رقیبی در آن برای خود نمی بیند، خشونت واضح است که معمولاً با مرگ هایی واضح و ترسناک همراه می شود. فیلم
«هشت نفرت انگیز» (The Hateful Eight) نیز در این قاعده از دیگر فیلم های تارانتینو مستثنی نیست. داستان این فیلم در مورد هشت نفر است که در تلاش برای فرار از کولاک در یک کلبه میان راهی با هم برخورد می کنند. جان روث و مارکویز وارن دو جایزه بگیر هستند که یک زن قاتل به نام دیزی دومرگو را دستگیر کرده اند و همراه با کلانتر کریس منیکس در حال سفر به شهر هستند که با چهار غریبه دیگر که در این کلبه پناه گرفته اند مواجه می شوند.
بعد از این که مشخص می شود این افراد آن چیزی که ادعا می کنند نیستند، تنش بین آن ها بالا می گیرد و این موضوع باعث می شود که هر دقیقه باقی ماندن در کلبه، شانس زنده ماندن هر شخصیت را کاهش دهد. در جریان تیراندازی، مسموم کردن و دار زدن، در پایان هیچ یک از شخصیت ها موفق به خارج شدن از کلبه نمی شود به طوری که دو شخصیت باقیمانده در نزاع بر سر نامه ای جعلی از آبراهام لینکلن درگیر شده و در اثر خونریزی شدید ناگزیر با مرگ روبرو می شوند. چقدر
شاعرانه! اگر چه نمی توان «هشت نفرت انگیز» را بهترین فیلم تارانتینو دانست اما همچنان یک اثر شاخص سینمایی است که پر از پیچش های داستانی و اتفاقات شوکه کننده است که تماشای آن جذابیت خاصی دارد.
۶- پروژه جادوگر بلر (۱۹۹۹)
به عنوان یک
فیلم ترسناک شبه مستند در ژانر ویدیو پیدا شده (found footage)، شخصیت های فیلم
«پروژه جادوگر بلر» (The Blair Witch Project) باید بمیرند تا ویدیویی از آن ها به جای مانده و بعداً پیدا شود. این فیلم داستان سه ماجراجو در دل طبیعت را روایت می کند که با حوادثی روبرو می شوند، اتفاقاتی که نشان از چیزی خطرناک و مرگبار در دل جنگل می دهد. مخاطب در حال تماشای جریانات فیلم است در حالی که شخصیت های فیلم توسط قدرتی ناشناخته یکی یکی از بین می روند و تنها دوربین آن ها باقی می ماند تا داستان مرگ این سه را برای پیدا کنندگان ویدیو بازگو نماید. البته مخاطبان در سال ۱۹۹۹ برای چنین تجربه ای آماده نبوده و سبک خلاقانه مرگ شخصیت های فیلم آن ها را شوکه کرد و چیزی فراتر از آن.
در آن دوران هنوز کسی با سبک ترسناک
ویدیو پیدا شده آشنایی نداشت و مخاطبان آماده بودند باور کنند که این نوارها روایت کننده اتفاقاتی واقعی هستند. بدین ترتیب افسانه جادوگر بلر شکل گرفته و جایی برای خود در تاریخ سینما یافت که پیشقراول یک سبک خاص و ترسناک بود که برای نسل ها، مخاطبان را از جنگل و کمپ زدن وحشت زده ساخت. گنگ بودن مرز بین واقعیت و داستان چیزی است که به خوبی به نفع «پروژه جادوگر بلر» تمام شد. هیچ کسی انتظار ندارد که مرگی روی پرده تنها برای سرگرم کردن مخاطبان و به شکلی واقعی رخ دهد اما این دقیقاً همان چیزی است که با تماشای این فیلم فکر می کنید رخ داده است.
منبع: روزیاتو