عده ای جاهل استادنما هنوز در این مملکت هستند که اعتقاد دارند غرب و علی الخصوص انگلیس و آمریکا هیچ ضدیتی با جمهوری اسلامی ندارند.
گروه سیاسی _ سید محسن عبدالهی: سید عطاءالله مهاجرانی که زمانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی بود، سال ها پیش به انگلستان مهاجرت کرد و به عنوان کارشناس مسائل سیاسی در برنامه های مختلف شبکه بی بی سی حضور می یافت.
به گزارش بولتن نیوز، اخیرا و بعد از قضیه توقیف نفتکش ایرانی و درگیری هایی که ایران با گروهک های تروریستی دارد و همچنین قدم های ایران برای مجبور کردن طرف اروپایی به انجام تعهدات خود در قبال برجام ، بی بی سی شدت حملات خود را به جمهوری اسلامی افزایش داد و با ادبیاتی مشابه گروهک های معاند درباره ایران صحبت کرد و حتی کار را تا جایی رساند که تمامیت ارضی ایران را نیز در برنامه هایش مورد تعدی قرار داد.
در این وضعیت بود که مهاجرانی به درخواست مخاطبان خود در فضای مجازی مبنی بر عدم حضور در بی بی سی به عنوان کارشناس، خواسته مخاطبانش را اجابت کرد و حضور در برنامه های این شبکه را تحریم نمود.
درباره این اتفاق می توان نکاتی را ذکر کرد. مساله اول اینجاست مگر مهاجرانی که خود را فردی اندیشمند می داند تا امروز متوجه ماهیت این شبکه نشده بود که به ناگاه از تحریم بی بی سی بابت اهانت به تمامیت ارضی ایران صحبت می کند؟! یعنی تا امروز مشخص نبود که این شبکه سلطنتی به دنبال چه اهدافی است و منفعت سازمانی اش چه عملکردی را برایش تعریف کرده اند؟! اگر واقعا این چنین بوده است که بهتر است اساسا مهاجرانی دیگر در زمینه های سیاسی مطلقا ادعای تئوریسین بودن نکند زیرا این که علت تاسیس بی بی سی فارسی چه می تواند باشد، اظهر من الشمس است.
دیگر اینکه آش بی بی سی چه مقدار شور شده است که فردی همچون مهاجرانی نیز نمی تواند به علت خراب نشدن وجهه ای که میان مخاطبانش دارد، به حضور خود ولو به صورت مصلحتی در این شبکه ادامه دهد. هنگامی که شبکه ای با ادعای بی طرفی و حرفه ای بودن به میدان می آید اما کار را تا جایی پیش می برد که تمامیت ارضی کشوری دیگر را مورد هدف قرار می دهد و با ادبیاتی که مخصوص به گروهک های معاند و تجزیه طلب است، درباره ایران صحبت می کند، دیگر نمی توان سکوت کرد و تنها نظاره گر این میزان از وقاحت و تروریسم رسانه ای بود.
البته دور از انصاف است نگوییم باز دم مهاجرانی گرم که حداقل امروز حتی اگر مصلحتی هم باشد، به چنین نتیجه ای رسیده است. عده ای جاهل استادنما هنوز در این مملکت هستند که اعتقاد دارند غرب و علی الخصوص انگلیس و آمریکا هیچ ضدیتی با جمهوری اسلامی ندارند و تمام آرزویشان یک دقیقه نشستن بر همان صندلی ایست که مهاجرانی در بی بی سی بر روی آن می نشست.
اما این شیر خر خورده کی میخواهد به اهداف پلید عربستان پی ببرد که دست از گدایی و وطن فروشی نزد سعودی های پست فطرت بردارد، در ضمن ایشون هجرت نکرده، فرار کرده، برخی وقتی غذای سر سفره یزید چرب نباشد دم از حسینی بودند میزنند اما وقتی سفره یزید چرب تر و شیرین تر شود امام زمان علیه السلام را قابل نقد میدانند و خودشان بهانه ایی برای نوکری مجدد کفر و استکبار پیدا میکنند، اصلاح طلبان کسانی هستند که با دشمنان کشور و اسلام، تساهل و تسامح را در پیش میگیرند و در مقابل وطن دوستان و مومنان به اسلام با کینه و اشد رفتار بغض آلود عملکرده و میکنند، کتاب تاریخ معاصر ایران پر است از صفحاتی که در آن سیاهه اصلاح طلبان در خیانت و رفتار های دوگانه و دوگانه سازی و فریبکاری بر علیه ایران و اسلام ثبت شده و متاسفانه در حال ثبت است، دم از راستگویی و...میزنند اما حتی نمایش یک سریال تماما مستند و حقیقی را بر نمیتابند، صدامی که نتوانست لباس مقدس کار را از تن کارگران وصنتعگران و تلاشگران عرصه های مختلف اقتصادی و... خارج کند سیاستمداران اصلاح طلب با مثلا خصوصی سازی انجام دادن، صدامی که نتوانست با بمباران پتروشیمها، صنایع نفت و گاز، کارخانجات خودرو سازی و کارخانجات مطرحی مانند ماشین سازی های مهم را فلج کند امروزه توسط اصلاح طلبان با وقاحت چوب حراج میخورد آنهم به قیمت های خیلی خیلی غیر واقعی و وقیحانه آنهم در قالب خصوصی سازی یا بهتر بنویسم بنام خصو صی سازی اما بکام مافیا های گوناگون رانت و فامیل بازی مسئولین اصلاح طلب و عناصر وابسته به آنها، در زمان جنگ برای اینکه هواپیماهای بعثی نتوانند خطوط برق ایران را در بخش توزیع و فوق توزیع مورد هدف قرار دهند با تلاش زحمتکشان این صنعت خطوط ایزایی و انحرافی زده شد تا با فریب دشمن انرژی الکتریکی همیشه تامین و صنایع ما تعطیل نشود و همیشه سعی میشد صنعت نیروگاهی سر پا و درحال توسعه باشد اما امروز به خاطر وجود نحس اصلاح طلبان یا با معاهده پاریس به تامین انرژی الکتریکی و صنایع وابسته ضربه میزنند یا با ماینر های بیت کوینی و... آنهم در زمانی که سدهاکم آبی ندارند، از بخش مسکن هم دیگر هیچ ننویسم بهتر است که خودش مثنوی هفتاد من کاغذ است.
در بخش های فرهنگی و اخلاقی وضعیت وخیم تر است از یکطرف بواسطه اختلاف طبقاتی که اصلاح طلبان درست کردند اعتقاد به حلال و حرام اقتصادی را در نظر عامه مردم تضعیف نمودند و از طرفی با گسترش لانه های فسادی بنام بانک هم ربا را بخورد اقتصاد ایران و انقلاب اسلامی دادند و هم با بنگاه داری بجای حمایت از تولید مایه بیچاره گی اقتصاد و مایه گرفتار شدن صنایع خورد و بزرگ کشور و یکی از اسباب نابودی آنها شدند، از نظر اخلاقی هم بیست و چند دستگاه متولی امور فرهنگی و اخلاقی جامعه هستند اما فقط به دستگاه انتظامی کشور دستور کار و برخورد با نا فهم های اجتماعی را میدهند بدون اینکه برای ازدواج آسان و تامین نیازهای قانونی و شرعی و فهم اجتماعی و اعتقادی جوانان تلاشی صورت گیرد فقط دستور بر خورد میدهند چون خودشان میدانند برخورد نتیجه عکس برای محبوبیت نظام دارد. براستی چرا در غیاب خود خواسته رئیس جمهور در شورای فرهنگی، علیر غم دستور صریح رهبری معزز آقای رئیس مجلس آقای لاریجانی شورای فرهنگ انقلاب اسلامی تشکیل نمیدهد و از دستورات رهبری معزز سر باز میزنند ؟!
اصلاح طلبان در دولت و مجلس برای مسکن جوانان و مردم، برای ازدواج آسان جوانان ، برای کار و کسب جوانان، برای تعالی فکری و اعتقادی، برای تامین ورزشگاه و کتابخانه ها مورد نیاز جوانان اقدامی موثری انجام نمیدهند، اما تمام دغدغه هایشان اختلاط ورزشگاهاست!
بسترهای فساد مانند مجالس مختلط کنسرت های معصیت، اینترنت رها شده در دامن گوگل و شبکه های جاسوس اما مثلا اجتماعی بیگانه و سینمای فاسد داخلی و تائتر مفتضح و اعتیاد و مواد آفیونی و الکل و ازدواج های سفید و رابطه های ناسالم ... همگی برای جوانان به لطف هم تیمهای این شیر خر خورده آماده و مهیاست،