غیر قابل انکار است که استودیوی پیکسار و استودیوی گیبلی بعد از پایان دوران طلایی دیزنی دو استودیوی انیمیشنسازی سرآمد و برتر جهان هستند.
گروه فرهنگ و هنر: هر هفته سایت ایندیوایر از گروهی منتقدان دستچین شده سوالهایی میپرسد و پاسخ آنها را منتشر میکند. غیر قابل انکار است که استودیوی پیکسار و استودیوی گیبلی بعد از پایان دوران طلایی دیزنی دو استودیوی انیمیشنسازی سرآمد و برتر جهان هستند. یکی از آنها انیمیشن سه بعدی را تبدیل به زیباییشناسی مختص استودیویش کرده که این هفته هم «داستان اسباب بازی ۴» را با همان فرمت روانه پرده سینماها میکند. انیمیشنی که احتمالا تبدیل به چهارمین فیلم یک میلیارد دلاری پیکسار خواهد شد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از دی جی کالا مگ، استودیوی گیبلی ولی سنتیتر است. بیشتر روی کارگردانانش متکی است و بیش از ۳۰ سال است که مخاطبانش را در ژاپن و سایر نقاط دنیا راضی نگهداشته. اگر چه بعد از مرگ یکی از موسسان استودیو یعنی ایزائو تاکاهاتا و بازنشستگی نصف و نیمهی هایائو میازاکی که بالاتر از مغز متفکر و در حد خدای استودیو بود آیندهی استودیو مبهم به نظر میرسد. (میازاکی این روزها سخت مشغول کار روی فیلم جدید گیبلی است که همزمان با المپیک ۲۰۲۰ توکیو اکران خواهد شد).
البته جهان به اندازه کافی بزرگ است و برای هر دو استودیوی پیکسار و گیبلی جا دارد اما این هفته ایندیوایر از منتقدانش خواسته تا یک انتخاب بین آنها داشته باشند: پیکسار یا گیبلی؟
و نتیجه به شرح زیر است که در نهایت گیبلی با آرای بیشتر عنوان بهترین استودیو را کسب کرد.
طرفداران استودیوی گیبلی
کارلوس آگیلار (درپ، موویمیکر)
استودیوی پیکسار از لحاظ فنی در دوران سلطنتش است و همانقدر که پیشرفتهای انیمیشنهای گرافیک کامپیوتری آنها با ابهت است، از آن طرف نقاشیهای دستی هنرمندانه گیبلی هم نفسگیر است و برای خودش لیگی دارد که در آن هیچ رقیبی قدرت چالش با کارهای گیبلی را ندارد. گیبلی از نیازهایی مثل ساختن فیلمهایی برای تودهی مردم، آثار ساده و مستقیم از لحاظ روایی و فرنچایزها استفاده نمیکند. هر کدام از انیمیشنهایی که آنها میسازند با پسزمینههایی که با دست کشیده شده و ترکیب آن با تخیل و کاراکترهای انیمهای که با دقت زیاد طراحی شدهاند حامل داستانهای فلسفی از جهانهای شگفتانگیز است که مخاطب آن بیشتر بزرگترها میتوانند باشند.
حتی اگر پیکسار استانداردهای طلایی برای انیمیشن کامپیوتری داشته باشد، خیلی از انیماتورهای موفق آنها از گیبلی تاثیر میگیرند. فراموش نکنیم آن حضور افتخاری انیمیشن «تورتورو» را در «داستان اسباب بازی ۳». اتفاقی که به درخواست پیکسار بود و خود میازاکی باید تاییدش میکرد. این حرکتی در سطح اسطورهها بود.
کن بیکلی (فیلم پالس)
چیزی به خصوص و غیر قابل انکار در هر فیلم استودیوی گیبلی وجود دارد آن هم توانایی آنهاست که مخاطبانشان را به جهانهای منحصر به فردی که خودشان خلق کردهاند ببرند. اتفاقی که باعث میشود شما به عنوان یک تماشاگر تجربهی خاصی داشته باشید. تجربهای در جزییات و تمهای داستانی که زمان و مکان ندارد و هر کدامشان تحسینهای گسترده مخاطبان را به دنبال داشتهاند.
در شرایطی که پیکسار قطعا سازندهی چندین فیلم بزرگ و فوقالعاده است وقتی نوبت به استمرار در تولید آثار درخشان برسد رای من قطعا گیبلی است.
کارل بروتون (فیلم ارا و مدرسه فیلمسازی)
این که استودیوی گیبلی را در مقابل پیکسار در میدان مبارزه قرار بدهیم تقریبا این حس را میدهد که ژاپن را مقابل آمریکا بگذاریم. اما در کمال تاسف من باید کنار گیبلی بایستم. کودکی من پر از فیلمهای انیمیشن بوده است. از هر دو استودیو هم انیمیشنهای زیادی دیدم اما چیزی که در مورد انیمیشنهای گیبلی وجود دارد این است که همیشه مرا به عقب باز میگرداند. مهم نیست چه فصل یا چه سالی باشد. اگر قرار باشد به آن «چیزی» با دقت بیشتری اشاره کنم مثلا کاراکترها، مخلوقات و طراحیهای جهان فیلمهای گیبلی بالاتر از پیکسار قرار میگیرد.
طراحیها نمایانگر خلاقیت خالص هستند و به تخیلاتتان مجال بروز میدهند. اکثر اوقات به مخلوقاتی فکر میکنم که در جهانهای فیلمهای تولید شده توسط گیبلی زندگی میکنند. یکجور تعادل بینقص در طراحیهایی وجود دارد که آنها را به یادماندنی کرده است.
بهترین فیلم استودیوی گیبلی که عقل و احساسات مرا درگیر کرد «شهر اشباح» (spirited away) بود. اولین فیلمی که از استودیوی گیبلی دیدم.
هوای تران بویی (اسلش فیلم)
هم پیکسار و هم گیبلی نقطهی اوج داستانگویی انیمیشن هستند اما در ذهن من یک چیز باعث میشود که گیبلی در ردهی بالاتری قرار بگیرد. پیکسار دربارهی انسانیت است. داستانهای گیبلی درباره همهی چیزهای دیگر است. فیلمهای پیکسار جذاباند چون به احساسات و تجربیات انسانی میپردازند اما فیلمهای گیبلی جاهطلب و متنوع هستند و همانقدر دربارهی شرایط انسانی هستند که دربارهی جایگاه انسان در دورنمایی بزرگتر.
طرفداران استودیوی پیکسار
آن مککارتی (تین ووگ)
پیکسار استودیی است که هیچ استودی دیگری با آن قابل مقایسه نیست و به گرد پایش هم نمیرسد. استودیی که با انیمیشنهایش مرزها را فراتر برد. تکنولوژی سینما برای هر چیزی در این ژانر که ممکن بود بعد از انیمیشنهای پیکسار اتفاق بیفتد، جاده را صاف کرد.
اگرچه استودیوی گیبلی قدیمیتر از پیکسار است و سال ۱۹۸۵ در توکیو تاسیس شد و پیکسار یک سال بعد از آن به دنیا آمد، فکر میکنم پیکسار برندهی بازی بوده است. به خصوص وقتی به تاثیر هر کدام از محصولات استودیو در مقیاس جهانی نگاه کنیم.
وقتی «داستان اسباب بازی» سینماها را در سال ۱۹۹۵ منفجر کرد جهان برای همیشه تغییر کرد. نگاه مردم به این که فیلمها چطور ساخته میشوند عوض شد. کامپیوترها حالا دیگر یک وسیلهی جانبی اضافه برای سینما نبودند، آنها یکی از بخشهای تشکیلدهنده سینما شدند و امکانات را نسبت به چیزهایی که چشم ما میتوانست در سینما تجربه کند افزایش دادند.