شب گذشته اتفاقی در اهواز و ورزشگاه شهدای فولاد خوزستان رخ داد که آیینه تمام نمای مدیریت در کشور ما بود.
گروه ورزشی _ سید محسن عبدالهی: شب گذشته اتفاقی در اهواز و ورزشگاه شهدای فولاد خوزستان رخ داد که آیینه تمام نمای مدیریت در کشور ما بود. مدیریتی که آنقدر تنبل و بی جان و خسته است که همه چیز را به دست تقدیر می سپارد و اگر یک جایی مشکلی بابت مدیریت وی ایجاد شد، زمین و زمان را مقصر جلوه می دهد تا خود همچنان بر روی آن صندلی جلوس کند.
به گزارش بولتن نیوز، بازی دیشب تنها نشان دهنده واقعیتی است که این روزها، بارها و بارها به چشم خودمان دیده ایم. مدیریت بازار ارز فراموش می شود، ارز بالا می رود، برایش سامانه تعیین می کنند و هزار راهکار به درد نخور و آخرش هم هیچ اتفاقی نمی فتد. بازار سکه و ماشین به همین شکل و الی آخر.
زمانی تمام مشکلات را یا به زیرساخت ها ربط می دادند و یا به آمریکا اما امروز دیگر ثابت شده است که هر جا مدیریت دولتی بی تعهد که تنها حفظ میز برایش اهمیت دارد، تمام کارها را بر عهده داشته باشد، اوضاع به همین شکل خواهد ماند. مدیری که برای تمام کم کاری هایش دشمن و تحریم و زیرساخت ها و امکانات را مشکل بنامد و خود را کاردرست بداند، منتهای تلاشش می شود یک وضع آشفته اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ورزشی.
در تمام شاخص ها بیایید و مدیریت واحدهای خصوصی را مرور کنید. از شرکت های صنعتی تا شرکت های دانش بنیان تا ورزش. اتفاقا این شرکت ها هم با تحریم و مشکلات خارجی و قوانین داخلی و بسیاری از مشکلاتی که قطعا از مشکلات مدیران دولتی هم بیشتر هستند، مواجه می شوند اما توانسته اند شرایط را به گونه ای مدیریت کنند که هیچ کدام آن موانع نتواند سد راهشان شود و مشکلی برایشان به وجود بیاورد.
این انتقاد زمانی بیشتر خود را نشان می دهد که بدانیم مدیر دولتی از حداقل فرآیندها برای احراز آن پست نیز نگذشته است و معیار درستی برای انتخابش وجود نداشته بلکه با باندبازی و رابطه و زد و بند بر روی آن صندلی نشسته است. قاعدتا هم از مدیری که بدون گذر از فرآیندها و بدون هیچ درکی از فضای کاری خود، جایگاهی را اشغال کند نباید انتظاری جز خرابی داشت.
مثال آن چه که گفتیم دقیقا در فوتبال ما در حال خودنمایی است. مدیران باشگاه های دولتی مخصوصا دو باشگاه بزرگ پایتخت چون با نظر دولت ها جا به جا می شوند، هر فردی را با ربط و بی ربط به فوتبال بر مسند کار خود می بینند و نتیجه اش می شود بدهی های میلیاردی و نتایج ضعیف. در بخش کلان ترش می شود یک نفر همچون سعید فتاحی که ابتدایی ترین اصول مدیریت یک بازی فوتبال را نمی داند و حتی آنقدر هم از پخش زنده بازی های اروپایی یاد نگرفته است که در هنگام اهدای مدال تیم قهرمان، ظاهر و پوشش صحیح را رعایت کند، و جالب آنکه در مقابل تمام انتقادات نیز همواره طلبکار است.
طلبکار بودن شب گذشته و امروز فتاحی نه یک مساله ساده بلکه معضلی است که در میان تمام مدیران دولتی ما وجود دارد. هنگامی که به وزیر جهاد کشاورزی گفته می شود که گوشت گران است، و جواب داده می شود که خدا را شکر کنید که هست؛ همین نمادی است از مدیریت ول در کشور ما که از کلی چون ریاست جمهوری تا جزئی همچون فتاحی را در بر می گیرد.