چارلی کافمن یک نابغه درک نشده است. فیلمنامههایش، از «جان مالکوویچ بودن» (۱۹۹۹) تا «اقتباس» (۲۰۰۲) و «درخشش ابدی یک ذهن بیآلایش» (۲۰۰۴) همیشه گرم و هوشمندانهاند که با حس قوی از سورئالیسم آمیخته شدهاند. «سینکداکی نیویورک» هم با بقیه فیلمنامههایش فرقی ندارد.
فیلیپ سیمور هافمن در فیلم نقش یک کارگردان تئاتر را بازی میکند که از بحرانهای مربوط به هستی و وجود و البته بیماریهای فیزیکی رنج میبرد. به علاوه ازدواجش هم در معرض فروپاشی است. بعد از موفقیت یک نمایش جایزهای میبرد که به او این امکان را میدهد نمایشنامه خودش را بنویسد و کارگردانی کند.
فیلم شبیه مسابقهای از احساسات و عواطف است. سورئال، دراماتیک و به طرز عجیب و غریبی بامزه و باروح و شاعرانه است. توصیفی از اندوه و تنهایی در زندگی، یک تراژدی یونانی سورئال که در آن بدتر هر چیزی هم ممکن است اتفاق بیافتد.
قطعا بزرگترین ارزش فیلم فیلمنامه غنی و پرهرج و مرج کافمن است. حتی با وجود اینکه این اولین فیلمش است باید او را به عنوان یک مولف ستایش کنیم. آن هم با توجه به کارنامه پر و پیمانی که به عنوان فیلمنامهنویس دارد. برداشت سورئالیستی و رویاگونه او از سوژههای معمول مثل عشق، مرگ و زندگی و اندوه منحصر به فرد است.
«سینکداکی نیویورک» از بازیهای فوقالعاده بازیگران بزرگ بهره میبرد. اما فیلیپ سیمور هافمن با اجرای میخکوبکنندهاش میتواند همه اعتبار را از آن خودش کند. تصویر او از یک کارگردان افسرده بینقص است.
۷. ضد مسیح (Antichrist) – سال ۲۰۰۹
یک زوج فرزندشان را از دست میدهند. پسرک از پنجره اتاقش بالا میرفته که سقوط میکند. مادر در اندوه فرزند نابود میشود و شوهرش (با بازی ویلم دفو) تلاش میکند از طریق بردن همسرش پیش رواندرمانگر او را درمان کند. برای تمرکز روی بهبود حال زن آنها به کلبهای در جنگل میروند که نامش بهشت است. شرایط زن بدتر میشود و رفتارش به طرز دراماتیکی به خشونت میگراید.
لارس فونتریه یکی از مبهوتکنندهترین فیلمهایش را از لحاظ بصری ساخته است. این یکی از برانگیزانندهترین فیلمهای فونتریه است. بیشتر فیلم رنگی است اما سکانسهای سیاه و سفید هم دارد. فیلم مسحورکننده است و چشمها را خیره میکند. به خصوص سکانسهایی که در جنگل میگذرند. تاثیر سینمای آندری تارکوفسکی روی فونتریه واضح است و فیلم هم به کارگردان فقید شوروی تقدیم شده است.
یکبار دیگر تحلیل روانی نکته اصلی تماتیک فیلم فونتریه است. وقتی تصور میکنید که همه کارهای فونتریه را دیدهاید او هر بار چیزی دارد که دوباره شگفتزدهتان کند. در مورد فیلم «ضد مسیح» فقط هم شگفتی نیست وحشت و شوک هم همراهش است. این فیلم سادهای برای دیدن نیست. هم به دلیل پیچیدگی مضمون و هم خشونت صحنهها اما نشان میدهد که سینما هنوز و در قرن بیست و یکم هم میتواند یاغی باشد.
۸. جدایی نادر از سیمین (A Separation) – سال ۲۰۱۱
ایران. نادر (پیمان معادی) و سیمین (لیلا حاتمی) زن و شوهر هستند. ترمه (سارینا فرهادی) دخترشان است. آنها با پدر نادر زندگی میکنند که آلزایمر دارد.
سیمین میخواهد کشور را ترک کند تا زندگی بهتری برای خانوادهاش فراهم کند. در حالی که نادر میخواهد در کشور بماند تا از پدرش مراقبت کند. این جدل بین زن و شوهر اتحاد خانواده را در معرض خطر قرار میدهد و سیمین تصمیم میگیرد به نشانه اعتراض خانه را ترک کند و به خانه پدر و مادرش برود.
به خاطر رفتن سیمین، نادر مجبور میشود برای پدرش پرستار بگیرد تا مواقعی که خانه نیست مراقب او باشد. اتفاق بدی میافتد که این شرایط بحرانی را حتی بدتر از قبل میکند.
«جدایی» یک درام فوقالعاده و پیچیده درباره خانواده است. و البته همزمان تصویر نزدیکی که از خانواده ارائه میدهد فرصتی برای بازتاب جامعه ایران است. برخی از سکانسهای به شدت احساساتی هستند به خصوص سکانسهای پدر نادر. فیلم در اعماقش تصویری از تاثیر مذهب در زندگی ایرانیان نشان میدهد. به علاوه به روشی آرام و زیرپوستی، از نقش زنان در یک جامعه مردسالار میگوید.
اگر بخواهیم از ویژگیهای فنی فیلم صحبت کنیم، لوکیشنهای فیلم بسیار محدودند. تقریبا بیشتر فیلم در خانه نادر و سیمین و مرکز پلیس میگذرد. فیلم به روشی عریان و آشکار و تخت کارگردانی شده بدون اینکه چیزی برای زیبایی به آن افزوده شود.
کارگردان فیلم اصغر فرهادی میخواهد روی گسترش داستانش تمرکز کند و شخصیتهایش را در لحنی شبیه سبک مستند دنبال کند. این فیلم به ما نشان میدهد که یک داستان ساده میتواند مدیوم فوقالعادهای برای تحلیل مضامین گوناگون باشد. شاهکاری که کاملا فروتنانه ساخته شده است.
۹. اسب تورین (The Turin Horse) – سال ۲۰۱۱
زندگی یک خانواده، یک پدر و یک دختر، که کاملا آرام و به شیوهای یکنواخت هر روز پیش میرود. زندگی آنها در بدبختی فقر میگذرد.
یک سری اتفاقات محدود مثل رسیدن یک مرد از شهر کناری یا حضور کوتاه یک خانواده کولی قرار است این روال روزمره را بشکند. بدون اینکه نتیجهای در بر داشته باشد.
در فیلم «اسب تورین» ما ویژگیهای کارگردانی بلا تار را پیدا میکنیم که معمولا برداشتهای بلند است. این فیلم فقط ۳۰ سکانس دارد. و به شیوه سیاه و سفید هم فیلمبرداری شده است.
از لحاظ تماتیک و مضمونی فیلم درباره سنگینی زندگی است. برای کاراکترهای فیلم غیرممکن است که زندگیشان را بهبود ببخشند.
این حس قطع امید کامل توسط وضعیت آب و هوا به خوبی نشان داده میشود. باد سردی که در تمام طول فیلم میوزد و باعث میشود حرکات روزمره سختتر انجام شوند. هیچ پیام امیدبخشی در فیلم نیست. یکی از غمانگیزترین و احساساتیترین فیلمهای این فهرست است.
۱۰. درخت زندگی (The Tree of Life) – سال ۲۰۱۱
«درخت زندگی» فقط یک فیلم نیست. یک جستوجوی فلسفی درباره زندگی است. ما اتفاقات زندگی یک خانواده طبقه متوسط در تگزاس را دنبال میکنیم. جک پسر بزرگتر خانواده است. آقای اوبراین پدری خودرای است که میخواهد بچههایش را برای جهان خشن بیرون آماده کند در حالی که همسرش زنی سخت ولی در عین حال مهربان است. او به بچههایش درباره عشق و احساسات آموزش میدهد.
تم اصلی فیلم دو قطبی میان برکت و طبیعت است که با استعاره از طریق دو والد روایت میشود. آقای اوبراین طبیعت است. خشن و سخت و خانم اوبراین برکت است که عشق را به تصویر میکشد. همزمان مسیر دشوار کشف معنای زندگی در فیلم مشهود است.
از لحاظ بصری فیلم یک اثر هنری خالص است و هر نمایش میتواند یک تابلوی نقاشی باشد. مدیر فیلمبرداری آن، امانوئل لوبتسکی یکی از بهترین فیلمبرداریهای رنگیاش را در این فیلم انجام داده است. او از نور طبیعی برای فیلم استفاده کرده است. استفاده از صدای شاعرانه روی تصویر که برند کارهای مالیک است با تصاویر مبهوتکننده منطبق است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com