گروه سیاسی: به سال دیگر این موقع فکر میکنم. کمکم زمزمههای انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده و طبیعتاً از باب نظریه پاندول، دوباره نوبت اصولگرایان است که بر این هشت ساله اصلاحطلبان عتدالیون بتازند و بر مخروبه آنها، بنایشان را بلند کنند. درست مثل هفتاد و شش و هشتاد و چهار و نود و دو.
به گزارش بولتن نیوز، همانطور که در آن سالها، عزیزانِ رجال فکر می کردند صرفاً با گفتمان میشود مملکت داری کرد، سال دیگر این موقع هم باز یک گفتمانی چیزی اَلَم میکنند در مقابلِ مثلاً گفتمانِ دولتِ مستقر تا بگویند هرچه شد و خراب شد، بابت فلان گفتمان بود و این بهمان گفتمان ما، شق القمر خواهد کرد.
من پیشگو نیستم اما چون دیدم هشتاد و چهار گفتند مخروبه کشور حاصل اصلاح طلبیست، و چون نود و دو دیدم که گفتند مخروبه کشور حاصل اصولگراییست، پیش بینی میکنم که باز سال دیگر این موقعها بگویند مخروبه کشور حاصل اصلاح طلبی_اعتدالیست. اما کدام اصولگرا؟ کدام اصلاحطلب؟ کدام اعتدال؟
نمیدانم من خنگم یا بیاطلاعم؟ اما باور کنید هنوز نفهمیدهام فرق اقتصاد اصلاحطلبی با اقتصاد اصولگرایی چیست؟ مولفههای بارز اعتدالیون در امور اجتماعی چیست که آن دو نیستند؟ آیا غیر از این است که همه تفاوت اصولگرایی اصلاحطلبی منحصر شده به مقوله آزادی که تا دلتان بخواهد میشود برایش نقیض پیدا کرد؟ اما اگر از ایشان بپرسید برنامه تان برای افزایش ارزش پول ملی چیست، احتمالا چرندیاتی تحویلت میدهند که نود درصدش شبیه هم است.
هرچند که هنوز مولفههای این شبه گفتمانها چندان معلوم نیست، اما حتی اگر هم در حد گفتمان تفاوت این قطبها معلوم باشد، در حد برنامه عملیاتی فرقی بین اینها نیست. ولی چیزی که مملکت را پیش میبرد و مشکلات مردم را حل میکند، برنامههای عملیاتیست و اگر قرار است فرق این گفتمانها جایی خودشان را نشان دهند، دقیقاً همینجاست.
حال چه باید کرد که سیاست مبتذل شده در این مملکت، دم انتخاباتی شده و آنهم صرفاً مترسکی از ایدهها. بدون چهارتا برنامه شفافِ کار راه انداز؟ نه چنین مطالبهای را در مردم میبینی نه چنان دغدغهای را در مثلاً نخبگان که اگر کسی برای این مهم صداقت دارد، باید بداند همین حالا هم دیر شده.
ایکاش یک از خدا بیخبری پیدا میشد و برای معیشت و مسکن و ازدواج و شغل و درمان و آموزش و ورزش و تفریح و هزارتا موضوع دیگر ما، یک راه حلِ عملیاتیِ شفاف پیشنهاد میداد. حتی اگر شده اشتباه. حداقلش این است که اتمسفر سیاسی مملکت را از این همه دعوا بر سر مقولات گنگ نجات میدهد. حداقلش این است که کمی پیچیدهتر و حرفهای تر به مملکتداری میپردازیم.
سردبیر بولتن نیوز سید مجتبی نعیمی
انتهای پیام /#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
باید انتخاب کنیم که "وحدت کلمه" را می خواهیم یا "وحدت ملی " را. دقت
کنید که امام خمینی هیچ گاه حرفی از مفهوم موهومی مانند وحدت ملی نزد چرا
که این همان تفکر قبیله ای عصر جاهلیت است که می گوید ارتباط ملیتی و
قبیله ای و خونی و نژادی یک مایه وحدت و تمایز است.با تفکر وحدت ملی
همیشه باید به افراد ملیت خودتان نظیر مسعود رجوی بیشتر نزدیک باشید تا
به یک خارجی مثل سید حسن نصر الله.
اما وحدت کلمه می گوید همدلی از همزبانی بهتر است.
جان گرگ و جان سگ از هم جداست / متحد جان های مردان خداست.
یعنی اینکه آنچه مهم است وحدت فکری و عقیده است. کسی که عقیده اش همان
تفکرات اومانیستی بعد از عصر رنسانس است با تفکر اسلامی که همه معارف
هستی را در قرآن و عترت می بیند و هیچ راه حلی را در عرض قرآن و عترت بر
نمی تابد ، بکلی بیگانه هستند.
پس باید مفهوم بیگانه و خودی را تعریف کنیم. اصلاح طلبان هر چند ظاهرا
ایرانی هستند اما همانقدر بیگانه و اجنبی هستند که اربابشان آمریکا اجنبی
است. در عوض مجاهدان راه خدا اگر سیاهان نیجریه باشد با خودی و همدل و
محرم هستند.
پس هم اکنون باید تصمیم تاریخی را گرفت. اگر به وحدت کلمه بازگردیم تکلیف
اصلاح طلبان روشن است. آنها کوچکترین حقی برای حضور در نظامی که از بن به
ایدئولوژی آن بی اعتقادند ندارند.