اینستاگرام یعنی، ایجاد رعب و وحشت، فسادهای اخلاقی و جنسی، هتک آبروی دیگران، از هم پاشیده شدن بنیان خانوادهها، توهین به مقدسات، انتشار خبرهای جعلی...
به گزارش بولتن نیوز به نقل از کیهان_رضا صفری، ماجرای به شهادت رسیدن طلبه همدانی به دست یکی از به اصطلاح شاخهای اینستاگرامی، نمایانگر نمونهای جدید از ولنگاری فضای مجازی در ایران است. با توجه به اهمیت موضوع، چند نکته در این زمینه قابل بیان است:
1- بر اساس گزارشها، قاتل این طلبه قبل از اینکه مرتکب چنین جنایتی شود، از مدتها قبل در اینستاگرام عکسهایی از خود به همراه اسلحه گرم منتشر میکرده و پستهای او حکایت از خطرناک بودن فعالیتهایش داشته است و تعداد زیادی فالوور هم توانسته جذب کند. سؤال اینجاست که همان اینستاگرامی که حتی پیام تبریک بعضی افراد به یک پاسدار را حذف میکند و یا صفحات فرماندهان سپاه را مسدود میکند، چگونه اجازه داده که چنین شخصی به همین راحتی با عده زیادی از طریق صفحه اینستاگرامی خود ارتباط برقرار کند؟
در گذشته، نمونه مشابه ترویج خشونت و عملیات مسلحانه، در تلگرام نیز اتفاق افتاده است اما کاری از دست مسئولان ایرانی ساخته نبود تا جایی که وزیر تلگرام و توییتر ایران! در بحبوحه حوادث دی ماه سال 96، در اقدامی ملتمسانه و عاجزانه که به نوعی باعث شرمندگی هر ایرانی است، به رئیستلگرام توییت میزند: «یک کانال تلگرامی عملاً مردم را دعوت به ایجاد ناامنی و استفاده از بمب دستی و اسلحه میکند. زمان توقف خشونت پراکنی نیست؟»
فراتر از اینها تبدیل شدن پیام رسان تلگرام به محلی برای ارتباط تروریستها با یکدیگر بود که در حوادث تروریستی صورت گرفته در کشور نیز مشاهده شد.
آیا نمونههای این چنینی باز هم برخی از مسئولان را تحریک نمیکند که بیش از این موجب ذلیل شدن ملتی نشوند که 40 سال تمام سختیها را به جان خریده تا عزت خود را در دنیا حفظ کند؟
آیا جمهوری اسلامیای که به فناوری هستهای و شکافتن اتم رسیده است، خدای نکرده آن قدر ضعیف و بیدست و پا است که باید منفعلانه از رئیس اینستاگرام و تلگرام بخواهد کانالهای تروریستها، پیامهای حاوی خشونت و... را حذف کند؟
آیا آن مغز ایرانیای که پهپاد متجاوز آمریکایی را با دانش خود از مسیرش منحرف کرده و سالم به زمین مینشاند و بعد از مدتی از آن بهتر را میسازد، توانایی ساخت یک پیامرسان ساده و دم دستی را ندارد؟ به یقین نابود کردن سرمایههای ایرانی حوزه IT و ناشکری در برابر نعمت عظیم خداوندی، کار را به جایی میرساند که برخی مسئولان بر سهل اندیشی خود و کرنش در برابر بیگانگان و وابستگی به آنها، نام گسترش تکنولوژی و پیشرفت بگذارند!
2- وزیر ارتباطات که حتی نگران احیای حقالناس در نظرسنجی صدا و سیما است آیا عدم نظارت اصولی، سهل اندیشی و سیاسی کاری در فضای مجازی را که میتواند زمینهساز قتل جسمی یا روحی هموطنان عزیزمان شود، حق الناس نمیداند؟ شاید اگر فضای اینستاگرام نبود، قاتل قدرت خودنمایی و جرأت یافتن بر جنایت پیدا نمیکرد و در نتیجه چنین قتلی هیچ گاه اتفاق نمیافتاد.
از سوی دیگر استعداد و روح و روان بسیاری از نوجوانان، جوانان و نخبگان آینده این کشور، به دلیل فضای مجازی نا ایمن و بیدر و پیکر، هماکنون در حال از بین رفتن است، اگر اینها را حق الناس ندانیم و در مقابل، هشتگ حق الناس در توییتها بزنیم، به نوعی خود حق الناس هم خندهاش میگیرد.
3- کسانی که حاکمیت فضای مجازی ایران را تبدیل به محلی برای تاخت و تاز شبکههای اجتماعی خارجی کردهاند باید هماکنون پاسخگوی این قتل و هزاران جرم و جنایت و گناهی که در این فضا صورت میگیرد، باشند. این اتفاق نمونه خروارها اتفاق است که شاید هیچ گاه تا این اندازه در فضای عمومی منتشر نمیشود اما قابل انکار هم نیست.
4- ایجاد رعب و وحشت، فسادهای اخلاقی و جنسی، هتک آبروی دیگران، از هم پاشیده شدن بنیان خانوادهها، توهین به مقدسات، انتشار خبرهای جعلی، شایعهسازیهایی که با زندگی و معیشت مردم ارتباط مستقیم دارد و.... نمونههایی هستند که با مدیریت اصولی بر فضای مجازی تا اندازه قابل توجهی میتوان از مقدار آنها کاست. بحثی نیست که در بستر شبکههای اجتماعی داخلی و اینترنت ملی هم بنابر شرایط موجود در فضای مجازی، بعضی ناهنجاریها ممکن است رخ دهد، اما با بومی کردن این حوزه، کمیت، کیفیت، نظارت و مدیریت این ناهنجاریها و ناملایمات، زمین تا آسمان با آنچه در نمونههای خارجی اتفاق میافتد، تفاوت دارد.
یکی از دلایل آن این است که شبکههای اجتماعی داخلی باید در قالب قوانین کشور حرکت کرده و در برابر کارهایی که در بستر آنها صورت میگیرد پاسخگو باشند، اما در مورد شبکههای اجتماعی خارجی باید گفت هر کاری که دلشان بخواهد انجام میدهند و کسی هم نمیتواند جلودارشان باشد.