در چرایی پیدا شدن سرکرده داعش

گروه بین الملل: سرکرده گروهک تروریستی داعش روز گذشته در یک ویدئو ظاهر شد. ابوبکر البغدادی که مزدورانش او را «خلیفه» صدا زده و برایش یک شجره درست کرده‌اند تا بر اساس آیین ملک‌داری و خلافت نسبش به قریش برسد، در واقع بهترین و اصلی‌ترین گزینه امریکایی‌ها پس از اشغال عراق به شمار می‌رفت تا ضمن ناامن کردن این کشور در قامت یک گروهک تروریستی، فضا را برای باقی ماندن نظامیان اشغالگر امریکایی فراهم کند. همه پیوندهای داعش در دوران ریاست جمهوری بوش پسر در زندان بوکا بسته شده و در دوران اوباما با هدایت مستقیم وزارت خارجه این کشور روند شکل‌گیری آن آغاز و در سال‌های بعد توانست بخش‌های گسترده‌ای از دو کشور عراق و سوریه را اشغال و یک حکومت سیاه را به مدت چند سال در این مناطق برقرار کند.

به گزارش بولتن نیوز، به نقل از کانال اخبار سوریه، روند حکومتداری داعش، بیشتر توسط یکی از افسران بلندپایه سازمان اطلاعات ارتش منحله و بعث عراق که بنام مستعار حجی‌بکر شناخته می‌شد، ریخته شد و در سال‌های بعد این «حجی‌ بکر» بود که رهبری واقعی سیاسی و نظامی داعش را بر عهده داشت. البغدادی که دانش‌آموخته دانشگاه سامراء بود، بیشتر یک چهره مذهبی برای جذب مردم، به ویژه کسانی که هنوز در توهم خلافت به سر می‌بردند، به شمار می‌رفت و عملا نقش چندانی در هدایت و کنترل این گروه تروریستی نداشت. نقش حجی‌بکر وقتی بیشتر مشخص شد که او در یک حمله در شمال شرق استان حلب کشته شد و پس از آن، روزگار افول داعش نیز شروع گردید. با این حال، بزرگ‌ترین اقدام حجی‌بکر و پس از آن ابومحمدالعدنانی که سخنگو و به‌نوعی ایدئولوگ داعش محسوب می‌شد، تلاش برای گسترش خلافت داعش بود.

آنها در این راستا در طول همان سال‌ها به سراغ گروه‌ها و جریان‌های اسلامی مسلحانه در جهان رفتند که هیچ ایدئولوژی قدرتمندی برای ادامه کار در دست نداشتند. القاعده آن توان و نیروی کافی را برای کار نداشت، کما اینکه هر بخشی ازآن بازیچه دست سازمان اطلاعات یکی از قدرت‌های بین‌المللی شده بود، بنابراین داعش در بسیاری از مناطق جهان اسلام همانگونه که عضوگیری کرده بود، دست به ایجاد هسته‌های پنهان و آشکار زد. در دو کشور عراق و سوریه مشخص بود که داعش توان ماندگاری ندارد. دولت‌های دو کشور با کمک متحدان منطقه‌ای و بین‌المللی و همچنین بسیج همه امکاناتی که در اختیار داشتند، موفق به سرکوب شکلی این گروهک شدند، هر چند هنوز هم عناصر پراکنده آن در بیابان‌های عراق و سوریه فعال هستند.

با از بین رفتن شکلی خلافت داعش، عناصر فراری آن که از ترکیه وارد سوریه و عراق شده بودند، از همان مسیر به کشورهای خود بازگشتند. آنهایی که با داعش در سومالی، صحرای سینا، نیجر، مالی، نیجریه، لیبی، فیلیپین، افغانستان، یمن، قفقاز و.... بیعت کرده و امروز حرکات مسلحانه‌ای دارند پس از نابودی شکلی خلافت به صورت قابل توجهی دچار نوعی خسران معنوی شده بودند. ظهور سرکرده گروهک تروریستی داعش در این زمان، درست مانند سال 2014 است که در مسجد تاریخی موصل به منبر رفت و خطبه خواند. بر اساس اسلام سیاسی اهل سنت، خلیفه باید دیده شود و به همین دلیل بود که بغدادی در موصل خود را نشان داد، خطبه خواند و اعلام خلافت رسمی کرد. پس از این خودنمایی روند گرایش بیشتر جوانان به داعش به تبع، بیشتر شد.

حالا به همان دلیل البغدادی خود را نشان داده است. انتشار خبرهای ضد و نقیضی از کشته شدنش باعث شده بود تا حامیانش در مناطق برشمرده شده، به لحاظ ایدئولوژیک کم آورده و دچار نوعی سردرگمی شوند. این سردرگمی برای آنهایی که داعش را به وجود آورده و خواهان و خواستار تداوم رفتارش بودند، بسیار سخت بود. به همین دلیل البغدادی این بار نه در یک مسجد، که در یک منزل در جمع گروهی از یارانش و ادا و اطوار اسامه بن لادن خودش را نشان داد تا ثابت کند که زنده است و حامیانش به راهی که انتخاب کرده‌اند، ادامه دهند. آنچه در سریلانکا اتفاق افتاد، فعالیت گروهک الشباب در سومالی و بوکوحرام در نیجریه و صحرای افریقا موید این مطلب است.

البته پیدا شدن سروکله سرکرده داعش در این شرایط، بدون آنکه موقعیت مکانی و زمانی‌اش مشخص باشد، پیام‌های دیگری هم دارد که شاید نگران‌کننده‌ترین آن احتمال تجمیع عناصر این گروهک در یک منطقه مستعد است، جایی که بدون شک باز هم پای منافع چین، ایران و روسیه در میان است و هر سه کشور ممکن است از ناامنی در این منطقه به شدت ضرر کنند. انتشار گزارش‌هایی در مورد فعالیت عناصر داعش و کمک برخی از سازمان‌های اطلاعاتی عربی برای انتقال این افراد به کشورهای آسیای مرکزی، به ما می‌گوید که احتمال دارد جایی که چینی‌ها تلاش دارند دور از چشم امریکا تجارت خود را گسترش دهند، به‌زودی دوباره ناامن می‌شود، چه اینکه این منطقه در نزدیکی مرزهای روسیه نیز قرار دارد.