کد خبر: ۵۹۶۹۰۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
حسین قدیانی نوشت:

خدا قوت به قاضی‌القضات

درباره آیت‌الله آملی به‌عنوان «رئیس قوه‌قضائیه» عدالت آن است که سخن به انصاف بگوییم، آن هم حالا که موسم تودیع است! معتقدم در حوزه عدل و داد، قوه را...

خدا قوت به قاضی‌القضاتبه گزارش بولتن نیوز به نقل از وطن امروز_حسین‌قدیانی: عصر پر از رخداد ۸۸ که آن نامه‌ تند و تیز را در وبلاگم خطاب به قاضی‌القضات نوشتم، هرگز فکر نمی‌کردم روزی بنشینم پای این متن! به هر حال ۱۰ سال از آن روزگار گذشته و ما هم بگی‌نگی عوض شده‌ایم! الان شعور نوشته‌هایم بیشتر است! اقلا به‌زعم خودم! مثالش همین متن! همین متن که در حکم یک خداقوت به آیت‌الله آملی است! قصه من و آیت‌الله اما از آن نامه آتشین شروع نشد! القصه! دوران دانشگاه ما در دهه ۷۰ مصادف شده بود با شبهه‌پراکنی‌های شاذ در حوزه دین و معارف اسلامی! و آن که بهتر از همه و علمی‌تر و عینی‌تر از همه، جواب این شبهات را می‌داد، آیت‌الله آملی بود! مرد میدان معرفت اما خیلی زود ردای قضاوت بر تن کرد!

درباره آیت‌الله آملی به‌عنوان «رئیس قوه‌قضائیه» عدالت آن است که سخن به انصاف بگوییم، آن هم حالا که موسم تودیع است! معتقدم در حوزه عدل و داد، قوه را جلوتر برد ایشان!

اینکه در مجمع، مرحوم هاشمی- با آن عظمتی که برای خود قائل بود!- مافوق آیت‌الله بنشیند لیکن آملی، فرزندان خطاکار رفسنجانی را نه‌تنها محاکمه کند، بلکه محبس هم بفرستد! این مهم آنقدر نشدنی جلوه می‌کرد که بعضا گفته شد «اگر فلانی، بهمانی را ۲ ساعت بفرستد زندان، من ریشم را می‌تراشم!» البته حاج‌سعید خیلی هم گناهی نداشت! واقعا دور از انتظار به نظر می‌رسید برخورد با دانه‌درشت‌ها! حسن دیگر آیت‌الله، عدم واهمه از پوپولیسم جریان منحرف بود! لذا به همان راحتی که علیه «ف.ه» ایستاد، علیه مشایی و بقایی نیز ایستاد! آملی حتی پای برادر رئیس‌جمهور مستقر را هم به دادگاه باز کرد تا نشان دهد شهامتش فقط در برخورد با نزدیکان روسای جمهور ماضی نیست! دقت شود! راقم این سطور، الساعه به‌عبارتی با قرار وثیقه آزاد است؛ لذا در جوهر قلم این متن، هرگز در پی کشف حدیث نفس نباش! حداقل در این متن، آزاده‌ام! و این را نیز از سر حریت می‌نویسم که حتما به آیت‌الله آملی نقد هم وارد است! من‌جمله این نقد که آخرش هم نفهمیدیم برخورد با دروغ‌بافان زنجیره‌ای که در آن واحد تیر به قلب امنیت ملی ۲ کشور ایران و عراق زدند و در آستانه اربعین، آن خیانت را مرتکب شدند، چه شد! شگفتا! خود قاضی‌القضات هم دستوری دادند که آن را هم عاقبت نفهمیدیم دقیقا به کجا انجامید! واقع امر آن است که قوه مجریه در مصاف با روزنامه‌نگار متعهد، سنگ تمام گذاشت و فقط خود مرا بارها به محکمه فرستاد! دیگر همکاران هم همین‌طور! اما قوه‌قضائیه در مصاف با قلم‌زن مزدور نظام سلطه، بیشتر نمایش مهر بود تا قهر! راحت تیتر زدند «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد» و هیچی به هیچی! مای «وطن‌امروز» را ولی به‌خاطر «خبر مرگش» علیه بشکه‌های سعودی، به محکمه کشاند دولت! و جالب آنکه انگ حکومتی بودن هم بر پیشانی ما است! صدالبته نه انگ، که فخر ما است! ما تا عمق وجود وابسته به نهضت و نظامیم، لیکن در دولت شیخ سرخه، روزهای زیادی بود که آنقدری که دادسرا بودیم، تحریریه نبودیم! و با همین چشم خود اسباب و اثاث اتاق سردبیر را در پیاده‌رو دیدیم! «خدا قوت» نهاد حکومتی به مای حکومتی! بگذریم! بگذاریم و بگذریم! همان به این یادداشت را با سخن در وصف همان عزیز تمام کنم که شروع کردم! اینک آیت‌الله آملی، عوض عدالت باید مصلحت را بسنجد! تشخیص مصلحت، خود از شمول عدالت است! و تجارب آیت‌الله فراوان! جانی نو به مجمع داده آملی و این مهم، در همین زمان اندک هم قابل رصد است! حالا تا بحث نشود و مخالف و موافق، تا سخن را به انتها نرسانند و تا مر مصلحت، مشخص نشود، تمام نمی‌شود یک موضوع! مصلحت برخلاف عدالت، باید حوصله کند! اگر اجرای عدالت، گاه ضرب‌الاجلی می‌شود لیکن سنجه مصلحت، جز با صبر و تحمل و تدبر میسور نیست! نه! تشخیص مصلحت، عجولانه نمی‌شود! بعد از یک هاشمی که زیاد رئیس مجمع بود و یک هاشمی که کم، اینک عصر کیفیت جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام است! روز اولی که آیت‌الله بر مسند قضاوت نشست، هنوز هم می‌شد ایشان را جوان خواند اما چه خوش فرمود که؛ «موی سفید را فلکم رایگان نداد/ این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام»! روزگار، همه را عوض می‌کند! و این تنها زمستان نیست که در گذر عمر، بدل به بهار می‌شود!
آنچه مذموم است و خارج از سنت طبع و ذات طبیعت، عوضی شدن است! آیا برای بازگشت به عهد کوپنیسم، نظر همه ملت را جویا شدند بعضی‌ها؛ که حالا اینگونه مجمع را می‌زنند؟! عوض خدا اگر دل به کدخدا بسپاری و حالا هم دل به صدقه نکره‌هایی از قبیل مکرون، ره به هیچ کجا نخواهی برد! مصلحت را نزن! قصور و تقصیرت را گردن موشک‌های فرزندان غیور ملت نینداز! دل به وعده سر خرمن برج ایفل خوش نکن! ادکلن‌های شانزه‌لیزه بوی خون می‌دهد! خیال نکن دل راین به حال کرخه می‌سوزد! شرم از شهدای لب شط کن! حیا کن از سر بریده رزمندگان آن‌سوی خط! بجنب! چیزی از عمر اعتدالت نمانده! دارد زیاد دیر می‌شود! عن‌قریب است تمام شود! تکانی به تدبیرت بده! و اگر این تکان «بالمره» باشد؛ که «علی برکت الله»!

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Singapore
|
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۵
0
0
اینکه «شعور نوشته‌هایم بیشتر شده است» هم از همان دست ادعاهای حسین قدیانی است که باید در گذر زمان اثبات شود همانگونه که «قلت شعور» در نوشته‌های ده سال قبل در گذر زمان اثبات شد!
حسین قدیانی همیشه دنیا را و اتفاقات آن را با عینک نزدیک بین دیده است و همیشه دیگران را با محک «من» سنجیده است!
نوشته‌های حسین قدیانی همیشه «داد» بوده است تا «حرف» و این دادها آنقدر گوش خراش بوده‌اند که دیگر فرصتی برای شنیدن باقی نگذارند!
برای اثبات این ادعاها کافی است در وبلاگ یا صفحه اینستاگرام حسین قدیانی لب به کوچکترین نقد یا اعتراضی بگشایید. اگر در کمتر از پنج دقیقه بلاک نشدید، باز هم گفته خواهد شد که ریشم را می‌تراشم!!!
همشهری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۳۱ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۶
0
0
ازمحاکمه فاضل چه خبر؟!اصلن فاضل کجاست؟!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین