گروه سیاسی: بعد از سالها سکوت و انفعال در جریان حامی انقلاب، بالاخره یک نفر مثل آقای مهدی نقویان آمد و به او اعتماد شد و درب آرشیوها به رویش باز شد و یک مستند ساخته شد به نام «روایت رهبری» که از صفر تا صد، بلکه از زیرصفر تا صد جلسه خبرگان سال 68 و ماجرای انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری و ماجرای قائممقامی آیتالله منتظری را روایت کرده است. روایت کلی مستند هم تا حد توان به انصاف و واقعیت نزدیک بوده و برخلاف آن سیاست سادهلوحانه حاکم بر رسانههای رسمی یعنی سانسور واقعیت، سعی کرده همه واقعیات را بیان کند.
اما حقیقت آن است که یک نقد مهم به آن وارد است و آن هم اینکه جوری ماجرای انتخاب آیتالله منتظری به قائممقامی در سال 64 را روایت کرده که آقای هاشمی رفسنجانی را یگانه کارگردان و بازیگر آن نشان داده است. در حالی که در کنار آقای هاشمی، آیتالله خامنهای و خیلی بزرگان دیگر خبرگان و نظام نیز دستاندرکار این قضیه بودهاند.
به گزارش بولتن نیوز، پس از انتشار این مستند خوب و قوی که بازخوردهای مثبت فراوانی داشت، آقای شیرعلینیا دست به قلم برده و مطلبی مختصر با تیتر «مستندهایی که به نفع آیتالله خامنهای نیست» نوشتهاند. چکیده حرفشان هم بیان همین نقد بالا بود. اما طبق معمول آنقدر نیشدار قلم زدهاند که مطلبشان بلافاصله در کانالهای تلگرامی ضدانقلاب مثل سحام نیوز، ملیمذهبی، کلمه و رسانههای حامی آیتالله منتظری بازنشر شد. میپرسید چرا؟ ساده است، چون نویسنده طبق معمول به جای بیان سادهی یک نقد، چشمِ انصاف را بسته و بنای قلم را بر طعنه و کنایه به دفتر رهبری گذاشته است.
به همین خاطر است که بر اساس مفروضات قدیمی خود مینویسد «وقتی بناست چهرهای منفی از آقای منتظری تصویر شود، تلاش برای انتخاب او بهعنوان جانشین امام نیز فضیلتی ندارد و میتواند عملی ناپسند باشد.» و نیز اینگونه جمعبندی میکند « آیا دفتر رهبری به محتوای اين جلسات دسترسی نداشته؟ شاید سخنان مطرحشده در جلسات خواستهی آنها را تامین نمیكرده یا شاید دلیل دیگری که اگر صلاح بدانند میگویند. زاویهی دراماتیك ماجرا اینجاست كه آقایان منتظری و خامنهای منتخب اولین دورهی مجلس خبرگانند و نمایندگانی كه آقای منتظری را سال 64 انتخاب كردند چند سال بعد و در جلسهی سال 68 آقای خامنهای را انتخاب كردند. آیا میتوان یك انتخاب را كه در چندين جلسه به نتیجه رسیده بود، تا این حد زیر سوال برد و از انتخاب دیگر كه در یک جلسهی چندساعته و در شرایط خاص انجام شده تمجید کرد؟ جدا از ضعفها و اشتباهات تاریخیِ این مستند، این نوع روایت و زیرسوال بردن تصمیم مجلس خبرگان به نفع رهبری هم نیست.»
اینکه مستند در عدم بیان این نکته عمد داشته مشخص است. اما یک سوال: چرا آقای شیرعلینیا همین نکته را بدون نیش و کنایه نمینویسد؟ آیا واقعا درباره مستندی که این همه نکات ناگفتهی تاریخی داشته و تاریخ را صحیح روایت کرده باید اینقدر نیشدار قلم زد؟ باید چشم بر همه نقاط قوت آن که غبار شبهه و ابهام را از یک مساله تاریخی که سال گذشته رسانههای ضدانقلاب حولش کلی دروغ بافتهاند زدوده بست و به خاطر یک بدسلیقگی در روایت تاریخی، آن را به همهی مستند تعمیم داد و علیه «دفتر رهبری» تیغ کشید؟ باید زبانِ تحسین در کام برد و چون مار نیش زد و همچون مگس تنها بر بدیها نشست؟
یک سوال مهمتر: آیا این نیش و کنایه به نظام زدن و اصرار بر عدم دفاع از انقلاب به رویه و پرستیژ آقای شیرعلینیا تبدیل نشده و آیا علت استقبال رسانههای ضدانقلاب از مطالب آقای شیرعلینیا در یکسال اخیر همین مساله نیست؟ آیا آقای شیرعلینیا تا بحال از خود پرسیده چرا حسین باستانی پژوهشگر بیبیسی فارسی که طی سالهای اخیر نقش مهمی در تحریف تاریخ انقلاب و دروغ و تهمت علیه انقلاب داشته، تا بحال هشت مطلب او را در کانال تلگرامیاش بازنشر کرده است؟
منبع: کانال تلگرامی پیام شهید | فرج اللهی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com