به گزارش بولتن نیوز، شب آفتابی روایتگر داستان سرقت صندوقچهای به نام "صندوقچه قصه گو" در شهری به نام شهر قصه است. شهری که پیش از به سرقت رفتن صندوقچه، در امن و آرامش است اما پس از سرقت صندوقچه، امنیت و بقای آن به مخاطره افتاده است. صندوقچه قصهگو هر شب در برنامه ای تلویزیونی برای مردم شهر قصه میگوید و مردم به قصه های آن خو گرفته اند. اما ناگهان در یک شب چند شُغال به شهر قصه می آیند و صندوقچه قصهگو را میدزدند. داستان در ادامه در قالب تکاپوی کودکان و گروهی از مسئولین شهر برای یافتن صندوقچه و رهاسازی از آن دست سارقین جریان می یابد.
شب آفتابی گرچه از حیث تکنیک، گرافیک و حرکت شخصیتهای انیمیشنی در سطحی متوسط قرار دارد و به نظر میرسد توجه مضاعف سازندگان اثر بیش از محتوا به تکنیک معطوف بوده است، با این وجود از حیث برخی وجوه محتوایی میتواند برای کودکان حامل جذابیت و آموزههای مثبت رفتاری باشد. از جمله نکات مثبت محتوایی این انیمیشن میتوان به اصلاح رابطه بین پسر داستان با پدرش اشاره کرد. پسر در آغاز در برخورد با پدر تنشهای رفتاری و مجادلات کلامی متعددی دارد اما در پایان؛ پدر خود را یک قهرمان می پندارد. با این وجود، مشاجرهها و مجادلات کلامی مادر و پدر -خصوصا در صحنه های آغازین انیمشن- عمدتا بی دلیل و بهانه جویانه است و میتوانست تعدیل شود.
از دیگرسو، به نظر میرسد طرح برخی مضامین و مفاهیم موجود در انیمیشن لازم است مورد بازنگری مجدد قرار گیرد. برای مثال، در چندین صحنه از انیمیشن ارواح با بچهها سخن میگویند. آنها هربار، زمان مشخصی دارند که در آن ظرف زمانی معین، میتوانند با کودکان صحبت کنند. به نظر میرسد ترسیم و بازنمایی مفهوم روح با چنین مختصات و ویژگیهایی غیرمستند است و نسبت چندانی با آموزههای دینی ما ندارد. لزوم توجه به این موضوع و موضوعاتی از این دست، به ویژه با عطف به اینکه مخاطب کودک از تاثیرپذیری و باورپذیری بالایی برخوردار است، کلیدی و حائز اهمیت است.
از طرف دیگر القای حس تقابل برخی سیاسیون با مردم و کودکان؛ نظیر مصاحبه ریاکارانه مسئولین سیاسی شهر با مادر بچه ها و رفتار شهردار در انتهای داستان که قصد دارد دستاورد بچهها در بازگرداندن صندوقچه قصه گو را به نام خود تمام کند، میتواند دید کودکان را به مسئولین اجرایی تاحدی منفی و مخدوش سازد.
انیمیشن گرچه از حیث وجود عناصر سازنده و هویت بخش، مولفههای هویت بخش شاخص و معینی ندارد و از حیث جغرافیا نیز حاکی از مکانمندی دقیق و مشخصی نیست، اما وجود برخی عناصر و اِلمانهای آشنا در آن باعث بروز این همانیهای ذهنی و تشابه به شرایط کنونی شهر تهران شده است. برای مثال، وجود سطل زبالههای مملو و سرریز شده از زباله یا نمایش وضعیت حاکم بر فرهنگ رانندگی و ترافیک شهری، میتواند تا حدی تداعی کننده مختصات و شرایط کنونی شهر تهران باشد.
چنانچه تصور ایجاد شده در ذهن کودکان نسبت به هویت و جغرافیای شهر قصه، دارای ویژگیها و مشابهتهایی مشترک با شهر تهران باشد، در این صورت وجود برخی دیگر از عناصر و حوادث روی داده در شهر نیز میتواند ذهن آنها را به شرایط کنونی کشور معطوف سازد. برای مثال، همدستی برخی مسئولین در سرقت صندوقچه قصه گو و به تبع آن رفتار نمادین و همدردی متظاهرانه برخی سیاسیون با مردم؛ نظیر حضور منفعت طلبانه مسئولین شهر در خانه کودکان مفقود شده با هدف دلجویی از مادر بچه ها که به اذعان خود مسئولین به دلیل نزدیکی به ایام انتخابات صورت میگیرد؛ یا رفتار شهردار در انتهای داستان که قصد دارد دستاورد کودکان در نجات صندوقچه را به نام خود تمام کند، میتواند نگاه کودکان را به مسئولین اجرایی کشور منفی و متاثر سازد.
مسئله دیگر، به زبان و ادبیات مورد استفاده برخی کاراکترها در انیمیشن بازمیگردد که در برخی مواقع حالتی سخت و ثقیل می یابد و بعضی الفاظ و تعابیر مورد استفاده در انیمیشن میتوانست ساده تر و سریع الادراک تر باشد و متناسب با سطح درک ذهنی کودکان متعادل و ساده شود. برای مثال استفاده از واژه هایی چون ایجاز، اطناب و... ممکن است برای کودکان نامانوس بوده و به راحتی قابل درک نباشد.
شب آفتابی در مجموع، اثری متوسط است. انیمیشنی که از حیث تکنیک و فرم جای کار بسیار دارد و از حیث محتوا نیز میتوانست با دقت بیشتر در جزئیات، به مراتب بهتر و آموزنده تر از اثر کنونی باشد اما در عمل، از محتوا به بهانه تکنیک غفلت شده است. با این وجود، تلاش عوامل سازنده انیمیشن قابل قبول است و اثر در نهایت توانسته است به انیمیشنی سرگرم کننده و نسبتا آموزنده برای مخاطبان کودک تبدیل شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com