به گزارش بولتن نیوز، «کرم حبیب پور گتابی» به وضعیت تضاد نقش در بین زنان شاغل ایرانی اشاره کرد و افزود: در سال 1396 مطالعه ای تجربی روی تضاد نقش در بین هزار و 451 نفر از زنان شاغل متاهل دارای حداقل یک فرزند در 10 سازمان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در بخشهای دولتی و خصوصی در 9 استان کشور در دو قلمرو خانواده و کار انجام شد.
وی معتقد است: نتایج این مطالعه نشان داد که نسبت این تضاد در زنان شاغل در بخش خصوصی 25،4 درصد به دلیل شرایط کاری متفاوت، ازجمله مدت زمان کاری، مدت زمان اضافه کاری، میزان حقوق و پاداش و مناسبات اجتماعی در محیط کار بیشتر از زنان شاغل در بخش دولتی با 16،5 درصد است.
این استادیار جامعه شناسی با بیان اینکه در زمینه نقشهای زنان در خانه و محیط کار، اساسا با مفهوم تعارض یا دوراهی مخالفم، اظهار داشت: باید مفهوم تضاد را برای این منظور جایگزین کرد.
وی تصریح کرد: در جوامع در حالگذار و توسعه یافته، با تحول در نهاد کار و خانواده از جمله افزایش نسبت زنان شاغل به ویژه مادران، افزایش زوجهای شاغل و خانوادههای دونانآور و تداخل نقشهای جنسیتی همچنین هویت یابی زنان به عنوان عاملیتی مستقل، تبدیل شدن زنان به عاملیت های اقتصادی، تمایزیابی و استقلال دو فضای کار و خانواده، تضاد نقش زنان به طور عام و تضاد نقشهای کاری و خانوادگی آنها به طور خاص اجتناب ناپذیر است و این ادعا که این دو نقش سازگاری ماهوی و حتی نسبی با هم دارند، ادعایی مردود و غیرقابل اعتناست.
این استادیار جامعه شناسی ادامه داد: اگرچه درگیری زنان در هر یک از نقشهای کاری و خانوادگی، میتواند پیامدهای مثبتی برای آنان به دنبال داشته باشد، اما اگر آنها بنا به دلایلی قادر به ایجاد تعادل میان مسئولیت های مرتبط با هر یک از دو نقش نباشند، پتانسیل ایجاد تضاد میان نقشها افزایش خواهد یافت.
حبیب پور اضافه کرد: هنگامی که تقاضاهای خانواده با تقاضاهای کار در تضاد باشد، تضاد خانواده-کار شکل میگیرد. تجربه این تضاد نقش، حالت نامطلوبی را در افراد ایجاد میکند و به خاطر فشار تضاد میان نقشها، نقشهای چندگانه منجر به تضاد فردی می شود که این امر، اجرای موفقیتآمیز نقش را با مشکل بیشتری مواجه میسازد.
وی تاکید کرد: تضاد نقش به سه شکل «تضاد مبتنی بر زمان، تضاد مبتنی بر فشار و تضاد مبتنی بر رفتار» و در دو جهت «تداخل کار با خانواده و تداخل خانواده با کار» اتفاق میافتد. به هر روی، همزمان با افزایش حضور زنان در بازار کار، تعداد زنانی که با مشکلات مربوط به نقشهای متفاوت مانند همسری، مادری، خانهداری و کارمندی مواجه هستند، به طور چشمگیری افزایش مییابد.
این کارشناس گفت: بر اساس مطالعات انجام شده، زمانی که زنان صرف کار خویش میکنند، موجب تضاد بین نقشهای خانوادگی و کار می شود که این تضاد پیامدهای گوناگونی در حوزه های کاری و خانوادگی و سایر حوزههای جامع وی ازجمله نارضایی از زندگی، نارضایی خانوادگی، کاهش فراغت و تغییر الگوی گذران آن، کاهش مناسبات اجتماعی درون و بینخانوادگی، نارضایی شغلی، مشکلات سلامتی، استرس و افسردگی شغلی، تأخیر و مرخصی و غیبت از کار و کاهش فرصت پیشرفت شغلی به دنبال دارد.
وی تصریح کرد: در ایران نیز، به دلیل شرایط دشوار خانواده ها در تأمین هزینههای زندگی، ساعات کاری زنان شاغل (44 ساعت) بیشتر از متناظر آن در کشورهای توسعهیافته (حدود 32 ساعت) است، ضمن اینکه از سوی دیگر هنوز سیاست اجتماعی و کاری انعطاف پذیری برای این دسته از زنان در کشور وجود ندارد. به همین خاطر، شدت پیامدهای ناشی از تضاد نقش در زنان ایرانی بیشتر از کشورهای توسعه یافته است.
به گفته وی، به همین دلیل کیفیت زندگی خانوادگی و کاری در بخش خصوصی بسیار پایینتر از بخش دولتی است و این قشر از زنان با عواقب بیشتر و آسیب پذیری از تضاد نقش در دو حوزه خانوادگی و به ویژه کاری مواجه هستند.
وی شایعترین شکل این تضاد را تضاد کار- خانواده مبتنی بر فشار دانست که زنان شاغل در هر دو بخش دولتی و خصوصی تجربه میکنند و اظهار داشت: این شکل تضاد شامل فشارهای تولیدشده نقش در اثر محرکهای تنشزای شغلی و خانوادگی است که در گستره هر یک از نقشهای شغلی و خانوادگی، فشارهای فیزیکی و روانی مانند تنش، اضطراب، افسردگی، بیحوصلگی و تندخویی را در زنان پدید میآورند و ایفای انتظارات ناشی از نقش دیگر را برای آنان دشوار میسازند.
وی اضافه کرد: البته در پدیداری این تضاد، بیشتر کار موجب اختلال در زندگی میشود تا اینکه زندگی در کار اختلال ایجاد کند. در حقیقت، بیش از اینکه نقش های خانوادگی زنان شاغل ایرانی در نقشهای کاری آنها مداخله کند، این نقشهای کاری هستند که در نقشهای خانوادگی آنها مداخله میکنند.
این کارشناس جامعه شناسی افزود: بنابراین به نظر میرسد زنان اولویت را به خانواده و نقشهای خانوادگی داده و از طرفی به منظور مدیریت این تضاد، باید بیشتر برای شرایط کاری آنها برنامه ریزی کرد تا شرایط خانوادگی. از طرف دیگر، پیامدهای تضاد نقش زنان در خانواده و کار، بیشتر در حوزه کیفیت زندگی کاری است و شرایط کاری آنها بیشتر از کیفیت زندگی خانوادگی متاثر ساخته است.
وی تاکید کرد: تضاد نقشها از یک سو موجب کاهش رضایت شغلی، سلامت شغلی، پیشرفت شغلی و کیفیت کاری زنان شده و از سوی دیگر فرسودگی شغلی، استرش شغلی و تاخیر در حضور در محل کار را در آنان افزایش داده است.
حبیب پور معتقد است که زنان ایرانی دوست دارند کار کنند و کار برای آنها کارکرد ابزاری دارد. آنها از کار به عنوان ابزاری برای فردیت یابی، هویت یابی اجتماعی، عاملیت سازی و حضور اجتماعی استفاده میکنند، پس با وجود نداشتن نیاز مالی و تجربه پیامدهای منفی که کار روی زندگی فردی، خانوادگی و کاری آنها دارد، حاضر نیستند از کار دست بکشند و حتی برای نگهداشت کار، راضی به کنارگذاشتن برخی از موارد کیفی زندگی مانند فراغت بیشتر، فرزند بیشتر و مناسبات خانوادگی بیشتر هستند.
وی ادامه داد: آنها نگرش مثبتی به فرزندآوری داشته و حتی فرزندآوری بیشتر را دوست دارند، اما وقتی به دلایلی مانند سیاست های اجتماعی و کاری در زمان بارداری و زایمان از یک سو (مانند انواع مرخصیها، خدمات مراقبت کودک، امنیت شغلی و امکان بازگشت به کار، پیشرفت شغلی) و شرایط اقتصادی از سوی دیگر (مشکلات گرانی و تورم) می نگرند، نه تنها رغبتی به افزایش تعداد فرزند ندارند که حدود 67،2 درصد آنها، حتی حاضر نیستند از کار دست بکشند بیش از 30 درصد و دیگر متأهلان بیش از 70 درصد و صاحب فرزند بیش از 60 درصد را نیز از کارکردن منع کنند.
به گفته حبیب پور، دلیل اصلی تضاد، الگوی سنتی تقسیم کار جنسیتی است که فقدان مشخص بودن ایدئولوژی و الگوی مشارکت اقتصادی در خانوادهها (الگوی دونانآور یا تکنانآور) نیز مزید بر آن شده است. این ایده و پیشفرض که ایفای نقش همزمان زنان در خانواده و محل کار، فی نفسه چالشبرانگیز و مساله ساز است، مردود است.
وی تاکید کرد: کاهش تضاد نقش زنان در خانه و کار، نیازمند ورود متغیرهایی همچون حمایت سازمانی، خانوادگی، مساوات طلبی کاری جنسیتی، عدم ابهام نقش و امثال آن است و تخفیف رابطه خطی بین تضاد خانه و کار با پیامدهای منفی روی حوزههای کیفیت زندگی کاری و خانوادگی، بدون ورود این متغیرهای تعدیل گر محتمل نیست.
حبیب پور معتقد است سیاست خانواده در ایران فاقد بلوغ لازم است و حتی گاهی با فقدان سیاست خانواده منسجم مواجه هستیم و روز به روز با توجه به سناریوهایی مانند جهانیشدن، اقتصاد دانش و غیره وضعیت آن وخیم تر میشود.
وی با بیان اینکه برای توازن بخشی به نقش زنان در خانه و کار باید اقداماتی انجام داد و گفت: برای این موضوع دو دسته الزام سیاستی و اجرایی لازم است که در رابطه با الزامات سیاستی، فراهمکردن شرایط قانونی برای تدوین سیاست خانواده، تعیین نقش دولت در این سیاست، تعیین الگوی خانواده (تک نانآور یا دو نانآور)، خروج از ایدئولوژی مسلط مردانه، حساسیت نسبت به پیامدهای ناشی از هر سیاستی در زمینه مصالحه بین کار و زندگی زنان، تشکیل دبیرخانه یا شورایی برای رسیدگی به امور خانواده، ادغام سیاست های خانواده در سیاست ها و برنامه های وزارت رفاه و تأمین اجتماعی و تغییر ذهنیت و نگرش در مسئولان از رویکرد سنتی (مبنی بر تضاد و فشار نقشها) به ترکیب نقشهای زنان در خانواده ضروری است.
وی معتقد است: در حوزه الزامات اجرایی نیز، تدوین یک برنامه کاری مساوات طلبانه برای تشویق زنان به مشارکت در بازار کار، پرداخت سوبسید برای مراقبت از کودکان در خانواده های دو نانآور، بهبود شرایط مرخصی برای زنان شاغل سرپرست خانوار، تلاش برای فراهمکردن شرایط مناسب جهت حضور بخشهای غیردولتی در ارائه خدمات مراقبت از کودک، شناسایی و معرفی خانوادههای دونانآور موفق، تدوین سیاستها و ابزارهایی به منظور مدیریت هرچه بهتر تضاد نقش زنان در خانواده و کار، توجه و اهتمام به مقوله مرخصی زایمان، کاهش استاندارد ساعت کاری موظف در هفته برای زنان و بازتعریف نظام ارتقای شغل برای زنان به منظور جلوگیری از ضرورت حضور فیزیکی زنان در محل کار لازم است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com