گروه بین الملل: بالاخره هر کس به چیزی اعتیاد دارد. یکی به مواد مخدر اعتیاد دارد، یکی دیگر به تلویزیون. البته همه اعتیادها هم بد نیست. چون بعضی ها به کارهای خوب اعتیاد دارند. مثل اعتیاد به کتاب خواندن. اعتیاد به کمک به دیگران. اما خب، بعضی دیگر تمایل دارند اعتیاد را در همان مسیر بدش داشته باشند. مثلا اعتیاد به تحریم کردن. امریکا را می گویم. عادت به تحریم کردن دارد. تحریم کردن ایران.
به گزارش بولتن نیوز، حرف امسال و این چند سال و حتی ده سال و بیست سال اخیر نیست. حرف چهار دهه اعتیاد است. چهار دهه عادت کردن به تحریم ایران. تحریم هایی که هرچه بیشتر اعمال می شد، هرچند بطور مقطعی روی زندگی و معیشت مردم ایران تاثیر می گذاشت اما خود عاملی بود برای جهش. برای انجام کارهای به ظاهر نشدنی.
عادت امریکا به تحریم ایران از پاییز سال 58 شروع شد. از همان تسخیر لانه جاسوسی. جنس تحریم هم از همان اولش، اقتصادی بود. فروش نفت مان را تحریم کردند. ده روز بعدش هم همه سپردهها و داراییهای دولت و بانک مرکزی ایران را در آمریکا که نزدیک 12 میلیارد دلار بود مسدود کردند.
دقیقا در همان روزهایی که امریکا داشت نفت و دارایی های ما را تحریم می کرد، عده ای از جوانان این مملکت، کاغذهای خرد شده در لانه جاسوسی را کنار هم گذاشتند و مجموعه ای درست کردند که معروف شد به اسناد لانه جاسوسی. اگر هنوز نیمچه ابهتی از این کشور در دلت وجود دارد، یکبار این مجموعه را بخوان تا این ابهت به چیز دیگری تبدیل شود.
اصلی ترین تحریم بعدی امریکا علیه مردم ایران، تحریم فروش سلاح بود. آنهم دقیقا در آغاز جنگ تحمیلی عراق بر ضد مردم ایران اسلامی. همان جنگی که خود امریکا یکی از اصلی ترین تامین کنندگان رژیم بعثی بود. قسمت مضحک داستان اینجاست که در ادامه این تحریم جدید، امریکا بابت حمایت ایران از تروریسم، تحریم مضاعفی علیه ما وضع کرد.
امریکا توقع داشت با این کار، جوانان ما را در جنگ با عراق زمین گیر شوند. اما از قضا جوانان ایرانی کاری کردند که در چند صده اخیر اتفاق نیفتاده بود و آن، حفظ تمامیت ارزی مملکت در اتمام جنگ و نبخشیدن حتی یک متر از ایران به دشمن بود. جوانان ایران اسلامی خون دادند اما نگذاشتند کمبود سلاحی که بابت تحریم امریکا ایجاد شده بود، دین و ناموس و خاک ایران و ایرانی را لطمه دار کند.
از دوران اتمام جنگ تا دوران ریاست جمهوری بوش پدر، تحریم خرید نفت از ایران قوی تر شد و یک تحریم دیگر نیز اضافه شد و آن ممنوعیت فروش هر وسیله ای بود که امکان مصرف دوگانه داشت. که مثلا به بهانه فلان قضیه، به ایران چیزی نفروشند که در حوزه نظامی یا هسته ای کاربرد داشته باشد. اما جوانان ما در همین ایام، جمهوری اسلامی را از انواع سلاح بی نیاز کردند و کشور در مسیر استقلال علمی، فعالیت هایش را در حوزه انرژی هسته ای از نو شروع کرد.
تا میرسیم به دوران کلینتون. رئیس جمهوری از حزب دمکرات. اما کدام دمکرات؟ چطور می شود هم دمکرات بود هم دست به تحریم یک ملت زد؟ اما کلینتون این پارادوکس را اجرا کرد تا مضحک بودن سیاست ورزی کاخ سفید نشینان را به دنیا نشان دهد. تا دوره بوش پدر، همه تحریمها در چارچوب مصوبات دولت آمریکا شکل میگرفت و هیچ وقت از مسیر مجالس این کشور رد نشد تا قانون باشند و واجب الاجرا برای دیگر دولت ها.
اما در دوره کلینتون چارچوبی جدیدی دراینباره طراحی شد و از آن به بعد، تحریمهای یکجانبه آمریکا در چارچوب مصوبات کنگره این کشور اجرایی میشد که اگر بعد از هشت سال، کلینتونی سر کار نبود و حتی دمکراتی دیگر بر مسند ریاست ننشست، اعتیاد تحریم ایران توسط دولت این کشور ترک نشود.
کار دیگری که در مسیر تحریم ایران توسط امریکا در دوره کلینتون دمکرات! انجام شد این بود که اگر موارد مدنظر این کشور در تحریم ایران توسط کشورهای دیگر نقض می شد، آنها هم تحریم می شدند. مثلا اگر فروش نفت که توسط امریکا تحریم شده بود، توسط فرانسه نقض می شد و این کشور، نفت ما را می خرید، خود فرانسه هم توسط امریکا تحریم می شد. و این یعنی تلاش برای جهانی کردن تحریم ایران. انجام اقداماتی در جهت سخت تر شدن فروش نفت ایران در جهان و خرید جناس دیگر کشورها توسط ما هم که دیگر روی شاخ این اعتیاد بود.
اما جالب اینجاست که در همین دوران، ایران بیرون آمده از یک جنگ تحمیلی هشت ساله با انبوهی از خرابی، معطل تحریم های امریکا نشد. با فراز و نشیب های مختلف و همه نقدها و کمبودهایی که در این مسیر وجود داشت، ایران اسلامی در مسیر پیشرفت گام برداشت و خرابی های جنگ را از چهره خود پاک کرد.
دوران کلینتون که تمام شد رسیدیم به کسی که دیوانگی اش را مثل او پشت صورتکی خندان پنهان نمی کرد. بوش پسر. همانی که ادعا کرد ایران جزو محور شرارت است و دنبال بمب اتم. البته این عادت بوش پسر بود که طبق توهم عمل کند. او با همین توهم به عراق و افغانستان حمله کرد. و با همین توهم، ما را متهم به ساخت بمب اتم کرد. و از آنجا که خیلی از سازمان های به ظاهر حقوقی بین المللی زیر دست خودشان است، دامنه تحریم ایران را به شورای امنیت سازمان ملل کشاندند.
آمریکا بهعنوان یکی از اعضای شورای امنیت در سال ۲۰۰۶ بهبهانه شکست گفتوگوهای هستهای با سه مذاکره کننده اصلی اروپایی (فرانسه، آلمان و انگلیس) به تحریمهای شورای امنیت علیه ایران رأی مثبت داد و شورای امنیت قطعنامههای ۱۶۹۶ و ۱۷۳۷ را صادر کرد. در سال 2007 این تحریمها افزایش یافت و شورای امنیت قطعنامه 1747 را علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران تصویب کرد که این دور از تحریمها شامل سلاحهای جدید و تحریمهای مالی میشد.
بهدنبال این تحریمها در بیست و پنجم اکتبر ۲۰۰۷ نیز وزارت خزانهداری آمریکا بانک ملی، بانک ملت و بانک صادرات را بهاتهام «حمایت مالی از گروههای تروریستی» تحریم کرد و سپاه پاسداران، وزارت دفاع ایران و شخصیتهای وابسته به سپاه پاسداران و صنایع فضایی جمهوری اسلامی ایران نیز تحریم شدند.
اما تحریم هسته ای ایران در حالی از طرف امریکا اعمال می شد که جوانانی چون احمدی روشن ها، با دستانی خالی، توکل بر خدا و اعتماد به داشته ها و توانایی های خود، ما را به انرژی صلح آمیز رساندند. دیدن چهره مقامات کاخ سفید در آن روزی که ایران رسما اعلام کرد توانایی غنی سازی بیست درصد سانتریفیوژها را دارد دیدنی بود.
با آمدن دمکراتی دیگر یعنی اوباما، نه تنها خبری از کم شدن شدت تحریم ها نبود، بلکه تلاش شد فشار تحریم ها بیشتر از قبل شود. به طور مثال بیست و چهارم ژوئن 2010 کنگره آمریکا تحریمهای یکجانبه دیگری را علیه ایران تصویب کرد. هدف از این تحریمها افزایش فشار به بخش انرژی و بانکداری ایران بود. در همین ماه آمریکاییها قانون تحمیل مجازات به شرکتهایی را که محصولات نفت تصفیه شده با ارزش بیش از 5 میلیون دلار در سال را به ایران صادر میکردند، تصویب کرد. این قانون همچنین بهطور مؤثر بانکهای خارجی را در صورت تجارت با بانکهای ایرانی یا سپاه پاسداران از دسترسی به نظام مالی ایالات متحده محروم کرد.
تا انتهای دوران اوباما، این روند همچنان ادامه داشت. انواع تحریم های اقتصادی و حتی تحریم شرکت ها و شخصیت های گوناگون ریز و درشت. مثلا در مارس 2012 یک شرکت هواپیمایی و سه تن از فرماندهان نظامی ایرانی در فهرست تحریمهای آمریکا گرفتند و در فوریه 2013 وزارت خزانهداری آمریکا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و «عزتالله ضرغامی» رئیس آن را تحت تحریمهای جدید خود قرار داد.
با روی کار آمدن دولت جدید و آغاز داستان برجام، تصور عده ای بر این بود که گویا قرار است امریکا اعتیادش را کنار بگذارد. اما با آغاز برجام هم تحریم ها ادامه پیدا کرد و تغییری در عمل مشاهده نشد. آنقدر برجام توسط امریکا زیرپا گذاشته شد و با روح آن ناسازگاری کردند که جز پوسته ای از آن باقی نمانده بود.
کمیسیون امنیت ملی مجلس در گزارشی پیرامون نقض برجام توسط امریکا اعلامی می کند:
حفظ سایه شوم و سنگین تحریم
تهدید و ارعاب مکرر پیمانشکنی و رویکرد غیرسازنده هیاتحاکمه آمریکا درباره برجام، در اقداماتی چون:
« اتخاذ مواضع به انجام اقداماتی که مغایر با روح و اهداف برجام»
«تاخیر، تعلل و کارشکنی در انجام تعهدات خود در زمینه رفع تحریمها»
«تمدید قانون تحریمهای ایران موسوم به ایسا ازسوی کنگره»
«تهدیدها و مخالفتهای رئیسجمهوری جدید آمریکا علیه برجام بهمنظور ایجاد تردید و ممانعت از بهرهمندی ایران از امتیازات برجام»
«وضع تحریمهای جدید غیرهستهای علیه تعدادی از اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی»
ازجمله اقدامات دیگری است که بهزعم نمایندگان مجلس ایران، ازجمله موارد نقض عهد ایالاتمتحده آمریکا در اجرای برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام است.
و حالا که ترامپ، برجام بی جان را پاره کرده و تلاش می کند مردم ایران را یکبار دیگر با شبح تحریم بترساند. کافی است او یکبار دیگر تاریخ چهل ساله اعتیاد کشورش به تحریم ایران را مرور کند. شاید بفمد با این تحریم ها، مردم ایران نه تنها ضعیف تر نشدند که قوی تر هم شدند. هرچند به طور مقطعی دچار مزاحمت هایی شدند اما تحریم ها، سکوی پرشی به سمت استقلال اقتصادی و علمی مردم ایران شد. به نظر می رسد وقت ترک اعتیاد امریکا خیلی مدت است که رسیده. پزشکان معتقدند اگر معتاد، به وقتش ترک اعتیاد نکند ...
انتهای پیام /#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com