گروه فرهنگ و هنر: همزمان با فرا رسیدن ایام ماه محرم قسمتی از فصل دوم کتاب حماسه حسینی، جلد اول، استاد شهید مرتضی مطهری در ادامه خبر می خوانید و می شنوید:
به گزارش بولتن نیوز به نقل از میزان، ""....یکی از چیزهایی که امام حسین(ع) با آن مواجه بود تقاضای بیعت با یزید بن معاویه این چنینی بود که گذشته از همه مفاسد دیگر، دو مفسده در بیعت با این آدم بود که حتی در مورد معاویه وجود نداشت. یکی اینکه بیعت با یزید، تثبیت خلافت موروثی از طرف امام حسین بود. یعنی مسئله خلافت یک فرد مطرح نبود. مسئله خلافت موروثی مطرح بود.
شخصیت خاص یزید
مفسده دوم مربوط به شخصیت خاص یزید بود که وضع آن زمان را از هر زمان دیگر متمایز میکرد. او نه تنها مردفاسق و فاجری بود بلکه متظاهر و متجاهر به فسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت. معاویه و بسیاری از خلفای آل عباس هم مردمان فاسق و فاجری بودند، ولی یک مطلب را کاملا درک میکردند، و آن اینکه میفهمیدند که اگربخواهند ملک و قدرتشان باقی بماند، باید تا حدود زیادی مصالح اسلامی را رعایت کنند، شئون اسلامی را حفظ کنند. این را درک میکردند اکه اگر اسلام نباشد آنها هم نخواهند بود.
میدانستند که صدها میلیون جمعیت از نژادهای مختلف چه در آسیا، چه در آفریقا و چه در اروپا که در زی حکومت واحد درآمدهاند و از حکومت شام یا بغداد پیروی میکنند، فقط به این دلیل است که اینها مسلمانند، به قرآن اعتقاد دارند و به هرحال خلیفه را یک خلیفه اسلامی میدانند، و الا اولین روزی که احساس کنند که خلیف خود بر ضد اسلام است، اعلام استقلال میکنند. چه موجبی داشت که مثلا مردم خراسان، شام و سوریه، مردم قسمتی از آفریقا، از حاکم بغداد یا شام اطاعت کنند؟ دلیلی نداشت. و لهذا خلفایی که عاقل، فهمیده و سیاستمدار بودند این را میفهمیدند که مجبورند تا حدود زیادی مصالح اسلام را رعایت کنند.
ولی یزید بن معاویه این شعور را هم نداشت، آدم متهتکی بود، آدم هتاکی بود، خوشش میآمد به مردم و اسلام بیاعتنایی کند، حدود اسلامی را بشکند. معاویه هم شاید شراب میخورد (اینکه میگویم شاید، از نظر تاریخی است، چون یادم نمیآید، ممکن است کسانی که با مطالعه تاریخ، موارد قطعی پیدا کنند) ولی هرگز تاریخ نشان نمیدهد که معاویه در یک مجلس علنی شراب خورده باشد یا در حالتی که مست است وارد مجلس شده باشد، درحالی که این مردعلنا در مجلس شراب میخورد، مست لایعقل میشد و شروع میکرد به یاوه سرایی. تمام مورخین معتبر نوشتهاند که این مرد، میمونباز و یوزباز بود. میمونی داشت که به آن کنیه اباقیس داده بود و او را خیلی دوست میداشت.
چون مادرش زن بادیهنشین بود و خودش هم در بادیه بزرگ شده بود، اخلاق بادیهنشینی داشت، با سگ و یوز و میمون انس و علاقه بالخصوصی داشت. مسعودی درمروج الذهب مینویسد. «میمون را لباسهای حریر و زیبا میپوشانید و در پهلو دست خود بالاتر از رجال کشوری و لشکری مینشاند!» این است که امام حسین (ع) فرمود: «و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید» . میان او و دیگران تفاوت وجود داشت. اصلا وجود این شخص تبلیغ علیه اسلام بود. برای چنین شخصی از امام حسین (ع) بیعت میخواهند!
امام از بیعت امتناع میکرد و میفرمود: من به هیچ وجه بیعت نمیکنم. آنها هم به هیچ وجه از بیعت خواستن صرف نظر نمیکردند.
این یک عامل و جریان بود: تقاضای شدید که ما نمیگذاریم شخصیتی چون تو بیعت نکند (آدمی که بیعت نمیکند یعنی من در مقابل این حکومت تعهدی ندارم. من به هیچ وجه حاضر نبودند که امام حسین (ع) بیعت نکند و آزادانه در میان مردم راه برود. این بیعت نکردن را خطری برای رژیم حکومت خودشان میدانستند. خوب هم تشخیص داده بودند و همینطور هم بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com