گروه دین و اندیشه: حجتالاسلام محمد ادریسی به مناسبت فرارسیدن عید سعید غدیر خم یادداشتی زیر را نگاشته و در آن آورده است: غدیر دعوت مردم به توحید است. صحت نشر غدیر با سبکهای ویژه یک ضرورت برای وحدت سازی است و لزوم پیروی از اهلبیت (ع) بر هیچ صاحبخرد مسلمانی پوشیده نیست چون دلایل محکم دارد که هم عقلی و هم نقلی و هم وجدانی است.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که بهصورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرارگرفته، به شرح زیر است:
نه علی خداست نه خدا علی ست اما این را محکم باید گفت که غدیر حامل یک پیام ماندگار درباره اوست که وظیفه ما را در پایانه رسالت مشخص میکند و آن همراهی و همنوایی با کاروان امیر غدیر حضرت علی (ع) است.
غدیر شروع درمان تدریجی دردهای اسلام و مسلمانان بوده و هست و مشکلات امروز کیفر تلخ عمل نکردن به نسخه آن روز بود.
مُبلّغ و مروّج تفرقه در هر زمان با هر زبان در هر مكان، شيطان يار است و نه اللهیار، يكي از بهترين صفات انساني در يك كلمه «وحدت» است، گريز از وحدت باعث پراكنده شدن جمعها و به وجود آمدن نابرابری و نابرادری ميشود و در حقيقت همان روي آوردن به شيطان خواهد بود و عاقبت تفرقه چيزي جز انقراض انسانيت انسانها نيست.
غدیر، کهنترین مسئله دانسته مهم بین مسلمانان است و کهنه شدنی نیست، اخیراً شاید دیده و شنیده باشید که میگویند غدیر موجب اختلاف بین شیعه و سنی است! پس آنقدر:«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه» را بیان نکنید گویی میخواهند مسلمانان را در اعتقاد هم مانند اقتصاد تحریم کنند و این هم عجیب و هم خندهدار است که در بعضی از شهرها و کشورهای بهظاهر اسلامی کتابهایی که درباره غدیر است همچون جنس و مواد قاچاق بسیار نایاب و ممنوعه است و از هرکس بگیرند مجازات سنگینی در انتظار او خواهد بود.
اگر از معلمان و دانشمندان و سیاسیون و دیگران تعهد بگیرند که هرچه دلشان خواستند بگویند اما درباره سه موضوع مهم ظهور و عاشورا و غدیر صحبت نکنند این اسلام طاغوت پرور میشود و هیچ حرکت رو به جلویی نخواهد داشت.
اگر به ما بگویند که انتشار بسیاری از احادیث مستحب است باید این را به آنها گفت که انتشار حدیث غدیر واجب است چون بقا و نشر بسیاری از معارف نیازمند شناخت غدیر است.
اولشخص صاحبولایت بعد از خدا و رسول او کسی نیست جزء شخص حضرت امیرالمؤمنین (ع) که قرار بود سه کار مهم را انجام دهد:
نخست آنکه:آنچه برای تدبیر امور لازم بود را بیان کند.
دومین کار اینکه:به امور مردمی که منفعت و مصلحت در آن است و لازم بود انجام شود با ابزار و افرادی که انتخاب میشوند رسیدگی کند.
سوم اینکه:آنچه در لایههای پنهان و باطن اسلام و قرآن هست را تبیین کند.
بنابراین اگر تصدی این سه کار ضرورت داشت لازم بود که مردم از او اطاعت کنند.
در عصر شبهات شب را بهروز میرسانیم و هرچند نرود اما با چکش و میخ و نوک قلم به سنگ و مغز آهنین میکوبیم و چند سؤال و اشکال به نافیان غدیر وارد میکنیم و منتظر جواب میمانیم:
اشکال اول: نافیان غدیر چگونه به دیگران این باور را برسانند که پیامبر (ص) با آنهم شفقت نسبت به مسائل کوچک و به تعبیر خودشان حتی غیرضروری برخورد میکردند اما به مسئله بزرگی چون عدم حضور و نیاز امامت و ولایت هیچ نفرمودند؟!
اشکال دوم:آیا این قابلقبول است که گفته شود پیامبر (ص) در سیره خود وقتی میخواستند که بجایی سفر کنند جانشین انتخاب میکردند اما برای بعد از ترک همیشگی ظاهری جامعهی اسلام که خود بناکرده بودند جانشین انتخاب نکردند و آیا این تناقض نیست؟!
اشکال سوم:آیا انتخاب مردم باوجود سلایق مختلف و اختلافهای فراوانی که به هزار دلیل باهم دارند میتواند بهتر از انتخاب خدا و رسول (ص) باشد؟!
اشکال چهارم:آیا اگر برتر از امام علی (ع) در مسائل اجتماعی و مدیریتی و سیاسی و دیگر فضیلتها و برتریهایی که جامعه اسلامی برای اداره خود به آن نیازمند است در کسی بود، خدا و پیامبر (ص) او را انتخاب نمیکردند و اساساً چرا حضرت بهعنوان «ولی» انتخاب شد؟!
اشکال پنجم:در این زرنگ بازاری که هیچ مچی تا ابد بسته نمیماند آنها که بر ولایت حضرت علی (ع) در عمل و در متون خود خدشه وارد کردند آیا فکر نمیکردند که در آینده اهلفن و فرهیختگان و روشنفکران بیغرضی میآیند و تصرفات و ادعای باطلشان را رسوا میکنند؟!
اشکال ششم:اگر رسول خدا (ص) رجعت میکردند چه کسی را برای ولایت و امامت انتخاب میکردند، آیا سخن و امر و ابلاغ خود را در روز غدیر خم پس میگرفتند یا آنکه شخصی را که توسط چند نفر در سقیفه انتخاب شد را قبول میکردند؟
حال یک سؤال در ذهن سبز میشود که چرا بعضی از مردم آن زمان اطاعت نکردند تا برای آنها اثبات شود که خدا و رسول (ص) اشتباه نکردهاند و امامت و ولایت کارآمد است و فقط مربوط به آخرت نیست بلکه در همین دنیا هم برای آنها سودآور است؟
ایکاش میتوانستیم خط به خط کتابهای همچون عبقات الانوار و کتاب الغدیر و المراجعات و شبهای پیشاور را حفظ کنیم و بگوییم تا رد پای اراده حقتعالی درباره ولایت را که بهوضوح قابلمشاهده است را درک کنیم تا بسیاری از مسائل که شبیه شبهه است برطرف شود، اما اجمالاً باید گفته شود که عدم بیان و ترک غدیر چند مطلب و معنای مختصر را به نظر میرساند:
مطلب اول:ترک غدیر یعنی متکلم بیان و ابلاغ ولایت برای حضرت علی (ع) صلاحیت نداشت که او را از طرف خدا انتخاب و برای ولایت تعیین کند.
مطلب دوم:ترک غدیر یعنی پیامبر (ص) اجازه نداشت برای آیندگان از طرف خدا تصمیم بگیرد.
مطلب سوم:ترک غدیر یعنی نباید به هیچیک از کتابهای تاریخ و نویسندگان آن اعتماد و اعتنا کرد چون همه آنها دروغ نویس هستند.
مطلب چهارم:ترک غدیر موجب استخفاف کتاب خداست.
مطلب پنجم:ترک غدیر موجب کتمان تعالیم قرآن است.
مطلب ششم:ترک غدیر یعنی یک غیر معصوم بهتر از معصوم (ع) است.
مطلب هفتم:ترک غدیر یعنی از هر نظر خلیفه اول و دوم و سوم سقیفه بهتر از حضرت علی (ع) بودند.
مطلب هشتم:ترک غدیر یعنی پیشگامتر از حضرت علی (ع) در اسلام آوردن و یاور آن شدن وجود داشت اما انتخاب نشد.
عدم پذیرش ولایت بعد از غدیر توسط بعضی از مردم چند احتمال و علت دارد که بعد از تحقیق دقیق خودشان را به ما نشان میدهد که برخی از آنها را در اینجا مطرح میکنیم:
علت اول:علاقه بهرسم و رسوم جاهلیت باعث شد که بعضی از مردم ولایت را نپذیرند.
علت دوم:چون حضرت علی (ع) با کفار و منافقان جنگید سبب شد آنها علیه او در جامعه آن زمان جوسازی کنند.
علت سوم:مردم به استعباد و بردگی اعتقادی کورکورانه عادت کرده بودند برای همین تن به ولایت ندادند.
علت چهارم: توسط اشخاص داخل در مسلمان که بانفوذ بودند و حسود اجازه داده نمیشد که غدیر و ولایت علی (ع) توسط مردم دیده شود.
علت پنجم:هنوز برای آنها سلطنت قداست داشت و نگاه به خارج از مرزهای اسلام سبب شد که آماده برای پذیرش ولایت نشوند.
علت ششم:کمکاری یاران و صحنهگردانها در فعالیتهای تبلیغاتی باعث عدم ظهور و بروز شایسته ولایت حضرت علی (ع) شد.
علت هفتم: به دوش نگرفتن و جشن فراگیر نگرفتن بعد اعلام خبر غدیر سبب فراموشی کسانی شد که در آن روز مهم حضور داشتند.
علت هشتم:عدم همراهی و کتمان تدریجی بسیاری البته نه همه زنان بعد از واقعه غدیر.
علت نهم:نه همه اما بسیاری از شعرا و نویسندگان آن زمان در انتصار ولایت کوتاهی کردند.
علت دهم:به نماز و روزه و نذر و اطعام فقرا برای این عید بزرگ آنگونه که باید باشد اهمیت داده نشد.
علت یازدهم:شایعات سبب شده بود که بعضی از مردم باور کنند که قرار است برخلاف منافع و مصالح آنها کارهایی صورت بگیرد.
علت دوازدهم:مناظرات علمی برای رفع شبهات احتمالی توسط وفاداران عالم حاضر در آن زمان برگزار نشد.
علت سیزدهم: خلف وعده بعضی از مردم به رسول (ص) برای پایبندی به امر ولایت صورت گرفت.
علت چهاردهم:مرجعیت سیاسی اهلبیت (ع) در کنار مرجعیت علمی و تشریعی تبیین نشده بود.
علت پانزدهم: ایجاد ترس در دل پیروان احتمالی ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) با انواع ابزارهای ممکن صورت گرفت.
علت شانزدهم:حذف و ترور شخصیتی و فیزیکی شیعیانی که قائل و استوار در ولایت بودند.
علت هفدهم:قومیتگرایی بجایی اسلامگرایی سبب شد هرکس ساز خود را بزند و زیر پرچم واحد ولایت نباشند.
علت هجدهم:ملاقات مخفیانه بعضی از بهاصطلاح بزرگان مدعی ریشسفیدی باهم نتیجهاش این شد که گفتند بعد از شناخت مقام امامت و جانشینی که قرار است به چه کسی برسد قبول میکنیم اما بعد انکار میکنیم و زیر بار نمیرویم و خودمان یک نفر را انتخاب میکنیم که حافظ منافع ما باشد و شد آنچه نباید میشد.
خلاصه اینکه، غدیر دعوت مردم به توحید است. صحت نشر غدیر با سبکهای ویژه یک ضرورت برای وحدت سازی است و لزوم پیروی از اهلبیت (ع) بر هیچ صاحبخرد مسلمانی پوشیده نیست چون دلایل محکم دارد که هم عقلی و هم نقلی و هم وجدانی است و سؤالها و اشکال به نافیان غدیر بسیار است و باکمی مطالعه و تفکر و تدبر این را درک میکنیم و اینکه ولایت نهفقط در آخرت بلکه در این دنیا هم سودآور است و ادب و انصاف و فتوت اقتضا میکند که صاحبولایت را در جایگاه خودش باشد نه بالاتر و نه پایینتر.
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com