در بین این همه نقاط مشترک، جالبترین نکته در طراحی و نگارش دو سریال با یک خط داستانی ولی خلق احساس و اتمسفر متفاوت است. هر کسی که دو مجموعه را دیده باشد، به این نکته معترف است که دیدن مجموعه تنهایی لیلا، اصلا دلیل بیرغبتی به مجموعه پدر نمیشود بلکه اتفاقا به خاطر تفاوتهای ظریف در محتوای فیلمنامههای حامد عنقا نظیر فضای شهری و روستایی، جایگاه طبقاتی خانواده دختر و پسر، تفاوت بستر اتفاقات در دانشگاه و امامزاده، تقابل جواناولهای تازهکار سریال پدر و بازیگران پخته نقش اول زن و مرد سریال تنهایی لیلا، غافلگیریهای کاشته شده در هر قسمت سریال پدر، جنس عاشقانههای دو مجموعه، تماشاگر ترغیب به دیدن کار جدید وی میشود. در ادامه به شماری از نقاط مشترک بدیهیتر دو مجموعه تنهایی لیلا و پدر اشاره میکنیم:
2 مجموعه با یک قلم
نگاهی به کارنامه حامد عنقا کافی است تا بنمایه همه فعالیتهای گوناگون وی در زمینههای فرهنگی و هنری را در توان نویسندگی او پیدا کرد. در پیشینه کاری وی، فعالیت در زمینه انتشارات و نیز سالها فعالیت در حوزه رسانههای مکتوب دیده میشود. بیتردید همین سالها قلم زدن به توان طراحی و نویسندگیاش در کارهای قابل قبول تلویزیونی نظیر نردبام آسمان و انقلاب زیبا و نیز آثار سینمایی چون انتخاب و پوست انداختن کمک کرد.
عنقا پس از تنهایی لیلا در سال ۱۳۹۴، سه سال بعد به سراغ طراحی و نوشتن سریال پدر با همان مضمون و شخصیتپردازی ولی با فضاسازی متفاوت و افت و خیزهای داستانی پرکششتر و امروزیتر میرود که حرف و حدیثهای بسیاری را برای مجموعه و نویسنده آن در پی داشت.
اما نویسنده این دو کار مذکور درباره این شباهتها طی مصاحبهای این طور پاسخ داده است: «ما چند سال پیش سهگانهای با محور خانواده و عشق را کلید زدیم که تنهایی لیلا اولین قسمت از این فکر و ایدهها بود که مورد استقبال قرار گرفت. پدر نیز با اینکه هیچ ارتباطی با قصه و ماجراهای آن سریال ندارد اما در همان امتداد است و شخصیت لیلا اینجا هم آورده شده است. در سریال بعدی هم ما کاراکتر لیلا را از زاویهای دیگر خواهیم داشت. اما اینجا با محوریت خانواده، پدر و اتفاقات دیگری کار ادامه دارد. سریال پدر اثر عاشقانهای در حال و هوای تنهایی لیلاست و همان خاطره خوب را تکرار میکند؛ منهای اینکه شخصیتها و ماجرای دیگری دارد. اگر بخواهیم به شکلی غربی به این موضوع نگاه کنیم، انگار پدر اسپینآفی از تنهایی لیلا است».
2 لیلای تنها
نقش اول زن هر دو سریال «تنهایی لیلا» و «پدر»، لیلا نام دارد و این شباهت تنها مقدمه اشتراکات این دو شخصیت است.
لیلاهای کارهای حامد عنقا، دخترانی متمول با روابط اجتماعی راحت با جنس مخالف و البته با کمترین آشنایی از مبانی دینی و اعتقادی توصیف شدهاند. هر دو با یک اتفاق، یک دل نه صد دل عاشق پسری مذهبی میشوند و هر دو لیلا با شتابزدگی عجیبی به عشق خود اعتراف میکنند. دخترانی که در مسیر عشق و شیدایی، پا را از عرفهای اجتماعی فراتر گذاشته و هر نوع توهین، تحقیر و طردشدگی را از دوست و آشنا و خانواده به جان میخرند.
هر دو در مقطعی از این کشمکش با خانواده، خانه و وابستگانشان را ترک میکنند تا اینکه بالاخره موفق به گرفتن جواب مثبت از پسر و ازدواج میشوند. هنوز یک قسمت از هیاهوی ازدواج نگذشته، هر دو لیلا صاحب فرزند میشوند و تا این نوعروسها به خودشان بیایند، همسرانشان را به صورت ناگهانی از دست میدهند. دخترهای تنهایی لیلا و پدر، کمی بعد از ازدواج کاملا متحول میشوند و با پیروی از الگوهای فکری و رفتاری همسر، پایبند به رعایت اصول دینی و چادری میشوند. همچنین در هر دو مجموعه تنهایی لیلا و پدر، دخترها به خاطر اختلافات مالی با خانواده عموی خودشان درگیر و بازداشت میشوند.
2 لیلای مجنون
محمد و حامد، پسرهای دو سریال، متدین و با تیپ مذهبی برای بیننده به تصویر کشیده میشوند. جالبتر آنکه هر دو شدیدا اهل قرآن و عامل به آن هستند. محمد، متولی امامزاده است و از همین راه امرارمعاش میکند، ضمنا به بچههای منطقه، قرآن درس میدهد. حامد هم دانشجو و حافظ قرآن است. ایمان هر دوی آنها به واسطه عشقی یکطرفه به شکل روایتهای عاشقانه محک میخورد و هر دو پسر در جریان این آزمون به خاطر پرهیز از دام گناه به خود صدمه میزنند.
همین اجتناب از معصیت، از نگاه دخترها عجیب و تکاندهنده به نظر میرسد، تا جایی که فطرت پاک آنها را بیدار و زمینه شیدایی آنها را مهیا میکند. در اثر اصرار دختران، حامد و محمد هم شیفته لیلاها شده و کمی پس از ازدواج جوانمرگ میشوند. هر دو جواناول مرد، یک رفیقِ شفیق دارند که در غم و شادی همراه و همپای آنهاست.
رقیب ناتوی عشقی
پس از جواناولهای مثبت مجموعههای «پدر» و «تنهایی لیلا»، نقش منفی مقابل آنها هم اشتراکات عین به عین با هم دارند. شایان و مسعود، پسرعموی لیلاها در دو سریال هستند که در نقش رقیب عشقی حامد و محمد ظاهر میشوند؛ پسرانی متمکن و لاابالی که بتازگی از خارج برگشتهاند و سروکلهشان وسط داستان عشقی دختر و پسر سریال پیدا میشود و بند و بساط همه را به هم میریزند. این پسرعموها با شخصیتی دور از معنویت و ایمان نمایانده میشوند که از کودکی همدم لیلاهای دو مجموعه و پایه همه نوع تفریح و سرگرمی دوران جوانی آنها هستند. این دو در مقابل عشق دختر محبوبشان، نقش رقیب دلشکسته و بَدمن را ایفا میکنند.
ساز مخالف زدن خانوادهها
خانواده دخترها در این دو سریال که از ثروت قابل ملاحظهای برخوردارند، بنمایههای اعتقادی ضعیفی دارند و به همین دلیل با وصلت دخترشان با پسری معتقد و در نقطه مقابل اصول ایدئولوژیکیشان مخالفاند. هردو لیلای حامد عنقا هم بیتوجه به همه مخالفتها، در راه وصال دلداده به همه مناسبات خانوادگی و ثروت موروثی پشت پا میزنند
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com