به گزارش بولتن نیوز، نشر نیماژ به تازگی رمانی با عنوان «سوگ گوزن» اثر هومن قویدل منتشر کرده است که از معدود آثار داستانی این روزهای ایران است که در ژانر ادبیات جنایی نوشته شده است.
هومن قویدل نویسنده این اثر درباره علت انتخاب این ژانر برای نوشتن این رمان گفت: بیشتر از هرچیز علاقهای که از کودکی در من به این ژانر شکلگرفته بود در نوشتن این رمان به من کمک کرد. من برادری دارم که عاشق سینماست. سینمای دهه هفتاد آمریکا و سینمای دهه شصت فرانسه. سینمایی که شاخصهاش ساخت آثاری در قالب نوآر است. در کنار آن من مادری دارم که از کودکی شاهد بودم چطور با علاقه آثار داستانی ژانر چنایی را میخواند. اینها به نوعی در خون من هم رفت و من با این ادبیات و سینما بزرگ شدم. نوشتن این رمان هم ادای دینی است به این دوران از زندگیام.
وی ادامه داد: در «سوگ گوزن» من ارجاعات بسیاری به این سینما و ادبیات دادهام. حتی نقاشیهای میان متن را نیز بر اساس همین علاقهمندیهای سینمایی و ادبی انتخاب و در متن قرار دادم. این رمان در واقع رمانی است پر از ارجاع به این آثار
این نویسنده و نمایشنامه نویس با اشاره به برخی نقدها درباره ساختار فیلمنامهای این رمان گفت: این اتفاق تعمدی بوده است. من در واقع خواستم چیزی میان رمان و فیلمنامه بنویسم. انگار این رمان متن فیلمنامه یکی مینیسریال است و پلات دارد. دوست داشتم چیزی بنویسم که بسیار تصویری و قصهگو باشد. این دو موضوعی است که در نبود و نقص آن در بسیاری از آثار داستانی این روزها دیده میشود. من البته برای نوشتن این اثر توجهی ویژه به رمان «فیل در تاریکی» مرحوم قاسم هاشمینژاد داشتم. او هم تمام دغدغهاش در داستاننویسی قصهگویی بود و با استفاده از استعارههای عجیبی که خلق میکرد این موضوع را در داستان به پیش میبرد.
قویدل ادامه داد: من کل داستان سوگ گون را با عنایت به چنین تجربهای و بر اساس متد نگارش فیلمنامه با خرده پیرنگ جلو بردم و مهمتر از هر چیز با بیتکلفی قصه گفتم.
این نویسنده در ادامه درباره علت استفاده نکردن از اسامی ایرانی برای کاراکترهای داستانی خود نیز گفت: به نظر من در ایران ادبیات ژانر وجود ندارد. چیزی که به آن چسبیدهاند و عنوان جنایی هم گاهی به آن میدهند یک کپی از آثار داستانی جنایی غیر ایرانی است. ما در آثاری مانند فیل در تاریکی هم با این وضعیت مواجهیم. شما فکر میکنید در حال خوانش داستانی از ریموند چندلر هستید. ادبیات پلیسی در ایران دارای چنین موقعیت و منطقی است و نویسندههای تنها سعی کردهاند برخی اسامی و فضاها را در آثار غیر ایرانی ، فارسی کنند. اینها یعنی شکل نگرفتن ژانر. در این موقعیت من فکر کردم وقتی میخواهم داستانی بنویسم چرا باید شخصیتهای این داستانها اسم ایرانی داشته باشند؟ بهتر است که کل داستانی در فضایی دیگر شکل بگرد.
قویدل تصریح کرد: وقتی شما داستانی در قالب بیمکانی و بیرمانی مینویسی میتوانی اسم را هر چه میخواهی انتخاب کنی. قبول کنید که آنچه ما به عنوان ادبیات جنایی و پلیسی در دنیا میشناسیم؛ شخصیتها و نوع رفتارشان، در ایران محقق نمیشود. ادبیات پلیسی در واقع ادبیاتی بومی شده در ایران نیست و ما بیهوده سعی کردهایم آن را ایرانیزه کنیم.نوع استفاده از اسلحه و یا زیست کارگاهها در آثار داستانی جنایی غربی هیچ سنخیتی با ایران ندارد و نمیشود آن را کپی کرد و دل به تغییر اسمش بست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com