به گزارش بولتن نیوز، سریال پدر این روزها از شبکه دو رسانه ملی در حال پخش است. سریالی که منتقدین و برخی کارشناسان آن را اغراق آمیز، سطحی با ریتمی شتاب زده معرفی میکنند. فارغ از بحثهای سیستماتیک در فرم و قالب ضعیف سریال که همپای محتوا پیش نرفته است، اشاراتی در باب محتوای داستان خالی از لطف نیست.
هرچند بازیگران جوان نوپای این سریال هنوز آنقدر صاحب تجربه نشدهاند که در نقش حامد و لیلا، کاراکترهای باورپذیری باشند و یا برخی از سکانسها آنقدر وام دار سریال «تنهایی لیلا» و «دلشکسته» شده که لذت تماشای یک سریال مستقل را از بینندگان میگیرد. اما نو بودن ریتم عاشقانه فیلم در میان سریالهای کلیشهای اخیر صدا و سیما، آنقدر جذابیت داشته که مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند تا از عاقبت زندگی کوتاه لیلا و حامد با خبر شوند. داستان مردی به پاکی و صداقت حامد آنقدر بر دل مخاطب مینشیند که به لیلا با وجود غرور زن بودن، حق اعلام عاشق پیشهگیاش را بدهد.
فیلم بر خلاف بسیاری از تیپ سازیهای موجود در فیلمهای سینما و تلویزیون، خانواده صاحب دغدغه و چادری را یک "خانواده نیازمند" معرفی نمیکند که بار تمامی مشکلات سریال بر دوش آنهاست. بلکه بالعکس این بار خانواده «پدر» دستگیر مشکلات خانوادههای به ظاهر متضاد خود شدهاند و با وجود رفاه مالی اجازه نمیدهند، پسرشان از رانت خانوادگی آنان سوءاستفاده کرده و به موقعیتهای مالی یا اجتماعی خاصی برسد. این بار در سریال پدر بر خلاف برخی از محتواهای تکراری در سایر سریالها با پسر یک حاجی بازاری طرف نیستیم که با پدر خود درگیر و در شکاف نسل با امثال پدرش سقوط کرده است، بلکه این بار حامد درخشانتر از پدر در نسل خود ظاهر میشود و والدین خود را در سهم تربیتی که برای او خرج کردهاند، روسفید میکند.
یکی از انتقادهایی که بارها درباره محتوای این فیلم مطرح شده است، اغراق آمیز بودن و غلو در اتفاقات فیلم است. عاشقانهای که معتقدند در دنیای واقعی رخ نمیدهد و فقط محصول فیلمنامه ضعیف حامد عنقاست. عنوان کردن این انتقاد، فارغ از تأیید یا رد این مدعا، سوالهای مختلفی را نیز ایجاد میکند. چرا وقتی بالیوود با اغراق بسیار در ارائه دراماتیکهایش، خود را بزرگترین ارائه دهنده محتوای عاشقانه در دنیا معرفی میکند یا وقتی هالیوود با اغراق در هیجاناتش آمریکا را بزرگترین ناجی دنیا معرفی میکند، ایرادی در ارائه سوژه نیست اما این اتفاق برای سریالهای ما عیب محسوب میشود؟ در حالیکه آنچه در سینمای هند به عنوان داستانهای رمانتیک به فروش میرسد، بیشتر محصول سینمای تجاری است و سریال مورد اشاره ما یک اثر تربیتی است.
آیا ما نمیتوانیم با یکی دو اغراق در هنر فیلمسازی، بخشی از عقایدمان را در گونه مطلوب نسل جوان امروز ارائه دهیم؟ اشکال کار در کجاست که مخاطب آن مضمون را باور میکند و این مضمون را خیالی میپندارد؟ آیا اشکال در القای مفاهیم دینی در ژانر خانوادگی و اجتماعی است یا در جسارت به تصویر کشیدن عاشقانهای که قرآن هم نمونه آن را در انبیا مثال زده است.
استفاده از تصویر هنر در بیان ظرافتهای دینی و فقهی که عموما در مقوله فیلمسازی و سینما و تلویزیون کمتر به آن توجه میشود. مفاهیمی همچون روابط بین دختر و پسر در محیطهای اجتماعی، حساسیتهای مقوله محرم و نامحرم و عدم استفاده از رانت خانوادگی از جمله این مفاهیم است. آیا نشان دادن یک پسر جوان معتقد به رعایت موازین اسلامی و محتاط در برخورد با نامحرم آنقدر دم دستی شده که در نقدهای هیجانی سهمی به نکات مثبت فیلم نمیدهد؟
مدتهاست که مقوله حجاب یکی از پر بحثترین موضوعات محافل فرهنگی و اجتماعی را میسازد. اینکه چگونه میتوان حجاب را با ابزار فرهنگ و رسانه به مردم معرفی کرد. پافشاری بر معنا کردن حجاب در محافل رسانهای حاشیههای بسیاری را در شبکههای اجتماعی، فضای مجازی و نشستهای اپوزوسیون نیز داشته است. اما حجاب تنها یکی از عناصر مجموعه پیچیده عفاف است که شاید گاهی پرگویی از آن به اتفاقی تکراری مبدل میشود. و از مباحثی همچون حیا، غیرت، عفت، پوشش مرد و نگاه در روابط اجتماعی چیزی گفته نمیشود. این در حالیست که برخی از مفسرین قرآن معتقدند طبق مضامین آیات مختلف بحث فروبستن از نگاه حرام توسط مردان در جامعه اگر مهمتر از حجاب زن نباشد، کم اهمیتتر هم نیست.
آیا وقت آن نرسیده که به غیر از نشان دادن چادر بر سر دختران پر رنگ و لعاب سریالهای تلویزیونی، تسبیحی که در دست حاجی بازاری فیلم است، جانماز سفید مادر بزرگ و مسجد محل به سراغ مفاهیم دینی دیگری برویم و یا بخشی دیگر از مجموعه بزرگ عفاف را به مخاطبان رسانه ملی معرفی کنیم؟
وقتی حامد روبروی لیلا شریفی قرار میگیرد و به او میگوید با تکیه بر عقایدش تا وقتی نامحرم هستند نمیخواهد با او معاشرت دوستانهای داشته باشد، یا دزدیدن نگاه حامد از چهره دختران همکلاسی و یا پنهان کردن احساسات جوانانه و استعداد شوخ طبعیاش در مقابل نامحرمان کلاس، همه اشاراتی به مفاهیمی از عفاف است که خیلی کم در هنر فیلمسازی به آن بها داده شده است. هر چند این محتوا در شتابزدگی فیلمنامه کمی بدسلیقه به رخ تماشاچی کشیده شده است، اما میتوان با تقدیر از ارائه نوع سوژه به آینده چنین نگاهی در صدا و سیما امیدوار بود.
نویسندگان سریال با خلاقیت جالبی، پس از اتمام هر قسمت از سریال، متن آیهای از قرآن و ترجمه آن را مرتبط با مضمون آن قسمت پخش میکنند که امضای صحیحی بر مفاهیم دینی کارشان باشد. خلاقیتی که با خواندن ایاتی هر چند برای برخی تکراری اما نهیبی است که آیات این مصحف الهی چقدر مستقیم به سکانسهای زندگیمان در عصر حاضر نیز اشاره دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com