به گزارش بولتن نیوز، مشروح گفتگوی تلویزیونی رئیس جمهور سوریه با شبکه العالم جهت پخش در چهارشنبه ساعت 23:30 به وقت تهران از شبکه العالم را می توانید اینجا مشاهده کنید:
بشار اسد: به شما خوش آمد می گویم و از این که با شما به عنوان یک خبرنگار و یک مبارز که به طور مستمر، هر روز و هر ساعت در همه جا در خط مقدم جبهه نبرد با تروریست ها قرار داشتید، گفتگو خواهم داشت بسیار خرسندم؛ شما خبرنگار مجاهدی هستید که با کلام و سخن و موضع گیری صحیح و انتشار اخبار درست و واقعی، با دروغ هایی که در جامعه جهانی علیه ما به راه افتاده بود مقابله کردید.
جناب رئیس جمهور فارغ از پیروزی ها و دستاوردهای عظیمی که ارتش سوریه در جبهه های مختلف نبرد با تروریست ها به دست آورده است و به زودی به آن خواهیم پرداخت، در سایه همه این پیروزی ها، رویداد بارزتر و مهم تر عملا تحولات مربوط به جنوب سوریه است. چه چیزی در جنوب سوریه رخ می دهد؟ واقعیت امر چیست؟
بسیار ساده بگویم، پس از آزاد سازی غوطه، حرکت به سوی جنوب مطرح شد، ما در برابر دو گزینه قرار گرفتیم، درست مانند وضعیت کنونی در دیگر مناطق سوریه، این که یا صلح کنیم یا این که برای آزاد سازی مناطق متوسل به زور شویم.
پیشنهاد روسیه این بود که فرصت برای دستیابی به صلح برای گروه های مسلح فراهم شود، چیزی که در برخی مناطق رخ داد، هدف این بود که شرایط به وضع پیش از سال 2011 بازگردد یعنی این که ارتش سوریه به منطقه ای که منطقه رویارویی و مقابله با رژیم صهیونیستی است بازگردد و تروریست ها از این منطقه خارج شوند و این طرح و پیشنهاد مناسب و خوبی برای ما بود.
این طرح تا این لحظه هیچ نتیجه عملی در پی نداشته است و علت آن دخالت مستقیم اسرائیل و آمریکا و حمایت از تروریست ها در منطقه جنوب است تا از هرگونه راه حل یا دستیابی به راهکاری برای حل تنش جلوگیری شود. وضعیت کنونی جنوب سوریه این چنین است.
آیا تاکنون هیچ تصمیمی در خصوص عملیات نظامی در جنوب سوریه و یا صلح اتخاذ نشده است؟
روسیه همچنان در حال رایزنی با طرف آمریکایی و اسرائیلی است. حال در خصوص تروریست ها باید بگوییم که آنان کاره ای نیستند و تنها مجری دستورات و اوامر صادر شده سران و فرماندهان خود هستند.
فرصتی برای صلح بود اما دخالت دو طرف آمریکایی و اسرائیلی مانع از آن شد که صلحی محقق شود.
برخی پیرامون معامله ای در منطقه جنوب سخن می گویند؛ آیا پای معامله ای در کار است و برای این معامله بهایی باید پرداخت شود؟ اجازه بدهید به صراحت بگویم موضوع اخراج ایرانی ها از منطقه جنوب در ازای خروج آمریکا از التنف واقعیت دارد؟ چه بها و هزینه ای باید بدهید تا طرف آمریکایی با حل تنش در منطقه جنوب موافقت کند؟
درباره آمریکا باید بگویم که این کشور یک اصل مهم و قاعده اصلی بدون در نظر گرفتن موضوع و مکان دارد و آن سلطه گری و هیمنه طلبی است.
این بها بالطبع از سوی ما تقدیم نمی شود در غیر این صورت، چرا چند سال است که برای حفظ استقلال و یکپارچگی ارضی سوریه می جنگیم.
اما درباره موضوع ایران، باید به صورت واضح تأکید کنم، رابطه سوریه و ایران رابطه ای راهبردی است و تحت تاثیر مسائل جنوب و شمال قرار ندارد، این رابطه با همه جوانبش به صورت واقعی با حال و آینده منطقه مرتبط است، و تحت تاثیر قیمت های بازار بین المللی قرار نمی گیرد. نه سوریه و نه ایران هرگز این رابطه را در بازار سیاسی بین المللی مطرح نمی کنند، تا بخواهد مکانی برای سازش باشد. هر آنچه مطرح شده ، طرح اسراییلی است، وهدف از آن به چالش کشیدن و در تنگنا قرار دادن ایران است.
این مسائل همچنین همسو با تبلیغات بین المللی ضد ایران درباره پرونده اتمی است و جدا از این مسأله نمی باشد. هر آنچه که اکنون در ارتباط با ایران اتفاق می افتد، با هدف ایجاد فضای بین المللی ضد ایران ایران است. از نظر ما، تصمیم گیری دربارۀ سوریه فقط متعلق به خود سوری ها است. ما در یک نبرد یکسان هستیم، و اگر تصمیمی درباره ایران داشته باشیم، با ایرانیها سخن خواهیم گفت و با هیچ طرف دیگر صحبت نخواهیم کرد.
چه موضوعی سبب شد رژیم اشغالگر اسراییل با بازگشت ارتش سوریه به مرزهای جولان اشغالی موافقت کند که همان بازگشت اوضاع به سال 2011 پس از 7 سال تلاش مستقیم و غیرمستقیم صهیونیست ها برای ضربه زدن به ثبات سوریه است؟
به طور حتم، اخلاق و قانون بین المللی هیچ مفهومی برای اسراییلی ها ندارد، از ابتدای جنگ وقتی بحران به ویژه در جنوب وجهه نظامی به خود یافت، اسراییل به طور مستمر نیروهای سوریه را گلوله باران و از تروریست ها مستقیما حمایت نمود.
توپخانه و نیروهای هوایی اسراییل همان توپخانه تروریست ها و نیروی هوایی تروریست ها و طبیعتا جبهه النصره بود، هیچ چیزی وجود ندارد که رویکرد اسراییلی ها را تغییر دهد، موافقت اسراییلی ها برای ما اهمیتی ندارد.
به رغم حمایت اسراییل از تروریست ها، ما به وظایف خود عمل کردیم و ارتش سوریه در جبهه جنوبی می جنگد و مناطقی نیز آزاد شده است. درنتیجه اسرائیل چه موافق باشد و یا یا نباشد، این امر (نبرد در این جبهه) تصمیم سوریه و وظیفه ای ملی است، که ما آن را انجام خواهیم داد.
آیا اسراییل ترجیح می دهد مقاومت جولان را ترک کند و ارتش سوریه بازگردد؟
به نظر من هر دو گزینه برای اسراییل بد است، سید حسن نصرالله چندین بار درباره ارتباط سوریه با مقاومت و نقش سوریه در مقاومت سخن گفت، پس چطور اسراییل میان دو موضوع که هر دو را بد می داند، یک گزینه را انتخاب نماید!
گزارش های موجود حاکیست که اسراییل توانسته است شمار زیادی از سوری ها را جذب نماید، برخی از آنان طول درمان خود را پس از جراحت در فلسطین اشغالی طی کردند، اسراییل از اوضاع بد مالی تعدادی از آنها سوء استفاده کرد و برخی دیگر انتخاب شدند که در آینده با اسراییل همکاری نمایند، در مرحله آتی چگونه با آنان برخورد خواهد شد؟
این موضوع درست است، نمی توانیم همه مردم را در یک گروه قرار دهیم، دلایل گوناگونی برای رفتن آنان در مسیر نادرست وجود دارد، این اشتباه در حق وطن و تمام شهروندان سوری است اما نهایتا آنان فرزندان این وطن هستند و ما همه در این زمینه مسئول هستیم و نباید فقط شخصی که چنین اقدامی را مرتکب شده مقصر بدانیم، وقتی جنایتی در یک کشور رواج می یابد، همه در برابر آن مسئول هستند؛ نه تنها نهادهای امنیتی که خود مجرم.
درابتدا باید این افراد جذب شوند و پس از آن باید عواملی را که باعث پیدایش این وضعیت شده حل کنیم، عواملی که در این مصاحبه مجالی برای یادآوری آنها نیست.
در زمانی که درباره بازسازی پدافند هوایی سوریه و مقابله با اشغالگران صهیونیست سخن گفتید، سران رژیم صهیونیستی اعلام کردند که عمق سوریه را هدف می گیرند، چگونه با این موضوع برخورد خواهید کرد؛ خصوصا که اخیرا نوعی توازن در زمینه پاسخ به تجاوزهای دشمن صهیونیستی حاصل شده است؟
ما هرگز حملات را بدون پاسخ نخواهیم گذاشت و پاسخ به اسراییل را در چارچوب امکانات نظامی موجود هرگز متوقف نخواهیم کرد؛ حال هر چه این امکانات بهبود یابد سطح پاسخ مان قوی تر خواهد شد.
واقعیت این است که قوی ترین پاسخ به اسراییل، هدف قراردادن ارتش اسراییل در سوریه است، منظور ما عملا تروریست هایی است که به طور بسیار واضح و آشکار برای منافع اسراییل فعالیت می نمایند، از ابتدا آنان به سامانه های پدافند هوایی سوریه حمله کردند، آنها توسط اسراییل و آمریکا رهبری می شوند.
اولین حمله به اسراییل در سطوح سیاسی و نظامی و دیگر سطوح، هدف قرار دادن تروریست های اسراییلی در درون سوریه است، تروریست هایی که عضو داعش یا النصره و یا دیگر گروه های مرتبط با نقشه های اسراییل هستند.
در صورت تشدید حملات اسراییل آیا شما آماده پاسخگویی هستید؟
اکنون نیز چنین اتفاقی می افتد، و با تشدید حملات و تنشهای این رژیم ما هم پاسخ می دهیم، ما هر کاری که بتوانیم در چارچوب امکاناتی که در اختیار داریم انجام خواهیم داد، پاسخگویی (به این تجاوزها) نیازمند تصمیم سیاسی نیست، من تاکید می کنم این موضوع که ما پاسخ تجاوزها را بدهیم تصمیمی سیاسی نیست، بلکه تصمیمی ملی است، تصمیی که از روز اول اتخاذ شده است.
اخبار بسیاری در رسانه ها درباره سامانه پدافند ضد هوایی "اس - 300" منتشر شده است، مسکو می گوید که این سامانه را به سوریه تحویل خواهیم داد، سپس می گوید آن را هرگز به سوریه تحویل نمی دهد، به نظر شما چرا این تردید در زمینه تحویل این سامانه به سوریه وجود دارد آن هم در زمانی که برخی در خارج به دنبال خرید سامانه دفاعی "اس 400" هستند؟
همانطور که می دانید، مسائل نظامی بخشی از کار سیاسی هستند، درنتیجه اظهارنظرها حتی اگر جنبه نظامی داشته باشد، حاوی پیامهای سیاسی می باشند.
پاسخ این سؤال را که چرا روسیه از تحویل (سامانه اس 300) خبر داده و یا گفته نمیخواهد آن را تحویل دهد، باید از طرف روس پرسید، زیرا این موضوع ممکن است به خاطر مسائل سیاسی باشد.
اما تا آنجا که از نظر نظامی به سوریه مربوط است، این ما نیستیم که تعیین می کنیم چه سلاحی به این کشور تحویل داده می شود یا نه. در ماجرای مقابله با حملات سه جانبه اخیر و پس از آن تجاوز اسرائیل، سوریه اعلام نکرد که از چه سلاحی استفاده شد؛ ما مسائلی را که دارای ویژگی نظامی داخلی هستند فاش نمی کنیم، بنابراین حتی اگر اس 300 به سوریه تحویل داده شود یا نه، ما در این خصوص اظهار نظر نخواهیم کرد، و سلاحهای موجود، هنگام نیاز استفاده خواهند شد.
آیا سلاح خاصی را ارتقا داده اید؟
سلاح فقط برای استفاده است، و ما نوع سلاحی را که در اختیار داریم فاش نمی کنیم، و فقط آن را به کار می گیریم.
العالم: با توجه به در هم آمیختگی اوضاع در منطقه جنوب، این مساله محدود به جغرافیای سوریه نمی شود و طرفهای بسیاری در این منطقه حضور دارند، چگونه با این موضوع برخورد می شود؟
شما از دو محور سخن می گویید، محور حامی تروریسم که شامل آمریکا، اسراییل و برخی از گروه های موجود در منطقه است مانند کشورهای عربی و غیرعربی و محور ضد تروریسم. محور اول که حامی تروریسم است برای سیطره می کوشد و محور دوم برای دستیابی به استقلال. بنابراین دشوار می باشد که بگوییم نتیجه ای برای این در هم آمیختگی وجود دارد جز اینکه یکی از دو محور پیروز شود.
حداقل درباره محور مقاومت در برابر تروریسم می گویم که این محور از پاکسازی سوریه و منطقه از تروریسم عدول نمی نماید و از یک نقطه از خاک سوریه نمی گذرد. اما برای محور مقابل، باید برای پاسخ به این سؤال که آیا بر اساس واقعیت تغییر می کند یا خیر؟ باید منتظر بمانیم و ببینیم. اما مضمون و اعتقادش هرگز تغییر نمی کند ، شاید با اقدام های سیاسی که واقعیت ها و حقایق تحمیل می نماید چه بسا تغییر کند.
جبهه جنوب عملا در همان چارچوب است ، اتاق عملیات "الموک" از ابتدای جنگ ضد سوریه حدود 8 سال قبل متوقف نشده و فعال است، و مستقیما با اسراییلی ها مرتبط می باشد ، اما اخیرا مشاهده نمودیم فعالیتش را مجددا آغاز نموده است ، تماس های زیادی وجود دارد و تلاش می شود که فعال تر شود ، آیا این به این معنی است که عملا کشور سوریه به طرف یکسره نمودن کار جنگ از نظر نظامی در منطقه جنوب صرف نظر از پیامدهای امور پیش می رود، و آیا به بن بست رسیده است یا خیر، و آیا یکسره نمودن کار جنگ برای رهبری سوریه ممکن است؟
اتاق الموک ارتباطی با این تصمیم ندارد، این اتاق عملیات با حضور و نقش تروریست ها از ابتدای جنگ ضد سوریه ارتباط دارد، بنابراین اتاق عملیات الموک با حضور آنان (تروریستها) ایجاد شد تا آنان را از نظر نظامی هدایت نماید، پس استمرار وجود این اتاق به ادامه حضور تروریستها بستگی دارد، یعنی آنان آماده اقدام های تروریستی بیشتر هستند، این بیشتر از آنکه مرتبط با نقش دولت سوریه باشد مرتبط با آنان است.
نقش ما ارتباطی با اتاق الموک ندارد ، تصمیم ما از همان ابتدا آزادسازی تمام اراضی سوریه بوده است، و این موضوع که چه زمانی به جنوب، شمال، شرق یا غرب می رویم یک مسأله نظامی است، اما ما اکنون صرف نظر از این اتاق به طرف جنوب رفتیم و به روند سیاسی مجال می دهیم، اگر موفق نشد راهی جز آزادسازی با زور وجود ندارد.
آیا آمریکا از تنف خارج خواهد شد ؟
آمریکا می گوید آماده است که از تنف خارج شود؛ اما همه می دانند آمریکا در تاریخ ثابت کرده است که دروغگو است پس چرا این ادعا را باور کنیم، ما باید منتظر باشیم تا ببینیم چه خواهد شد!
آنچه در اردن می گذرد آیا مرتبط با جبهه جنوب است؟ یعنی آیا به نظر شما با آنچه در این منطقه در حال وقوع است، ارتباط دارد؟
به غیر از آنچه که از رسانه ها می شنویم، اطلاعات دقیقی در این زمینه نداریم، در هر صورت برای اردن آرزوی ثبات و آرامش سیاسی داریم و نمی خواهیم در این کشور هرج و مرج شود، زیرا این مسأله برای ما نیز پیامدهای منفی دارد.
یعنی هر آنچه مقاومت از شما درخواست نماید آماده حمایت آن در سطوح سیاسی و نظامی هستید ، هر چیز؟
از نظر سیاسی تغییر نکرده ایم ، مساله فلسطین برای ما مانند 10 سال قبل و چند دهه قبل از آن است و تغییر نکرده است.
آنچه می توانیم ارائه دهیم مرتبط با دو چیز است، اولا امکانات فعلی سوریه، شک نیست که اولویت های امروز پاکسازی سوریه از تروریسم است و دوم، وضع فلسطین است و طرف هایی که می توان با آنان در داخل فلسطین تعامل نمود.
ما از مقاومت در طرف دیگر سخن می گوییم، علاوه بر ایستادگی برخی از کشورها در کنار سوریه در جنگ با تروریسم، همچنین مقاومت لبنان خصوصا حزب الله نقش داشت، فداکاری زیادی در جنگ با تروریسم نمود و در آن سهیم بود، جناب رییس جمهور چه سخنی برای رزمندگان و خانواده های شهدا و مجروحین دارند؟
وقتی تمام گروه های مقاومت مانند مقاومت لبنان و برادرانی که از عراق آمدند و اشخاصی که اسمشان را نبرده ام جمع می شوند تا از خاک سوریه و از شهروند سوری دفاع کنند باید از این مصاحبه استفاده کنم و تاکید نمایم که برادرانی از عراق هستند که ما آنان را مانند هر مقاومی می دانیم که از کشور دیگر آمده است و خانواده های رزمندگان ایران که آمدند و در سوریه خون دادند.
تمام اینها را باید در یک سبد واحد در کنار شهدا ، مجروحین و رزمندگان سوری و خانواده هایشان قرار دهیم ، تمام آنان اگر بخواهیم که حروف ، کلمات ، جمله ها و تمام ادبیات را جمع کنیم معادل یک قطره خونشان نمی شود ، لذا سخن بسیار کمتر از آن چیزی است که ارائه دادند، مهمتر آن است که تاریخ درباره آنان خواهد نوشت، واقعیت وقتی است که می گوییم تاریخ اینجا نوشته شده است، تاریخ نیازمند استراتژی و تاکتیک است.
اما واقعیت استراتژیک بدون اجرای عملی آن بر روی زمین ارزشی ندارد و فقط یک فکر باقی می ماند که آن را در کتاب ها و مقاله ها قرار می دهیم اما واقعیت آن است که این اشخاص در تمام این کشورها و تمام این گروه مقاومت است که تاریخ واقعی، را می نویسد و نه سیاست.
من می خواهم از این سوال استفاده کنم و تمام محبت، احترام و تقدیر و تکریم را به رزمندگان، مجروحین، شهدا و تمام خانواده های شجاع که اینان را برای دفاع از سوریه و مبارزه با تروریسم به سوریه فرستادند تقدیم نمایم تا این خانواده ها الگوی اخلاق و اصول برای نسل های حال و آینده باشند.
جناب رئیس جمهور اجازه بدهید کمی به موضوع سیاسی برگردیم و درباره جبهه جنوب سوریه و وضعیت کلی آن منطقه با توجه به دستاوردها در کل کشور صحبت کنیم که بارزترین آن ائتلاف سه گانه (سوریه، ایران و روسیه) است. ماهیت این ائتلاف چیست؟ آیا این ائتلاف به این معنی است که با مبارزه با تروریسم یا تحولات عرصه سوریه ارتباط دارد؟ اخیرا عده ای تلاش کرده اند بر این نکته تأکید کنند که در این ائتلاف سه گانه، شکافی به وجود آمده است. این ادعا را چگونه ارزیابی می کنید و دیدگاه شما در این باره چیست؟ واقعیت عملی موجود درباره این ائتلاف چیست؟
اگر بخواهیم در ابتدا درباره روابط سوریه و ایران صحبت کنیم باید گفت که همپیمانی دو کشور در طی 40 سال گذشته و در شرایط مختلفی که در خاورمیانه به وجود آمده است، همچنان ثابت بوده است. بنابراین هیچ دلیلی برای طرح گذرا بودن یا نبودن آن وجود ندارد.
عنصر جدیدی که در جنگ سوریه وارد شد، روس ها بودند که در نتیجه آن این همپیمانی سه جانبه به وجود آمد.
سابقه روابط ما با روسیه، به هفت دهه قبل برمی گردد که این روابط با وجود تغییرات به وجود آمده و سقوط اتحاد جماهیر شوروی و روی کار آمدن بوریس یلتسین به عنوان رئیس جمهور روسیه جدید و کاسته شدن از سطح آن برای ما، باز هم به منزله زیر و رو شدن این روابط نبود و روسیه همواره به عنوان یک کشور دوست با سوریه تعامل کرده است و ما همه نوع کالا از جمله سلاح را در مراحل مختلف محاصره و تحریم تحمیلی علیه کشورمان از روسیه وارد کرده ایم. از این رو، همپیمانی های موقت یا مصلحت آمیز یا دست برداشتن از روابط در راستای تسویه حساب و منافعشان، جزو طبیعت روس ها نیست.
بلکه روابط دو کشور، کاملا استراتژیک است. اما اظهارات سیاسی ممکن است زمینه ساز مطرح شدن چنین تحلیل هایی شده است. البته هدف چنین اظهارنظرهایی ارسال پیام به طرف های مختلف است. همچنین گاهی ممکن است از نظر زبانی در زمینه گزینش اصطلاحات مشخصی، شاهد ناکامی باشیم که این امر باعث می شود تصریحات سمت و سوی دیگری پیدا کنند که با مضمون اصلی آن کاملا متفاوت باشد که این امر، گاهی اتفاق می افتد. اما باید تصریحات را در چارچوب فضای کلی آن در نظر گرفت.
دیدگاه روسیه درباره ایران استراتژیک است. از نظر دمشق، روس ها در امور سوریه دخالت نمی کنند و چنانچه دیدگاهی داشته باشند آن را مطرح می کنند. اما تصمیم گیری نهایی در این باره با حاکمیت و ملت سوریه است و از نظر روسیه این یک اصل ثابت است. از این رو، همپیمانی دو کشور، استراتژیک است. اما در صورتی که اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد [این امر طبیعی است]. زیرا در داخل حاکمیت سوریه نیز گاهی درباره برخی مسائل اختلاف نظرهایی به وجود می آید، در حاکمیت روسیه و ایران نیز چنین است. بنابراین طبیعی است درباره مسائل تاکتیکی روزانه دچار اختلاف شویم. اساسا باید پرسید: وقتی ما درباره همه امور اتفاق نظر داریم چرا مذاکره می کنیم؟ ما به طور فشرده دیدار می کنیم تا به توافق دست یابیم.
آیا این همپیمانی تقویت می شود؟
طبعا با توجه به وضعیت واقعی موجود و به حکم منافع و تحولات بین المللی، و از آنجا که محور مقابل، به حمایت از تروریسم می پردازد، این همپیمانی تقویت می شود و سوریه، ایران و روسیه، خطر تروریسم را نه تنها برای سوریه بلکه علیه همه کشورها و سراسر جهان احساس می کنند و از آنجا که سه کشور سوریه، ایران و روسیه، اهمیت پایبندی به قوانین بین المللی را احساس می کنند با توجه به این وضعیت باید این ائتلاف پا برجا بماند.
برخی ادعا می کنند چنانچه ایرانی ها از خاک سوریه بیرون رانده شوند دمشق به امتیازاتی در مقابل این اقدام دست می یابد. آیا هیچ بهای سیاسی، معنوی و نظامی مشخصی در این زمینه وجود دارد؟
همانطور که در ابتدا گفتم مادامی که این رابطه در بازار معاملات، عرضه نشده است نمی توانند برای آن هیچ قیمتی تعیین کنند. پاسخ نیز کاملا واضح خواهد بود. کشورهای مختلفی از جمله عربستان از زمان آغاز جنگ علیه سوریه تاکنون بارها در مراحل مختلف این پیشنهاد را مطرح کرده اند که در صورتی که دمشق روابطش را با تهران قطع کند، وضعیت سوریه به حالت طبیعی بازخواهد گشت. ولی این امر از نظر ما کاملا مردود است.
آیا در این چارچوب، پیشنهادهایی از طرف عربستان مطرح شده است؟
در مرحله جنگ؟
بله
بله چندین بار. به طور آشکار مطرح می شد.
به طور مستقیم؟
بله به طور مستقیم. رابطه با ایران محور اصلی بود و موضع عربستان در این زمینه کاملا مشخص است و من درباره موضوع محرمانه ای حرف نمی زنم.
در میان افکار عمومی و نزد تحلیلگران سوریه، ایران، لبنان و همه ناظران موضوعی مطرح است. وقتی ما از حضور ایران در سوریه صحبت می کنیم منظور از آن، حضور نظامی است. اما در این اواخر نمی دانیم ماهیت این حضور چیست؟ عده ای می گویند: این حضور به هویت ایرانی های مستقر در سوریه بستگی دارد. برخی نیز آن ها را مشاور می نامند. حتی وزیر امور خارجه سوریه، آنها را "مشاوران ایرانی" نامید. اما مشاهده می کنیم که شماری از ایرانی ها در سوریه به شهادت رسیده اند. جناب رئیس جمهور! به صراحت بیان می کنید که هویت ایرانی های موجود در سوریه چیست؟
کلمه "مشاور" گاهی در معنای گسترده و شاملی به کار می رود. یعنی این مشاوران، در چارچوب روابط تاریخی دو کشور از دوره قبل از جنگ تاکنون در سوریه حضور دارند. زیرا روابط نظامی دو کشور، بسیار قوی است. زمانی که این تشکیلات نظامی وارد جنگ مستقیم می شود از "مشاور" به "نیروی جنگی" تبدیل می شود. این کلمه چندین جنبه و جهت دارد. قطعا مشاوران ایران در سوریه حضور دارند.
همچنین گروههایی از داوطلبان ایرانی برای حضور در جنگ وارد سوریه شده اند و فرماندهان ایرانی آنها را مدیریت و فرماندهی می کنند. بنابراین ایران، در دفاع از مردم سوریه جنگیده و در این راه، خون داده است. از این رو، مشاور یک کلمه عام و فراگیر است. اما این بدان معنا نیست که ما از اشاره رسمی به حضور ایرانی ها در سوریه ابایی ندایم. اما درباره اصطلاح "مشاور" باید گفت دلیل استفاده از آن، عدم وجود یگان های جنگی رسمی ایران در سوریه است.
منظورتان تشکیلات نظامی کامل است؟
بله تشکیلات کامل اعم از گردان، تیپ یا لشکر ایرانی در سوریه وجود ندارد. زیرا اولا نمی توان آن را پنهان کرد. و اساسا [اگر وجود داشته باشد] چرا باید از اشاره به ابا داشت؟ زمانی که به طور قانونی از روس ها خواستیم به سوریه بیایند از این امر ابایی نداشتیم و در صورتی که تشکیلات نظامی ایرانی در کشورمان وجود داشتند آن را اعلام خواهیم کرد و این روابط نیازمند توافق نامه هایی میان دو کشور است که از پارلمان ها می گذرد و نمی توان چنین روابطی را پنهان کرد.
آیا شما از مشاوران ایرانی دعوت کردید در سوریه حضور یابند؟
بله. ما از همان اول از ایرانی ها و روس ها خواستیم در سوریه حضور یابند. زیرا به کمک این کشورها نیاز داشتیم و ایران به درخواست ما پاسخ مثبت داد.
چندین بار اشاره کردید که در سوریه هیچ پایگاه ایرانی وجود ندارد. اولا: چرا در حالی که مشاهده می کنیم روس ها در سوریه پایگاه دارند پایگاههای ایرانی ها در سوریه وجود ندارد؟
از آنجا که ایران، مانند روسیه، یک کشور همپیمان روسیه است هیچ مانعی بر سر وجود چنین پایگاههایی وجود ندارد.
اگر ایران در این زمینه درخواست کند آیا شما موافقت می کنید؟
اگر ما بخواهیم از آن کشور می خواهیم با آن موافقت کند و برعکس. یعنی ما درخواست می کنیم چنین پایگاههایی در کشورمان برپا شود تا به ما کمک کنند. ایران چنین درخواستی را مطرح نکرده است و تنها منافع آن کشور نیز در مبارزه با تروریسم است. اما گسترش دامنه جنگ منجر به گسترش ماهیت این حضور شد و درباره روس ها نیز این گونه بود. در ابتدا حمایت های روسیه مانند حمایت های ایران، با وضعیت امروز متفاوت بود.
اما با مقابله ارتش سوریه با توریست ها، دامنه حمایت بین المللی از تروریسم گسترش یافت و در نتیجه آن حضور نظامی روسیه و ایران در سوریه نیز گسترده تر شد. در مرحله ای، ما با روس ها مشاهده کردیم که وجود پایگاههای نظامی هوایی برای حمایت هوایی از ارتش سوریه، ضروری است. امروزه اگر با همکاری، هماهنگی یا مذاکره با ایرانی ها احساس کنیم که به وجود پایگاههای نظامی ایران نیاز داریم در این زمینه تردیدی به خود راه نخواهیم داد. اما در حال حاضر، کمک های ایران به شکل کنونی، خوب و مؤثر است.
چرا با وجود اینکه به روسیه سفر کرده اید از ایران دیدار نکرده اید؟
در حقیقت از چند ماه پیش دیدار از ایران در برنامه بود که به تعویق افتاد نه اینکه لغو شده باشد. دلیل به تعویق افتادن آن نیز، شرایط فوق العاده ای بود که در سوریه در ارتباط با تحولات جنگ به وجود آمد. این دیدار به تعویق افتاد. قطعا هیچ مانعی در این زمینه وجود ندارد و به زودی و در اولین فرصت اقدام به دیدار از ایران خواهم کرد. این موضوع طبیعی و فقط مربوط به مسائل لجستیک است.
به موضوع دیگری می پردازیم. هفته گذشته، روز جهانی قدس بود. در حال حاضر، با توجه به مطرح شدن طرح موسوم به "قرارداد قرن" و انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس، قضیه فلسطین دشوارترین مراحل خود را سپری می کند. شما چه پیامی برای فلسطین دارید؟ آیا سوریه همچنان می تواند به قضیه فلسطین کمک نماید. اصولا مگر یکی از مهم ترین اهداف جنگ تحمیلی علیه سوریه، خارج کردن این کشور از محور مقاومت و تلاش برای کمک به مقاومت در فلسطین و لبنان نبود؟
قضیه فلسطین از سال 1948 تاکنون، پیچیده بوده است. دلیل آن نیز پیچیدگی های منطقه و تلاش مداوم استعمار غرب حامی اسرائیل برای ایجاد عناصر متعدد در راستای هدف مشخصی یعنی ناامید کردن عرب هاست که از نظر تاریخی همواره با قضیه فلسطین ارتباط داشته و آن را قضیه قومیتی خود دانسته و حتی از نظر ملی آن را احساس کرده اند.
جنبه دیگر آن منحرف کردن اذهان ملت های عرب، دولت ها و به طور کلی جوامع با مسائل فرعی است تا وقتی برای فکر کردن به موضوع فلسطین و اشغالگری اسرائیل نداشته باشند و در این زمینه نیز تا حدودی موفق بوده اند و آخرین قضیه در این زمینه، انقلاب های موسوم به "بهار عربی" بود که هدف از آن نابودی زیرساخت ها و ساختارهای سیاسی و نظامی جوامع کشورهای عربی بود.
با این وجود حوادث اخیر ثابت کرد ملت های عرب، همچنان از نظر وجدانی با قضیه فلسطین در ارتباط است. حوادث سوریه نیز بخشی از این طرح ها با هدف ضربه زدن به وضیعت کلی عرب هاست تا اولا سوریه از کمک به قضیه فلسطین دست بردارد. همچنانکه قبلا اشاره کردم حمله به ارتش رژیم صهیونیستی، برقراری مجدد آرامش در سوریه، نابودی تروریسم و به شکست کشاندن طرح های اشغالگران صهیونیست در کشور، قطعا بخشی از کمک به قضیه فلسطین است.
ممکن است این موضوع تأثیرات مستقیم و غیر مستقیمی بر آن داشته باشد. اما تأثیرات مستقیم آن به وضعیت داخلی فلسطین ارتباط دارد. نباید فراموش کرد که وضعیت داخلی فلسطین نیز میان گروههای مقاومت و وفادار به مبارزه با اشغالگران، گروههای مخالف مقاومت و طرفدار سازش و تسلیم در مقابل آنها و همچنین جریان های دیگری که از مقاومت به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف سیاسی در پوشش دین بهره برداری می کنند دچار چنددستگی شده است که البته این سیاست، روش اخوان المسلمین می باشد.
آیا شما از حزب الله درخواست کردید که از سوریه خارج شود؟ چندی پیش سید حسن نصر الله در یکی از سخنرانی های خود اعلام کردند که هیچ کس نمی تواند ما را از سوریه بیرون کند مگر آنکه مقامات رسمی سوری از ما این درخواست را داشته باشند.
جنگ سوریه طولانی و مستمر است و نیاز به این ائتلاف سه گانه احساس می شود که با ورود حزب الله به آن می توان آن را ائتلافی چهارگانه تلقی کرد و زمانی که روی سخن ما در مورد کشور ها و دولت هاست این ائتلاف سه گانه نامیده می شود.
با این حال حزب الله عنصری اساسی در این جنگ است درحالی که این جنگ طولانی و مستمر شده است و نیاز به این نیروهای نظامی در مدت زمان زیادی احساس خواهد شد؛ اما هر زمانی که نیاز باشد و هر زمانی که حزب الله یا ایران یا غیر آنها اعتقاد داشته باشند که تروریسم سرنگون شده است آن زمان خواهند گفت که ما می خواهیم به کشورهای خود بازگردیم همانظوری که سید حسن نصرالله گفتند این نیروهای نظامی نیز خانواده هایی دارند و امور روزمره ای دارند که باید به آن بپردازند و این امری طبیعی است اما در زمان حاضر زود است که در این مورد صحبت کنیم.
تا امروز مناطقی وجود دارند که همچنان تحت سیطره تروریسم و اشغالگران هستند در همین حال متاسفانه برخی کشورهای عربی بویژه عربستان از آمادگی خود برای ارسال نظامیان خود به سوریه خبر داده اند و در مقابل در روزهای اخیر شاهد آن هستیم که گردانهای مقاومت عشایری مردمی برای مقاومت در برابر اشغالگران تشکیل شده است آیا این گروه ها واقعا مردمی هستند؟ آیا از حمایت دولت سوریه برخوردار هستند؟ و آیا این به آن معنی است که ارتش نمی تواند مناطق تحت اشغال را آزاد کند و به همین دلیل از عشایر کمک می گیرد؟ در واقع ماهیت این موضوع چیست؟
در سال های اخیرشکل های مختلفی از این مقاومت ظهور پیدا کردند و در ابتدا و پیش از آن که ضد اشغالگران باشند با هدف مقابله با داعش و در مناطق شرقی و مرکزی ایجاد شدند و هم اکنون اشکال مختلفی از این گروه ها در مناطق مختلفی وجود دارد که شاید نتوان کاملا آن ها را شناسایی کرد و شاید برخی مواقع اخبار آنها را از طریق تحولات و اتفاقاتی که در آن اماکن رخ می دهد بشنویم و هم اکنون این حالت بیشتر شده است.
بنابراین می توان گفت این تلاش های مردمی به یک شکل واحد نیست و گاهی به شکل فردی و یا گروه های کوچکی که ارتباطی به گروههای نظام مند ندارند ظهور پیدا می کند اما در همه شرایط و نسبت به همه اشکال این گروه ها ، موضع ما از ابتدا به عنوان یک دولت آشکار بود و دولت سوریه از هرگونه مقاومت در برابر تروریست ها یا نیروهای اشغالگر صرف نظر از ملیتشان، حمایت کرده است؛خواه این اشغالگران آمریکایی باشند یا فرانسوی یا ترک و یا اسرائیلی. در واقع ما از این نیروهای مقاومت در برابر اشغالگران با توجه به نقش ملی خود در قالب دولت حمایت می کنیم.
ادعای ارسال نیروهای نظامی از سوی کشورهایی مثل عربستان به سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟
زمانی که از یک کشور صحبت می کنیم بحث استقلال در تصمیم گیری توسط آن کشور مطرح است فلذا ما از نقش عربستان در ارسال نیروهای نظامی به سوریه صحبت نمی کنیم؛ می توان گفت که این امر به تصمیم آمریکا بستگی دارد.
برخی از کشورهای عربی وجود دارند که می توان گفت در جنگ علیه سوریه و تخریب این کشور نقش داشته اند و می کوشند که از طریق ادعای بازسازی سوریه وارد آن شوند در این مورد چه نظری دارید؟
بازسازی در سوریه برای ما جای نگرانی ندارد، بازسازی نیازمند دو عامل است، اول عامل انسانی و دوم عامل مالی، وقتی کشوری مانند سوریه دغدغه عامل انسانی را ندارد، هزینه مالی برای آن نیز کمتر می شود، این موضوعی بدیهی است.
به رغم مهاجرت بسیاری از سوریه در طول جنگ؛ اما همچنان قدرت بازسازی را داریم به این دلیل که نظام حرکت می کند و بازسازی عملا آغاز شده است، اما درباره نیازهای مالی، از سویی ملت سوریه دارای امکانات مالی و سرمایه است که عمده آن در سوریه نیست یعنی در خارج است، اما این سرمایه منتظر آغاز بازسازی است تا سرمایه گذاری آغاز شود، از سوی دیگر، کشورهای دوست دارای توانمندی هستند و همچنین تمایل دارند ما را در این مسیر کمک مالی کنند، ما نیز راغبیم که بازسازی با مشارکت آنان صورت گیرد تا آنان از این فرصت استفاده کنند و ما نیز بهره خود را ببریم؛ اما اگر کشوری به بهانه ما در سوریه نیروی انسانی و متخصص بسیار داریم.
حتی اگر در این زمینه نیاز به منابع مالی باشد؟
خیر، منابع مالی همه چیز نیست، به شما گفتم که این موجود و در دسترس است ، منابع مختلفی در جهان و در سوریه نسبت به این منبع مالی وجود دارد.
سوال پایانی، با این سال های پر از سختی ، طبعا درباره پایداری افسانه ای ارتش ، ملت و نیروهای مسلح سوریه ، سخن می گوییم ، اگر بخواهید درباره این دو سخن بگویید ، دشوارترین حالت یا حادثه که در این سالها به شما گذشت چه بود و همچنین در مقابل ، زیباترین و بهترین حالت ، چه بوده است؟
بدترین حالت ها وقتی بود که تروریست ها بر یک منطقه سیطره می یافتند، طبیعی است در قلب نبرد نظامی که مرتبط با بهترین و بدترین حالت ها باشد و آن تحول در نبر نظامی است ، اگر بگویم بدترین حالت ها، وقتی بود که تروریست ها به یک منطقه، سیطره می یافتند، اشتباه نگفتم ، اما این مرتبط با نبردهای مشخصی است به ویژه وقتی یک منطقه استراتژیک یا یک شهر بزرگ باشد که در آن شمار زیادی از مردم باشند این دارای تاثیر روانی و معنوی بسیار زیادی است، اما در اینجا حالت های مستمری بود که باید به آن فکر کنیم و همچنان در آن زندگی می کنیم، وقتی شخصی یا اشخاصی شهید می شوند ، این چیزی است که برای ما به طور هفتگی مستمر می باشد، باید فکر شود که یک خانواده عزیزی را از دست داده که هرگز، جبران نمی شود،
چه بسا از طریق پیروزی در یک مرحله، اما در سطح خانواده و روانی، نمی توان شخص عزیزی را که خانواده از دست داده یا دوست را جبران نمود، این حالتی بسیار دردناک است که ما با آن زندگی می کنیم و به طور مستمر با آن مواجهیم، و هرگز متوقف نمی شود حتی اگر جنگ متوقف شود، اما در اینجا جوانب دردناکی وجود دارد که از طریق جنگ در ابتدای آن حادث شده بود وقتی می بینی که این مقدار عدم مسئولیت ملی وجود دارد و چه بسا در اقلیت باشند اما شمار نه چندان اندکی از اشخاص بودند که آماده فروش وطن بودند و اینکه آن را در بازار با معیارهایشان قرار دادند اگر که اصلا موجود بوده باشد، در ازای پول یا مصلحت مشخص، طبعا مشخص از نظر افراط گرایی، در مقابل , هر پیروزی انگیزه ای برای پیروزی های بعدی در سال 2013 بود، همه پیروزی های شهر القصیر که آغاز پیروزی ها بود که اوج آن در شهر حلب در سال 2016 بود و آغاز پیروزی های بزرگ، پس از آن در دیر الزور و امروز در شادی پیروزی های آزادی دمشق زندگی می کنیم یعنی این حالت هایی که همه ما در آن زندگی می کنیم و شما با ما بودید و به طور حتم همان احساس شادی را دارید.
ایا لحظه ای بود که خسته شوید یا احساس خستگی نمایید، آیا لحظه ای بود که تردید کنید، در تمام تصمیم هایی که اتخاذ نمودید، آیا لحظه ای بود که دیگر همه چیز را رها کنید و بگویید که دیگر تمام شد کاری از دستم برنمی اید بگذارید بروم و خانواده ام را حفظ کنم، مثل خیلی ها که در دوره های خاصی رفتند؟
امکان دارد این سوال در شیوه شخصی مطرح شود وقتی حالتی شخصی باشد می توانید با من به عنوان شخص برخورد نمایید ، شاید پس از چند ماه مایوس شوم و احساس خستگی و سرخوردگی نمایم یا بخواهم که به حالت دیگری انتقال یابم یا تسلیم شود این به عنوان شخص بالطبع امکان پذیر می باشد، اما آنچه مطرح می نمایید حالت شخصی نیست بلکه حالتی ملی است ، خودتان را در شرایط دیگر تصور نمایید چه بسا در حالت ساخت و ساز یا بازسازی وقتی تنها هستی احساس خستگی می کنی، اما وقتی شمار زیادی از مردم را می بینی که در این ساختن به تو کمک می کنند و دارای همان تصمیم هستند خستگی را فراموش می کنی.
ما الان در حالتی ملی هستیم، از میلیون ها سوری سخن می گوییم، وقتی می بینی که یک خمپاره اصابت کرده و در هر مکان در سوریه قربانیانی هستند، احساس سرخوردگی می کنی اما وقتی پس از یک ساعت می بینی زندگی به همان منطقه بازگشته اوضاع روانی ات تغییر می کند، وقتی می بینی کارگران برق، نفت، معلم، کارمند در کنار رزمنده گان حرکت می نمایند آنهم بدون یاس و خستگی، چطور خسته شوی، این یک حالت گروهی است که به من به عنوان یک شخص تعلق ندارد بلکه متعلق به حالت انسانی ماست، وقتی با یکدیگر هستیم به عنوان یک جامعه چگونه زندگی می کنیم، این همان عاملی است که مشخص می نماید خسته شوی یا نشوی، اگر جامعه سوریه به این مرحله از یاس و تسلیم برسد به طور حتم من نیز از آنان خواهم بود و تسلیم خواهم شد، به طور حتم من دارای مولفه های پایداری هستم و این بدیهی است.
جناب رییس جمهور از حضرتعالی به خاطر این فرصت که به ما ارائه فرمودید ، سپاسگذارم و به خاطر این صراحت که در پاسخ به این پرسش ها داشتید ، از شما بسیار سپاسگذارم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com