گروه دین و اندیشه - نهج البلاغه دریایی از آموزه ها و معارف زیبایی است که در آن شاخصهای زندگی الهی به یادگار گذاشته شده است. یکی از زیباترین معارفی که در فرهنگ نهج البلاغه مورد توجه و اهمیت قرارگرفته شده، سبک و سیاق حکومت داری اسلامی و شاخصهای حکومتداری دینی است. در بند بند نهج البلاغه معارف دقیقی وجود دارد که رعایت آنها ضامن سعادت و سربلندی جامعه و چراغ راه دولتمردان و سیاست مداران به حساب می آید. دراین نوشتار کوتاه به واقع نمیتوان همه آنچه را که در این کتاب ارزشمند وجود دارد مورد بررسی قرار داد، ولی با این حال سعی می شود به پاره ای از آن معارف توجه شود.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از تبیان، منشور اخلاقی و سیاسی که امام علی(علیه السلام) در پیشروی افراد شاخص خود همچون مالک اشتر نخعی قرار داده، پر از معارف ارزشمندیست که چراغ راه سایر دولتمردان و کارگزاران حکومت اسلامی بوده است. امام علی(علیه السلام) پیش از هر نصیحت و راهنمایی به کاردان خود، ایشان را به تهذیب اخلاقی و تقوای الهی سفارش مینماید:
«أَمَرَهُ بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ إِیْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اِتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِی كِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ اَلَّتِی لاَ یَسْعَدُ أَحَدٌ إِلاَّ بِاتِّبَاعِهَا وَ لاَ یَشْقَى إِلاَّ مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا وَ أَنْ یَنْصُرَ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ یَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَإِنَّهُ جَلَّ اِسْمُهُ قَدْ تَكَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ؛[1] او را به ترس از خدا فرمان مىدهد، و اينكه اطاعت خدا را بر ديگر كارها مقدّم دارد، و آنچه در كتاب خدا آمده، از واجبات و سنّتها را پيروى كند، دستوراتى كه جز با پيروى آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضايع كردن آن جنايتكار نخواهد گرديد به او فرمان مىدهد كه خدا را با دل و دست و زبان يارى كند، زيرا خداوند پيروزى كسى را تضمين كند كه او را يارى دهد، و بزرگ دارد آن كس را كه او را بزرگ شمارد».
مسئولان و کارگزاران دولتی که در درجه اول نتوانسته باشند مهار هوای نفس خود را در دست گیرند، و در برابر فرامین و دستورات الهی اطاعت پذیر و منقاد باشند، نمیتوانند در عرصه خدمت گزاری و انجام وظیفه آنچه خواست و مورد رضایت الهی است را به طور کامل به منصه ظهور رسانند.
بعضی افراد مسئول که در بدنه حکومت اسلامی صاحب مسند و موقعیت سیاسی و اجتماعی می شوند به جای اینکه این موقعیت را فرصت خدمت رسانی به مردم بدانند آن را به وسیله ای برای خود بزرگ بینی، سلطه طلبی، آقایی و سروری بر مردم مبدل می کنند.
هوای ریاست طلبی و خود بزرگ بینی این افراد، روح وظیفه مداری دینی را از ایشان می رباید. این رویکرد غیر اخلاقی در منطق و منظومه سیاسی امام علی (علیه السلام) مردود است، به همین جهت مسئولان و کاردانان خود را به داشتن اخلاق خوب و مهرورزی با مردم دعوت می نمایند. حضرت به جناب مالک اشتر می فرمایند:
«وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُط؛[2]مهربانى با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش، مبادا هرگز، چونان حيوان شكارى باشى كه خوردن آنان را غنيمت دانى، زيرا مردم دو دستهاند، دستهاى برادر دينى تو، و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مىباشند».
یکی از وظایف و مسئولیتهای سنگین کاردانان دولتی، تلاش در جهت نهادینه کردن عدالت اجتماعی و فقر زدایی از جامعه است. امام علی(علیه السلام) هنگامی که خود حکومت را در دست گرفتند، رفاه عمومی را از جمله اهداف اقتصادی حکومتشان معرفی می فرمایند.[3]
امام علی(علیه السلام) نه تنها خود به موضوع رفاه عمومی و عدالت اقتصادی توجه داشتند بلکه به والیان خود در سایر سرزمین ها نسبت به این موضوع تأکید داشتند. برای نمونه حضرت در نامه ارزشمند خود به مالک اشتر نخعی به نکاتی اشاره می فرماید که در آن هیچ گروهی را در بهره مندی از امکانات مادی و رفاهی فرو نگذاشته، حاکم جامعه را امر می کند که باید به گونه ای برنامه ریزی و سیاستگذاری نماید تا اینکه همه مردم از امکانات مادی و رفاهی بهره مند شود.[4]
حضرت در آن نامه می فرماید: «سپس خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه، كه هيچ چارهاى ندارند، [و عبارتند] از زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران، دردمندان. همانا در اين طبقه محروم گروهى خويشتن دارى كرده، و گروهى به گدايى دست نياز بر مىدارند، پس براى خدا پاسدار حقّى باش كه خداوند براى اين طبقه معيّن فرموده است: بخشى از بيت المال، و بخشى از غلّههاى زمينهاى غنيمتى اسلام را در هر شهرى به طبقات پايين اختصاص ده، زيرا براى دورترين مسلمانان همانند نزديكترين آنان سهمى مساوى وجود دارد و تو مسئول رعايت آن مىباشى. مبادا سر مستى حكومت تو را از رسيدگى به آنان باز دارد، كه هرگز انجام كارهاى فراوان و مهم عذرى براى ترك مسئوليّتهاى كوچكتر نخواهد بود».[5]
در منطق نهج البلاغه و سبک زندگی علوی، جنگ، خشونت، ستیزه جوی و خونریزی جایگاهی نداشته و هیچگاه وسیله ای برای استحکام حکومت و دولت معرفی شده است، از اینرو به جناب مالک این چنین سفارش می نماید:
«إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَم لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا؛[6] از خونريزى بپرهيز، و از خون ناحق پروا كن، كه هيچ چيز همانند خون ناحق كيفر الهى را نزديك مجازات را بزرگ نمىكند، و نابودى نعمتها را سرعت نمىبخشد و زوال حكومت را نزديك نمىگرداند».
این فراز زیبا از نهج البلاغه ما را به زوال هر چه زودتر حکومت دیکتاتوری و پادشاهی آل سعود بشارت می دهد؛ چرا که این کشور به ظاهر اسلامی، با ریختن خون عدالت جویانی همچون شیخ باقر النمر و شیعیان مظلوم نه تنها موجبات استحکام و قدرت حکومت خود را فراهم نمی نماید، بلکه زمینه فروپاشی آن دولت را مهیا می نمایند.
یکی از نکات بسیار مهمی که در آموزه ها و مفاهیم نهج البلاغه چشم نوازی می کند، توجه به چگونگی برخورد با دشمنان است. اهمیت و ضرورت اهتمام به امور داخلی حکومت، ایشان را از توجه به دشمن باز نداشته است، هر چند که در سیاست کلان علوی برخورد ستیزه جویانه با سایر ملل جایگاهی ندارد ولی، این موضوع باعث غفلت از حربه و حیله دشمن در سیاست علوی نشده است.
از اینرو هر چند والیان خود را به پذیرش صلح با سایر ملل دعوت می نماید، ولی با این حال ایشان را از فتنه و حیله با آنها نیز بر حذر می دارد. حضرت در نامه خود به مالک این چنین بیان می فرماید: « هرگز پيشنهاد صلح از طرف دشمن را كه خشنودى خدا در آن است رد مكن، كه آسايش رزمندگان، و آرامش فكرى تو، و امنيّت كشور در صلح تأمين مىگردد لكن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتى كردن، زيرا گاهى دشمن نزديك مىشود تا غافلگير كند، پس دور انديش باش، و خوشبينى خود را متّهم كن».[7]
در اندیشه سیاسی امام علی(علیه السلام) حفظ حدود الهی، توسعه عدالت اقتصادی و اجتماعی، صراحت و صداقت، زمان شناسی، دشمن شناسی، آینده نگری و عاقبت اندیشی، اعتدال و میانه روی، مشورت و رایزنی، پرهیز از هر گونه استبداد و خودکامگی و قدرت طلبی و دنیا زدگی از جایگاه ممتاز و خاصی برخوردار است که در این نوشتار تنها به گوشه ای از این موارد اشاره شد.
[1]. نهج البلاغة (للصبحي صالح): ص427.
[2]. همان.
[3]. دانشنامه امام علی(علیه السلام): ج7، ص86.
[4]. نظام اقتصادی علوی، احمد علی یوسفی: ص265.
[5]. بحار الأنوار، ج33، ص607.
[6]. نهج البلاغة (للصبحي صالح): ص443.
[7]. نهج البلاغة(ترجمه دشتى): ص587.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com