کد خبر: ۵۳۹۸۶۰
تاریخ انتشار:
بازگشت سینما به دوران اوج فیلم‌های سیاه و سفید

آینده‌ای به رنگ گذشته

مبادی آغازین واقعی سینما، که فقط در تخیل تنی چند از مردمان سده نوزده وجود داشت، همانا تقلید کامل از طبیعت است.

گروه سینما و تلویزیون: روند ساخت فیلم‌های سیاه و سفید در سینمای جهان رو به افزایش است. در دو دهه اخیر کارگردان‌ها با سبک‌های مختلفی سراغ این‌گونه از تولیدات رفته‌اند. در واقع از دهه‌ 1960 میلادی،20 سال پس از اکران فیلم نیم رنگی و نیم سیاه و سفید «جادوگرشهر زمرد» ساخته ویکتور فلمینگ، هالیوود درحال تغییر و عبور از مرحله فیلم های سیاه و سفید به مرحله فیلم های رنگی بود.

آینده‌ای به رنگ گذشته

به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ابتکار،  در همان زمان وینست مینه لی، که با فیلم سیاه و سفیدی به نام «ساعت» با داستانی ساده در ستایش از زندگی در دوران جنگ دوم جهانی به شهرت رسیده بود، در پاسخی صریح به منتقدان گفت: «رنگ همه کارهایی را که فیلم سیاه و سفید نمی‌تواند انجام بدهد را انجام می‌دهد.» این جمله را شاید بتوان آغاز دوران اوج سینمای رنگی محسوب کرد. در جریان این روند به نظر می‌رسید با پیشرفت روز به روز تکنیک درصنعت سینما، فیلم‌های سیاه و سفید به خاطره‌ای از دوران گذشته بدل خواهد شد.

در راستای همین نظریه، آندره بازن در کتاب «سینما چیست؟» می‌گوید: «اگر بپذیریم که خاستگاه‌های هر هنر تا اندازه‌ای گوهر آن را آشکار می‌سازند، پس منطقا می‌توان گفت که سینمای صامت و ناطق دو مرحله از یک پیشرفت فنی هستند که گام به گام واقعیتی را از دل آن اسطوره اولیه بیرون کشیدند. از این دیدگاه‌، می‌توان دریافت، که بیهوده است اگر سینمای صامت را حالتی از کمال بدانیم که واقعیت گرای صدا و رنگ به‌ تدریج آن را از میدان به در برد. تقدم تصویر، هم از نظر تاریخی و هم از نظر فنی، اتفاقی است. حسرتی که هنوز عده‌ای برای از میان رفتن سینمای صامت می خورند، کاملا به دوران کودکی هنر هفتم باز نمی‌گردد.

مبادی آغازین واقعی سینما، که فقط در تخیل تنی چند از مردمان سده نوزده وجود داشت، همانا تقلید کامل از طبیعت است. شگفت اینکه هر دستاورد جدیدی که به سینما افزوده شود باید آن را به خاستگاه‌های آغازینش نزدیک‌تر گرداند.» بر اساس تحلیل بازن، نظریه پرداز و منتقد سینما، رنگ موجب بازگشت سینما به خاستگاه آغازینش است. اگرچه سال‌ها بعد از نگارش این کتاب فیلم‌هایی نظیر«فهرست شیندلر»، «هنرمند»، «مردی که آنجا نبود»، «مردی که سگ را گاز زد»، «اد وود»، «پی»، «کارمند»، «دنباله رو»، «مرد مرده» و «گاو خشمگین» که به صورت فیلم‌های سیاه و سفید ساخته شد با استقبال بسیاری همراه شدند.

در واقع از اواخر دهه 80 تولید فیلم‌های سیاه و سفید، بار دیگر از سرگرفته شد و تولید این فیلم‌های به سبک امروزی رایج شد. از آنجایی که نمونه‌ای از فیلم‌های سیاه و سفید نظیر«اتوبوس شب» کیومرث پور احمد، «خون بازی» رخشان بنی اعتماد،«جرم» مسعود کیمیایی و «خفگی» فریدون جیرانی در دوران جدید سینمای ایران ساخته شده‌اند، در گفت‌و‌گو با صاحب نظران سینمایی لزوم بازگشت به سینمای سیاه و سفید را بررسی کردیم.


روشنفکرانه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما، رنگی‌اند


شهرم مکری در توضیح علت بازگشت به سینمای سیاه و سفید می‌گوید: «فیلم‌های سیاه و سفید در سینمای دنیا به دلیل محدودیت‌های تکنیکی ساخته می‌شدند. در واقع ما قابلیت اینکه فیلم‌ها را به صورت رنگی ضبط کنیم، نداشتیم. در ایران از اوایل دهه 50 شمسی مدل‌های مختلف سینمای رنگی را وارد صنعت سینمای ایران کردیم و تا امروز فیلم‌ها به دلیل پیشرفت تکنولوژی ویدیو و ذائقه مخاطب رنگی شدند. اما از دهه 90 میلادی به بعد، تعدادی از فیلمسازان در سراسر دنیا به سینمای سیاه و سفید گرایش پیدا کردند.

آینده‌ای به رنگ گذشته

این اتفاق دلایل مختلفی دارد که مهم‌ترین آن‌ها زیبایی شناسانه بود. در واقع فیلمسازان بیش‌تر می‌خواستند به دوران استایل‌ فیلم‌های سیاه و سفید به لحاظ نورپردازی و سبک بصری، رجعت کنند. فیلم‌سازانی که از دهه 90 میلادی به این روند جذب شدند، به ‌گونه‌ای می‌خواستند مدل‌ سایه‌ روشن‌های فیلم‌های سیاه و سفید و داستان‌هایی که در فضای این فیلم‌ها وجود داشت را دوباره احیا کنند. در سینمای ایران هم تعدادی از فیلم‌سازان چنین تجربه‌هایی را داشتند. به عنوان مثال کیومرث پور احمد زمانی که «اتوبوس شب» را با تکنیک فیلم‌های سیاه و سفید ساخت، می‌خواستند با دوربین‌های دیجیتال که در آن دوره وجود داشت فضای پرکنتراستی را با توجه به مضمون فیلم به وجود بیاورند. همچنین رخشان بنی‌اعتماد در فیلم «خون بازی» از دوربین‌های کوچک، شبیه به دوربین‌های «هندی‌کم» استفاده کردند تا در فضاهای شلوغ راحت‌تر فیلم‌برداری کنند.

بنابراین وقتی می‌خواستند آن فیلم‌ها را روی پرده نمایش دهند، اگر رنگی بود. کیفیت به آن صورت کارکرد پیدا نمی‌کرد. به همین دلیل تصمیم گرفتند رنگ فیلم را ببندند و به صورت سیاه و سفید نمایش دهند. البته امروز مشکلات تکنیکی وجود ندارد. به نظرم اگر فیلمی مانند «خفگی» به صورت سیاه و سفید کار می‌شود، فریدون جیرانی به عنوان کارگردان به دنبال اهداف زیباشناسانه فیلم‌هایی است که زمینه معمایی و جنایی دارند. در واقع این فیلم‌ها در دوران فیلم‌های سیاه و سفید در اوج بودند. به گونه‌ای «خفگی» می‌تواند ارجاعی به آن سبک از فیلم‌ها باشد. از آنجایی که بیشتر فیلم‌ها به صورت رنگی ساخته می‌شود، کسی نمی‌پرسد چرا این فیلم رنگی است! مخاطب به صورت پیش فرض فیلم‌ها را رنگی می‌داند. در حالی که وقتی فیلم سیاه و سفیدی ساخته می‌شود، کنجکاوی به وجود می‌آید که چرا هنوز این سبک فیلم‌ها ساخته می‌شود.»


کارگردان «ماهی و گربه» درباره اینکه مخاطبی که دنیا را پر از رنگ می‌بیند و این پیش فرض هم دارد که فیلم‌های سیاه و سفید نشان از ضعف تکنیکی است، از این فیلم‌ها استقبال می‌کند، توضیح می‌دهد:«با نگاهی به فهرست فیلم‌های سیاه و سفیدی که در دنیا اکران شده است، متوجه می‌شویم که فیلمی پر فروشی نظیر «مدمکس» در دو نسخه رنگی و سیاه و سفید نمایش داده شده است. همچنین فیلم «شهر گناه» به صورت سیاه و سفید فیلم‌برداری شده است. چرا که می‌خواستند شبیه به کتاب‌های کمیک استریپ ( نقاشی، یا مجموعه‌ای از نقاشی‌های دنباله‌دار) باشد. بنابراین اگر فیلمی به نظر تماشاگر ضعیف باشد ، احتمالا در یک کلیتی به این نتیجه می‌رسد و ارتباطی به سیاه و سفید یا رنگی بودن فیلم‌ها ندارد. همانطور که فیلم‌های سیاه و سفید پرفروش داریم، فیلم‌های رنگی کم‌فروش هم داریم.»


مکری در مورد نگاهی که ساخت فیلم سیاه و سفید به نوعی پز روشنفکری است، بیان کرد: «با این دیدگاه موافق نیستم. اتفاقا روشنفکرانه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما، رنگی هستند. ممکن است فیلم‌های سیاه و سفیدی باشند که فضای روشنفکرانه را یادآوری کنند. ولی این معادله غلط یا حداقل عامیانه‌ای است. یعنی از آنجایی که تصویر سیاه و سفید، آشنایی زدایی می‌کند، ممکن است، مخاطب به صورت عام چنین فکری کند.»

آینده‌ای به رنگ گذشته


فیلم‌های سیاه و سفید زیاد نیستند


کیوان کثیریان دلیل استقبال فیلمسازان جهان از فیلم‌های سیاه و سفید را اینگونه ارزیابی کرد: «تعداد فیلم‌های سیاه و سفید چندان زیاد نیست. اگر با کارگردانان این سبک فیلم‌ها صحبت کنید، می‌فهمید که هر کدام دلایل زیباشناسانه‌ای را در نظر داشتند. وقتی رنگ از فیلم حذف می‌شود، هدف این است که مخاطب به موراد دیگری به غیر از رنگ، توجه کند. بنابراین باید ویژگی‌های دیگری را اضافه کنیم که در ساختار تکنیکی، مضمون و محتوا اثر تاثیر گذار باشد. به عنوان مثال فیلم «آرتیست» که اسکار گرفت جز فیلم‌های سیاه و سفید است.» کثیریان در ادامه توضیح داد: «بعد از دوران سینمای سیاه و سفید فقط رنگ تغییر نکرده است. تکنیک هم تغییر کرده است. پس صرفا با سیاه و سفید کردن فیلم نمی‌توان به سینمای گذشته برگردیم. تصمیم کارگردان بر پایه دیدگاه آگاهانه‌‌ای پایه‌ریزی شده است. اینکه گفته شود، فیلم سیاه سفید پز روشنفکری است، یک دیدگاه منفعلانه است.»

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین