گروه سیاسی: طی چند روز گذشته اخباری از حمله به 3 روحانی منتشر شد که اهل تفکر و فعالان اجتماعی را نگران کرد. جدا از نفس نگران کننده این اتفاق, واکنش های عده ای و سکوت برخی دیگر بسیار بیشتر از از آن اتفاق پیش آمده ذهن ها را به خود معطوف کرد. واکنش هایی که از جهالت مزمن و به نظر درمان ناپذیری سخن می گوید که هر چقدر هم حق و حقیقت را در مقابل چشمانش بگذاری باز هم به راه درست کشیده نخواهد شد.
به گزارش بولتن نیوز، جهالتی که از نا امنی و کشته شدن یک انسان که در این مورد یک روحانی می باشد, ناراحت نمی شود بلکه ابراز خوشحالی می کند و همه صفاتی که متناسب با خود و همفکرانش است, به آن ها نسبت می دهد. با هر تفکر و گرایشی قطعا چنین رفتارهای خشونت آمیزی نسبت به هر فردی پسندیده نیست. کدام عقلی می پذیرد که یک مرد را در مکانی عمومی و پیش چشمان همسرش بکشند. کدام انسانی است که این خبر را بشنود و از غصه قلبش به درد نیاید. عده ای گویا چنان در سیاهی فرو رفته اند که کوچک ترین فهمی از این موضوع ندارند.
علاوه بر نبود فهم کافی در این جماعت, این توانایی را نیز ندارند که میان روحانی خوب و بد تفکیک قائل شوند. البته این جماعت تفکیک دیگری در ذهن دارند. هنگام انتخابات که می شود یک روحانی اگر بگوید تکرار می کنم، برایشان حجت است که بروند از یک روحانی دیگر حمایت کنند. اما اگر یک روحانی عادی در روز روشن و بدون گناهی کشته می شود, بی شک حقش مردن به آن شکل بوده است و همه روحانیون باید کشته شوند.
با این استدلال بسیاری از کسانی که زیر پرچمشان سینه می زنند هم باید کشته شوند. علاوه بر این اگر کسی هم از وضع کشور راضی نیست, اتفاقا باید برود سراغ همان حضرات تکرار کننده و نه کسانی که در پی درس ساده خود هستند و مسئولیتی نداشته اند که امروز بخواهند پاسخ گو باشند. به نظر می رسد باید یک دوره درس تاریخ معاصر برایشان بگذاریم تا بفهمند اگر شرایطی پیش آمده که اوضاع کشور مطلوب نیست, بدانند سراغ چه کسی بروند. اما این توقع از جماعتی که تمام شعارهایشان زنده باد مخالف من است و آزادی بیان لغلغه زبانشان است, وجود داشت که دقیقا خلاف آن عمل نکنند و چنین وقیحانه از کشته شدن یک غیر هم فکرشان خوشحالی نکنند. اما چه می توان کرد و چه انتظاری می توان داشت.
قسمت جالب ماجرا این جاست جماعتی که ادعای روشنفکری دارند و به عنوان یک سلبریتی از خشک شدن آب باتلاق گاو خونی تا انقراض نسل یک پشه کمپین راه می اندازند و اتفاقا از یک روحانی می خواهند که نگهداری از سگ را بدون مشکل اعلام کند و نجاست سگ را با یک دستور حکومتی از بین ببرد!! توقع می رفت که حداقل واکنش را نسبت به اتفاقات پیرامون این ماجرا از خود نشان دهند اما دریغ از یک کلمه!! گویا حضرات هم همچون داعشیان وطنی از حادثه رخ داده برای روحانیون خوشحال هستند.
یادمان نرفته است که همین چند ماه پیش در حمایت از یک روحانی انواع و اقسام فعالیت های انتخاباتی را انجام دادند، اما امروز خودشان را به خواب زده اند و در این جهالت مدرن انسانیت را ذبح کرده اند.
این جماعت همان هایی هستند که برای لگد خوردن یک سگ قشون کشی و انواع گردهمایی ها در راستای حمایت از حیوانات را هدایت می کنند و به عنوان سفیران صلح و دوستی و نماد روشنفکری و فرهنگ ابراز وجود می نمایند. اما هنگامی که یک انسان با لباس روحانیت آن گونه به شهادت می رسد، گویی اتفاقی رخ نداده است. سکوت محض و حتی شاید در دلشان از وقوع این حادثه خوشحال هم بشوند.
سوال از این به اصطلاح ستاره ها این است که اگر چند حمله به همین شکل به بازیگران انجام می شد، واکنشتان چه بود؟! اصلا اگر چند فیلم از حیوان آزاری پخش می شد چه؟! آن زمان هم این چنین سکوت می کردید؟! هنگامی که نمی توانید شعارهایتان را عملی کنید و در مقابل مرگ یک فرد بی گناه سکوت می کنید، حق اظهار نظر در هیچ موردی را ندارید.
عالی جنابان به خود اجازه می دهند در هر موردی اظهار فضل کنند اما دقیقا به علت وضعی که همان تکرار کننده و دوستان فعلی و قبلی او به وجود آورده اند، یک انسان تنها به جرم هم لباس بودن با همان آقایان، کشته می شود، علامه بودنشان یادشان می رود و ترجیح می دهند خبث طینت خود را با سکوت نشان دهند زیرا اگر غیر این بود، دهان باز می کردند. این ها می ترسند که سخن بگویند و پس ذهن جاهلیشان معلوم شود.
اگر امروز کسی دم از انسانیت و حقوق بشر بزند و نسبت به این اتفاقات سکوت پیشه کند، یک انسان دو روی ریاکار بیش نیست که تنها زمانه به عقب برگشته و موج سواری حضرات، کمی به آن ها ارزش داده است و حرف هایشان شنیده می شود وگرنه خودشان چیزی در چنته برای عرضه نخواهند داشت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com