گروه سیاسی: ایرج احمدی در یادداشت پیش رو به صورتی جالب به دو سیستم بازنشستگی که یکی نانوشته و دیگری مرسوم است اشاره کرده و آورده است: چرا در كشورهای توسعه یافته مسئولین رده بالا حتی موفق ترین های آنها دو بار ( البته به تناوب) در مسئولیتهای بالا قرار نمی گیرند؟ آیا به نفع نظام نیست كه یك نظام بازنشستگی آن هم از نوع معمولی اش را داشته باشد؟
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی برای خبرنگار ما ارسال شده به شرح زیر است:
در نظام اداری ایران دو سیستم بازنشستگی وجود دارد، یكی نوشته، معمول و مختص كاركنان عادی و دیگری نانوشته، غیر معمول و مختص مسئولان عالی رتبه.
در سیستم نوع اول چه فرد بخواهد یا نخواهد در سررسید ٣٠ یا ٣٥ سال سابقه كار و یا رسیدن به سن ٦٠ یا ٦٥ سال رایانه بصورت اتوماتیك فرد را بازنشسته می كند.
اما در سیستم نوع دوم كه مختص مسئولان عالی رتبه است در بیش از ٩٠٪، نه سنوات خدمتی و نه سن وسال حتی عبور از ٩٠ سال ، مانع از ادامه خدمات دولتی نمی شود، فقط دو عامل منجر به بازنشستگی این افراد می شود، مرگ، یا فاقد صلاحیت شدن به دلائل سیاسی.
نگارنده می تواند لیستی ٢٠٠ نفره را به خوانندگان تقدیم كه كه در ٣٨ سال گذشته بیش از ٩٠٪ مناصب بالای مملكتی را بصورت دوره ای اشغال كرده اند.
به ندرت تغییری در این لیست ایجاد می شود. تنها تغییر جابجایی پست ها است، البته جابجایی ها در موارد زیادی نامتجانس هم هستند. مثلا فردی كه قبلاً وزیر جهاد كشاورزی بوده وزیر نیرو و سپس وزیر نفت می شود، یا وزیر آموزش و پرورش كه قبل از آن وزیر علوم بوده، رئیس سازمان برنامه و بودجه، بعداً معاون رئیس جمهور و رئیس می راث فرهنگی و گردشگری و بالاخره شهردار تهران می شود. قائم مقام صدا وسیما رئیس دیوان محاسبات، سپس وزیر كشور می شود. فرمانده سپاه بعد از ١٨ سال فرماندهی ١٨ سال دبیر مجمع تشخیص نظام می شود و ... .
عنقریب كه سن این لیست ٢٠٠ نفره به آنجا برسد كه دیگر هیچ توان جسمی و ذهنی برایشان باقی نماند، و چه بخواهند و نخواهند حتی قادر به رفتن به محل كار نخواهند بود، مملكت حداقل ٩٠٪ توانایی مدیریت رده بالای خود را از دست می دهد و چون افراد زیادی كه دارای تجربه مدیریت بالا باشند برای جایگزینی آنها وجود ندارد، كشور با خلاء عظیم مدیریتی روبرو می شود. به همی ن دلیل آقای رئیس جمهوراخیراً به هنگام معرفی كابینه قسم خورد كه نتوانسته بهتر از افراد موجود كسی را پیدا كند، منظور ایشان همان افراد تكراری قبلی است!
اینكه چرا ٢٨٠٠ واحد دانشگاهی و تعداد زیادی حوزه های علمی ه كه دارای ده ها مدرسه علوم دینی هستند در ٣٨ سال گذشته نتوانسته اند افرادی را برای به عهده گرفتن مسئولیتهای بالا تربیت كنند و حداقل خروجی ٣٨ ساله آنها فراهم آوردن لیستی ٢٠٠ نفره باشد. ( ٢٠٠ نفر فعلی كه همگی قبل از انقلاب آموزش دیده اند)
سوال مهمی است كه باید ذهن همه علاقه مندان به سرنوشت كشور را بخود مشغول كند. آیا سیستم عریض و طویل و پر هزینه آموزشی كه بعد از انقلاب میلیون ها فارغ التحصیل بیرون داده ناكارآمد بوده؟ یا كارآمد بوده اما مسئولین به چسبیدن به قدرت عادت كردند؟ یا عشق مفرط به خدمت مانع از واگذاری پستها به جوانتر از طرف آنها می شود؟
آیا اصولاً منطقی علمی پشت بازنشستگی در سنوات و سن خاصی است؟
آیا درست است قوای ذهنی و جسمی حتی درسالمترین انسانها از سن معینی به بعد رو به نقصان می گذارد؟
این ٢٠٠ نَفَر در ٣٨ سال گذشته چه خلاقیت و توانایی برای حل مشكلات كشور در چنته داشته اند كه تا بحال آنرا رو نكردند؟
چرا در كشورهای توسعه یافته مسئولین رده بالا حتی موفق ترین های آنها دو بار ( البته به تناوب) در مسئولیتهای بالا قرار نمی گیرند؟
الان ژاك شیراك، ساركوزی و اولاند روسای جمهور و نخست وزیرهای سابق فرانسه چكاره اند؟
آیا این سیستم بازنشستگی مثل خیلی از سوغات های غرب مناسب حال فرهنگ ما نیست و باید آنرا بومی سازی می كردیم؟
آیا به نفع نظام نیست كه یك نظام بازنشستگی آن هم از نوع معمولی اش را داشته باشد؟
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
در جهان بی سابقه و باور ناپذیر و از عجایب هفتگانه ی دنیا است کشوری با این همه ثروتهای طبیعی با در آمدهای نجومی این ثروتها و پشیزی از بدهی به خارج ، ارزش پول ملی آن تا این حد سقوط کرده باشد؟؟؟!!!
از بچه شیرازی میپرسند کاکو کُمپِ گُلُم گُلِ کُپُلُم دِلُت میخوا وقتی بزرگ شدی چیکاره بشی میگه من ..بازنیشِسه .
آخه شاعر شیرازی ما میگه : سر راهِت نشینُم تا بیایی و دگر شعرا میگویند : به دنبالت بگردم کوه و دره....
در آینده نه چندان دور ما خودمان بخاطر مصرف داخلی جمعیت ایران از فروش نفت بایستی صرف نظر کنیم .زیرساخت های جامعه را نساخته ایم و میلیاردها تومان ماهانه به جیب دهک ثروتمند ایران یارانه واریز میشود تا پسر خاله ما باز حزبش انتخاب شود .رشد نسل ایران هم بخاطر بیکاری و فقر ودر نتیجه سن بالای ازدواج که در سراشیبی همچین ملایمی در حال ابو عطا خواندن است! مالیات هم که در ایران معنا و مبنایی ندارد .مخارج دولت 1+11 هم که مانند حقوق مدیران نجومی است . یک صندوقی از بازنشستگان هم که خودش خودش تمام پول خودش را خودش دزدید ! ....در آینده نزدیک دولت ورشکسته حقوق بازنشتگان را هم ندارد بدهد .میشویم مانند یونان بایستی چزیره هامان را بفروشیم تا حقوق کارمندان را بدهیم .البته دولت اکنونِ ما در حال آینده فروشی نیز هست.
حالا ما ناراحت دو نوع پرداخت بازنشستگی هستیم. در آینده یک نوعش هم گیر نمی آید چه برسد به دونوعش!