پیتر از او خواسته بود تا او را به یک فروشگاه لوازم دوچرخه ببرد و او لوازمی برای دوچرخه اش خریداری کند.
سوزان به او گفته بود اگر کارهایی را که به او واگذار کرده است انجام دهد او را می برد تا لوازم مورد نیازش را بخرد.
اما هر چه روز می گذشت پیتر کاری را که به او محول شده بود، نمی کرد و همچنان اصرار داشت قبل از اینکه فروشگاه تعطیل شود، مادرش او را به آنجا ببرد.
وقتی مادر دوباره کارهایش را به او یادآوری کرد پیتر عصبانی شد و فریاد کشید که از او متنفر است.
بعد همه اشیای روی میز آشپزخانه را به زمین ریخت، لگدی به دیوار زد و صندلی را به گوشه ای پرتاب نمود.
سوزان با لحن ملایمی به او گفت:" این رفتارش قابل قبول نیست".
بعد کلید اتومبیلش را برداشت تا برای آرام کردن خود کمی رانندگی کند.
کمی دیرتر وقتی به خانه برگشت، آشپزخانه به طور کامل نظافت شده بود.
پسرش کارهایی را که قرار بود، انجام داده بود و بعد یادداشتی به نشانه عذرخواهی روی میز آشپزخانه گذاشته بود.
اگر سوزان در خانه مانده بود به احتمال زیاد او و پسرش بر سر یکدیگر فریاد می کشیدند،تنش میان آنها بالا می رفت و احتمالا آسیب بیشتری وارد می شد.
شاید هم پیتر با خود به این نتیجه می رسید که کار درستی انجام داده است.
گفتن توام با ملایمت " این قانون نیست " یا " از رفتارت ناراحت شدم " به مراتب از فریاد کشیدن مناسبتر است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com