کد خبر: ۵۲۵۶۲۰
تاریخ انتشار:
سه دهه بی‌برنامگی و فرهنگ فراموش‌شده

تأثیر زباله و تخریب زیست‌محیطی بر بهداشت و اکوتوریسم

وجود آلاینده و زباله علاوه بر آلودگی مناظر باعث تضعیف اکوتوریسم و تخریب محیط‌زیست شده و فرهنگ‌سازی و اقدام مسئولین باید جدی گرفته شود

گروه اجتماعی: هرسال با فرارسیدن تعطیلات تابستانی تا مدت‌ها اطلاع‌رسانی‌ها و هشدارهای لازم از سوی مسئولان ذیربط در خصوص کلیات مرتبط با تعطیلات تابستانی اعم از  امنیت سفر، سلامت سفر، بهداشت غذای سفر، سوغاتی و..... تا لزوم رعایت بهداشت سواحل دریا و رودخانه‌ها داده می‌شود.

تأثیر زباله و تخریب زیست‌محیطی بر بهداشت و اکوتوریسم

به گزارش بولتن نیوز، هشدارهای تابستانی در ایام فرارسیدن تعطیلات تابستانی در حالی به‌یک‌باره شروه و به‌فوریت به پایان می‌رسد که اصولاً نباید ایام فراغت و مسافرت و تبلیغات سفر را به سه ماه از سال معطوف کرد و این موضوع باید برای مردم نهادینه شود که به‌جای تمرکز سفر در یک‌فصل سعی کنند زمان سفر خود را تغییر دهند تا لذت بیشتری از اوقات فراغت خود ببرند.

حال که سفرهای تابستانی تمام‌شده در این خلاصه مطالبی چند گزینش‌شده که می‌تواند مورداستفاده عزیزان قرار گیرد:

 اول این‌که ما قائل نیستیم سفر شهروندانمان صرفاً باید در موسم تعطیلات تابستانی انجام پذیرد بلکه باید در مقاطع مختلف بهاری و پاییزی و زمستانی توزیع گردد چراکه نقاط مختلف کشور قابلیت این سیاست کلان را دارد و نهادهای تصمیم گیر ذیربط باید این تأخیر چندین ساله را سریع‌تر جبران کنند و بافرهنگ سازی بسترهای لازم را برای توزیع زمان سفرها آماده سازند.

موضوع دیگر بر مسئله بهداشت و حفاظت از محیط‌زیست که نیازمند تعامل دوطرفه ی مسئولان و قشرهای مختلف اجتماعی است. چرا باید همیشه بعد از یک سفر کوتاه حتی یکی‌دوروزه با انبوهی از زباله‌ها در محیط پیرامونمان به‌ویژه سواحل دریایی کشور باشیم؟

وجود انبوهی از زباله‌ها در حالی است که مردم هم باید خود را مسئول بدانند و پاک‌سازی محیط پیرامون سفری در هیچ جای دنیا فقط بر عهده‌ی سازمان‌های حاکمیتی نیست لذا باید باور غلط توقع این اقدام  از سوی این سازمان‌ها از طریق فرهنگ‌سازی از ذهن مردم پاک شود.

وجود آلاینده‌ها در محیط سفر و فضای پیرامونی علاوه بر آلودگی مناظر باعث تأثیر منفی بر بهداشت و اکوتوریسم مناطق،  تخریب محیط‌زیست برای نسل‌های آینده خواهد شد به‌ویژه از طریق زاله های پلاستیکی.

 

*مناطق آلوده گردشگری

به‌طورکلی جنگل‌ها، پارکها، سواحل دریاهای شمال و جنوب و شهرهای توریست پذیر ایران که دارای مناطق گردشگری و میراث فرهنگی بیشتری نسبت به دیگر شهرها هستند ازجمله مناطق آلوده‌ی گردشگری کشور محسوب می‌شود و متأسفانه آمار آن‌ها رو به فزونی است.

دراین‌بین رها کردن زباله‌ها در طبیعت یکی از خطراتی که محیط‌زیست و این طبیعت بکر را تهدید می‌کند. مسافران، گردشگران و بازدیدکنندگان از مناطق گردشگری  به طرز عجیبی زباله‌های خود را در این مناطق رها می‌کنند که علاوه بر چشم‌انداز بد می‌توانند بیماری‌های گوناگونی هم ایجاد کند.

گسترش فرهنگ حفاظت از محیط‌زیست و آشنا کردن مردم با راه‌های حفظ این محیط زیبا و خطرات ناشی از عدم رعایت قواعد حفاظت از آن می‌تواند همچون سدی جلوی ویرانی ناشی از این سهل‌انگاری‌ها را بگیرد.

این را هم باید بدانیم که کودکان و نسل‌های بعد نیز در این طبیعت زیبا شریک هستند، پس طبیعت سبز و خرم اطراف خود را به زباله‌دانی تبدیل نکنیم تا آنان نیز از این زیبایی‌ها لذت ببرند.

نگاه همه نسبت به طبیعت باید مانند نگاه به خانه خود باشد، تمامی بشریت باید بدانند که پاکیزه نگه‌داشتن محیط‌زیست نوعی خدمت به جامعه است.

منابع طبیعی و محیط‌زیست سرمایه‌های جبران‌ناپذیری هستند که برای صیانت از این مهم باید فرهنگ حفاظت از محیط‌زیست در جامعه نهادینه شود.

تشکل‌های زیست‌محیطی و جوامع محلی نقش بسیار مؤثری در حفاظت از محیط‌زیست و سرمایه‌های ملی جامعه دارند و می‌توانند درزمینهٔ حفاظت و احیای این مهم تلاش کنند.

اقشار مختلف مردم با آگاهی از آثار زیان‌بار آلودگی‌های زیست‌محیطی و با نهادینه شدن فرهنگ حفاظت از منابعی چون آب، خاک و هوا در جامعه باید از میزان خسارت‌های واردشده به محیط‌زیست بکاهند.

متأسفانه موضوع پسماندها و رهاسازی زباله‌ها در طبیعت، معضلی رفع نشده در کشور است که نیازمند برنامه‌ریزی دقیق، هوشمندانه و قابل‌اجرا است.

احساس مسئولیت، اخلاق اجتماعی، آموزش و ارزش‌های سنتی و دینی بر حفظ محیط‌زیست و رفتارهای محیط زیستی مؤثر هستند.

فرهنگ عامل تعیین‌کننده رفتارهای افراد در یک جامعه است و رفتارهای زیست‌محیطی تک‌تک افراد نشات گرفته از این عامل مهم است.

حفظ محیط‌زیست نيازمند برنامه‌ریزی بلندمدت‌تر، استراتژيك و هدفمندي است و نياز به فرهنگ‌سازی و ايجاد بستر اخلاقي مناسب در جامعه دارد.

 

*افزایش درآمدهای ارزی کشور از طریق گردشگری سالم و پاک

معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری کشور گفت: با ورود هر گردشگر خارجی به ایران بالغ‌بر یک هزار و ۲۰۰ دلار درآمد ارزی در کشور ایجاد می‌شود.

علی‌اصغر مونسان شامگاه جمعه 17 شهریور 1396 در جمع خبرنگاران در حاشیه جشنواره بین‌المللی اقوام و عشایر در گرمسار اظهار داشت: ایجاد شغل در کشور و رونق‌بخشی گردشگری از سیاست‌های مهمی است که از سوی این سازمان در دولت دوازدهم دنبال می‌شود.

وی بابیان اینکه در این دوره درصدد افزایش سهم گردشگری در اقتصاد ملی هستیم اذعان کرد: با توسعه بخش صنایع‌دستی و بخش گردشگری می‌توانیم نقش جدی را در ایجاد اشتغال ایفا کنیم.

معاون رئیس‌جمهور بیان کرد: میراث فرهنگی و بخش صنایع‌دستی 2 بالی هستند که می‌توانند بخش گردشگری را در کشور به پرواز دربیاورند.

این مسئول خاطرنشان کرد: تجربه کشورهای همسایه هم نشان می‌دهد که بخش گردشگری در رونق اقتصادی دارای اهمیت ویژه‌ای است.

مونسان افزایش درآمد و اقتصاد پایدار را از اهداف مهم این سازمان برشمرد و گفت: به ازای هرگردشگر خارجی که وارد کشور می‌شود بالغ‌بر یک هزار و 200 دلار درآمد ارزی داریم.

وی با تأکید بر اینکه این آمار معادل 30 بشکه نفت است تصریح کرد: سرمایه‌گذاری در بخش گردشگری سود و سطح بازدهی بالاتری نسبت به بخش صنعت کشور دارد و باید به این بخش توجه ویژه‌ای داشته باشیم.

معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری کشور تأکید کرد: بخش گردشگری هم‌اکنون سهم قابل‌توجهی در اقتصاد ملی ندارد و باید این بخش در کشور با برنامه‌ریزی ویژه در دولت دوازدهم توسعه یابد.

 

محیط‌زیست ایران؛ سی‌وپنج سال تخریب

به‌هرحال زنگ خطر محیط‌زیست ایران سه دهه پیش به صدا درآمد. از آن زمان کارشناسان در زمینه‌های مختلف هشدار داده‌اند که محیط‌زیست ایران به‌سوی نقطه بی‌بازگشت درحرکت است.

تأثیر زباله و تخریب زیست‌محیطی بر بهداشت و اکوتوریسم

مقایسه آمار رسمی و نیز اطلاعات منتشرشده در نشریات و رسانه‌های داخلی، سیمایی به نسبت دقیق از وضعیت محیط‌زیست ایران ظرف ۳۵ سال اخیر ترسیم می‌کند:

محیط‌زیست بر پرتگاه نابودی قرارگرفته است. افزایش جمعیت و شمار خودروها، آلودگی هوا و زباله، نابودی جنگل‌ها و مراتع، خشک شدن تالاب‌ها و کاهش جمعیت جانوران وحشی تکه‌های پازلی هستند که وقتی کنار هم قرار می‌گیرند نه‌تنها وضعیت امروز را به نمایش می‌گذارند که تصویری از آینده ایران نیز ارائه می‌کند.

 

جمعیت، حال، آینده

این‌یک اصل بدیهی است: وقتی بر تعداد افراد ساکن در سرزمینی افزوده می‌شود، نیاز به استفاده از منابع مختلف در آن حوزه بالا می‌برد. ازاین‌رو‌ افزایش جمعیت انسان در بسیاری از منابع مطالعاتی، مهم‌ترین چالش‌ و عامل اصلی تخریب محیط‌زیست معرفی‌شده است.

اواسط دهه ۶۰، عواقب بالا رفتن جمعیت از منظر اجتماعی و اقتصادی در برنامه‌ای تلویزیونی با عنوان «جمعیت، حال، آینده» موردنقد و بررسی قرار می‌گرفت، اما به تبعات محیط‌زیستی چنان روند شتابناکی چندان توجه نمی‌شد.

به گزارش مرکز آمار ایران، در سال ۱۳۵۵ جمعیت کشور ۳۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بود و ده سال بعد این رقم به ۴۹ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر رسید. بر اساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت کشور ۷۵ میلیون و ۱۵۰ هزار نفر برآورد شد.

این جمعیت روزانه ۵۰ میلیون تن زباله تولید می‌کند که تنها ۵ درصد آن به کارخانه‌های بازیافت راه می‌یابد. ۹۵ درصد زباله باقی‌مانده یا به روش‌های قدیمی در دل زمین مدفون و یا در طبیعت رها می‌شوند.

 

خودرو، بنزین، گازوئیل

تولید بنزین غیراستاندارد از دست‌آوردهای دولت محمود احمدی‌نژاد برای مقابله با تحریم‌ها بود. این طرح، افزایش آلودگی هوا در شهرهای بزرگ و به خصوص تهران را به دنبال داشت. به گفته یک مقام مسئول، سالانه ۴۵ هزار ایرانی جان خود را براثر آلودگی هوا از دست می‌دهند.

وسایل نقلیه موتوری در بسیاری از شهرهای بزرگ ازجمله تهران عامل اصلی آلودگی هوا معرفی‌شده‌اند. بر پایه آمار رسمی، تعداد خودروها از اول انقلاب تا کنون ۱۶ برابر شده است. برآورد مرکز آمار ایران در سال ۱۳۵۷ بیش از ۹۶۰ هزار دستگاه خودرو بوده است. این رقم بر اساس گزارش راهور ناجا در سال ۱۳۹۱ به ۱۶ میلیون دستگاه افزایش پیداکرده است.

در سال ۱۳۵۷ میزان مصرف بنزین و گازوئیل به ترتیب پنج و نه و نیم میلیارد لیتر بوده است. ۳۴ سال بعد با افزایشی چشمگیر مصرف بنزین به ۲۳ میلیارد و ۳۶۵ میلیون لیتر و مصرف گازوئیل به ۳۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون لیتر رسید؛ بنزین و گازوئیلی که، به گفته چند تن از نمایندگان مجلس و نیز معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط‌زیست، غیراستاندارد و به‌شدت آلاینده است.

تولید بنزین غیراستاندارد از دست آورده‌ای دولت محمود احمدی‌نژاد برای مقابله با تحریم‌ها بود. این طرح، افزایش آلودگی هوا در شهرهای بزرگ و به‌خصوص تهران را به دنبال داشت. به گفته یک مقام مسئول، سالانه ۴۵ هزار ایرانی جان خود را براثر آلودگی هوا از دست می‌دهند.

پژوهش انجام‌شده در دانشگاه علوم پزشکی نیز نشان داد ۳۵ درصد کودکان ساکن تهران علائم آسم و آلرژی دارند. همچنین نتایج مطالعه‌ای دیگر، از پایین‌تر بودن ضریب هوشی کودکان ساکن نقاط آلوده‌تر پایتخت خبر داد.

نوع دیگری از آلودگی هوا با منشا طبیعی ناشی از هجوم ریز گردها در خوزستان و توفان نمک در آذربایجان نیز سلامت شهروندان را نشانه رفته است. گزارشی در دست نیست که نشان دهد در دهه پنجاه و حتی قبل از آن، شهروندان ایرانی از آلودگی هوا با منشأ طبیعی رنج‌برده‌اند.

 

جنگل، مرتع، سیل

بر اساس گزارش بانک جهانی که در سال ۱۳۸۴ رسانه‌ای شد سالانه ۱۲۵ هزار هکتار از جنگل‌های ایران نابود می‌شود. پیش‌بینی شده است ایران تا ۵۰ سال آینده جنگلی نخواهد داشت.

آمارهای رسمی نشان می‌دهد مساحت جنگل‌ها پس از سال ۵۷ به صورت تصاعدی کاهش یافته است. این روند ناگهان در میانه دهه ۸۰ به طرز عجیبی تغییر کرد و افزایش یافت. سازمان خوار و بار جهانی (فائو) میزان کل عرصه‌های جنگلی ایران را در نخستین سال انقلاب ۱۸ میلیون و ۴۳ هزار هکتار گزارش کرد.

این رقم در سال ۱۳۸۱ به ۱۲ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار کاهش یافت اما ناگهان دو سال بعد، نزدیک ۲ میلیون هکتار به مساحت جنگل‌های ایران افزوده شد و این روند صعودی همچنان ادامه دارد.

مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۲ مساحت جنگل‌های کشور را ۱۴ میلیون و ۳۲۰ هزار هکتار اعلام کرد. دست‌کاری در تعریف جنگل، عامل اصلی چنین رشد فزاینده‌ای بود. بر پایه تعریف قدیم (که فائو آن را ارائه داده است) جنگل یعنی در عرصه‌ای با وسعت حداقل نیم‌هکتار، دست‌کم ۱۰ درصد از تاج پوشش درختان، سطح زمین را بپوشاند.

سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری کشور این تعریف را تغییر داد تا وسعت جنگل‌های ایران روی کاغذ افزایش پیدا کند. در تعریف جدید آن ده درصد، تاج پوشش درختان به پنج درصد کاهش یافته است.

با این حال بر اساس گزارش بانک جهانی که در سال ۱۳۸۴ رسانه‌ای شد سالانه ۱۲۵ هزار هکتار از جنگل‌های ایران نابود می‌شود. پیش‌بینی شده است ایران تا ۵۰ سال آینده جنگلی نخواهد داشت.

از سوی دیگر، اطلاعات مندرج در ویژه‌نامه منابع طبیعی ایران (منتشر شده در سال ۱۳۸۳) نشان می‌دهد میزان مراتع کشور در سال منتهی به انقلاب ۱۰۶ میلیون هکتار بوده است.

تأثیر زباله و تخریب زیست‌محیطی بر بهداشت و اکوتوریسم

مرکز آمار ایران، مساحت مراتع کشور را در سال ۹۱ بیش از ۸۴ میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار برآورد و گزارش کرده است. این در حالی است که بر اساس اعلام سازمان محیط‌زیست در سال ۱۳۸۴ سالانه ۸۰۰ هزار هکتار از مساحت مراتع کشور کاسته می‌شود.

بر پایه داده‌های مرکز آمار ایران، در فاصله سال‌های ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۱ بیش از ۱۷ هزار و ۷۸۰ مورد آتش‌سوزی عمدی و غیرعمدی در جنگل‌ها و مراتع کشور ثبت شده است. زمین‌های سوخته جنگلی و مرتعی، بیش از ۲۳۰ هزار هکتار بوده است؛ رقمی که در حدود دو و نیم‌ برابر مساحت جزیره کیش است.

وقتی پوشش گیاهی از بین می‌رود، کوچک‌ترین بارانی روی زمین به سیل بدل می‌شود. آمارها نشان می‌دهد در دهه ۵۰ شمسی ۴۰۵ مورد سیل در کشور جاری شده است. این رقم در دهه ۶۰ به ۸۱۴ مورد و در دهه ۷۰ به دو هزار و ۴۰ مورد رسید.

این روند صعودی در میانه دهه ۸۰ ناگهان کاهش یافت. بر اساس گزارش سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری تعداد سیل‌های جاری شده در فاصله سال‌های ۸۰ تا ۸۶، ۷۴۶ مورد بوده است. برخی کارشناسان دلیل کم شدن روند سیلاب در ایران را خشک‌سالی و کاهش بارندگی در دهه ۸۰ می‌دانند.

اطلاعات دقیقی از میزان تلفات سیل در دست نیست. اما برآوردهای منتشر شده در رسانه‌ها نشان می‌دهد هر سال به طور متوسط ۲۲۶ ایرانی جان خود را در سیل از دست می‌دهند.

از بین رفتن پوشش گیاهی (بر اثر جنگل‌زدایی و چرای بیش از حد دام و تغیییر کاربری اراضی) نه تنها احتمال جاری شدن سیلاب را شدت می‌بخشد که افزایش فرسایش خاک را نیز به دنبال دارد.

خشک شدن رودخانه‌های مهمی چون کارون و زاینده‌رود و دریاچه‌ها و تالاب‌هایی نظیر ارومیه و بختگان نه به دلیل خشک‌شالی که از فقدان مدیریت صحیح در عرصه منابع آبی کشور رخ نموده است.

میزان فرسایش خاک در ایران به طور دقیق محاسبه نشده است. ارقام پراکنده و گاه متفاوت از فرسایش سالانه ۲۲ تا ۳۳ تن در هکتار حکایت دارد. در فصل‌نامه پژوهش‌های اقتصادی (منتشر شده در بهار ۱۳۸۴) گزارش شده که هزینه‌های مستقیم فرسایش خاک در سال ۱۳۷۹ حدود ۲۲۵۹ میلیارد تومان بوده است.

ادامه این روند نه تنها باعث خواهد شد که زمین، قابلیت باروری خود را از دست بدهد که بر میزان مناطق بیابانی ایران نیز خواهد افزود.

 

رود، تالاب، برهوت

ایران همواره دوره‌های خشک‌سالی را از سرگذرانده است. این پدیده طبیعی با بررسی دوره‌های بازگشت قابل پیش‌بینی و تا حدی قابل مدیریت است. وضعیت عرصه‌های آبی ایران در هیچ دوره‌ای همچون امروز نگران کننده نبوده است.

خشک شدن رودخانه‌های مهمی چون کارون و زاینده‌رود و دریاچه‌ها و تالاب‌هایی نظیر ارومیه و بختگان نه به دلیل خشک‌شالی که از فقدان مدیریت صحیح در عرصه منابع آبی کشور رخ نموده است.

محاسبه دبی آب (حجمی که در بازه زمانی مشخص ثبت می‌شود) روشی است برای کمی کردن میزان آب‌های جاری. بر اساس گزارش شرکت مدیریت منابع آب ایران (۱۳۸۶) متوسط دبی رودخانه‌های کارون، سفیدرود، دز و کرخه در سال‌های آماری ۱۳۵۵تا ۱۳۵۹ به ترتیب عبارت بودند از ۷۰۰، ۱۲۰، ۲۷۰ و ۱۹۰ مترمکعب در ثانیه.

اخبار و گزارش‌های منتشر شده از رسانه‌های داخل ایران نشان می‌دهد کارون در سال‌های اخیر خشکی پی‌درپی را تجربه کرده ، زاینده‌رود ۲۰ بار ظرف ۱۰ سال گذشته خشک شده، وضعیت رودخانه کرخه بحرانی است، حیات دز از آلودگی میکروبی و سفیدرود از ورود حجم عظیم فاضلاب‌های شیمیایی به مخاطره افتاده است.

۱۸ عرصه آبی تا پیش از انقلاب در فهرست تالاب‌های مهم بین‌المللی (موسوم به کنوانسیون رامسر) ثبت شد. این تعداد اکنون به ۲۴ تالاب افزایش پیدا کرده است. اما تمامی آنها وضعیت نگران‌کننده‌ای دارند.

چند مثال می‌تواند عمق فاجعه‌ای که بر تالاب‌ها رفته است را روشن کند: ارومیه که زمانی آشیان ۴۰ هزار فلامینگو بود امروز و کمتر از چهار دهه ۳۳۰ هزار هکتار آن به شوره‌زار بدل شده است (یعنی بیش از دو برابر مساحت جزیره قشم، بزرگترین جزیره ایران)، بختگان و پریشان در فارس دیگر رمقی ندارند، گاوخونی در اصفهان به برهوتی بدل شده است، هامون با وسعت ۲۴۰ هزار هکتار در دهه ۵۰ خورشیدی امروز تنها زمینی سله بسته است، پیش‌بینی شده تالاب امیرکلایه تا چند سال دیگر بر اثر زهکشی به طور کامل خشک شود و وسعت تالاب انزلی از ۲۱ به هفت هزار هکتار کاهش یافته است.

از میان تالاب‌های ثبت شده ایران در فهرست کنوانسیون رامسر، هفت تالاب به دلیل تغییرات شدید اکولوژیک، همچنان در شمار تالاب‌های به شدت تخریب شده (موسوم به لیست مونترو) قرار دارند.

 

حفاظت، حیات‌وحش، تاراج

بر پایه آمار موجود، در سال ۱۳۵۶ حدود پنج میلیون هکتار از مساحت ایران در قالب ۱۳ پارک ملی، ۲۷ پناهگاه حیات‌وحش،‌۲۳ منطقه حفاظت شده و دو اثر طبیعی-ملی مورد حفاظت قرار داشت.

اسکندر فیروز، بنیان‌گذار سازمان حفاظت محیط‌زیست ایران در کتاب خاطراتش از آموزش ۲۳۰۰ محیط‌بان و ۱۴۰۰ افسر محیط‌بان یاد کرده است.

گرچه در سال‌های اولیه بعد از انقلاب وسعت مناطق تحت حفاظت سازمان محیط‌زیست کاهش یافت اما با روی کار آمدن دولت اصلاحات ناگهان بر مساحت این مناطق افزوده شد. روندی که همچنان نیز ادامه دارد.

بر اساس آماری که سازمان حفاظت محیط‌زیست در سال جاری اعلام کرده حدود ۱۷ میلیون هکتار از مناطق ایران حفاظت می‌شوند که ۳۵ پارک ملی، ۴۴ پناهگاه حیات‌وحش، ۱۶۶ منطقه حفاظت شده و ۳۵ اثر طبیعی-ملی را در بر می‌گیرد.

هر چند وسعت این مناطق خلال سال‌های ۵۶ تا ۹۱ حدود سه و نیم‌ برابر افزایش داشته است اما نیروی انسانی حفاظت کننده این مناطق اضافه نشده، برخی مناطق ارزش حفاظتی‌شان را نیز از دست داده‌‌اند و در مناطقی حیات‌وحش ۱۰۰ درصد نابود شده است.

به گفته محمد باقر صدوق، معاون سازمان محیط‌زیست در سال ۱۳۸۸، تنها سه هزار محیط‌بان در آن سازمان فعالیت می‌کنند (یعنی یک دوازدهم استانداردهای جهانی).

شگفت‌انگیز این که پس از ۵۰ سال حفاظت از عرصه‌های طبیعی کشور و صرف هزینه‌های مالی و جانی (۱۱۳ محیط‌بان شهید و ۳۰۰ محیط‌بان جانباز)‌، برخی مناطق حفاظت شده ارزش‌های بوم‌شناختی خود را از دست داده‌اند.

تأثیر زباله و تخریب زیست‌محیطی بر بهداشت و اکوتوریسم

محمد محمدی‌زاده رییس دستگاه محیط‌زیست در دولت دهم اعلام کرد مناطقی که ارزش حفاظتی ندارند واگذار می‌شوند. واگذاری دو هزار هکتار از پارک ملی گلستان به صنایع پتروشیمی، ۸۷۰ هکتار از اراضی پناهگاه حیات‌وحش و پارک ملی کلاه قاضی برای آپارتمان‌سازی، ۷۴۰ هکتار از منطقه حفاظت شده جاجرود به مسکن مهر و ۲۱۵ هکتار از پارک ملی بمو به پالایشگاه شیراز و شهرک صنعتی لپویی تنها گوشه‌ای از تخریب عرصه‌های طبیعی کشور است که از مبادی رسمی انجام شده است.

به این مجموعه باید مصوبه اسفند ماه ۱۳۹۱ هیات دولت را اضافه کرد که از سازمان محیط‌زیست کشور خواسته تا معادن موجود در محدوده مناطق حفاظت شده را برای واگذاری به مردم شناسایی کند.

وضعیت حیات‌وحش نیز در ایران مانند مناطق حفاظت شده، اسفبار است. بر پایه اطلاعات رسانه‌ای شده و در دسترس، شمار جانوران وحشی در بعضی مناطق به طرز چشمگیری در دو مقطع ۱۳۵۶ و ۱۳۷۶ به شدت (و در برخی موارد تا ۱۰۰ درصد) افت داشته است. به عنوان مثال، آماربرداری سازمان محیط زیست در سال ۱۳۵۶ نشان داد که ۲۰۰ گونه کم‌یاب گور ایرانی در پارک ملی کویر زندگی می‌کردند.

منطقه حفاظت شده بیستون در سال ۱۳۵۶ دارای ۱۰ هزار راس کل‌وبز بود. اما آماربرداری در ۲۰ سال بعد از آن نشان داد که حتی یک راس از این جانوران باقی نمانده و ۱۰۰ درصد جمعیت نابود شده است.آمار حیات‌وحش در ایران که می‌توان آن را «اسرار مگو» نامید به راحتی در دسترس علاقمندان و پژوهشگران قرار نمی‌گیرد می‌کشد.

در آماربرداری سال ۱۳۷۶ حتی یک راس گور در آن منطقه دیده نشد. منطقه حفاظت شده بیستون در سال ۱۳۵۶ دارای ۱۰ هزار راس کل‌وبز بود. اما آماربرداری در ۲۰ سال بعد از آن نشان داد که حتی یک راس از این جانوران باقی نمانده و ۱۰۰ درصد جمعیت نابود شده است (جدول).

آمار حیات‌وحش در ایران که می‌توان آن را «اسرار مگو» نامید به راحتی در دسترس علاقمندان و پژوهشگران قرار نمی‌گیرد اما مروری بر اخبار رسانه‌ها وضعیت رو به احتضار حیات‌وحش کشور را به تصویر می‌کشد. کشته شدن دست کم ۱۲پلنگ از ابتدای سال‌جاری تا کنون تنها گوشه‌ای از آن تصویر است.

از سوی دیگر، آمار مربوط به صید آبزیان نیز می‌تواند بخش دیگری از واقعیت را به نمایش بگذارد.

بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، صید انواع ماهیان دریای خزر ظرف بیست سال نوسان بسیاری داشته اما در همین مدت صید ماهیان خاویاری به شدت کاهش یافته است به طوری که از ۲۲۰۰ تن در سال ۱۳۷۰ به ۶۸ تن در سال ۱۳۹۱ رسیده است.

کارشناسان، صید بی‌رویه و آلودگی شدید دریای خزر و رودخانه‌های منتهی به آن (از سوی هر پنج کشور حاشیه خزر) را عوامل اصلی کاهش ذخایر ماهیان خاویاری اعلام کرده‌اند. به دلیل وضعیت بحرانی ماهیان خاویاری پنج کشور حاشیه خزر به تازگی توافق کردند تا پنج سال صید تجاری این ماهی‌ها متوقف شود.

 

درد، درمان، عاقبت

شماری از پژوهشگران و کارشناسان حوزه بهداشت به رابطه آلودگی محیط‌زیست و سلامتی افراد اشاره کرده‌اند. به عنوان نمونه، افزایش نرخ سرطان به دلیل مصرف نادرست سموم و کودهای شیمیایی و یا افزایش نرخ مرگ و میر بر اثر آلودگی‌ هوا.

اما آن گونه که از روند رو به احتضار محیط‌زیست ایران بر می‌آید چنین هشدارهایی نیز چندان جدی گرفته نمی‌شوند. بررسی آمارها نشان می‌دهد ظرف ۳۵ سال گذشته، محیط‌زیست ایران حتی آنجا که به سلامتی شهروندان ارتباط پیدا می‌کند دغدغه و اولویت دولت‌ها نبوده است. به نظر می‌رسد تنها راه چاره برای بهبود شرایط قهقرایی همکاری و مشارکت مردمی است که لاجرم از مجرای تشکل‌ها و سازمان‌های غیردولتی می‌گذرد.

آن گونه که پیش‌بینی‌ها نشان می‌هد ادامه روند کنونی باعث می‌شود ایران در ۵۰ سال آینده به سرزمینی بدل شود فاقد خاک حاصلخیز و آب و جنگل و مرغزار، سرزمینی برهوت و لم‌یزرع، عرصه‌ای تفته و سوزان مشابه چاد که به «قلب مرده آفریقا» مشهور است. آیا آن روز فراخواهد رسید که ایران «قلب مرده خاورمیانه» لقب بگیرد؟

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین