گروه سینما و تلویزیون: وقتی کپیرایت رعایت نمیشود و تهیهکنندههای سینمایی از سرمایهگذاری کلان هراس دارند و همواره با وحشت شکست تجاری و حاشیهنشین شدن کار میکنند؛ محافظهکاری و علاقه به ژانر محبوب مخاطبان (کمدی) بدنه سینما را میگیرد و رعایت استاندرادهای سینمایی کمرنگ وکمرنگتر میشود. قانونی که در این بحبوحه تنها راه نجات سینمای محافظه سینما است و میتواند سازمانیهای مختلف دولتی و شبکههای ماهوارهای را مجاب کند تا برای استفاده از آثار سینمایی باید حق پخش بپردازند و در غیر این صورت با غرامتهای سنگین دست به گریبان خواهند بود...
رعایت کپیرایت سینمای ما را جهانی میکند
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ابتکار، محسن علیاکبری، تهیهکنندهای که در کارنامهاش فیلمهایی چون «استرداد»، «تلفن همراه رئیسجمهور»، «همیشه پای یک زن در میان است» و... دیده میشود، درمورد نبود امنیت شغلی سینماگران و نبود قانون کپیرایت که به گفته خودش، تکرار کردنش بیاثر شده و به مانند توهین به سینماگران میماند، میگوید: «موضوع اصلی برای سینماگران قانون کپیرایت است. موضوعی که بارها درخواست شده تا از طریق مراجع قانونی به یک قانون بدل شود و دیگر بیش از این موجب ضربه خوردنِ سینماگران نشود. هیچ کجای دنیا نمیتوانید تهیهکنندهای را ببینید که بعد از تهیه چندین فیلم، همچنان با ترس و واهمه کار کند و با تهیه یک فیلم و شکست در گیشه دیگر نتواند به راهش ادامه بدهد و از سینما کنار برود و حاشیهنشین شود.»
علیاکبری یکی از ضربههای نبود قانون کپیرایت را استفاده شبکههای ماهوارهای از فیلمهای سینمای ایران میداند و میگوید: «کافی است یکی از فیلمهای روی پرده سینماها، وارد شبکه نمایش خانگی شود و بلافاصله شبکههای لسآنجلسی بارها آن را پخش کنند. اگر قانون کپیرایت وجود داشت برای هر یک از این فیلمها باید مبلغ 10 هزار دلار را به عنوان غرامت پرداخت میکردند، اما قانونی وجود ندارد و آنها از این موضوع سوء استفاده میکنند.
این موضوع موجب شده که دیگر مخاطبان هم نسخههای فیلمها را از سوپرمارکتها نخرند و در شبکههای ماهوارهای به تماشای آنها بنشینند.»
او در ادامه میگوید: «اگر دولت این موضوع را حل و به یک قانون بدل کند، دیگر سینماگران به حمایتهای دولتی هم نیازی ندارند و تمام عوامل فیلم از تهیهکننده تا کارگردان و بازیگران و آهنگساز، هرکدام به نسبت از پخش اثر در شبکههای مختلف، حقشان را دریافت میکردند و از اثرشان سوءاستفاده نمیشد. این موضوع باعث میشود تمام سینماگران به راحتی دوران بازنشستگیشان را پشت سر بگذارند و دغدغه فعالیت برای تامین هزینههاشان را نداشته باشند و از درآمد پخش اثرشان استفاده کنند.»
محسن علیاکبری میگوید: «قانون کپیرایتی موضوعی جهانی است و تقریبا تمام کشورهای دنیا آن را رعایت میکنند و تنها چند کشور در این میان هستند که بدون توجه به حق مولف و صاحب اثر از نبود این قانون نهایت استفاده را میبرند. قانونی که امنیت شغلی را برای هنرمندان همراه دارد، اما ما شاهد این هستیم که ارگانهای دولتی چون سازمان هواپیمایی کشوری یا شرکت راهآهن جمهوری اسلامی ایران بدون اجازه صاحب اثر و بدون پرداخت حق پخش از آثار سینمایی استفاده میکند. زمانی که چنین خطایی از سازمانهای دولتی سر میزند، هنرمندان هم دیگر از اعتراض خسته میشوند و اعتراض کردن را بیاحترامی و توهین به خودشان میدانند چرا که نتیجهای ندارد.»
علیاکبری در چنین وضعیتی VOD را هم بیفایده میداند و درمورد سامانه نمایش آنلاین آثار سینمایی میگوید: «تا زمانی که قانون کپیرایت رعایت نشود، این سیستم هم نمیتواند ما را سمت رعایت حقوق هنرمند ببرد. VOD نیازمند پنهای باند است و با توجه به اینترنت داخلی که اکثر کاربران از آن استفاده میکنند، امکان تماشای فیلم وجود ندارد و بیننده بارها با پرش فیلم مواجه است و بسیاری از تلاشهای سازندگان فیلم از بین میرود و دیده نمیشود و از بار زیبایی فیلم به شدت کاسته میشود. در این صورت مطمئنا کاربر ترجیح میدهد فیلم را دانلود کند تا بخواهد نسخهای بیکیفیت را با سرعت پایین اینترنت تماشا کند و کلافه شود. به نظرم کسی از VOD استقبال نخواهد کرد چرا که زیرساخت استفاده از آن وجود ندارد و دسترسی به نسخههای دانلودی آسانتر است.»
علیاکبری با اشاره به وضعیت سینمای ترکیه در سالهای اخیر میگوید: «رعایت قانون کپیرایت، موجب میشود کیفیت فیلمها بالا برود و به استانداردهای جهانی نزدیک و نزدیکتر شود. برای مثال کشور ترکیه که تا 20 سال قبل، اصلا تولید سینمایی نداشت، در حال حاضر محصولاتش در خاورمیانه و کشورهای آسیایی مورد استقبال مخاطبان است و توانسته در این زمینه به جایگاه مناسبی دست یابد.»
او معقتد است: «وقتی سینماگران از برگشت سرمایهشان مطمئن باشند، مسلما با هزینه بیشتر، اثری جذابتر با رعایت استانداردهای روز دنیا تولید میکند و دیگر برای هزینه مبلغ بیش از یک میلیارد با اما و اگر و ترس از شکست در گیشه و حاشیهنشین شدن مواجه نخواهد بود؛ اتفاقی که بلای جان سینمای ایران شده است.»
محسن علیاکبری در آخر به فروش بالای فیلمهای سینمای ایران در چند سال اخیر اشاره میکند و میگوید: «متعجبم که بسیاری از سینماگران فروش بالای فیلمهایشان را نکته مثبتی برای سینمای ایران میدانند و آن را یک موفقیت به حساب میآورند؛ در حالی که میزان فروش به خاطر گرانتر شدن بلیت بالا رفته وگرنه تعداد مخاطبان که مهمترین موضوع در سینما است، همچنان کمتر از دهه هفتاد و هشتاد است. عجیب است که فروش چهارده و یا پانزده میلیاردی برای سینماگران موفقیت محسوب میشود، در حالی که ما فیلم «مریم مقدس» را با وجود موضوع خاص آن در سال 80 اکران کردیم؛ زمانی که بلیت پانصد تومان بود و این فیلم هفتصد و پنجاه میلیون تومان فروش داشت.
در حالی که امروز بلیت بیش از ده هزار تومان است و اگر نسبت بگیریم، تعداد مخاطبان بیشتر که نشده، حتی کمتر هم شده است. در حالی که آن روزها فیلمهای اکشن ساخته میشد، سینمای کودک طرفدار خودش را داشت و فیلمهای جنگی خوبی هم داشتیم، اما امروز فقط کمدی ساخته میشود تا هزینهها جبران شود، آنهم کمدیهای سطحی و این موضوع مهمی است که مدیران سینمایی و سینماگران باید آن را نظر بگیرند.»
چگونه با اینکه دولت فیلمهای ما را رایگان نمایش بدهند، کنار آمدهایم؟
علیرضا داوودنژاد یکی از فیلمسازهای درست و حسابی سینمایمان است که تجربه ساخت انواع و اقسام فیلمهای تجربی و تجاری را داشته و کارنامه عجیب و غریبی از خودش جای گذاشته است. او در مقام سخنگوی مجمع فیلمسازان از مسائلی که سینما را برای سینماگران ناامن کرده و امنیت شغلیشان را به خطر انداخته میگوید.
داوودنژاد در گفتوگو با ایسنا میگوید: «مشکل اصلی سینما همیشه ناامنی بازار سرمایهگذاری،تهیه، تولید، تبلیغ ، توزیع و نمایش بوده و هست،به رسمیت پذیرفتن ناامنی و کنار آمدن با این وضع ویرانگر اتفاق بسیارغمانگیز و در عین حال قابل تاملی است. این پرسشها مطرح است که ما چگونه با این موضوع کنار آمدیم؟ چرا همچنان نمیتوانیم آمار دقیقی از فروش در سالنهای نمایش داشته باشیم؟ چگونه با این موضوع که بازار ویدئو خانگی به دست بازار سیاه سرقت و قاچاق افتاده است، کنار آمدیم؟ چگونه با اینکه تلویزیون دیگر فیلمهای ما را معرفی و تبلیغ و خریداری نکند، کنار آمدهایم؟ چگونه با اینکه ماهوارهها با حجم عظیم نمایش برنامهها، فیلمها و سریالهای دوبله شده مخاطبان ما را به تاراج ببرد و فیلمهای ما را بدون پرداخت هیچ هزینهای پخش کنند و درکنارش محصولات قاچاق خود را در سراسر کشور بفروشند، کنار آمدهایم؟ چگونه با این که سایتهای اینترنتی فیلمهای ما را برای فروش پهنای باند به تاراج گذاشتهاند، کنار آمدهایم؟ چگونه با اینکه دولت، وزارت بهداشت، وزارت راه و ترابری،سازمان جهانگردی، فیلمهای ما در وسایل حمل ونقل عمومی مثل اتوبوس، قطار ، کشتی، هواپیما و همچنین هتلها و بیمارستانها فیلمهای ما را به طور رایگان نمایش بدهند، کنار آمدهایم؟ این وضعیت ممکن است برای تهیهکنندگانی که در سینماداری و پخش فیلم هم ذینفع هستند قابل تحمل باشد اما برای تهیهکنندگان صرف و یا تهیه کننده/ کارگردانها قابل تحمل نیست.»
او در ادامه میگوید: « به این ترتیب تولیدات میل میکنند به سمت باز تولید تکراری کلیشههای مستعل سیاسی، تجاری و شاهد هستیم که هرساله این نوع فیلمها اکرانهای سینما را اشغال میکنند، در حالی که لااقل حدود شصت، هفتاد در صد آنها ورشکسته میشوند ولی همچنان باز تولید میشوند و خسارت بسیار بزرگتر و اساسیتر از زیانهای مالی این است که به تدریج فضای دیداری شنیداری کشور عملا به تسخیر ماهوارهها و بازارهای سیاه سرقت و قاچاق میافتد و در واقع منظومه هنری و رسانهای داخلی در مقابل رقیبان و حریفان منطقهای و بینالمللی شکست میخورد و نهایتاً ابتکار عملی که با پیشتازی کارگردان - تهیهکنندهها به دست تولید کننده داخلی افتاده بود با سوداگری و سیاستبازی دوباره به دست تولیدکنندگان بیرون از مرزها میافتد و این بار علاوه بر هالیوود و بالیوود ، سریالهای ترک نیز به اشغالکنندگان فضای دیداری شنیداری کشور اضافه میشود و همه دست در دست هم به سمت حذف تولیدکننده ایرانی از چرخه بازار کالاهای فرهنگی پیش میروند و ما با سکوت وانفعال از آنها استقبال میکنیم، اگر چه عدهای نیز از مواهب هنگفت مالی ناشی از این شرایط منتفع میشوند.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com