کد خبر: ۵۲۳۱۱
تاریخ انتشار:

ولایتمداری آقاي رئيس‌جمهور از زبان يك دوم خردادي

در همان زمان شهید رجایی به دزفول آمد و من بر خلاف عدم استقبال از بنی­ صدر به خاطر غرور و تکبری که داشت، با عشق و علاقه از آقای رجایی استقبال کردم. به اتفاق ایشان به کارخانه کاغذ پارس واقع در منطقه هفت تپه رفتیم و مهندسین و کارشناسان گزارشی به ما دادند. در آنجا از کارخانه نیشکر هفت تپه و...
بولتن نيوز:‌ حجه ­الاسلام و المسلمین رسول منتجب ­نیا از مبارزین قبل از انقلاب است که پس از پیروزی انقلاب نماینده ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی شد. ایشان از چهره­ های شاخص جریان اصلاحات است که در کارنامه سیاسی او قائم مقامی حزب اعتماد ملی (که توسط شیخ مهدی کروبی تاسیس شد) خودنمایی می­ کند.

خاطره­ ای که خواهیم خواند توسط او درباره شهید رجایی نقل شده است:

در همان ایامی که درگیری سختی بین بنی­ صدر و حزب جمهوری اسلامی بود، حضرت امام دستور داده بودند که هیأتی تشکیل شده، قضایا را بررسی کرده، نظر دهند. در همان زمان شهید رجایی به دزفول آمد و من بر خلاف عدم استقبال از بنی­ صدر به خاطر غرور و تکبری که داشت، با عشق و علاقه از آقای رجایی استقبال کردم. به اتفاق ایشان به کارخانه کاغذ پارس واقع در منطقه هفت تپه رفتیم و مهندسین و کارشناسان گزارشی به ما دادند. در آنجا از کارخانه نیشکر هفت تپه و سه کارخانه موجود در امتداد آن نیز بازدید کردیم و شب هم در یکی از کارخانه ­ها خوابیدیم.



از نکات ظریفی که در این بازدیدها مشاهده کردم، توجه آقای رجایی به نماز بود. در تمام این بازدیدها حتی در مزارع نیشکر، نخست وزیر مثل فردی معمولی می­رفت و بازدید می­ کرد و متواضعانه نظر می ­داد. نزدیک اذان مغرب بود که به استراحتگاه خـود برگشتیم. هر کسی می ­رفت که وضو گرفته؛ نماز بخواند. من هم این کار را کردم؛ اما هنوز تکبیر را نگفته بودم که دیدم آقای رجایی پشت یقه من را گرفت و گفت که این جور نماز خواندن درست نیست. ما آقایی آوردیم که محتاج آقای دیگر نباشیم. برو جلو و نماز را بخوان. خلاصه نماز به صورت جماعت به امامت من اقامه شد. پس از آن شام خوردیم و همان­جا نیز استراحت کردیم.

فردای آن شب مراسمی در کارخانه­ ای برگزار شد و همه مهندسین، مسئولین و کارکنان و کارگران جمع شدند. سالن بسیار بزرگی مملو از جمعیت شد و گفتند که آقای رجایی می­ خواهد سخنرانی کند. در آن جمع همچنین بعضی از وزرا و آقای غرضی استاندار خوزستان نیز حضور داشتند. از پشت تریبون اعلام شد که آقای نخست وزیر می­ خواهد سخنرانی کند. ایشان وقتی پشت تریبون قرار گرفت گفت که بنده سخنرانی نمی­ کنم. گفتند که همه به عشق ملاقات و سخنرانی شما آمده ­اند. ایشان گفت که احتمال می­ دهم حضرت امام به سخنرانی من راضی نباشد بنابراین به هیچ وجه پشت تریبون نمی­ روم. اجازه بدهید که من این طوری آرامش قلبی بیشتری داشته باشم. گفتند پس چه کنیم؟ ایشان گفت که از منتجب­ نیا برای سخنرانی دعوت کنید. به هر حال من به جای ایشان صحبت کردم و از کارگران و مسئولان تشکر کردم و خاطرنشان نمودم که آقای رجایی در این شرایط سخنرانی را مناسب نمی بینند و از این رفتار ایشان می­ توان تعبدشان را نسبت به حضرت امام فهمید. ایشان آن­قدر محتاط بودند که احتمال درصدی نارضایتی حضرت امام را نیز رعایت می­ کردند.

مجتبی شایسته ­نیا

منبع: خاطرات حجه الاسلام و المسلمین رسول منتجب نیا، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 206 تا 207

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین