بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست

گروه سیاسی: در یادداشت پیش رو که سید محسن عبداللهی پیرامون پست اینستاگرامی نماینده شورای شهر تهران نگاشته، نگارنده معتقد است: روزگاری ارزش های انقلاب برای کارگزارانش مهم بود و با مخالفانش سر جنگ داشتند. امروز خانم عضو شورای شهر تهران با افتخار از زندگی پسرش در کشوری سخن می گوید که پا را از بسیاری کشورهای دیگر جلوتر گذاشته و علنا به دشمنی با ایران اسلامی می پردازد.

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر می باشد:

دیروز تصویری از پست عضو جدید شورای شهر تهران در صفحه شخصی وی در اینستاگرام منتشر شد که سر و صدای فراوانی به پا کرد. خانم نژادبهرام عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران که با همراهی سایر افراد لیست امید به این نهاد به عنوان نماینده مردم شهر تهران راه یافتند, در پست خود با افتخار از زندگی کودکشان و رشد و تحصیل وی در کشور کانادا سخن گفتند.

باید دقت کرد که ایشان نماینده مردمی هستند که شاید بیش از 60 درصد آن ها در بهترین شرایط ممکن و با خوش بینی به خارج از ایران سفر نکرده اند. نماینده مردمی که با مشکلات عدیده معیشتی رو به رو هستند. اما حضرتشان در کمال غرور از خارج زندگی کردن فرزندشان سخن می گویند.

البته این رفتار در شورای شهری که همگی از ژن های خوب هستند و سال ها بر سر سفره انقلاب از حق خود برداشت کرده اند عجیب نیست. مگر نبود روز اول تشکیل این دوره از شورای شهر که یک واگن را به خود اختصاص دادند و نیامده خود را برتر از مردم دیدند و جدا از مردم به سفر پرداختند.

نکته جالب ماجرا این است که این ها حتی بلد نیستند ادای مردم داری و بین مردم رفتن را دربیاورند و حتی با وسیله حمل و نقل عمومی هم که جا به جا می شوند, باید ژن برتر بودن خود را به رخ مردم بکشند. نمایندگان شورای شهری که حاضر نیستند در مترو به میان مردم بروند, چگونه می خواهند درد حاشیه نشینان را بشنوند. اصلا چرا از حاشیه نشینان بگوییم.

آیا حاضر هستند به دروازه غار تهران بروند و مشکلات مردم را ببینند؟! مگر نه اینکه ادعای لیست امید و اساسا اصلاح طلبان کار فرهنگی_اجتماعی بوده است و در برنامه های تبلیغاتی خود شهردار سابق تهران را متهم به کم کاری در این زمینه ها می کردند و خود را یگانه منجی بشریت می دانستند. این گونه منجی گری می کنید؟! با جدا کردن خود از مردمی که شما را به آن جایگاه رساندند؟!

گویا عالی جنابان یادشان رفته است که برگزیده مردم هستند و باید خود را خادم مردم بدانند. باید به ایشان یادآوری کرد که اگر همین مردمی که خود را برتر از آن ها می دانید و جدا از آن ها می نشینید, نبودند , شما نیز در آن جایگاه نبودید. اما به نظر می رسد که خودشان چنین تفکری ندارند زیرا طبق آن چه که نمود بیرونی یافته است, خود را برتر از این می دانند که عنوان خادم ملت برازنده وجودشان باشد. ایشان مردم را رعیت می دانند و خود را حاکم و صاحب زور و زر و قدرت. پس دلیلی هم نمی بینند که خود را نیازمند مردم ببینند.

البته ارزش ها نیز تغییر یافته اند. روزگاری برخی از همین اعضای شورای شهر تهران افتخارشان ساده زیستی و مجالست با مردم و دیدار با آن ها بود. اما امروز افتخارشان تحصیل فرزندشان در کانادا و زندگی در فلان منطقه و سوار شدن ماشینی لوکس با برند آن چنانی است.

روزگاری جنگ ساده زیستی در میان مسئولین به پا بود و امروز جنگ تجمل گرایی و جدا کردن خود از مردم. روزگاری مسئولان کشور را در خیابان ایران می شد دید که از خانه های معمولی خود خارج می شوند و در کنار مردم به سر کار می روند. اما امروز پایین تر از میدان ونک کسی را رویت نمی کنید. تازه در همان مناطق هم کسی رویت نمی شود چون آن قدر شیشه ماشین های لوکسشان دودی است که دیگر نمی توان تشخیص داد چه کسی در آن ماشین نشسته است.

روزگاری ارزش های انقلاب برای کارگزارانش مهم بود و با مخالفانش سر جنگ داشتند. امروز خانم عضو شورای شهر تهران با افتخار از زندگی پسرش در کشوری سخن می گوید که پا را از بسیاری کشورهای دیگر جلوتر گذاشته و علنا به دشمنی با ایران اسلامی می پردازد. اگر ایشان سر سوزنی به انقلاب علقه داشتند ,چنین سهل انگارانه برخورد نمی کردند. اصلا مشکل نیز همنیجاست. مشکل این است که بخشی از مسئولین کشور دیگر هیچ رابطه ای با انقلاب و انقلابی گری ندارند و در عوض سعی می کنند ارزش های جدیدی را جایگزین آن ها کنند.ارزش هایی که روزی آبرویشان را در پیشگاه مردم خواهد برد. بی شک این تاوان سخت نتیجه پشت کردن ملت به کسانی خواهد بود که با بلعیدن ثروت اقشار مختلف جامعه, فخرفروشی می کنند و خود را برتر و بهتر از مردم می دانند.