گروه سیاسی: در یادداشت پیش رو که سید محسن عبداللهی پیرامون فیلم سینمایی کارگر ساده نیازمندیم نگاشته شده، نگارنده معتقد است: امروز نه چرخ سانتریفیوژ می چرخد, نه چرخ صنعت, نه چرخ اقتصاد و نه چرخ زندگی مردم. دکتر روحانی مخاطب سخنم شمایید. مخاطب همه کسانی که به شما رای دادند تنها شمایید. مخاطب همه مردم ایران شمایید. چرخ زندگی مردم نمی چرخد. ایراد نه در تحریم بود و نه در صنعت هسته ای. ایراد این چرخ در دولت خودتان و اطرافیانتان است.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر می باشد:
اکران فیلم سینمایی کارگر ساده نیازمندیم در سینما بهمن زنجان موجب شده تعدادی ازمردم به گمان این که سینما کارگرساده نیاز دارد به این مکان مراجعه کرده وتقاضای کارکنند! به نظر یک خبر ساده بیاید. یک خبر ساده مانند بسیاری از اخبار دیگری که هروز در فضای مجازی می بینیم یا در رسانه ها می شنویم و می خوانیم. حتی شاید در نظر اول خبری جالب و بامزه با نظر برسد.
خود به خود موقعیتی این چنین که از ساده دلی عده ای ایجاد می شود می تواند سوژه ای جذاب باشد برای خندیدن مانند بسیاری از فیلم ها و سریال های کمدی که تا دلتان بخواهد از این دست اتفاقات در خود دارند و اصلا بار درام داستان بر روی همین موارد استوار می شود. ما حتی در لطیفه هایمان نیز همین گونه اتفاقات را دست مایه خنده خود می کنیم. اما این بار بیاییم و نخندیم. بیایید و خودمان را دعوت کنیم به عمق غمناک این اتفاق.
با کمی دقت در اتفاق رخ داده متوجه می شویم که کارگرانی در پی کار و یک لقمه نان به در این سینما رفته اند و تقاضای کار کرده اند. مردان و جوانانی که باید خانواده خود را تامین کنند و تلاش کنند و تلاش کنند تا شب هنگام شرمنده زن و بچه و مادر و پدر به خانه بازنگردند. اما چنان فضایی در کشور ایجاد شده است که مرد و جوان ما بدون دقت به اصل قضیه تنها سعی می کند از روزنه ای کوچک استفاده کند تا بتواند سربلند به خانه بازگردد.
نکته جالب ماجرا این است که این اتفاق در زنجان رخ داده است. زنجانی که مردمی کوشا و صنعت گر دارد. اما فشار اقتصادی و کمبود کار چنان فشاری آورده است که مردم را به این روز انداخته است. شاید مشاهده این خبر تنها باعث خنده ما بشود اما اگر خود را به جای آن کارگرانی بگذاریم که با امید به سمت سینما رفته اند و مایوس گشته اند چه حالی خواهیم داشت. آن کارگری که با امید به دست آوردن شغلی دویده است و در نهایت با یاس و گردن کج از در سینما رفته است. حال آن لحظه او را درک می کنیم؟!
اصلا یک نفر از مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس این خبر را دیده اند؟! اگر دیده اند واکنششان چه بوده است؟! احتمالا آن ها نیز یک دل سیر به ساده دلی این عزیزان خندیده اند. اما لحظه ای به مشکلات فراوانی که به جهت مدیریت افتضاح آن ها و وکیل الدوله بودن نمایندگان برای مردم ایجاد شده است فکر نکرده اند. اصلا برایشان سوال شده است که چرا این همه کارگر باید بروند به در سینما.
احتمالا نه چون به طور معمول درد مردم را نمی فهمند و این وضعیت را احتمال خیلی زیاد از ژن نامرغوب خود این کارگران می دانند. اگر آن کارگر امروز این گونه شرمنده خانواده اش می شود, مقصر ژن نامرغوب خودش است. زیرا اگر ژن مرغوبی داشت بی شک می بایست آقازاده ای, چیزی می شد. اما آن فرد کارگر است و به خاطر ظلمی که به او و امثال او می شود و بی عدالتی عده ای و ویژه خواریشان هر روز در وضعیت بدتری قرار می گیرد.
کارگر ساده زنجانی می توانست در یک کارخانه صنعتی در همان شهر مشغول به کار باشد و از حقوق ماهیانه و بیمه و مزایای خود مطمئن باشد. اما امروز به دلیل این که آقازاده ای و یا رانت خواری قصد خوردن و بردن دارد باید به دنبال یک لقمه نان بدود و در نهایت بشود سوژه خنده حضرات.
اتفاقا امروز بهترین زمان است که از تقارن این اتفاق و تصویب تحریم های گسترده و نقض برجام از سوی ایالات متحده استفاده کنیم و وعده 4 سال پیش جناب رئیس جمهور را به ایشان یاد آوری کنیم.
آقای روحانی شما گفتید که هم چرخ سانتریفیوژ باید بچرخد و هم چرخ زندگی مردم. اما بگذارید نتیجه را بگویم. امروز نه چرخ سانتریفیوژ می چرخد, نه چرخ صنعت, نه چرخ اقتصاد و نه چرخ زندگی مردم. دکتر روحانی مخاطب سخنم شمایید. مخاطب همه کسانی که به شما رای دادند تنها شمایید. مخاطب همه مردم ایران شمایید. چرخ زندگی مردم نمی چرخد. ایراد نه در تحریم بود و نه در صنعت هسته ای. ایراد این چرخ در دولت خودتان و اطرافیانتان است. بهتر است فکری به حال وعده های عملی نشده خود و پاسخ به مردمی باشسید که با امید به شما اعتماد کردند و امروز از تدبیر و شما و دوستانتان ناامید شده اند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
اگر چرخ های بالا نچرخیده بجاش چرخ ژن های خوب که چرخیده همینم کافیه
اگر هم یه روزی خدایی نکرده خدایی نکرده مادر تحریم ها کمی بهمون فشار آورد
چمدونامونو که بستیم و تابعیتمونم تو جیبمونه