پدر شهرزاد در اواخر فصل اول از داستان خارج شد با این تفاوت که سکته قلبی، عامل مرگ او بود. جمشید گرچه از نوچههای ردهبالای بزرگآقا بود اما نه صلابتها شم (مهدی سلطانی) را داشت، نه نقشش چندان در داستان پررنگ بود. با این حال، به لطف سابقه درخشان در سریالهای تلویزیونی، میتوانست وزنهای برای کشش درام «شهرزاد» ایجاد کند.
گروه سینما و تلویزیون: «شهرزاد» اگر محبوبترین سریال ایرانی در حال پخش نباشد، قطعاً بهترین مجموعهای است که تاکنون در شبکه خانگی منتشر شده است. همه هواداران «شهرزاد» که یک سال برای نمایش فصل دوم صبر کرده بودند، حالا چند هفتهای است که میتوانند هر دوشنبه منتظر داستانهای شهرزاد و ماجراهای ایرانِ بعد از کودتای 28 مرداد باشند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه خراسان، در تمام مجموعههای تلویزیونی دنیا رسم است که برای ایجاد کشش در داستان، بعضی از شخصیتها از روایت اصلی خارج و برخی به ماجرا وارد میشوند. درباره مجموعه ستایششده حسن فتحی هم، آشناییزدایی خاصی در این مورد شکل نگرفته است. در فصل اول، اتفاقات و درام داستان طلب میکرد که تعدادی از شخصیتها از سریال خارج شوند. تقریباً در تمامی این موارد این کاراکترها به قتل رسیدهاند و مرگ، عامل جدایی آنها بوده است که البته برای یک سریال عاشقانه با کمی لحن تاریخی – پلیسی، این حجم از کشتار کمی غیرعادی است. با این حال، برخی از حذفشدهها چنان وزنهای در داستان بودند که فقدان آنها ممکن است از جذابیتهای «شهرزاد» کم کند به همین خاطر شخصیتهای اصلی و جدیدی به مجموعه اضافه شدهاند تا وزنه را به نفع «شهرزاد» 2 سنگین کنند.
حذفشدگان
علی نصیریان
بزرگآقا دیوانسالار
ارزشمندترین بازیگر «شهرزاد» در فصل اول علی نصیریان بود. شخصیتی محکم و قدرتمند درست مانند نامش بزرگآقا. بسیاری از منتقدان موفقیتهای «شهرزاد» در فصل اول را مرهون بازی درخشان استاد نصیریان میدانند. نصیریان وزن زیادی را بر دوش میکشید، حتی مرگ او هم گرهی در داستان انداخته که فصل دوم را جذابتر کرده است.
محمود پاکنیت
جمشید سعادت
پدر شهرزاد در اواخر فصل اول از داستان خارج شد با این تفاوت که سکته قلبی، عامل مرگ او بود. جمشید گرچه از نوچههای ردهبالای بزرگآقا بود اما نه صلابتها شم (مهدی سلطانی) را داشت، نه نقشش چندان در داستان پررنگ بود. با این حال، به لطف سابقه درخشان در سریالهای تلویزیونی، میتوانست وزنهای برای کشش درام «شهرزاد» ایجاد کند.
ابوالفضل پورعرب
حشمت پاشایی
دست راست بزرگآقا در نزاع بر سر قدرت کشته شد. برای هواداران پورعرب در دهه 60 و 70، بازگشت پرقدرت او جلوی دوربین اتفاق ویژهای بود اما مرگ او در میانه راه، ذوق خیلی از مخاطبان را کور کرد. از طرفی حذف چنین شخصیتی از داستان، قدرتی میطلبد که حداقل درباره حسن فتحی و دوستانش مصداق دارد.
جمشیدها شمپور
سرگرد فولادشکن
مرگ سرگرد در فصل اول «شهرزاد» خیلی از گمانهزنیها را تغییر داد. صرف وجود یک شخصیت سالم در سیستم نظامی فاسد دوره پهلوی و کلنجار رفتنهایش میان وجدان و تعلیمات نظامی، یکی از نکات جذاب «شهرزاد» در فصل اول بود. اصلاً هر شخصیتی کهها شمپور لباس آن را بر تن کند، میتواند بهتنهایی یک جاذبه منحصربهفرد برای مخاطب باشد.
غزل شاکری
آذر گلدرهای
دختر فرشته طائرپور تهیهکننده مطرح و قدیمی سینما، اگرچه در 10 سالگی معروف شد، اما موفقیتهایش مستمر نبود، تا همین سریال «شهرزاد» که نقش زنی زخمخورده و عاشق را بازی میکرد. مرگ آذر گلدرهای و عشق نابه هنگام فرهاد به او، شاید برای ادامه چالشهای دراماتیک داستان ضروری بود.
علاوه بر اسامی که گفته شد جمشید گرگین در نقش بهبودی رقیب بزرگآقا، ساقی زینتی بازیگر نقش ململ، منوچهر زندهدل؛ دوبلور معروف در نقش سرهنگ سهیلی، امیرحسین رستمی با شخصیت بابک؛ دوست عاشقپیشه و صمیمی فرهاد و همینطور مینا وحید نامزد آرتیستِ بابک از دیگر شخصیتهایی بودند که به اشکال مختلف از چرخه زندگی شهرزاد خارج شدند، اما غالباً آنقدر نقش مهمی در پیشبرد داستان نداشتند. در این بین تنها مونا احمدی بازیگر نقش سیمین، خواهر شهرزاد، در اتفاقی عجیب در فصل دوم جایش را به معصومه سعادت داد.
تازهواردها
رؤیا نونهالی
بلقیسخاتون دیوانسالار
عمه بلقیس خواهر بزرگآقاست که سالها در کرمان زندگی میکرده و حالا پس از مرگ او به عمارت دیوانسالارها بازگشته است. نقشی که نونهالی بازی میکند، همتراز نقش بزرگآقاست، شخصیتی مستبد، خانوادهدوست، منطقی و البته مدیر. نگاههای عمهبلقیس در همان قسمتهای اولِ فصل دوم بهها شم، علاقهاش به شیرین و تواناییاش در حل امور، توانسته تا حدودی نبود بزرگآقا را جبران کند. اما برای اظهارنظر درباره تداوم این موفقیت، باید کمی بیشتر صبر کرد.
رضا کیانیان
شاپور بهبودی
اگرچه در نامونشان، رویا نونهالی در اندازههای علی نصیریان نیست، آوازه کیانیان را هم نمیشود با دیگر بازیگران ازداستانخارجشده «شهرزاد» در فصل اول مقایسه کرد. رضا کیانیان بهعنوان شاپور، برادر بهبودی وارد داستان شده است، البته او دلخوشی هم از برادر مرحومش ندارد و رفتارهای عجیبش نشان دهنده ایجاد یک قطب قدرتمند در برابر قباد و خانواده دیوانسالار است. اگر قباد، بزرگآقا و شیرین را در یک طرف ماجرا قرار بدهیم و فرهاد و شهرزاد را در طرف مقابل، ماجرا خیلی خانوادگی به نظر میرسد. اضافه شدن کیانیان که ارتباط خانوادگی با هیچکسی ندارد، میتواند «شهرزاد» را در فصل دوم وارد یک سهقطبی جذاب و تماشایی کند. از طرفی، کیانیان میتواند در لباس یک بَدمنِ موفق تا حد زیادی هیجان جنایی «شهرزاد» را تضمین کند.
امیر جعفری
سروان آپرویز
سروان آپرویز، مأمور اداره جنایی شهربانی، با آن سبیل فانتزی و هیکل تنومندش احتمالاً قرار است همان تأثیری را در سریال داشته باشد کهها شمپور در فصل اول داشت. مأموری تندخو، گاه بیرحم و البته متفاوت از تمام سیستم اداری، نظامی آن سالها. تماشای امیر جعفری برای افرادی که در تمام این سالها شاهد رشد او از سریالهای دمدستی و 90 قسمتی تلویزیون تا فیلمهای سینمایی عمیق و مطرح بودهاند، تجربه لذتبخشی است. میتوان امیدوار بود سروان آپرویز به سرنوشت حشمت و سرگرد فولادشکن دچار نشود تا تواناییهای جعفری در ایفای نقشش بیشتر به چشم بیاید.
آتنه فقیهنصیری
ثریا
آتنه فقیهنصیری در نقش ثریا همسر شاپور بهبودی وارد داستان شده است، او هم شخصیت مرموزی به نظر میرسد و احتمالاً باید نقش مهمی در آینده شهرزاد داشته باشد که در غیر این صورت بازیگر مطرحی چون فقیهنصیری را برای آن انتخاب نمیکردند. حضور نونهالی بهعنوان گرداننده اصلی دیوانسالارها و نیرنگهای احتمالیاش در طول سریال و البته حضور شهرزاد که تمام نقشها باید برای شخصیت او داستانپردازی شوند، به اندازه کافی زنانگی داستان را تأمین کرده است. در این بین اینکه فقیهنصیری چطور میتواند سهمی را از این درام از آن خود کند، تا اندازه زیادی به نوع بازی او در این نقش و ماجراهایی بستگی دارد که ثمینی و فتحی برایش طراحی کرده اند.