گروه فرهنگ و هنر: در یادداشت پیشه رو که علیرضا خمسه راد نگاشته معتقد است:یک بار کسی در یک برنامه از من پرسید، شما چقدر فالوئر در اینستاگرام دارید؟ به من گفت وقتی من همراه شما به خیابان میآیم، میبینم مردم خیلی با شما سلام علیک دارند، اما چرا در فضای مجازی تعداد فالوئرهای شما کم است و صفحهتان را به اصطلاح راه نمیاندازید، درحالی که فلان خانم یا آقای بازیگر مثلا دو میلیون فالوئر دارد. این نگاه باعث میشود من که آدم واقعی هستم، بروم کنج عزلت بنشینم و آنجا دنبال یک وایفای بگردم، ارتباط بگیرم و عکس بگذارم و کامنت بگیرم.
به گزارش بولتن نیوز متن این یادداشت که جام جم آنلاین نیز منتشر شده به شرح زیر است:
ما دو فضا داریم؛ یکی فضای واقعی که در آن زندگی میکنیم و دیگری هم فضای مجازی که قرار نبود در آن زندگی کنیم، اما امروز زندگی ما در فضای مجازی پررنگتر از فضای واقعی شده است. اینکه حقانیت با کدام فضاست و فضای واقعی بهتر است یا فضای مجازی، موضوع بحث ما نیست. موضوع این است، آن چیزی امروز از ضروریات زندگی ماست که قابل لمس باشد.
به طور مثال من رودررو با یک خبرنگار قرار میگیرم و به قول تئاتریها نفس در نفس و چشم در چشم باهم گفتوگو میکنیم و حتی اگر از دور یک احساس دوگانگی و بیگانگی هم وجود داشته باشد، به خاطر حضور و نزدیکی و تقابل قابل لمس، این به یک فضای انسانی تبدیل میشود، اما وقتی از راه دور با کسی مکالمه میکنید، از لحاظ عواطف انسانی کاملا متفاوت است، از لحظاتی که شما با او از نزدیک گفتوگو میکنید و چای مینوشید.
جامعه ایرانی، جامعهای حقیقی و واقعی بود که آرامآرام و براساس مد روز، جایش را به جامعه مجازی میدهد. دلیل این مساله چیست؟ به این دلیل که حتی در تقابل گروههای سیاسی به جای اینکه جناحها در یک میزگرد تلویزیونی باهم صحبت کنند یا در مکانهای عمومی یا حتی خصوصی باهم بنشینند و صحبت کنند، در فضای مجازی به هم تکهپرانی میکنند و به انتقاد از هم میپردازند. این فضای مجازی خیلی سوءتفاهم ایجاد کرده است. به نظرم تلویزیون چون نقش سازنده و موثری در جامعه دارد، میتواند نقش مهمی در بهبود وضعیت در این زمینه داشته باشد. ما برنامهسازان نیاز به آموزش و شناخت جامعهشناسی، روانشناسی و فرهنگ کشور و ملت داریم و نباید گول مدها و اتفاقات خارج از مرزها را بخوریم.
برنامهسازان باید منهای کمیت و آمار و ارقام، به عالم و عواطف انسانی بیشتر توجه کنند؛ همان عالمی که ما در آن همدیگر را احساس میکنیم و به درک متقابلی از هم میرسیم و میتوانیم صدای نفسهای هم را بشنویم. طبعا در چنین فضای تلطیف شدهای عواطف انسان هم تلطیف میشود و نگاه خصمانه به وجود نمیآید.
اما فضایی که ما از طریق امواج ایجاد میکنیم، به دلیل مکانیکی بودن عاری از عاطفه میشود. من در فضای مجازی خیلی راحتتر میتوانم با شما به طرح دعوا بپردازم، درحالی که همین اتفاق در فضای واقعی نمیافتد. به قول ما ایرانیها حیا به چشم است. همین که نگاه من در زندگی واقعی به نگاه شما میافتد، یک آدم اهل شرم و حیا میشوم، درحالی که در فضای مجازی این کار را نمیکنیم و پردههای حیا را یک به یک میدریم و جلو میرویم و گاهی پشت اسمها و عکسهای قلابی و غیرواقعی پنهان میشویم. به نظرم این ایراد است.
یک بار کسی در یک برنامه از من پرسید، شما چقدر فالوئر در اینستاگرام دارید؟ به من گفت وقتی من همراه شما به خیابان میآیم، میبینم مردم خیلی با شما سلام علیک دارند، اما چرا در فضای مجازی تعداد فالوئرهای شما کم است و صفحهتان را به اصطلاح راه نمیاندازید، درحالی که فلان خانم یا آقای بازیگر مثلا دو میلیون فالوئر دارد. این نگاه باعث میشود من که آدم واقعی هستم، بروم کنج عزلت بنشینم و آنجا دنبال یک وایفای بگردم، ارتباط بگیرم و عکس بگذارم و کامنت بگیرم.
وقتی آدمی واقعی نیست، ما میتوانیم راجع به او هر چیزی بگوییم. بارها با آدمهایی روبهرو شدم که از دور نسبت به برخی نقشهایی که بازی کردم، انتقاد داشتند، اما وقتی لبخند و نگاه مهربان مرا از نزدیک دیدند، همان مطالب انتقادی را با لحن دوستانه و صمیمانه مطرح کردند. درحالی که در فضای مجازی دیگر آن روحیه انسانی و تلطیف شده وجود ندارد و به یک روحیه پرخاشجویانه و خارج از نزاکت تبدیل میشود.
در این شرایط ما بزرگترها که قرار است آموزگاران جوانها باشیم، وظیفه داریم به آنها هشدار بدهیم که مبادا زندگی حقیقی و واقعی تحتالشعاع فضای مجازی قرار بگیرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com