کد خبر: ۵۰۱۸۶۹
تاریخ انتشار:
محمدعلی طالبی؛ کارگردان سینما و برگزیده جشنواره اصفهان:

هیچ مانعی نتوانست رویاهایم را از من بگیرد

محمدعلی طالبی از سال 56 تاکنون در حوزه فیلمسازی فعالیت می‌کند. فیلم‌های زیادی ساخته که از میان آنها می‌توان به خط پایان، تیک‌تاک، چکمه، کیسه برنج، ماه شب چهاردهم، دیوار و... اشاره کرد.

به گزارش بولتن نیوز، از جشنواره‌‌های داخلی و خارجی هم جوایز معتبری دریافت کرده و نام او را می‌توان در فهرست برگزیدگان جشنواره‌هایی چون برلین، مونترال، تورنتو، توکیو، سیدنی و... دید.

همین چند روز پیش بود که فیلم «پایان رویاها»یش چند پروانه زرین از جشنواره کودک اصفهان را از آن خود کرد.

طالبی اما این روزها خوشحال نیست. با او همصحبت شدیم تا کمی درباره فراز و فرود زندگی‌اش برایمان بگوید.

فیلم «پایان رویاها» در جشنواره کودک جایزه گرفت. ما خاطره زیادی از فیلم‌های شما داریم؛ از چکمه و کیسه برنج تا دیوار! به نظر شما در فیلم‌هایی که درباره کودکان ساخته می‌شود چه موضوعاتی باید بیان شود تا اعتماد به نفس، عزت نفس و دیگر نکات مثبت را در بچه‌‌هایی که این فیلم‌ها را تماشا می‌کنند، تقویت کند؟

از ابتدا که وارد حرفه فیلمسازی شدم تقریبا طیف گسترده‌ای از بچه‌ها با ویژگی‌های متفاوت را در آثارم نشان داده‌ام؛ چه بچه‌هایی که اعتماد به نفس بالایی دارند و چه آنها که دچار بحران و استرس و... هستند. مثلا در فیلم «بید و باد» زندگی بچه‌ای را روایت کردم که چون با توپ شیشه مدرسه را شکسته بود، بشدت دچار استرس شده بود. فیلم «پایان رویاها» که در جشنواره اصفهان به نمایش درآمد، داستان بچه‌ای است که با مشکلی مواجه می‌شود و از نظر روحی و روانی تحت فشار قرار می‌گیرد اما به مرور اعتماد به نفس‌اش را پیدا می‌کند.

در دوره‌ای فیلم‌هایی می‌ساختید که زندگی بچه‌هایی از قشر پایین و کم‌درآمد جامعه را به تصویر می‌کشید، مثل فیلم چکمه. اما هر چند مردم فقیر و آسیب‌دیده جامعه بیشتر شده‌اند اما فیلم‌هایی که به کودکان این طبقه بپردازد، کمتر شده است. به نظرتان توجه به این گروه از کودکان در سینما چقدر می‌تواند در بهبود نوع زندگی آنها موثر باشد؟

طبق شواهد و آمار، تعداد آدم‌های فقیر خیلی بیشتر از گذشته است و طبیعی است در فیلم‌هایی که می‌سازیم به آنها توجه کنیم. همیشه به این گروه توجه کرده‌ام اما برخی از این فیلم‌ها یا اصلا اکران نشده‌اند یا در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمده‌اند که تعداد محدودی سینما در اختیار دارد. واقعیت این است که اکران سینماها در اختیار فیلم‌های گیشه‌پسند است. برخی از سرمایه‌گذاران برای فیلم‌شان هزینه‌‌های میلیاردی کرده و مسلما تلاش می‌کنند با در اختیار گرفتن سالن‌های بیشتر، فروش بالاتری هم داشته باشند و در این میان جایی برای فیلم‌های فرهنگی باقی نمی‌ماند.اکران فیلم‌ها در سینماها وارد فاز جدیدی شده و به نظر می‌رسد بیشتر شبیه کار برج‌سازی است که فقط به سود می‌اندیشد نه چیز دیگر.

از بچگی خودتان برایمان می‌گویید، این‌که چقدر با طیف بچه‌هایی که در فیلم‌هایی مانند چکمه و کیسه برنج به نمایش گذاشتید، احساس نزدیکی می‌کردید که زندگی آنها را به شکلی تاثیرگذار روایت می‌کردید؟

کودکی‌ام پر از فقر و نداری بود! شش، هفت نفر در یک اتاق زندگی‌ می‌کردیم و تابستان‌ها مجبور بودم کار کنم. انواع کارها مثل بستنی‌فروشی، بلال‌فروشی، میوه‌فروشی و... را تجربه کرده‌ام. شرایط زندگی بیشتر مردم سخت بود. در مدرسه هم چندان وضع خوبی نداشتیم و معلم‌ها مرتب ما را کتک می‌زدند! خیلی از نویسنده‌ها و کارگردانان شرایط مشابهی را تجربه کرده‌اند. مثل آقای مرادی‌کرمانی که در داستان‌ها و کتاب‌هایش آنها را روایت کرده است. بعضی مثل من و آقای مرادی‌کرمانی برای روایت داستان یا فیلم از تجربه‌های خودمان استفاده می‌کنیم و ابایی نداریم از گفتن شرایط سختی که سپری کرد‌‌ه‌ایم اما برخی ترجیح می‌دهند حرفی در این باره نگویند.

کدام محله تهران به دنیا آمدید و بزرگ شدید؟

محله شاپور و مختاری! این را هم بگویم که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باعث تحول در زندگی‌ام شد. در کانون با کتابخوانی آشنا شدم و در ادامه آموزش‌های لازم برای فیلمسازی را هم یاد گرفتم.

می‌گویند کودکان، رویا‌هایشان را در بزرگسالی به واقعیت تبدیل می‌کنند. آیا شما هم در رویاهای کودکی، خود را فیلمساز می‌دیدید؟

از حدود 10 سالگی که وارد کانون شدم، دوست داشتم کارگردان شوم هرچند این خواسته‌ام با عقاید و تفکرات خانواده‌ام کاملا مغایر بود اما خودم آن‌قدر به این کار علاقه‌مند شدم که هیچ مانعی نتوانست جلویم را بگیرد.

احتمالا شما سختی‌های زیادی دیده‌اید تا به محمدعلی طالبی تبدیل شوید که در کارنامه‌اش چند فیلم موفق و جایزه‌‌های معتبر دارد، از مسیری که طی کرده‌اید احساس رضایتمندی و خوشحالی دارید؟

راستش خوشحال نیستم! چند سال قبل پسرم را که عزیزترین دارایی‌ام بود بر اثر سانحه تصادف از دست دادم و همین باعث شد که هیچ چیز نتواند مرا خوشحال کند حتی اگر بزرگ‌ترین جایزه دنیا را به من بدهند هم خوشحال نخواهم شد!

روحش شاد اما به نظرم موفقیت‌ها و خوشحالی شما باعث شادی او هم می‌شود!

پسرم فیلمساز بود، با هم خیلی خاطرات خوبی داشتیم، با رفتنش تکه بزرگی از قلب من کنده شد و هیچ چیز نمی‌تواند آن را ترمیم کند. همه پدر و مادرهایی که به هر دلیلی فرزند خود را ازدست داده‌اند به نظرم هیچ‌وقت خوشحال نخواهند بود.

ضایعه سختی را پشت سرگذاشته‌اید اما چطور توانستید دوباره روی پای خودتان بایستید و باز هم فیلم‌ بسازید؟

خیلی دشوار بود! بعد از این اتفاق فیلم ویولنیست را با بودجه خودم ساختم و بعد پایان رویاها را کارگردانی کردم و الان هم مشغول ساخت یک فیلم دیگر هستم. با خودم کنار آمدم و پذیرفتم که باید زندگی کرد و برای زندگی باید بهانه‌ای داشته باشی و فیلمسازی بهترین بهانه است برای ادامه حیات.

و این نشان می‌دهد که شما شخصیت قوی‌ای‌ دارید.

بعد از دوره سوگواری که برای پسرم سپری کردم، متوجه شدم برای کنار آمدن با این موضوع فقط باید کار کنم و فیلمسازی کمکم می‌کند که بتوانم به زندگی ادامه دهم. قبل از این که بتوانم دوباره به دنیای فیلمسازی برگردم برای ترمیم روحیه‌‌ام به کشیدن نقاشی روی آوردم...

قبلا سابقه کشیدن نقاشی داشتید؟

نه! اما این اتفاق باعث شد نقاشی هم بکشم و حاصلش چند تابلو شد که شاید روزی آنها را به نمایش بگذارم.

منبع: جام جم آنلاین

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین