لی رویی جون 35 ساله در این فیلم، زندگی یک کارگر زن را که در یک کارخانه تولید وسایل الکترونیک فعال است و مشکلاتی را که برای پدر و مادر او به وجود میآید و تلاش وی برای رفع این معضلات را به نمایش میگذارد.
به گزارش
بولتن نیوز، در جشنواره امسال کن فرانسه، کشور چین که در 30 سال اخیر یک انقلاب واقعی و
بزرگ را در سینمای خود تجربه کرده است، فقط یک فیلم عمده را در بخش «نوعی
نگاه» داشت و آن فیلم «قدم زدن از کنار گذشته» (یا «عبور از کنار گذشته»)
ساخته لی رویی جون بود.
مشخصات فیلم
عنوان: «قدم زدن از کنار گذشته»
ژانر: دراماتیک خانوادگی
محصول: استودیوهای ادکوفیلمز و کیتای اوشن
تهیهکنندگان: لین جینگ، ژانگ مین، ناتان یانگ، بیل کونگ و ریوهی چیبا
سناریست و کارگردان: لی رویی جون
مدیر فیلمبرداری: وانگ ویهووا
تدوینگران: سووایی یون و لی رویی جون
موسیقی متن: پیمان یزدانیان
طول مدت: 128 دقیقه
بازیگران: یانگ زیشان، ژوبو، نارن هووا، وانگ تینگ و یین فانگ.
این فیلم دراماتیک و اجتماعی سهمی از جوایز «کن
2017» نداشت، اما فضای ملودرام و حقیقتنگاری اجتماعی آن، نظرهای زیادی را
جلب کرد و اینک در تابستان 2017 آغاز اکران عمومی این فیلم در امریکای
شمالی و اروپای غربی، این خصلتها را در بوته نقد مجددی قرار میدهد. لی
رویی جون هر چهار فیلم بلند قبلیاش را درباره زندگیها و مشکلات مردم چین
در حومه شهرهای کوچک یا روستاهای این کشور ساخته و بر طبقه عوام تمرکز کرده
بود اما در فیلم جدیدش با یکی دو پله بالاتر پریدن زندگی مدرن ولی آلوده
در شهرهای بزرگ چین را در عین اولویت دادن مجدد به کاراکترهای شهرستانی و
روستایی به تصویر میکشد و در این راه از بازی یانگ زیشان، یکی از
مطرحترین بازیگران زن فعلی چین در نقش اصلی بهره میگیرد.
لی رویی جون 35 ساله در این فیلم، زندگی یک کارگر زن را که در یک کارخانه
تولید وسایل الکترونیک فعال است و مشکلاتی را که برای پدر و مادر او به
وجود میآید و تلاش وی برای رفع این معضلات را به نمایش میگذارد. یانگ
زیشان هم برای اینکه یک همراهی کننده طراز اول برای او باشد، نقشهای موفق
خود در کمدی- رمانتیکهایی مثل «بسیار جوان» و «دوباره 20 ساله» را از یاد
میبرد تا به بهترین شکل در قالب این کارگر زن که نامش یائو تینگ و شهر محل
زندگی و کارش شنزن در جنوب چین است، فرو برود. وقتی عذر پدر و مادر او (با
بازی ژوبو و نارن هووا) را از خانهای که در شهر در اجاره خویش داشتهاند
میخواهند، آنها تصمیم میگیرند به روستای محل تولد و رشد خود که در شمال
غرب چین قرار دارد، برگردند و در همان خانه قدیمی خاندان خود اسکان یابند و
هم از مخارج سنگین زندگی در شهر رهایی یابند و هم خاطرات قدیمی را زنده
کنند.
رؤیایی که کابوس میشود
این رؤیا در یک چشم به هم زدن تبدیل به کابوس میشود زیرا پس از ورود به
روستا، درمییابند که یک زورگوی بزرگ محلی، مزرعه و املاک آبا و اجدادی
آنها را بالا کشیده و خانه آنها را هم تبدیل به یک مرغداری کرده است. به
این ترتیب، پدر و مادر پیر یائو تینگ از اینجا رانده و از آنجا مانده
میشوند و حس میکنند که نه خانه موقتی شهرشان که یکی از خطوط راهآهن
همواره زوزهکشان از کنارش عبور میکرد، به دردشان خورده و نه بازگشت به
خاستگاههای اولیهشان آنها را به رستگاری رسانده است. سکانسهای دربر
دارنده این بدبختیها از قویترین قسمتهای فیلم جدید لی رویی جون است و از
بدبختی این پدر و مادر سالخورده و شکننده همین بس که حتی وابستگانشان نیز
آنها را به خاطر سر و وضع دهاتیشان در شهر به تمسخر میگیرند و موقعی هم
که در روستایشان به این خفت تن میدهند که برای غصبکنندگان خانه و ملک
پدریشان کار کنند تا قوت لایموتی به دست آورند، صاحبکارها آنان را به سبب
کندی در کار و ضعف جسمانی اخراج میکنند.
همکاری اجباری با خلافکاران
یائوتینگ که بابت این اتفاقات خون میخورد، به شنزن برمیگردد تا آنجا
آنقدر کار و کسب درآمد کند تا بتواند با آن یک خانه بزرگتر بخرد و تمامی
اعضای خانواده را در آن، جای بدهد و پدر و مادرش را از این سرگردانی در
سالهای آخر عمرشان نجات بدهد. بدیهی است که او از طریق ادامه کار در همان
کارخانه محل کار قبلیاش به پول لازم برای خرید چنان خانهای دست نمییابد و
در نتیجه، وی به سمت مرد خلافکاری به نام زینمین کشیده میشود و یک همکار
او در کارخانه به نام لی کیان (وانگ تینگ) نیز به جای برحذر داشتن او از
عواقب چنین کارهای سیاهی، وی را تشویق به انجام آن میکند.
تصویری از رنج
صرفنظر از آنچه در پایان کار روی میدهد و اینکه یائوتینگ در خرید یک خانه
بزرگتر به چه میزان موفقیت میرسد، ادوات کاری و وسایل و آدمهای
اضافهای که لی رویی جون برای کاملتر و بهتر شدن قصهاش و ارائه
چشمنوازتر آن اختیار کرده، اهمیت دارند و یکی از آنها، نحوه فیلمبرداری
این اتفاقات توسط وانگ ویهووا است و با هنر او، بینندگان به بهترین شکل
بیگانگی کاراکترها را با محیطهایی که آنها را دربر گرفته، حس میکنند و
دیگری نحوه بازی یانگ زیشان در نقش یائوتینگ. وی نه فقط برای اینکه تصویری
کاملتر از رنجهای تحمیل شده به وی باشد از وزن بدنش به شکل محسوسی کاسته،
بلکه با فرو رفتن کامل در حالت و ارائه احساساتی عمیقتر و تندتر از
همیشه، یک نماد جدیت و خشم است.
بدبختی واقعی
این نقص سبب شده طریقه برقراری ارتباط بین یائوتینگ و زینمین و ارجاع
وظایف یائوتینگ به وی غیرعادی باشد و هر دوی آنها به نوعی دچار ابهام در
هویت خود شوند و بینندگان نیز در فهم آنچه مقابل چشمشان در حال شکلگیری
است، دچار مشکل گردند. یائوتینگ واقعاً دچار معضلات متعددی در ارتباط با
زینمین میشود و برای اینکه او را قانع کند که به راستی معتاد شده، در
مقابل چشمهای وی مواد مخدر استعمال میکند. این به واقع نشانههایی آشکار
از بروز انحطاط در جوامع شرق آسیایی و مرثیهای بر آن قسمت از چین و
زندگیهای رایج در آن است که بر اثر نفوذ مناسبات فاسد غربی به آن، اصالت و
پاکی گذشتهاش را از دست داده است.