با دست پس زدن و با پا پيش كشيدن از آن ضربالمثلهاي قديمي است كه به علت عموميت يافتن و عادي شدن قبح آن ميرود تا از ميراث كلام ناب بودن خارج شود!
گروه فرهنگ و هنر: در یادداشت پیشه رو که حسن روانشيد
نگاشته معتقد است:مدتزماني است
رسانههاي ديداري و شنيداري استان كه همانند بقيه ارگانها با مشكلات مالي
روبهرو هستند، به رقيب سرسختي براي رسانههاي مكتوب محلي تبديل شده و
برق، آب، گاز و مخابرات را به ياري طلبيدهاند تا با روابط عمومي شهرداري
اصفهان در اين امر خير همراه باشند و اوقات فاقد برنامههاي محتوايي
هزينهدار شبكهها را پر كنند كه جايي براي انتقاد از كمبودها در اين
مجموعه باقي نماند!
به گزارش
بولتن نیوز متن این یادداشت که جوان آنلاین نیز منتشر شده به شرح زیر است:
با دست پس زدن و با پا پيش كشيدن از آن ضربالمثلهاي قديمي است كه به
علت عموميت يافتن و عادي شدن قبح آن ميرود تا از ميراث كلام ناب بودن
خارج شود! اما اگر عرق و ارادهاي براي حفظ ميراث ناملموس در متوليان آن
باشد، هنوز هم ميتواند تنها ضربالمثل باقيمانده نه يك دوگانهانديشي
محرز براي ايجاد فاصله در چند نسل گردد!
موسيقي
لسآنجلسي همان موزيكي است كه در داخل به آن لقب زيرزميني دادهاند و به
گروههايي اطلاق ميشود كه فاقد مجوزهاي لازم بوده و اصولاً خارج از عرف و
قوانين موسيقي تدوين شده باشد! سالها بود رسانههاي ديداري و شنيداري جدا
از شبكههاي اجتماعي و خانگي در برنامههاي جدي خود سعي بر آن داشتند تا از
پخش و نمايش اينگونه بهاصطلاح هنرهاي فاقد تكنيك و انگيزه ممانعت كنند
كه حداقل كساني كه به شبكههاي گروهي غيرملي دسترسي ندارند از مفاسد آن به
دور بمانند. اين اقدام نيكو قابلتقدير بود اما با كمال تعجب و درست ۲۴
ساعت بعد از ايام ماه صيام، راديو اصفهان و در پايان برنامه «آواي
زندهرود» كه بين ساعت ۶ تا ۷ عصر سهشنبه ششم تيرماه پخش شد، يكي از همين
موزيكهاي باكلام زيرزميني را بهعنوان حسن ختام برنامه روي آنتن برد كه
قابلتأمل و تفكر است!
شايد تعطيلات
دنبالهدار عيد سعيد فطر باعث شده بود مسئولان مربوط ناظران بر پخش زنده را
نيز به مسافرت دستهجمعي اعزام تا نفسي تازه كنند و آنتن در اختيار كساني
قرار گرفته كه از سياستهاي فرهنگي رسانه شنيداري بيخبرند و اگر غيرازاين
است ما از آن بياطلاع هستيم!
خوشبختانه صدا و سيما زير نظر مديريتي
اداره ميشود كه متعهد و موظف به مراعات همه ريزهكاريهاي شرع مقدس و
فرهنگ ملي ميباشد و هيچگونه ارتباطي با شبكههاي بانك مركزي! و واحدهاي
زيرمجموعهاش ندارد كه ميتوانند تحت عناوين مختلف تسهيلات بانكي را فاقد
قالب ربا عرضه كنند! يا شبكههاي اجتماعي، خانگي و حتي سينما و تئاتر كشور
كه مقولهاي جدا از رسانه ملي داشته و بهراحتي فيلمها و نمايشنامههاي
بايكوت شده از نظر مسائل اجتماعي را از زير خروارها خاك بيرون آورده و به
جريان اندازند و روي ميز صدور مجوز بگذارند!
مدتزماني است
رسانههاي ديداري و شنيداري استان كه همانند بقيه ارگانها با مشكلات مالي
روبهرو هستند، به رقيب سرسختي براي رسانههاي مكتوب محلي تبديل شده و
برق، آب، گاز و مخابرات را به ياري طلبيدهاند تا با روابط عمومي شهرداري
اصفهان در اين امر خير همراه باشند و اوقات فاقد برنامههاي محتوايي
هزينهدار شبكهها را پر كنند كه جايي براي انتقاد از كمبودها در اين
مجموعه باقي نماند!
و صدالبته اين مسئله
سواي ورود مرموزانه موزيك زيرزميني يا بهاصطلاح «رپ» يا گوشهاي از «پاپ»
به دامنه شبكه ملي است كه ميتواند اينگونه دُمي نشان دهد! اگر بعضي در
وزارت آموزشوپرورش سعي ميكنند دلايلي واهي براي استفاده از سند ۲۰۳۰ كه
با درايت مقام معظم رهبري از دور خارج شد، ارائه دهند و حذف قهرمانان ملي
را از كتابهاي درسي به شكلي ديگر تعريف كنند يا پروانه دادن به فيلمهاي
بايكوت شده را به رنگي ديگر تفسير نمايند هيچ ارتباطي با نهاد مقدس رسانه
ملي ندارد كه بايد روي خط مستقيم خودش گام برداشته و آنچه را ارائه ميدهد
قابلقبول و هضم همه مخاطبان باشد و شادي دشمنان قسمخورده داخل و خارج از
كشور را شامل نشود!
اين مجموعه يك نهاد
مقدس و از مطهرات فرهنگي است كه رئيس آن مفتخر به دريافت حكم تنفيذ از مقام
معظم رهبري ميباشد و بالطبع در محضر ايشان و همه مردم متعهد جامعه
مسئوليت دارد. بنابراين به نيروهاي تحت نظر نيز بايد اين تعهد تفهيم شود و
اجازه ندهند خطايي هرچند جزئي روي آنتن برود! برنامههايي همچون آواي
زندهرود كه گويا بهصورت زنده پخش ميشود ميتواند با يك سهلانگاري جزئي
حامل خطراتي اينگونه باشد كه خداي ناخواسته مورد سوءاستفاده رسانههاي
ملحد خارج از كشور قرار نگيرد و عنوانهاي چراغ سبز را براي آن انتخاب
نكنند! اگرچه به نظر نميرسد در پخش اين موزيك از راديو اصفهان «پايتخت
فرهنگ و تمدن ايران اسلامي» عمدي در كار بوده اما بعضي وقتها يك عمل سهو
نيز ميتواند خطرآفرين باشد. آنچه وظيفه به ما حكم ميكند چيزي نيست جز
دلسوزي و همدردي و نقد يك رسانه از رسانهاي ديگر و تذكري خالصانه و
برادرانه كه بيتوجهي به آن ميتواند پيامدهاي مشترك داشته باشد!