گروه فرهنگی: در شرایطی که نقدهای فراوانی به شیوه داستان گویی و دیالوگ ها و محتوای این سریال وارد شده است و بخری آن را کپی بدرنگی از آثار مسعود کیمیایی می دانند، به نظر می رسد شخصیت پردازی این سریال نیز با مشکلات متعددی روبروست و حتی در قسمت های پایانی نیز این مشکل برطرف نشده است.
به گزارش بولتن نیوز، نقدهای وارده به این سریال سبب شد بهناز جعفری، بازیگر این سریال در نشست خبری برآشفت و به خبرنگاران توهین کرد.
بررسی کاراکترهای این سریال نشان می دهد در این سریال هیچ یک از مادرانی که به تصویر کشیده شده اند، مادر کاملی نیستند و به نظر می رسد این شیوه نیز می تواند کپی کاری از سریال های ترکیه ای تلقی شود.
بهنار جعفری در نقش آتنه
داستان محور زندگی او شکل گرفته است. زنی که کودک چند ماهه اش را رها کرده و رفته است. والدین خود را ترک گفته و برای بیست سال بازنگشته است. در کار خلاف دستی داشته و خواستگاری دارد که وی نیز در کار خلاف است.
نشست وبرخاست وی با مردان مورد دار، لحن لات گونه صحبت های وی در کنار تلاش برای نمایش عشقش به اشکان، پسرش ناکام مانده است. مادری ناقص وی برای پسرش نمود بیرونی جدی در این سریال دارد. ترک زندگی از سوی وی سبب شده است روایت زندگی وی پس از بیست سال بر روی آنتن برود.
نکته اینجاست که این مادر که مادر کاملی محسوب نمی شود، در این سریال ابتدا در پی وصل کردن برادرزاده ناتنی اش، ستاره به پسرش اشکان بود و حالا برای ازدواج مجدد شوهر سابقش دست به کار شده است، اتفاقی که برای فرهنگ ایرانی، حداقل چندان مانوس نیست.
مریم بوبانی در نقش مادر آتنه
اتفاقا این شخصیت که یکی از محوری ترین شخصیت های این داستان است، چندان به مخاطب معرفی نمی شود. او مادری بدون اقتدار است؟ علت سرکشی های آتنه چیست؟ او نتوانسته است از پس تربیت وی برآید. اقتدار پدر آتنه سبب شده است جایگاه مادر این خانه تضعیف شود. وی حتی نمی تواند همسر و پسرش را راضی کند تا دخترش شب را در خیابان سر نکند. معلوم نیست اگر اشکان، پسر وی به دنبال او نرفته بود، آتنه در کجا باید شب را به صبح می رساند.
در تصمیم گیری های خرد و کلان خانواده نقشی ندارد، این در حالی است که مادرانی در این جایگاه در سبک زندگی ایرانی جایگاهی بسیار با اهمیت را دارا هستند.
پریوش نظریه در نقش رخساره
شاید رخساره را بتوان معقول ترین شخصیت این سریال دانست که البته با بازی خوب پریوش نظریه، کارکتر رخساره برای بیننده باور پذیر شده است. با این حال وی نیز درگیر همان ابهاماتی است که دیگر شخصیت ها و کاراکترها از آن رنج می برند. او که هسمرش را از دست داده و دختر خواهر متوفایش را بزرگ می کند، حالا نه همسر واقعی کسی است و نه مادر واقعی کسی دیگر.
توضیحی رسا و مستقیم برای مخاطب داده نشده است که چرا وی فرزندی از زندگی مشترک خود با همسرش، محمد ندارد. فداکاری های وی البته غیر قابل چشم پوشی است و تلاش شده است ذات مادرانه وی مستند چرایی رفتارش در قبال دیگران باشد.
مهدیه نساج در نقش همسر صدرا
سارا، همسر صدرا نیز به همان آفتی مبتلاست که زنان سریال زیر پای مادر را رنج می دهد، او که در جر و بحث با همسرش به دلیل افتادن از پله، فرزندش را از دست داده، شخصیت و کاراکتر کاملی ندارد. معلوم نیست نفوذ وی بر همسرش که نقش محوری در داستان دارد و به دلیل مخالفت با ازدواج رخساره و خلیل مورد توجه قرار گرفته، چقدر است. گنگی شخصیت وی نیز مانند مادر همسرش، مریم بوبانی به چشم می خورد. همسر سهراب، برادر خلیل بیش از این دو از این فقدان شناسنامه رنج می برد. به نظر می رسد مردان نویسنده و کارگردان، نقش چندانی در داستان خود برای زنان و شخصیت آنها قائل نشده اند و تنها به نوشتن دیالوگ ها پرطمطراق و نچسب که شباهتی به زندگی واقعی ندارد، بسنده کرده اند. هر چند این بی هویتی در مردان این سریال نیز قابل ردیابی و مشاهده است اما در میان زنان بیش از اندازه خود را به رخ می کشد.
همه این ها در کنار هم سبب شده است در شب های ماه مبارک رمضان، بینندگان شاهد سریالی باشند که نتوانسته نقشی برای زن قائل باشند. این نکته وقتی بیشتر خود را نمایان می کند که نام سریال از لبخند رخساره به زیر پای مادر تغییر می کند. سئوال اما اینجاست؛ کدام مادر؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com