پروژه تلویزیونی «موسی (ع)» که پس از فوت مرحوم سلحشور، توسط آقای جمال شورجه پیگیری میشود وارد جنجال برآورد بودجه شده است.
به گزارش بولتن نیوز، آقای «ضیاءالدین دری» کارگردان سینما و تلویزیون درباره پروژه موسی گفت: بهانه تولید این مجموعه، اقتباس داستان آن از قرآن کریم است. به هرحال مردم مسلمان منطقه هم تاحدودی به شیوه فیلمسازی جمهوری اسلامی درقیاس با دیگرکشورها علاقهمند هستند؛ به دلیل رعایت مسائل اخلاقی و امثالهم، تولیدات ایرانی نسبت به تولیدات هالیودی برای مردم منطقه جذابتراست. با کمال احترام به مرحوم سلحشور ولی معتقدم مجموعه یوسف پیامبر، به لحاظ تکنیکال مجموعه روزآمدی نبود ولی دوستان مدعی پربیننده بودن آن در کشورهای منطقه هستند و این یک موفقیت است. درحالی که احتمالاً نیت مخاطبان و نیت ساخت ما متفاوت باشد.
توان رقابت تکنیکال با ساخته اسکات را نداریم
دری با اشاره به ساخته ریدلی اسکات بیان کرد: شما به ساخته «ریدلی اسکات» درباره حضرت موسی مراجعه کنید و عظمت تکنیکال و جذابیتهای بصری آن را تماشا کنید؛ آیا ما حتی با چند برابر بودجه اعلام شده توانایی ساخت اثری در قامت تولید هالیودی را خواهیم داشت؟ قطعاً امکان ندارد. حالا باهمه این اوصاف، همان فیلم ریدلی اسکات در اکران شکست خورد؛ طبیعتاً بنده درپی تأیید ساخته ریدلی اسکات به لحاظ محتوایی نیستم؛ هدف اسکات تمسخر دین بوده و شخص لاتی را به عنوان موسی جا زده و به همین علت هم شکست خورده است.
مگر منبع داستان مشترک نیست؟
کارگردان کیف انگلیسی با تشریح آثار مرتبط با این داستان افزود: دو نسخه بینالمللی از داستان موسی ساخته شده است. یکی «ده فرمان» است و دیگری اثری که «برت لنکستر» در نقش موسی بازی کرده است. این اثر به جز نسخه سینمایی در قالب یک سریال هم از «بی بی سی» پخش شد که بسیار هم خوش ساخت بود. از این اثر موفق یک سریال 8قسمتی استخراج شد و حالا سؤال من این است که ما چگونه میخواهیم ازهمان داستان یک مجموعه بیش از 40قسمتی تولید کنیم؟ آیا قبلیها موسی را غلط نشان دادهاند؟ ضمن این که قرآن کلیات داستان موسی را در مقام تأیید اشاره کرده است، وگرنه داستان را باید از کتاب مقدس برداشت کرد. حالا ما میخواهیم فراتر از قرآن و کتاب مقدس چه چیزی بگوییم که دیگران نگفتهاند؟ اگر قرار باشد داستان از بدو تولد حضرت باشد واقعاً ظرفیتی برای این تعداد قسمت وجود ندارد و باید از خودمان بسازیم.
باچند بازیگر عرب دیده نمیشویم
دری درباره تعداد قسمتهای سریال موسی گفت: احتمالاً سازندگان پروژه مدعی هستند که 30 قسمت ساخته شود یا 50قسمت بودجه مورد نیاز همین مبلغ است پس بهتراست ما بهجای 30قسمت، 50قسمت بسازیم، درصورتی که این کار کاملاً غلطی است. مگر چقدر دیالوگ داریم یا اصلاً چقدر از ادبیات آن دوره آشنا هستیم؟ حرف بنده این است که چرا داستانی که غربیها با تمام توانایی فنی در تعداد قسمتهای بسیارکمتری ساختهاند و تازه فقط یک بار موفق بودهاند را میخواهیم به این شکل تولید کنیم. آنها با ستارگان مشهور خود نتوانستند موفق باشند حالا ما با چند بازیگر عرب چه کار خواهیم کرد؟
ضرورت این پروژه برای جمهوری اسلامی چیست؟
کارگردان کلاه پهلوی درباره پخش این سریال دربازار منطقه گفت: اگر میخواهند موسی را رایگان در کشورهای اسلامی نمایش دهند و تبلیغ این موضوع را کنند ایرادی ندارد ولی بگویند خروجی و سود این کار برای جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟ ما کشور شیعهای هستیم که سریال موسی را برای کشورهای دیگر ساختهایم. این سؤال به وجود میآید که واقعاً ضرورت تولید این سریال برای نظام در چیست؟ آن هم دراین دوران که وضعیت مالی تلویزیون رو به راه نیست. در اصل داستان موسی نمیتوان دست برد و تنها میتوان در دیالوگها وجه فرعونیت را ازیک دیکتاتور خودشیفته به یک انسان پلید با استفاده از حرفهای عیان تبدیل کرد. خب این که چیز جدیدی نیست و شعار انقلاب اسلامی ما همین بوده است.
کشش 50قسمت ندارد
دری درپایان با اشاره به نیاز تولیدات الف ویژه بیان کرد: قطعاً من مخالف آثار الف ویژه نیستم وحتی فقط بابت تمرین و ثبات اقدامات حرفهای مثل طراح صحنه، لباس، جلوههای ویژه و... هم که شده تولید چنین آثاری لازم است. من مخالف آقای شورجه هم نیستم ولی این دغدغه را دارم که این پروژه امروز چه دردی را از ما دوا میکند؟ این سریال کشش 50 قسمت ندارد و به سختی ممکن است در 10قسمت جای گیرد.
اولویت با موسی نیست
چند سالی است که تلویزیون با کسری شدید بودجه دست به گریبان است و تولیدات الف ویژه این سازمان با توجه به هزینه بر بودن تعطیل شده است. در یک سال گذشته و تغییر مدیران ارشد سازمان بازهم به مرور خبرهایی مبنی بر تولید سریالهای الف ویژه به گوش رسید و پروژههایی مثل سلمان فارسی، پوریای ولی و موسی به عنوان گزینههای تولید مطرح شدند.
باتوجه به محدودیتهای بودجهای در تلویزیون طبیعتاً انتخاب پروژههایی که با توجه به سیاستهای کلی نظام در اولویت ساخت باشند، نقش مهمی در این موضوع دارد. موضوع ارتباطی در گذشته ملی یا مذهبی این مملکت داشته باشد یا در امروز و آینده آن تاثیرگذارباشد.
آیا به صرف وجود یک حادثه در قرآن کریم، آن داستان اولویت نمایشی تلویزیون میشود؟ داستانی مثل یوسف دارای جنبههای دراماتیک زیادی بود که با مقتضیات امروز همخوانی زیادی داشت و شکل حادثه هم به لحاظ فنی قابل اجرا بود. آیا داستان موسی هم برای جمهوری اسلامی اولویت امروزاست؟ اصلاً اگر هم اولویت باشد که نیست، توان فنی آن حادثه که قبلاً در آثار هالیوودی درقالب تکنیکال چشم نوازی نمایش داده شده در داخل ایران وجود دارد؟ اصلاً چرا طبق سنت درست کشورهای حرفهای، چنین مجموعههایی در چند فصل ساخته نمیشوند؟ برای مثال به صورت پایلوت یک نسخه 10قسمتی از موسی ساخته شود و اگر بازخوردهای خوبی صورت گرفته داستان ادامه پیدا کند؛ هم در زمان صرفه جویی میشود و هم در هزینه.
جدای از مباحث مربوط به اولویت این داستان و پتانسیل فنی اجرای آن، آیا باتوجه به کارنامه جمال شورجه، ساخت چنین پروژه عظیمی ازعهده وی برمیآید؟ فیلمسازانی مثل آقای داوود میرباقری که هم به لحاظ علم دینی مورد اعتمادند و هم قبلاً در پروژههای کم نظیری مثل مختارنامه و امام علی توان هنری خود را به اثبات رساندهاند، گزینههای بهتری نیستند؟
صحبت از داوود میرباقری و موفقیتش در مختارنامه به میان آمد و پروژه سلمان فارسی وی که سالهاست در صف تولید قرار دارد. سلمانی که زرتشتی بود و برای یافتن حقیقت سفرهای زیادی به نقاط مختلف جهان کرد. دراین راه به بردگی گرفته شد و نهایتاً توسط حضرت محمد (ص) آزادشد؛ آزاد از جسم و روح. زندگی پراز عجایب سلمان هم جذابیتهای دراماتیک دارد و هم با سیاستهای کلان امروزجمهوری اسلامی منطبق است. ای کاش مدیران کلان تلویزیون در شناخت اولویتها بهتر عمل کنند، چه در موضوع و چه در اشخاص.
منبع: صبخ نو