کد خبر: ۴۹۱۷۶۲
تاریخ انتشار:
درباره «تردستی»، فیلمی جنایی و دراماتیک به کارگردانی جی دی دیلارد

مشکلات و پیچیدگی های یک زندگی خیابانی

«تردستی» عنوان فیلمی است که جی دی دیلارد کارگردان جوان امریکایی ساخته و آن را ابتدا در بهمن ماه 1395 به سان دنس که مهم‌ترین جشنواره سینمای مستقل جهان است ...
گروه سینما و تلویزیون: «تردستی» عنوان فیلمی است که جی دی دیلارد کارگردان جوان امریکایی ساخته و آن را ابتدا در بهمن ماه 1395 به سان دنس که مهم‌ترین جشنواره سینمای مستقل جهان است برد و اینک هفت هفته‌ای است که در سطح امریکا و اروپا به نمایش عمومی درآورده و در گیشه‌ها درآمد متوسطی داشته اما اثر مثبتی روی منتقدان فیلم و سایر اهالی سینما گذاشته است. 

مشکلات و پیچیدگی های یک زندگی خیابانی

به گزارش بولتن نیوز، «تردستی» چیزی بین آثار سینمای مستقل و فیلم‌های ارائه شده توسط استودیوهای بزرگ است و اگر باید دیلارد را بابت ساختن آن به‌گونه‌ای تحسین کرد، بدین‌خاطراست که این نخستین فیلم بلند داستانی وی به شمار می‌آید و او پیش از این فقط تیزرهای کوتاه تبلیغاتی و «موزیک- ویدئو» می‌ساخت.در فیلم «تردستی» به موازات عنوان فیلم با دنیای تردست‌ها و بواقع با مرد جوانی روبه رو هستیم که صاحب این هنر جادویی است اما مشخصه‌های بد زمانه وی را به سوی تیرگی‌ها کشانده است.  

مشخصات فیلم
‌ عنوان: «تردستی»
‌ محصول: استودیوی ویابلو اینترتین منت
‌ تهیه‌کنندگان: اریک بی‌فلیش مان، کیت فاولر، برنت ایلو اورتنر و ایلانا زاهابیان
‌ سناریست ها: جی‌دی دیلارد و الکس تورر
‌ کارگردان: جی‌دی دیلارد
‌ مدیر فیلمبرداری: ادوارد وو
‌ تدوینگر: جوئل گریفین
‌ موسیقی متن: چارلز اسکات
‌ طول مدت: 90 دقیقه
‌ بازیگران: جاکوب لاتیمور، دال هیل، سیشل گابریل، استورم راید، ساشر زاماتا و کامرون اسپوزیتو.

در داستانی که در شهر چندین و چند ملیتی و بی هویت لس‌آنجلس شکل می‌گیرد، ما با کاراکتر مرکزی فیلم که مردی به‌نام «بو» (با بازی جاکوب لاتیمور) است، آشنا می‌شویم. وی 25 سال بیشتر ندارد و با مقداری تردستی و معرکه‌گیری و حرکات نمایشی در خیابان‌های جنوبی این شهر روزگار می‌گذراند. او بشدت کار می‌کند تا نه فقط خودش بلکه خواهر کوچکش تینا (استورم راید) را نیز حمایت کند، زیرا تینا پس از مرگ اخیر مادرشان بی‌حامی و یاور مانده است. کسانی که به دیدن نمایش‌ها و تردستی‌های «بو» می‌آیند، شگفت زده و مسحور کارهای او می‌شوند. اما حقیقت امر این است که او حرکات محیرالعقول و شعبده بازی‌های خود را با کمک سیم نامرئی‌ای که از یک سو به اشیای مورد استفاده وی و از جانب دیگر به مچ و بازوی او وصل است، انجام می‌دهد.  با این حال پول‌های خرد و اندکی که بینندگان نمایش‌های خیابانی«بو» به وی می‌دهند و بیشتر حالت صدقه‌ را دارد، برای گذران زندگی او و تینا کافی نیست و به همین سبب او برای یک توزیع‌کننده جزء مواد مخدر که مرد خلافکاری به‌نام آنجلو (دال‌هیل) است، نیز کار می‌کند . روزی «بو» بعد از اتمام نمایش‌اش نامه‌ای را دریافت می‌دارد که از طرف یکی از تماشاگران برنامه‌هایش نوشته شده و مشخص است که چون تحت تأثیر قابلیت‌های وی قرار گرفته، خواستار ملاقات او شده است. «بو» با فرستنده نامه که زنی به نام هالی (سیشل گابریل) است دیدار می‌کند و مطلع می‌شود که او به همان دانشگاهی می‌رود که اگر مشغولیت و وظیفه رسیدگی به تینا در کارنبود، «بو» نیز سر از همان دانشگاه در می‌آورد. بواقع هالی تبدیل به نماد آرزوهای ازکف رفته «بو» می‌شود و «بو» حس می‌کند که این زن، نمونه روشن و مثبت آینده از دست رفته وی است و در عین افسوس خوردن بابت این مسأله با علاقه‌مند شدن به هالی از وی درخواست ازدواج می‌کند. هم به سبب این مسأله و لزوم حمایت از هالی که از دست مادر الکلی‌اش گریخته است و همچنین کمک هرچه بیشتر به تینا، بو به این نتیجه می‌رسد که برای همیشه با آنجلو قطع همکاری کند و دیگر گرد امور غلط و کارهای خلاف نچرخد.

یک رویارویی ناخواسته
بدیهی است که قضیه به این سادگی‌ها نباشد و آنجلو با احتساب اینکه ممکن است «بو» وی را لو بدهد و گرفتار پلیس و زندان و حتی مجازات اعدام شود، برای او نقشه می‌ریزد و چیزهایی را در ذهن خود برای نابودسازی بو طراحی می‌کند. با این اوصاف نیم ساعت آخر فیلم صرف رویارویی آنجلو و بو آن هم برخلاف میل بو می‌شود که خواسته‌اش فقط پایان دادن به‌کارهای خلاف خود بوده است و نه لزوماً لطمه زدن به آنجلو و حالا گریزی از این دوئل ناخواسته ندارد.از این نقطه دیلارد و الکس تورر که سناریو را با مشارکت دیلار نوشته، به ما می‌گویند که چنته بو آن قدرها هم خالی نیست و او راه‌های تقابل با آنجلو را به‌رغم تمام خطرات آن می‌شناسد. هر آنچه به‌عنوان تردستی‌های «بو» در صحنه‌های قبلی دیده‌ایم، اینک و در سکانس‌های رویارویی وی با آنجلو به کار او می‌آید و وی را از مرگ می‌رهاند و به ساحل نجات می‌رساند.

نقش و سهم بازی‌ها
موضوع دیگری که به موفقیت نسبی این سکانس‌ها و صحنه‌های قبلی یاری می‌رساند، بازی جاکوب لاتیمور و دال هیل در دو نقش اصلی مرد قصه است. لاتیمور به‌عنوان مرد جوانی که در خیابان‌ها رشد و ارتزاق کرده، باید هم خونسردی آدم‌هایی از این قبیل را از خود ارائه بدهد و هم نشانگر ترسی باشد که بی‌رحمی آنجلو در وجود او ایجاد کرده و لاتیمور در به تصویر کشیدن این خصلت‌های متضاد مهارت لازم را از خود بروز می‌دهد. با بازی خونسردانه دال هیل نیز آنجلو مردی نشان می‌دهد که هم باید به‌دنبال نابودسازی بو باشد و هم در رقابت با سایر قاچاقچی‌های شهر کم نیاورد. سیشل گابریل نیز در هیأت بازیگری که باید زخم‌های درونی وجودش را آشکار سازد و در عین حال برای مردمانی که با آنها ارتباط دارد مهربان جلوه کند، موفق نشان می‌دهد. این فیلمی است که به ما می‌گوید تردستی و ظاهرسازی از متدهای رایج در غرب در عصر و زمانه‌ای است که حتی مردم معمولی نیز گاهی تردست‌های توانایی هستند. به‌تصویر کشیدن این رویکردها توسط دیلارد به شکلی حرفه‌ای صورت گرفته و او با روش‌های غیر معمول فیلمبرداری‌اش که با مشارکت ادوارد و مدیر فیلمبرداری این اثر سینمایی اعمال شده، بهتر توانسته است منظورها و مفاهیم مورد نظرش را برساند و در تعقیب مسیر اتفاقات توسط بینندگان خللی محسوس را وارد نکند.
‌ منبع: Film Review
منبع: روزنامه ایران

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین