مستند«داریا»روایتی میدانی ازجنایات داعش
مستند «داریا» که به روایت بخشی از جنایات داعش میپردازد در مرکز رسانهای عهد تولید شده است و به زودی از رسانه ملی به نمایش در میآید.
محمدحسین رضایی کارگردان مستند «داریا» با اشاره به سوژه مستند گفت: داریا شهری با اکثریت اهل سنت در سوریه است و در این شهر تنها 4 خانواده شیعه زندگی میکردند و بدون هیچ گونه اختلاف و مشکلی سالیان سال امنیت در این شهر برقرار بود.
وی ادامه داد: با شکل گیری گروه تروریستی داعش از حدود سه سال پیش این شهر به تصرف آنها در آمد و تا 5 ماه پیش در اختیار تروریستهای داعشی بود.
رضایی در خصوص اقدامات انجام شده داعش در شهر داریا اظهار کرد: پس از آزاد سازی شهر داریا مشخص شد که داعش برای هیچ کدام از مذاهب اسلامی ارزشی قائل نیست زیرا در این مدت هم حرم حضرت سکینه را تخریب کرده بودند و هم مسجد جامع اهل سنت را که تا چند سال پیش نمازهای با شکوهی در آن برگزار میشد.
این کارگردان مستند با اشاره به شیوه روایت مستند «داریا» گفت: برای روایت این مستند از سید رضی واحدی، تولیت حرم حضرت سکینه استفاده کردهایم و با وی روایت زندگی و نابودی شهر داریا را انجام دادهایم.
رضایی انگیزه خود از ساخت این مستند را علاقه شخصیاش به حضرت سکینه دانست و اظهار کرد: به دلیل غربت حضرت سکینه علاقه داشتم کاری برای ایشان انجام دهم تا اینکه بعد از سفر به سوریه، ایده این مستند به ذهنم آمد.
گفتنی است مستند «داریا» توسط مرکز رسانه ای عهد و به کارگردانی محمد حسین رضایی و همکاری گروه روایت مقاومت در بهمن ماه سال گذشته در داریا فیلم برداری شده و اکنون در مراحل پایانی تنظیم و تدوین است.
آدمهای زیر پای مادر چقدر شبیه آدمهای اطرافند؟ دیالوگهای پرتکلف پاشنه آشیل سریال رمضانی شبکه یک
زیر پای مادر که از ابتدای ماه مبارک رمضان در یکی زا پربینندهترین ساعتها روی آنتن شبکه یک سیما میرود تا چه حد به زندگی واقعی شباهت دارد؟
به گزارش
بولتن نیوز، زندگی جاری در این سریال تا چه حد به زندگی واقعی آدمها، زندگی همان کسانی که از پس ساعتهای طولانی روزهداری پای تلویزیون مینشینند شبیه است؟ ما آدمها چقدر با این آهنگ صحبت میکنیم؟
چقدر بالا و پاییم به لحنمان میدهیم تا آهنگ کلاممان حفظ شود؟ آیا صرف هزینههای گزاف برای ساخت چنین سریالهایی مفید است؟
آدمهای این سریال گویا از جایی دیگر آمدهاند. از سرزمینی که مردمانش برای گفتن یک جمله ترجیعبندی انتخاب میکنند و وقتی میخواهند معترض شوند به عمل مردی که سرهنگ نام دارد، بارها از ترکیب کلمات سنگ و سرهنگ استفاده میکنند. میتوان این سبک دیالوگنویسی را تلاشی نافرجام برای تکرار نمونههای قدیمیتر دانست. سریال میوه ممنوعه که کاراکترهایش در عین بارو پذیری از کلمات آهنگین و مثالهای ادبیات بهره میبردند و اتفاقاً همین ابزار به کمک معرفی بیشتر شخصیتشان آمده بود.
سریال زیر پای مادر، مضمونی خانوادگی دارد. داستان درباره زنی است که کودکش را در گهواره رها کرده و برای بیست سال رفته است. ازدواج مجدد نافرجام و شغلی غیرقانونی، روح و جانش را آزرده و حالا از پس بیست سال فرزندش را میخواهد و تلاش میکند گرهها با ازدواج پسرش با دخترخوانده برادرش محکمتر شود.
به نظر میرسد سریال در نشان دادن عشقی پاک میان دو جوان چندان توفیقی نداشته است. درحالیکه تمام شخصیتهای داستان از مادر و پدربزرگ و پدر و ... درباره عشق صحبت میکنند، بیننده نمود خارجی از عشق نمیبیند و حتی برخی با تعجب از تلاشهای مادر برای این پیوند داستان را دنبال میکنند.
سریال زیر پای مادر که پیشتر نام لبخند رخساره را داشت، با دیالوگهای پرتکلف و آدمهایی که اطراف ما نمونههایشان چندان یافت نمیشود، سریال پرقدرتی نیست.
پیشازاین نیز بهرنگ توفیقی، کارگردان سریال زیر پای مادر با همکاری سعید نعمت الله و تیم کنونی بازیگران، سریال پشتبام تهران را ساخت که البته این سریال هرچند در زمان خود توانست توفیقی نسبی در جذب بیننده داشته باشد اما از همان ضعف دیالوگهای پرتکلف و آدمهای مصنوعی رنج میبرد.
آنچه سبب میشود سریالها و فیلمهای تلویزیونی که جمعیتی 80 میلیون نفری را مخاطب دارند، بتوانند تأثیری مثبت بر فضای عمومی بگذارند، میزان پایبندیشان به واقعیت است و ملموس بودن زندگی آدمها.
پیام سریال زیر پای مادر برای بینندگان پیست؟ میشود زنی پس از دو ازدواج نافرجام و زندان و بدهی و ... بخشیده شود؟
هرچند میشود باور قضاوت درباره آدمیان را به نقد کشید اما متأسفانه سازندگان سریال در رساندن این مفهوم توفیق چندانی نداشتهاند و نتوانستهاند به بیننده این حس را القا کنند که آدمها خاکستریاند، نه یکسره خوب و نه یکسره بد.
از سوی دیگر نقطه ضعیف مشهود جا نیفتادن آدمها در نقشهایشان است. کامبیز دیرباز در نقش "خلیل کبابی" چندان قابلباور ظاهرنشده است. نه دیالوگهایی که از دهانش خارج میشود شبیه کسانی است که عاشق شغلشان هستند، آنهم کبابی و نه ظاهر و منشش به کسانی شباهت دارد که برای خلاصی از خاطرات همسر رفته، زندگی در شهری دیگر را پذیرا شدهاند.
مجید نوروزی در نقش اشکان نیز نه عشقی قابلباور را نمایش میدهد و نه فرزندی سرگشته و تشنه مادر را. دیالوگهایی که از دهان این پسر و پدر خارج میشود به همان میزان نچسب و نامأنوس است که دیالوگهای بهناز جعفری در نقش آتنه.
او نمیتواند به بیننده بباوراند زندگی سختی را که پشت سر گذاشته است. بازی علیرضا آرا در نقش صدرا، برادر آتنه نیز بهشدت مصنوعی است. اگر حرفهای کسی دیگر در دهان وی قرار دادهشده و روابط پدر و مادر خانواده با بازی مریم بوبانی و بهزاد فراهانی نیز بهدرستی درنیامده است.
لوطی منشی مردان داستان از لابهلای حرفهایشان باید بیرون بزند نه عملشان و این ضعف میتواند همریشه در فیلمنامه و همریشه در کارگردانی داشته باشد.
زیر پای مادر متأسفانه در پربینندهترین ایام تلویزیون حرفی برای گفتن ندارد. کادربندیها و حرکت دوربین و ... به کمک آمدهاند تا بلکه از محتوای نهچندان جذاب، سریالی جذاب به عمل آید که نیامده است.
«رویا نونهالی» جایزه بازیگری جشنواره آمریکایی را ربود
رویا نونهالی بازیگر سرشناس سینما برای بازی در فیلم کوتاه «هایلایت» جایزه بازیگری جشنواره آمریکا را از آن خود کرد. فیلم کوتاه «هایلایت» به کارگردانی شهرزاد دادگر در نخستین حضور بینالمللی خود موفق به کسب جایزه بازیگری جشنواره Festigiouss با عنوان «زن الهام بخش در فیلم» شد. گفتنی است این جشنواره به صورت رقابت ماهانه و با حمایت وبسایت IMDB در لس آنجلس برگزار میشود و این جایزه در دوره رقابتی ماه می میلادی کسب شده است.
در این فیلم کوتاه رویا نونهالی، نسیم ادبی، ساناز مصباح، رابعه مدنی، شفق شکری و بهناز جعفری هنرنمایی کردهاند.
دیگر عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از: نویسندگان: شهرزاد دادگر و پانته آ حسینی، فیلمبردار: وحید ابراهیمی، صداگذاری و میکس: علیرضا علویان، تدوین و تصحیح رنگ: نیما دبیرزاده، طراح صحنه و لباس: مهشید جوادی، صدابردار: وحید رضویان، طراح چهره پردازی: پریا روشن، گروه کارگردانی: نادر خالدیان، اشکان آرش کیا، مدیر تولید: علی اکبر کرمی، تهیهکننده: سعید هنرآموز و نیما دبیرزاده، مجری طرح: شرکت فیلمسازی و پژوهشهای سینمایی هیلاج
سینمای کودک رنگ باخت، احیا نشد
ماه قبل یکی از انیمیشنهای دیزنی سکوی فروش جهانی را از آن خود کرد. جدیدترین انیمیشن استودیوی دریمورکس موفق شد برای چند هفته متوالی صدرنشین باکسآفیس باقی بماند. «بچه رئیس» که با بودجه ۱۲۵۵ میلیون دلاری تولید شده، تا چند برابر هزینه تولید را توسط اکران در سراسر جهان به دست آورد. این درحالی بود که «دیو و دلبر» نیز از مرز یک میلیارد دلار عبور کرد. در واقع در همین بهار گذشته، فیلمهای اول تا سوم جدول فروش جهانی متعلق به انیمیشنهایی در گونه کودک بود و این وضعیت لااقل یک ماه با فیلمهای مختلف ادامه پیدا کرد. در واقع در حالی که سینمای جهان در تسخیر ژانر کودک است، سینمای کودک و نوجوان کشور درجا میزند و هیچ اتفاق مثبت و رو به جلویی در این ژانر نمیافتد. جشنواره بخشنامهای فیلم کودک و نوجوان نیز که معلوم نیست به چه دلیلی به برگزاری مستمر خود ادامه میدهد، هرساله با فیلمهایی نسبتا ضعیف، تکراری و البته بدون نمایش آثار با کیفیت جدید بودجههای محدود این حوزه را صرف ریخت و پاشهای جشنوارهای میکند و در عوض تولید موفقی صورت نمیگیرد و کارگردانهای سینمای کودک عمدتا گلایه دارند.
به گزارش
بولتن نیوز، چندی پیش صادق صادقدقیقی در یادداشتی نوشت: امان از سینمای کودک که من فیلمساز را هر روز با تمام غرورم مجاب میکند تا به شورای کودک التماس کنم فیلمنامهام خوب است، قهرمان دارد، کودک در داستان فیلم غرق میشود، همذاتپنداری میکند، الگو میگیرد؛ نه از مدل غربی، بلکه از فرهنگ و تمدن ایرانزمین الگو میگیرد. اما برای او که تمدن مهم نیست! مهم نیست که تو روی فیلمنامهات 2 سال کار کردهای، وقت گذاشتهای، عمر گذاشتهای، از جیب خوردهای و...، مهم آن است که فیلمنامهات به صورت انشا خوانده شود، بعد هم بگویند خوب نیست، در راستای سیاست نیست.
تهیهکنندگان با سابقه سینمای کودک نیز از اوضاع رضایت ندارند. محمد نیکبین، تهیهکننده سینما در آستانه برگزاری سیامین جشنواره فیلم کودک و نوجوان در گفتوگویی با سینماپرس با اشاره به مشکلات موجود در سینمای کوک و نوجوان میگوید: طیف گستردهای از جامعه را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند و بدیهی است که این طیف نیاز به سینمایی مختص به خود دارند و مسؤولان سینمای ایران باید مانند دستاندرکاران سینمای جهان خوراک مناسبی را برای این نسل فراهم کنند اما متأسفانه سالهاست که به دلیل مشکلات پایهای متعدد این سینما روز به روز کوچکتر از قبل شده است. وی میافزاید: این وظیفه دستاندرکاران و مدیران سینمایی است که فیلمسازان و تهیهکنندگان دغدغهمند سینمای کودک را برای ساخت فیلمهای کودک ترغیب و تشویق کنند اما متأسفانه مدتهاست هیچ تشویقی برای تولید فیلم کودک وجود ندارد.
این تهیهکننده با اشاره به اهمیت فیلمنامههای مناسب برای تهیه و تولید فیلم برای کودکان و نوجوانان، معتقد است: فقدان فیلمنامه مناسب، شکست در گیشه و عدم حمایت مدیران باعث رکود سینمای کودک شده است و اگر مسؤولان سینمای کودک دغدغهای برای رونق مجدد اینگونه مهم سینمایی دارند باید نسبت به این موضوعات توجه نشان داده و معضلات آن را رفع کنند. ما در وهله اول نیاز به سناریوهای جذاب و پرکشش برای کودکان نسل امروز داریم؛ همانطور که در تمام عرصهها ما شاهد پیشرفت بودهایم در نگارش سناریوی مختص کودکان نیز باید پیشرفت کنیم و براساس ذائقه امروز کودکان و نوجوانان فیلمنامهها را بنویسیم اما متأسفانه اغلب فیلمنامهنویسان و کارگردانان حوزه سینمای کودک در دهههای گذشته ماندهاند و در همان روزگار در حال درجازدن هستند. از سوی دیگر مسؤولان باید تدبیری برای اکران فیلمهای کودک در زمان و فصول مناسب داشته باشند تا این آثار بتواند بازگشت اقتصادی داشته باشد و سرمایهگذاران فعال را مجاب به سرمایهگذاری برای تولید اینگونه آثار کند. این تهیهکننده سینمای کودک خاطرنشان کرد: من به عنوان یک تهیهکنندهای که در کارنامه سینماییام تجربه تولید ۲ فیلم «کاکادو» و «کاغذ خروس نشان» را دارم به دلیل مشکلاتی که برای این فیلمها پیش آمد خیلی سخت میپذیرم که مجددا به سمت تولید فیلم در سینمای کودک بروم مگر آنکه فیلمنامهای به دستم برسد که کشش لازم را برای جذب کودکان امروزی دارا باشد و از سوی دیگر مسؤولان و مدیران سینمایی این تعهد را به من بدهند که از فیلمم در زمان قبل و بعد از تولید حمایت میکنند و اکران مناسبی را برای آن در نظر میگیرند. نیکبین سپس با بیان اینکه «کاکادو» در زمان تولید با توقیف مواجه شد و مدیران سینمایی به «کاغذ خروس نشان» بیتوجهی کردند، اظهار داشت: تمام اینها در صورتی بود که این دو فیلم قابلیت آن را داشتند که در گیشه با موفقیت روبهرو شوند و مخاطبان زیادی را به سمت خود جذب کنند اما بیتدبیری مدیران وقت سینمایی باعث شد تمام زحمات ما بر باد رود. در دوران طلایی سینمای کودک مدیران سینمایی، سینماگران و فیلمسازان را تشویق میکردند در اینگونه سینمایی که با استقبال بسیار زیاد مردم روبهرو بود مبادرت به ساخت فیلم کنند و سیاست بسیار خوبی وجود داشت که از فیلمهای کودک حمایت میشد اما زمانی که مدیران جدید جایگزین مدیران قبلی شدند سینمای کودک کمکم رنگ باخت و تا به امروز هم نتوانسته احیا شود. همچنین علی قویتن، کارگردان فیلم سینمایی «پرواز بادبادکها» درباره سیاستهای اشتباه مسؤولان سینمایی در حوزه سینمای کودک و نوجوان گفت: مدیران، مسؤولان و سیاستگذاران سینمای کودک و نوجوان هیچ حمایتی از فیلمسازان سینمای کودک به عمل نمیآورند. بنده به عنوان یک فیلمساز مستقل نه در اکران فیلمهایم حمایت میشوم و نه از پشتیبانی در زمان تولید و پیشتولید بهره میبرم؛ مسؤولان صدای من و امثال من را در نطفه خفه میکنند و اصلا نمیخواهند نام و نشانی از ما باقی باشد. این سینماگر تصریح کرد: اعضای شورای راهبردی سینمای کودک مانند خانم مرضیه برومند که البته بنده برای ایشان احترام زیادی قائل هستم میخواهند تمام فیلمسازانی که درباره کودکان و نوجوانان طی تمام این سالها مبادرت به ساخت فیلم کردهاند حرفی نزنند و سهم آنها را به طور کل نادیده بگیرند و به همین علت است که همواره به این دست از فیلمسازان بیتوجهی و بیمحلی صورت میگیرد و هیچ کس از آنها حمایت نمیکند اما در عوض برخی فیلمسازان خاص بودجههای هنگفتی برای تولید آثار سفارشی برای کودکان دریافت میکنند. کارگردان فیلم سینمایی «سنجاقکهای برکه سبز» سپس با تأکید بر اینکه شورای راهبردی سینمای کودک هیچ عایدی مثبتی در پی نداشت، اظهار داشت: متأسفانه طی سالهای اخیر ما فقط شاهد حقکشی و حقخوری از سوی مسؤولان و سیاستگذاران سینمای کودک و نوجوان بودهایم. فیلمسازان سینمای برای کودک و درباره کودک باید همواره در کنار هم باشند و بتوانند از مواهب سینما به طور یکسان بهرهمند شوند اما متأسفانه برخی از آنها به امثال من اصلا احترام نمیگذارند، ما را به طور کل نمیبینند و فراموشمان کردهاند؛ با یک نگاه تند و تیز همواره به ما «نه» میگویند و میخواهند مانع از حضور و فعالیتمان شوند.
قهرمانهای معمولی با زبان شاعرانه
شخصیت پردازی ها و نوع دیالوگ های این سریال با واکنش های متفاوتی روبرو شده است. اغراق در شکل بیان دیالوگ ها و وجه شاعرانه و استعاری بودن آن، مخالفان و موافقان فراوانی را به همراه داشته است. نویسنده این مجموعه سعید نعمت الله است که پیش از این سریال «پشت بام تهران» را نیز در همین فضا به نگارش در آورد و البته کارگردانی هر دو سریال ها را نیز بهرنگ توفیقی بر عهده داشت.
به گزارش
بولتن نیوز، «زیر پای مادر» البته بازیگرانی دارد که توانستند با رویکرد مد نظر سازندگان بازیهای تقریباً خوب و کم نقصی را ارائه کنند. کامبیز دیرباز و بهناز جعفری به عنوان دو شخصیت اصلی این مجموعه توانستند با ارائه بازی های روان سایه باورناپذیری گفت و گو های سریال را از ذهن مخاطب پاک کنند. چه دوست داشته باشیم چه نه باید قبول کرد سعید نعمت الله نویسنده ای است با امضای خاص خود که هر چند منتقدانی نیز دارد اما به طور قطع بسیاری از بازیگران دوست دارند نقش قهرمان های داستان او را بازی کنند. قهرمانهایی که معتقدند خاص است و شبیه به آن را در فیلم و سریال دیگری نمیتوان پیدا کرد. همین موضوع باعث شده اکثر کارهایی که او نویسندگی آنها را بر عهده داشته به اثری پر مخاطب تبدیل شود و کارگردانی در آن زیر سایه نویسندگی قرار گیرد. بهرنگ توفیقی هم با آثاری همچون «مسیر انحرافی»، «امین»، «انقلاب زیبا» و «پشت بام تهران» نشان داده کارگردانی تلویزیون را به خوبی می شناسد و به خوبی گلیمش را از آب بیرون می کشد. البته او در کارنامه اش (چه به عنوان کارگردان و چه به عنوان دستیار اول) کارهای نه چندان خوبی هم دارد، اما معمولا آثارش کفی از استاندارد را دارند و به مرور به سمت بهتر شدن در حال پیشرفت است. «زیر پای مادر» با تمام نقدهایی که به آن می شود یک درام شسته رفته از آب در آمده است. کشش داستانی این مجموعه مخاطب را با خود همراه کرده است. شخصیت های داستان این مجموعه را شاید بتوان در آثار مسعود کیمیایی نمونه اش را پیدا کرد. شخصیت هایی که در یک بستر اجتماعی متوسط و پایین تبدیل به قهرمان های قابل باور و دوست داشتنی می شوند. بهرنگ توفیقی کارگردان سریال هم به همزیستی درستی با نویسنده دست یافته است و نحوه انتخاب و ترکیب بازیگران و همچنین تصویرسازی متناسب فیلمنامه بر این نکته صحه می گذارد.ضمن اینکه در هدایت بازیگران نیز نوعی از دیالوگ گویی پر طمطراق و حماسی بر اساس شالوده خاص و متفاوت فیلمنامه به طور مشهودی لحاظ شده است.توفیقی در همکاری مشترک با نعمت الله در سریال «پشت بام تهران» به نزدیکی فکری خوبی با وی و جنس کارهایش رسیده است.
دفاع کارگردان از اغراق در شخصیت ها
نقدهای زیادی به شخصیت های سریال و اغراق در مثبت و منفی بودن نقش ها می شود. نوع دیالوگ های شاعرانه این مجموعه نیز از دید برخی منتقدان با فضای رئال این درام همخوانی ندارد. بهرنگ توفیقی درباره شخصیتپردازی سریال «زیرپای مادر» و انتقاداتی که به دو شخصیت «خلیل» و «آتنه» به عنوان قطبهای مثبت و منفی داستان وارد شده است، اظهار کرد: به نظر من شخصیتها اصلاً اغراق شده نیستند. در این سریال داستانی میان «خلیل» و «آتنه» و گذشته آنها وجود دارد و «خلیل» هم دلایل خودش را دارد. اما در دو قسمت آینده شاهد خواهیم بود که «خلیل» هم به اشتباهات خود نیز اعتراف میکند. در کل این موضوع دغدغه ما هم بوده است و با آقای نعمتالله درباره قصه، ساختار و دیالوگها به طور مرتب صحبت میکردیم و تمام سریال بر اساس تعامل پیش رفته است. اتفاقا «خلیل» پدری است که من به شخصه نمونه آن را در اطرافم زیاد دیدهام و کاملاً واقعی است.
او دربارهی نقدهایی که برخی به دیالوگهای سریال «زیر پای مادر» وارد میکنند، اظهار کرد: گله من از کسانی است که در کل به همه چیز خرده میگیرند؛ وقتی کاری در فضای واقعی و رئال ساخته میشود، میگویند این چه دیالوگهای سخیف و سطح پایینی است؛ از طرفی وقتی دیالوگهای ریتمیک و شاعرانه میشنوند، به شکل دیگری ایراد میگیرند. اینها جماعتی هستند که مدام فقط غر میزنند.
او در ادامه با بیان اینکه از هر نقد سازنده و درستی درباره سریال «زیر پای مادر» استقبال میکند، گفت: دلم برای نقدهای درست و سازنده تنگ شده است. دوست دارم راجع به مسائلی انتقاد شود که ساختاری باشد، چراکه این نقدها بسیار برایم جذاب هستند. این در حالی است که گاهی پشت برخی از نقدهایی که این روزها مطرح میشود نه تنها غرضورزیهای شخصی وجود دارد، بلکه اصلاً سازنده هم نیستند.
کارگردان سریالهای «انقلاب زیبا» و «پشتبام تهران» یادآور شد: افراد سلیقههای مختلفی دارند. هیچوقت نمیتوان اثری را تولید کرد که ۱۰۰ درصد مخاطبان آن را بپسندند و طبیعی است که برخی از مخاطبان این سبک از سریالسازی و دیالوگها را دوست نداشته باشند. در کل کار کردن در تلویزیون یعنی اینکه بتوانی اکثریت سلیقهها را با خود همراه کنی که فکر میکنم این اتفاق برای سریال «زیر پای مادر» تاکنون افتاده است.
توفیقی با اشاره به شرایط کار کردن در تلویزیون افزود: اساساً کار کردن من و سعید نعمتالله در تلویزیون به این دلیل است که این مخاطب گسترده تلویزیون برایمان جذاب است. وقتی که کاری را میسازیم و میدانیم که قرار است طیف وسیعی از مردم آن را ببینند، همه حساسیتهایی که باید را روی کار اعمال میکنیم و منتظر دیده شدن و بازخوردها میمانیم. ممکن است در مدیومهای دیگر اثری تولید شود، ولی آن اتفاقی که باید، برای آن رخ ندهد و دیده نشود. اما در تلویزیون تکلیف مشخص است و به هر حال تعدادی مخاطب این اثر را میبینند. همیشه برای کسانی که در تلویزیون فعالیت دارند این فاکتور دیده شدن مهم بوده و ذهن افراد را به خود مشغول کرده است.
کارگردان مجموعه تلویزیونی «زیر پای مادر» گفت: در کل نزدیک شدن به سلیقه مخاطب باید در دستور کار افرادی که آثار نمایشی برای تلویزیون تولید میکنند، باشد. باید برای سلیقههای مختلف در تلویزیون کار ساخته شود، ولی باید کاملاً از روی فکر و حساب شده باشد. ما در سریال «زیر پای مادر» تکلیفمان درباره نوع دیالوگها و فضای سریال از همان ابتدا مشخص بود و امروز نیز بازتاب کار برایمان جذاب است.
شهرزاد ۲ نیامده حاشیهساز شد
سریالهای شبکه نمایش خانگی در ایران انگار که طلسم شدهاند. در تمام سالهای اخیر کمتر میتوان به سریالی برخورد که با حاشیه مواجه نشده باشد. حالا این حاشیه یا میتواند از نیمه تمام ماندن کار ریشه بگیرد (مثل مورد عجیب قلب یخی)، یا قطع شدن ناگهانی تولید و توزیع به دلیل اختلاف عوامل اصلی (عشق کافی نیست)، میتواند به دلیل زیرپا گذاشتن وعده جوایز کلان برای خریداران باشد (یکی از کارهای اولیه مهران مدیری در شبکه نمایش خانگی)، حاصل شکایت انجمن صنفی VOD و IPTV باشد (عاشقانه)، و یا شائبههای پولشویی و مواردی چون اینکه بخش اول سریال پرطرفدار و موفق شهرزاد با آن درگیر بود. با مرور اتفاقات حاشیهای رخ داده بر سریالهای این خانواده، آشکار است که حاشیه انگار با ذات این سریالها سرشته شده است و کاری را نمیتوان یافت که از این دامچاله به سلامت برهد. همچنان که شنیده میشود حتی سریال کم حاشیهتری چون شهرزاد هم که در سری نخست پخش مرتب و کم مشکلی داشت، در سری جدیدش با مشکلی از این دست مواجه شده؛ و مشکلی که ناگهان برای سریال عاشقانه رخ داد و قطع توزیع آن را در پی داشت، دامنگیر شهرزاد ٢ نیز شده و این سریال حساسیتبرانگیز را حتی پیش از توزیع نخستین قسمت با حاشیه مواجه کرده است...
...و اما مشکل شهرزاد ٢ چیست؟ پاسخ بسیار بسیار ساده است که از یک سو راه به نبود تلویزیون خصوصی باز میکند و از دیگر سو به نبود کپی رایت. درواقع یکی از سؤالات مهمی که مطرح شده این است که نخستین قسمت از فصل جدید شهرزاد در کدام سایت عرضه میشود؟ بگذارید صریحتر بگویم: درحالیکه محمد امامی تهیهکننده سریال شهرزاد اعلام کرده بود که این سریال قرار است از سایت نتفلیکس و سایت لوتوسپلی پخش شود، و بابت نخستینبار بودن این نوع پخش کلی هم نوشابه برای خود و تیم تولید سریال باز کرده بود، اما رئیس انجمن صنفی VOD و IPTV که شکایتش باعث توقف توزیع سریال عاشقانه شده بود، این کار را قانونی نمیداند و به اخبار منتشرشده درباره پخش نتفلیکسی سریال شهرزاد ٢ واکنش نشان میدهد.
محمد صراف بعد از تقدیر و تشکر از عوامل سازنده سریال و بهخصوص سرمایه گذار آن– بهعنوان کسی که برای این سریال هزینه میکند تا محتوای داخلی تولید شود- درباره خبر پخش شهرزاد از سایت نتفلیکس میگوید: خبر عرضه سریال شهرزاد در نتفلیکس تأیید نشده است. ضمن اینکه نتفلیکس در ایران فیلتر است. سایت لوتوسپلی هم مجوز قانونی VOD یا IPTV از سازمان صداوسیما و موسسه رسانههای تصویری وزارت ارشاد ندارد. بنابراین اگر سریال شهرزاد از این سایت یا هر سایتی غیراز سامانههای دارای مجوز VOD و IPTV منتشر شود، غیرقانونی است و طی مذاکراتی که با نهادهای ذیربط داشتهایم اقدامات قانونی لازم پیشبینی شده است. و میدانیم که اقدامات قانونی هم چیزی جز شکایت و ممانعت از توزیع سریال نمیتواند باشد؛ اقداماتی که قطعا تولیدکنندگان و سرمایهگذاران عاشقانه طعم و بوی آن را هنوز زیر زبانشان دارند...
اما دلیل تهدیدی چنین آشکار چیست؟ محمد صراف گفته که پیش از این شرکتهای VOD با تهیهکننده سریال شهرزاد برای قرار دادن این سریال در سایتهای قانونی مذاکره کرده بودند، اما به نتیجهای نرسیدهاند: پیش از این صنف VOD و IPTV در نامهای از تهیهکننده سریال شهرزاد درخواست کردند که وارد مذاکره شوند و برای انتشار این سریال در سامانههای قانونی ایران قرارداد منعقد شود. مذاکراتی هم از قبل با ایشان انجام شده که ظاهرا به نتیجه نرسیده و قصد دارند روی سایت لوتوسپلی که سایت خودشان است سریال را منتشر کنند، که این کار خلاف قوانین و مجوزهایی است که صادر شده است. مثل این است که کارگردانی برای اکران فیلمش در سینما به جای آنکه با دفاتر پخشکننده سینمایی قرارداد ببندد، برود خودش سینما تأسیس کند!
البته شاید محمد صراف نمیداند که موردی که مثال آورده، در قوانین سینمایی چندان ممانعت قانونی ندارد و خیلی از تهیهکنندگان یا خود صاحب سالن سینما هستند و یا در رأس مدیریت مجموعههای چندسالنه حضور دارند. رئیس انجمن صنفی VOD و IPTV همچنین درباره چالشهایی که اقدام تهیهکننده شهرزاد باعث میشود، میگوید: شرکتهای VOD و IPTV دوسال است که مجوز گرفتهاند و هزینههای سنگینی پرداخت کردهاند که مخاطب را به سمت خرید قانونی تشویق کنند. این شرکتها هزینههایی برای مالیات و بیمه هم پرداخت میکنند و علاوه بر کارآفرینی و اشتغالزایی، ۱۵ تا ۲۰درصد از قاچاق محتوا در حوزه فضای مجازی را نیز به خرید قانونی تبدیل کردهاند. اما حالا که این بازار درحال شکلگیری است، ناگهان در خبر تأییدنشدهای میشنویم که محتوای سریالی مثل شهرزاد قرار است به شبکه نتفلیکس برود و یا در سایتی که اصلا مجوز ندارد منتشر شود!
نمیشود درباره چنین چالشهایی صحبت کرد، اما سخن از تهیهکنندگانی که سایتهایی راهاندازی میکنند و سریالهایی را که برای شبکه نمایش خانگی تولید میکنند در آن سایتها قرار میدهند، به میان نیاورد. محمد صراف درباره این مسأله میگوید: این معضلی است که اتفاق افتاده است. تهیهکنندگانی که در شبکه نمایش خانگی سریال تولید میکنند خودشان هم یک سایت راهاندازی میکنند و سریالشان را در آن سایت عرضه میکنند. اگر مجوزی صادر شده، همه باید آن قانون را رعایت کنند و به آن مجوز متعهد باشند. نمیشود شرکتهایی سرمایهگذاری سنگینی کنند و شبکه عرضه را در فضای مجازی ایجاد کنند اما آن سریال به جای اینکه در سامانه قانونی قرار بگیرد، در یک وبسایت غیرقانونی توزیع شود.
تمام حاشیههای شهرزاد
پس از استقبال چشمگیر از سریال شهرزاد در شرایطی که مخاطبان در انتظار فصل دوم هستند، به نظر میرسد انتظار همگانی برای تماشای سری جدید سریال باعث شود ادامه راه شهرزاد با سهولت بیشتر و دستاندازهای حاشیهای کمتری پی گرفته شود؛ اما این اتفاق نیفتاده و شهرزاد ٢ از همان دم آغازین درگیر با حاشیههای گوناگون بوده است...
فراموش نکردهایم روزهای آغازین فیلمبرداری قسمت دوم شهرزاد را؛ که همزمان با آغاز فیلمبرداری خبر بازداشت سرمايهگذار و تهيهكننده مجموعه شهرزاد به اتهام ارتباط با موضوع فساد مالي صندوق ذخيره فرهنگيان منتشر شد. بازداشت محمد امامی یکی از حاشیهایترین اتفاقاتی بود که سریالی چون شهرزاد میتوانست با آن درگیر شود؛ که برایش آسیبرسان نیز شد و کمپین پرسروصدای نه به شهرزاد را باعث شد. کمپینی که به تازگی اعلام شده تهیهکننده از نفر اصلی پشت پردهاش شکایت کرده و ادعا دارد که تا پایان راه را نیز خواهد رفت...
اما تنها مشکل شهرزاد در مسأله سرمایه و سرمایهگذاران سریال نبود. این سریال که در قسمت دوم ديگر سيدهادي رضوي را در كنار خود نميبيند، از جدایی این تهیهکننده نیز آسیب دید. نخستين نشانههاي اختلاف ميان رضوي با حسن فتحي كارگردان و امامي، تهيهكننده و ديگر سرمايهگذار موفقترين سريال شبكه نمايش خانگي در اواسط عرضه فصل اول و در ماجراي موسوم به حسين شريعتمداري رخ داد؛ که درنهایت به كنارهگيري رضوي از اين پروژه انجامید. بعدتر در آغاز سری دوم اختلافات رضوی با امامی که رسانهای نیز شد، معضلی دیگر به معضلات افزود. بیانیه روابطعمومی سریال و واکنش سیدهادی رضوی شریک برند سریال شهرزاد از تبعات رسانهای شدن این اختلاف بودند...
این نکته که سرمایهگذاری فصل دوم شهرزاد نیز توسط محمد امامی صورت گرفته است، میتواند در ادامه معضلاتی دیگر نیز برای سریال باعث شود.
سایه حاشیهها بر گیشه سینماها
حادثه تروریستی تهران در روز چهارشنبه 17 خرداد تأثیر منفی در میزان استقبال مخاطبان داشت و فیلمهای سینمایی روی پرده حتی فیلم «نهنگ عنبر» به کارگردانی سامان مقدم که به گواه آمار فروش تا به اینجا موفق عمل کرده بود با افت فروش مواجه شدند.
استقبال کم مخاطبان در روزهای ماه مبارک رمضان به خداحافظی زودهنگام سه فیلم «تیک آف»، «آشوب» و «ویلاییها» از گروههای سینمایی منجر شد. برعکس سالهای گذشته و البته مثل سال 95 امسال هم طبق اعلام شورای صنفی نمایش، بهای بلیت فیلمها از صبح تا قبل از افطار نیم بها و از بعد از افطار تا سحر تمام بها اعلام شد.
تقارن ماه مبارک رمضان با روزهای گرم تابستان و تأثیرگذاری این دو مؤلفه بر استقبال مخاطبان از سینما آنقدر روشن بود که مدیران سینمایی را در سال 88 به فکر اجرایی شدن طرح اکران «افطار تا سحر» بیندازد. همانطور که پیشبینی میشد اکران فیلمها در ساعات پس از افطار تا سحر جبران خوبی بود بر کوتاهی شبهای تابستان و نیم بها شدن بلیت سینما که در این ساعات تشویق و محرکی برای غلبه بر کرختی ساعات بعد از افطار و حضور در سالنهای سینما بود. طرح اکران «افطار تا سحر» با وجود مخالفت برخی مسئولان و همچنین ایجاد موانعی همچون لزوم دریافت مجوز اماکن، کنارهگیری حوزه هنری از سالنهای اجرای این طرح و... طی این سالها به صورت کجدار و مریز اجرا شد و توانست کاهش استقبال مخاطبان را جبران کند و در برخی از سالها هم رکوردهای جالب توجهی در فروش به ثبت رساند. همچنین اتفاقات تازهای در فواصل مختلف اجرایی این طرح همچون اکران فیلمهای خاطرهانگیز دهههای 60 و 70 برای ایجاد تنوع در ترکیب اکران فیلمهای این ماه هم ایجاد شد که با استقبال گسترده مخاطبان همراه بود.
چراغ روشن سینما در شبهای رمضان
طرح «افطار تا سحر» با وجود تمام افت و خیزهایی که طی 8 سال گذشته داشت توانست چراغ سینماها را روشن نگه دارد و تب و تاب اکران در ماه رمضان را که پیش از این، فصل مرده عنوان میشد احیا کند. طبق روال هر سال امسال نیز طرح ویژه ماه مبارک رمضان از ابتدای این ماه در سالنها و پردیسهای سینما اجرا شد، اما همچون سال 95 نسبت به سالهای گذشته با تغییراتی همراه بود. برعکس سالهای گذشته و البته مثل سال 95 امسال هم طبق اعلام شورای صنفی نمایش، بهای بلیت فیلمها از صبح تا قبل از افطار نیم بها و از بعد از افطار تا سحر تمام بها اعلام شد. همچنین طبق روال سالهای قبل اعلام شد که سینماها میتوانند علاوه بر نمایش فیلمهای روی پرده، فیلمهای پرفروشی را که 10 هفته اکران خود را تمام کردهاند بار دیگر به نمایش بگذارند؛ البته این دسته از فیلمها باید بعد از سانسهای اصلی فیلمهای روی پرده و از ۱۲ شب تا سحر نمایش داده شوند. همچنین طبق آییننامه شورای صنفی نمایش در سال ۹۵، بحث اکران رمضان یا عید فطر امسال هم دیده نشد اما یک سری امتیازها از جمله احتساب دو هفته به جای 4 هفته نمایش و یک هفته تشویقی در صورت حفظ کف فروش برای فیلمهایی که در این دوره اکران میشود در نظر گرفته شد. بر این اساس اکران فیلمهای سینمایی «ویلاییها»، «نهنگ عنبر- سلکشن رویا»، «دو عروس»، «برادرم خسرو»، «تیک آف» و «آشوب» که نمایششان پیش از ماه رمضان آغاز شده بود در این ایام ادامه پیدا کرد و سینمای ایران ماه رمضان امسال را با ترکیب مناسبی از فیلمها به لحاظ تنوع مضمون آغاز کرد،اگر چه با توجه به افت نسبی مخاطبان از آغاز سال 96 همانطور که انتظار میرفت سینماهای ایران در مقایسه با ماه رمضان سال گذشته شروع چندان پر قدرتی نداشتند، اما فیلمهایی چون «تیک آف» و «برادرم خسرو» توانستند فروش میلیاردی را تجربه کنند. با وجود این، استقبال کم مخاطبان در این ایام به خداحافظی زودهنگام سه فیلم «تیک آف»، «آشوب» و «ویلاییها» از گروههای سینمایی منجر شد و شورای صنفی نمایش ترجیح داد از هفته دوم اکران فیلمهای «مادر قلب اتمی» (10 خرداد در گروه سینمایی ماندانا)، «زیر سقف دودی» (17 خرداد در گروه سینمایی آزادی) و همچنین فیلم سینمایی «رگ خواب» (17 خرداد در گروه سینمایی استقلال) را به ترتیب جایگزین این فیلمها کند؛ اگر چه با حواشی پیش آمده پس از اعلام این تصمیم طبق توافق تهیهکننده و پخشکننده فیلم «رگ خواب» مقرر شد نمایش فیلم «ویلاییها» در این گروه تا پایان ایام احیاء ادامه پیدا کند. اکران زودهنگام فیلمها همچنین با اعتراض پوران درخشنده همراه بود و این فیلمساز سینمای مستقل از همکاری نکردن شهرداری و نمایش زود هنگام فیلمش بدون آمادگی تبلیغاتی گلایه کرد.
چرا کاهش تماشاگران؟
انتظار این بود که با تزریق فیلمهای جدید به شریان اکران فیلمها در سالنهای سینما تب و تابی تازه شکل بگیرد،اما متأسفانه این تغییر با حادثه تروریستی تهران در روز چهارشنبه 17 خرداد همزمان شد که تأثیر منفی در میزان استقبال مخاطبان داشت و فیلمهای سینمایی روی پرده حتی فیلم «نهنگ عنبر» به کارگردانی سامان مقدم که به گواه آمار فروش تا به اینجا موفق عمل کرده بود با افت فروش مواجه شدند. پس از حوادث تروریستی اخیر تهران و نگرانی مردم از حضور در مجامع عمومی همچون سالنهای سینما باعث شد میزان فروش فیلمها، به گفته علی سرتیپی مدیرعامل مؤسسه پخش «فیلمیران» دست کم 30 تا 40 درصد افت فروش داشته باشد. طبق آخرین آمار اعلام شده از سوی شرکتهای پخشکننده به ایسنا، تا شب پنجشنبه ۱۸ خردادماه فیلم «نهنگ عنبر» در مجموع 4 هفته اکران ۱۲ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان در کشور فروش داشته و«برادرم خسرو» به کارگردانی احسان بیگلری در همین میزان یک میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان فروخته است. سعید خانی ـ مدیر پخش شرکت نسیم صبا ـ نیز از افت فروش فیلم «مادر قلب اتمی» به کارگردانی علی احمدزاده در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و پس از حوادث اخیر تهران خبر داده و میزان فروش این فیلم پس از ۹ روز اکران را ۷۰۰ میلیون تومان اعلام کرده است. غلامرضا فرجی - مدیر پخش حوزه هنری - هم نخستین آمار فروش فیلم «زیر سقف دودی» پوران درخشنده را که همزمان با حادثه تروریستی تهران روی پرده رفت فقط در دو روز ۸۰ میلیون تومان در تهران عنوان کرده است. علاوه براین فیلمها، طبق اعلام احمد مختاری از دفتر پخش هدایت فیلم، فیلم «ویلاییها» به کارگردانی منیر قیدی به جمع فروش ۵۹۰ میلیونی رسیده است. فیلم «آشوب» کاظم راستگفتار هم تاکنون ۳۷۳ میلیون تومان در کشور فروخته است، اما شورای صنفی نمایش با اتکا به شعار همه فصلها برای اکران مناسب است، از سال گذشته اکران مختص عید فطر را برداشت و بدین ترتیب قرار شده دیگر فیلمهای آماده اکران به نوبت جای فیلمهایی را بگیرند که اکران 7 هفتهای خود را پشت سر گذاشتهاند. به این ترتیب پس از اکران فیلمهای «مادر قلب اتمی» و «زیر سقف دودی»، فیلم «رگ خواب» هم بعد از ایام احیاء ماه مبارک رمضان به سبد اکران این ایام اضافه خواهد شد. «رگ خواب» تازهترین فیلم حمید نعمتالله پس از «آرایش غلیظ» است که در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر هم به نمایش درآمد و با اقبال خوب اهالی رسانه همراه شد. از «رگ خواب» که موفق شد سه جایزه از جمله سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی زن (لیلا حاتمی) را دریافت کند میتوان روی آن بهعنوان یکی از امیدهای اکران و بازگشت روزهای خوب پر مخاطب سینما حساب کرد.
اطلاعات امنیت پنتاگون هک شد/همکاری کاستنر و اولدمن در فیلمی به کارگردانی کوک+عکس
فیلم سینمایی "مجرم" به کارگردانی "آریل ورومن" و با بازی "گری اولدمن" اکران بینالمللی خود را از 20 آگوست 2017 آغاز خواهد کرد.
علاوه بر گری اولدمن بازیگر مطرح سینمای هالیوود که نامزدی جایزه اسکار را در کارنامه دارد، کوین کاستنر بازیگر پیشکسوت هالیوود نیز در این فیلم به ایفای نقش پرداخته است.
این محصول کمپانی آوی لرنر در ژانر اکشن ساخته شده و فیلمنامهنویسی آن را داگلاس کوک بر عهده داشته است.
این فیلم درباره یک هکر اطلاعات امنیتی بوده که با هک کردن سیستم اطلاعاتی پنتاگون امنیت کشور را به خطر میاندازد و حالا کوین کاستنر در نقش مامور اطلاعات به دنبال یافتن این هکر با مشکلات فراوانی روبرو میشود.
کوین کاستنر، گری الدمن، تامی لی جونز، آلیس ایو، گل گدوت از جمله بازیگراین هستند که در مجرم به ایفای نقش میپردازند.
«مادر قلب اتمی»؛ فیلمی نامنسجم، آشفته و با پیکره ای چاک چاک!
این منتقد در گفتگو افزود: بخشی از مضامین «مادر قلب اتمی» از جمله گرایش ها و تمایلات همجنسگرایانه شخصیت های اصلی فیلم و زیر سوأل بردن پاینبدی ایران اسلامی به داشتن حق تشکیلات هسته ای به رغم چندین مورد اصلاحیه همچنان پاشنه آشیل و یا چشم اسفندیار فیلم است.
وی ادامه داد: یکی از خروجی های ناصواب و غیرکارشناسی کمیته ویژه تعیین تکلیف فیلم های توقیفی سازمان سینمایی فیلم پر اشکال و پر مسأله و شبه روشنفکرانه «مادر قلب اتمی» ساخته علی احمدزاده است که بعد از حدود ۳ سال توقیف و اعمال برخی ممیزی های سلیقه ای اجازه اکران یافته است. «مادر قلب اتمی» دومین فیلم سینمایی احمدزاده و اثری اجتماعی با رویکردهای شبه سیاسی، ملی و امنیتی و تقلیدی خامدستانه از آثار پست مدرن است.
آذین سپس با بیان اینکه افزون بر این مسائل کلیت فیلم هم دارای داستانی قوام یافته و پرداخت شده نیست و پراکندگی موضوعات و بازی های فرمیک سینمایی آن را لطمه پذیر ساخته است اظهار داشت: پردازش ضعیف کاراکترها و موضوعات مختلف فیلم به دلیل ناتوانی فیلمساز در هدایت بازیگران و معادل سازی تصویری ناملموس و نامطلوب برای سوژه ها و ماجراها سبب شده تا بازیگران نتوانند بازی هایی خوبی ارائه کرده و فیلم اثری سرپا، تماشایی و قابل تأمل باشد.
وی خاطرنشان کرد: گرچه اقدام کمیته ویژه سازمان سینمایی این فیلم را از بایگانی شدن و حبس شخصی نجات داده ولی مشکلات مضمونی، محتوایی و ساختاری آن نتوانسته برای «مادر قلب اتمی» مشتری جمع کند.
آذین در خاتمه این گفتگو متذکر شد: این تجربه تلخ تلنگری است برای فیلمسازانی که دچار جو زدگی شده و خام و ناپخته مسائلی را در قالب داستان به تصویر می کشند که از منظر داستان پردازی و فیلمسازی دچار مشکلات عدیده بوده و گرایش های سیاسی و جناحی و نقص در پرداخت هنری و منطبق نبودن محتوای آن با حرف روز جامعه آن ها را از مسیر سالم هنری دور کرده است. «مادر قلب اتمی» با بضاعت اکران شده فیلمی تاریخ مصرف گذشته، ناقص و نارسا و از یاد رفتنی است.