بولتن سینما و تلویزیون امروز حاوی مطالبی از جمله «ویلاییها» و مشکلاتی که گریبانگیرش شده است، خبرهایی از «جامجم»؛ از جنس خداحافظی، 7 شباهت فصل پنجم «خانه پوشالی» با دنیای واقعی، کسي حواسش نيست، خانوادهها ميبينند! و ... است
گروه سینما و تلویزیون: اخبار حوزه سینما و تلویزیون نیز همواره مخاطبان خاص خود را داشته و دارد؛ به همین خاطر در مطلب پیش رو تلاش کردیم مهمترین و جذاب ترین مطالب این حوزه را جمع آوری نموده و تقدیم علاقه مندان کنیم تا اگر امکان پیگیری مطالب در طول روز را ندارد، در یک زمان مشخص و یکجا از آنها مطلع شوند.
به گزارش بولتن نیوز، تیتر مهمترین خبرهای امروز 20 خرداد ماه 96، به صورت هایپرلینک در زیر آمده که شما می توانید با کلیک بر روی آنها به صورت اختصاصی وارد آن مطلب شوید؛ البته متن کامل این مطالب در ادامه مطلب نیز آمده است و شما می توانید متن کامل و تصاویر مرتبط عناوین را در ادامه مشاهده فرمایید.
«ویلاییها» و مشکلاتی که گریبانگیرش شده است
سید محسن عبداللهی در یادداشت پیش رو که پیرامون فیلم ویلاییها نگاشته، معتقد است: این فیلم ارزشمند به علت همزمانی اکرانش با آثاری پر فروش همچون «نهنگ عنبر۲» و «گشت۲۲» با بی مهری گسترده ای از سوی سینماها و مسئولان اکران مواجه شد. فیلمی که قاعدتا بر اساس گفته های وزیر ارشاد، می بایست مورد توجه و حمایت ویژه قرار می گرفت، درگیر تسویه حساب های صنفی گشت و در پیچ و خم اکران، بدترین سرنوشت نصیبش شد.
متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته شده است به شرح زیر می باشد:
یک بام و چند هوایی هم چنان در سینمای ایران موج می زند. چنان داستان های متناقضی از این عرصه به گوش می رسد که هر شنونده ای را متعجب می کند. وزیر ارشاد از حمایت از هنرمندان و آثار انقلابی و سهل کردن شرایط تولید فیلم های دفاع مقدسی می گوید، اما زیر مجموعه اش در سینما درست برخلاف این صحبت ها عمل می کنند.
در جایی دیگر از حفظ کرامت هنرمند و حمایت های گوناگون سخن می گوید، اما هنگامی که فردی به این عدم حمایت اعتراض می کند، با برخورد قهری مواجه می شود. داستان این تناقض ها یک روز باید حل شوند اما گویا آن روز در این نزدیکی ها نیست و باید به انتظار نشست.
«ویلایی ها» فیلمی به کارگردانی منیر قیدی در جشنواره فجر گذشته مورد توجه مردم و منتقدان قرار گرفت اما داوران جشنواره این فیلم را نپسندیدند و به صورت کاملی آن را نادیده گرفتند. همین امر باعث شد که عوامل فیلم و علی الخصوص قیدی، کارگردان آن، اعتراضاتی تند و تیز نسبت به شرایط داشته باشند. آن اتفاقات گذشت تا به زمان اکران «ویلایی ها» رسیدیم.
این فیلم ارزشمند به علت همزمانی اکرانش با آثاری پر فروش همچون «نهنگ عنبر۲» و «گشت۲» با بی مهری گسترده ای از سوی سینماها و مسئولان اکران مواجه شد. فیلمی که قاعدتا بر اساس گفته های وزیر ارشاد، می بایست مورد توجه و حمایت ویژه قرار می گرفت، درگیر تسویه حساب های صنفی گشت و در پیچ و خم اکران، بدترین سرنوشت نصیبش شد.
همزمانی اکران با آثار تجاری از یک سو و از سوی دیگر اکران در سالن های محدود و در سانس های کم مخاطب، تا حدود زیادی فیلم را زمین زد. به این علل شروع ماه مبارک رمضان را نیزمی بایست اضافه کرد تا مشخص شود که چرا اثری این چنین پرقدرت با شرایط بدی رو به رو شد و آیا کسی نبود به حضرات یادآوری کند که حداقل اگر مخالف شخص هستید، برای رزومه کاری خود و حمایت ظاهری از آثار دفاع مقدسی، از «ویلایی ها» حمایت می کردند تا فردا روز بتوانند چیزی برای عرضه داشته باشند.
اما آن چه در واقعیت رخ داده است، خلاف این موارد را نشان می دهد. بی مهری از جشنواره به اکران نیز کشیده شد و شورای صنفی نمایش قبل از این که موعد مقرر پایان اکران این اثر سر برسد، حکم به پایین کشیده شدن این فیلم از سرگروهی و جایگزینی «رگ خواب» حمید نعمت الله با آن را دادند. اقدامی که با اعتراضات گسترده عوامل فیلم رو به رو شد و پس از تهدید به خارج کردن فیلم از چرخه اکران توسط تهیه کننده و کارگردان، با موافقت عوامل «رگ خواب» یک هفته دیگر به «ویلایی ها» فرصت اکران دادند.
این مهلت تأثیری در وضعیت «ویلایی ها» نخواهد داشت و تنها مظلومیت سینمای دفاع مقدس را نشان می دهد. مشخص نیست چه تفکری در پس این رفتارها وجود دارد که با تمام وجود سعی می کنند آثاری که در حوزه انقلاب و دفاع مقدس می باشد را نادیده بگیرند و هر چه بیشتر این گونه سینمایی اصیل و ناب و انقلابی را سرخورده کنند. همین رفتارها باعث می شود که امثال قیدی، قید ساخت فیلم های دفاع مقدسی را بزنند و مانند حضرات منور الفکرنما، رو به سوی آثار شهری و سینمای معمولی این روزها بیاورند. سینمایی که سینما نیست و بیشتر شبیه آثار تلویزیونی است.
اما این که رئیس سازمان سینمایی و وزیر ارشاد اجازه می دهند در حوزه مدیریتشان، رفتاری خلاف سیاست های نظام و خود این مدیران رخ بدهد، جای تعجب دارد. هر فردی و علی الخصوص مسئولی که سخنی می گوید و وعده ای می دهد، در قبال گفته خود مسئولیت و تعهد دارد.
این تناقض آشکاری که میان وعده این دو مسئول رده بالای فرهنگی با عملکرد دستگاه زیر مجموعه ایشان وجود دارد، نه تنها از ضعف عملکرد، بلکه از بی پشتوانه بودن سخنان و عدم اعتقاد قلبی به آن چه شعار دادند نشأت می گیرد. ایشان اگر تعهد به وعده را جدی می گرفتند، بی شک نمی گذاشتند که بلایی این چنینی بر سر اثری که روایت گر زنان فداکار عرصه دفاع مقدس بود، بیاید و آن را به سمت نادیده گرفته شدن سوق نمی دادند. در واقع اگر تعهدی داشتند، اجازه از بین رفتن و کمرنگ شدن ارزش ها را نمی دادند و فرصت را از معاندان ارزش های انقلاب می گرفتند.
دکور «ماه عسل» در فضایی کهکشانی/ مخاطب به تاریکی دعوت میشود
محمد یاراحمدی طراح باسابقه دکور و صحنه درباره دکور «ماه عسل» و ویژگی های آن گفت: سبک و سیاق دوست طراح ما آقای پیمان قانع به همین شکل است و ما چند سال است که می بینیم بک گراند این برنامه شامل یک پس زمینه سیاه می شود که چند نور یا لکه رنگی در عمق آن وجود دارد و همچنین استیجی که صندلی هایی برای مجری و مهمان دارد.
وی ادامه داد: بخشی از این طراحی به سلیقه تهیه کننده و برنامه ساز و بخشی هم به این بازمی گردد که برنامه به تکرار افتاده است که البته تکرار همیشه بد نیست. من از لانگ شات این دکور چندان بدم نیامد اما از نمای بسته احساس می شود که این کار کمی با عجله اجرایی شده چون ممکن است شما طرح خوبی داشته باشید که در اجرا به درستی درنیاید، بنابراین ممکن است این طراحی هم در اجرا کمتر روی آن وقت گذاشته شده باشد.
ما در بک گراند سیاه «ماه عسل»، حالتی کهکشان گونه می بینیم گویی مجری و مهمان در فضایی معلق صحبت می کنندیاراحمدی درباره این دکور که قرار بوده تصویری از یک شهر باشد، اظهار کرد: اکنون ما در بک گراند سیاه «ماه عسل»، حالتی کهکشان گونه می بینیم گویی مجری و مهمان در فضایی معلق صحبت می کنند. در نظر بیننده انگار طراح خواسته بگوید صحبت ها در این فضای لایتناهی انجام می شود و این میان حرف ها مهم است.
این طراح دکور پیشکسوت برنامههای سیما درباره طراحی رنگ های روی استیج عنوان کرد: این ترکیب که رنگ طلایی در آن به کار رفته است مرا یاد آتش فشان و گدازه های آتش فشان می اندازد و باید دید چقدر با محتوا همخوانی دارد.
وی اضافه کرد: اگر من بودم از این رنگ های گرم به این شکل استفاده نمی کردم بلکه ترکیبی از رنگ های ملایم تر به کار می بردم. این حالت گدازه داشتن با لحظات افطار که دوست دارید حال بهتری داشته باشید، همخوانی ندارد و اتفاقا با محتوا هم همخوانی ندارد.
یاراحمدی درباره طراحی تونل در «ماه عسل» نیز یادآور شد: متاسفانه ما مساله ای را از جایی گرته برداری می کنیم و توجهی نداریم که چقدر با فضای برنامه تناسب دارد. این مسیر و حلقه هایی که ایجاد شده است نیز بیشتر به مخاطب استرس می دهد. برای شما سوال ایجاد می شود که این تونل قرار است چه کارکردی داشته باشد آیا می خواهد به عنوان پل صراط در نظر گرفته شود و یا فردی که در این تونل دیده می شود از کجا می آید و به کجا قرار است او را ببرند. به هرحال اینجا یک نگاه سمبلیک حاکم است که باید درباره آن بحث شود.
این طراحی دکور برخلاف محتوای خود «ماه عسل» که قرار است محتوایش مخاطب را به نور و حال خوب دعوت کند، به تاریکی جلب می کندوی درباره نظر خود از این دکور اظهار کرد: این طراحی دکور برخلاف محتوای خود «ماه عسل» که قرار است محتوایش مخاطب را به امید، نور و حال خوب دعوت کند، به تاریکی جلب می کند. البته من می دانم زحمت زیادی برای این برنامه کشیده شده است اما خروجی نهایی دکور با محتوای برنامه زاویه پیدا کرده است.
یاراحمدی درباره هزینه های احتمالی دکور «ماه عسل» نیز عنوان کرد: این دکور پر هزینه ای است چون چنین استودیویی در سازمان نداریم که در اختیار یک برنامه قرار بگیرد و سوله ای است که بیرون از سازمان روی آن کار شده است. این پرهزینه بودن به دلیل متریال نیست اما از لحاظ پروداکشن کار پر هزینه ای است چون خود این فضا و اجرایی کردن یک ایده در آن به راحتی به دست نمی آید.
وی در پایان گفت: این سیاهی ذهن را تیره و تار می کند. تلویزیون با مخاطب عام طرف است و شاید این ترکیب رنگ خیلی هم هنری باشد اما برای چنین برنامه ای با مخاطب گسترده آن خوب نیست.
خبرهایی از «جامجم»؛ از جنس خداحافظی
راهروهای جامجم، هرازگاه، محل پیچیدن شایعات است؛ شایعاتی از نوع خداحافظی مدیران ارشد این سازمان. درحالیکه یک سالی از آمدن علیعسگری به رسانه ملی نمیگذرد، برخی گمانهزنیها از کناررفتن علیعسگری از ریاست صداوسیما حکایت دارد. اوایل خرداد سال جاری بود که حجتالاسلام سیدرمضانعلی موسویمقدم، قائممقام رئیس صداوسیما، در گفتوگو با «فارس» رفتن علیعسگری را از این سازمان تکذیب کرد.
روزنامه «بانیفیلم» بود که اولبار گزارشی بلندبالا درباره دلایل خداحافظی احتمالی علیعسگری نوشت و محمدباقر قالیباف، عبدالرضا رحمانيفضلی، محمد حسینی، علی دارابی، اصغر پورمحمدی و حجتالاسلام موسوی را بهعنوان گزینههای ریاست این سازمان معرفی کرد. در بخشی از این گزارش آمده بود: «از اواخر سال گذشته شایعه تغییرات کلان در مدیریت سازمان صداوسیما به گوش رسید و حتی استعفای چندباره علیعسگری بارها در راهروهای جامجم پیچید؛ اما مانند خیلی از اتفاقات جاری در مملکت، این اتفاق مهم نیز به بعد از انتخابات موکول شد تا با مشخصشدن وضعیت دولت، تکلیف ریاست سازمان صداوسیما نیز مشخص شود. اگرچه یکی از مأموریتهای حیاتی صداوسیما برگزاری مناظرات انتخابات ریاستجمهوری بود و به اعتقاد خیلی از کارشناسان رسانه و اهالی سیاست، رسانه ملی در برگزاری این مناظرات نمره قبولی گرفت؛ اما نمیتوان کتمان کرد که رابطه تلویزیون با دولت که منتخب مردم برای چهار سال جدید هم هست، چندان تعریفی نیست و بیشک این رابطه خاکستری در حال و احوال تلویزیون تأثیرگذار خواهد بود».
انتقادها را روی چشم میگذاریم
حدود یک سال پیش بود که خبررفتن محمد سرافراز و جایگزینی علیعسگری و حواشی قبل و بعد این جایگزینی تا مدتها ادامه داشت و حتی صحبتهای محمد سرافراز در مراسم تودیعش نیز رنگوبوی کنایهآمیزی داشت و نمیتوان از انتقاد لاریجانی درباره رویکرد صداوسیما در موضوع برجام در دوران مدیریت سرافراز به راحتی گذشت. سرافراز در پایان عمر مدیریتش در سازمان صداوسیما، در گفتوگویی با ایسنا، رفتنش را کمک به سازمان صداوسیما اعلام کرد و گفت رفتن او باعث شود صداوسیما کارش را با اقتدار و قدرت ادامه دهد. هرچند در ابتدا محمد سرافراز با شعار «جوانگرایی»، «برونسپاری» و «چابکسازی» دست به تغییرات گسترده مدیران باسابقه صداوسیما زد؛ اما محدودکردن قدرت عمل بسیاری از مدیران در مراکز تحت مدیریتشان و عزل یکباره بسیاری از آنها، زمینه این اختلاف را بیشتر میکرد و در نهایت، بسیاری از وعدههای سرافراز مبنی بر بهبود شرایط تلویزیون محقق نشد. سرانجام عمر ١٨ماهه مدیریت سرافراز با آمدن دکتر علیعسگری به پایان رسید؛ اما قطعا پس از تغییر و تحولات مدیریتی در سازمان صداوسیما، بسیاری نگاهشان به رویکرد و عملکرد عسگری در دورانی بود که سکاندار این مجموعه عریض و طویل میشود. چندین ماه از زمانی که علیعسگری بر صندلی مدیریت تکیه زده میگذرد، هرچند دوران مدیریت او تاکنون فراز و نشیبهای بسیاری داشته؛ اما قطعا او را میتوان مدیر اثرگذارتری دانست و ثبات دوران مدیریت او بیش از سابق است. تعدد سریالسازی و برنامهسازی نسبت به گذشته در دوران مدیریت او چمشگیرتر است و میتوان به برنامهریزیهای رسانه ملی در ماههای آینده دید بهتری داشت. از طرفی نمیتوان از برخی انتقادها در دوران مدیریت او به راحتی گذشت. برخی از این نقدها متوجه رویکرد تلویزیون در بحث پوشش اخبار است. مدتی قبل علیعسگری در مراسم تشییع پیکر آیتالله هاشمیرفسنجانی در پاسخ به سؤالی درباره افزایش انتقادها از سازمان صداوسیما نسبت به نحوه پوشش اخبار و حواشی درگذشت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و جلوگیری از پخش بخشهایی از شعارهای مردم در مراسم، اعلام کرده بود: «ما انتقادها را روی چشم میگذاریم و سعی میکنیم نسبت به انتقادها، عملکردمان را اصلاح کنیم».
گمانهزنی تازه
طبق برخی شنیدهها، گویا عمر مدیریتی علیعسگری هم خیلی طولانی نیست و برخی از احتمال جایگزینی عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور دولت یازدهم، برای مدیریت سازمان صداوسیما خبر میدهند. در همین رابطه سینمادیلی نزدیک به فریدون جیرانی نوشت: «درحالیکه پیش از این رسانههای مختلف از کنارهگیری دکتر علیعسگری از ریاست سازمان صداوسیما خبر داده بودند، خبرهای رسیده به سینما از احتمال بالای ریاست عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور دولت یازدهم، برای این سازمان حکایت دارد. از قرار معلوم، بنا بود روز گذشته این خبر رسما اعلام شود که حوادث تروریستی تهران اعلام آن را به تأخیر انداخت. بهترشدن روابط صداوسیما و دولت میتواند از مشخصههای مدیریت احتمالی رحمانیفضلی بر این سازمان باشد».
پیگیریهای خبرنگار «شرق» درباره صحتداشتن یا نادرستبودن این خبر از مسئولان صداوسیما بیپاسخ ماند و هنوز هیچیک از مدیران سازمان صداوسیما به انتشار این خبر واکنشی نشان ندادهاند؛ اما به توجه به اینکه تاکنون علیعسگری اعلام استعفا نکرده است و در گفتههای اخیرش خبری از رفتن نیست، نمیتوان چنین خبرهایی را خیلی نزدیک به واقعیت دانست و بعید به نظر میرسد عمر مدیریت علیعسگری به این کوتاهی باشد. توجه به یک نکته ضروری به نظر میرسد: رسانه ملی مدتهاست در شرایط سختی به سر میبرد که تغییرات در سطوح مدیریتی نمیتواند راهحل برونرفت از برخی مشکلات باشد. انتظارات از سازمان صداوسیما تغییر کرده و سالهاست مخاطبان رسانه ملی از تلویزیون کشورشان انتظار تغییرات وسیعتر و چشمگیرتری را دارند. جدیدترین انتقادها به صداوسیما در پی حادثه تروریستی ١٧ خرداد در تهران مطرح شد. بسیاری پرسیدند چرا رسانه ملی بسیار کند و با محدودیت اخبار را پوشش داد. البته بسیاری هم معتقد بودند در مبحث ارتباطات، روزنامهنگاری و روابطعمومی، زمانی که مباحثی مانند مدیریت بحران، پوشش خبری، روشهای اطلاعرسانی و امنیت ملی را در کنار یکدیگر قرار میدهیم درمییابیم که حرکت صداوسیما صحیح بوده.
گمانهزنیای که به حقیقت پیوست
سکوت روابطعمومی سازمان صداوسیما به شایعات رفتن علیعسگری دامن میزند. بسیاری از رسانهها این سکوت را نشانه تأیید خبرهایی از این دست تلقی میکنند. سال گذشته، درست در همین روزها، روابطعمومی صداوسیما در واکنشی دیرهنگام نهتنها استعفا و غیبت سرافراز را تکذیب کرد و از آخرین فعالیتهای رئیس سازمان در آخرین روزهای سال در این مجموعه سخن به میان آورد، بلکه حتی بحث برخورد حقوقی با منتشرکنندگان این گمانهزنیها را هم مطرح کرد. آن زمان برخی رسانهها خبر از استعفای محمد سرافراز دادند و اینبار یک گزینه تازه نزدیک به غلامعلی حدادعادل را مطرح کردند: علیعسگری، معاون فنی سازمان صداوسیما، در دوره عزتالله ضرغامی. این گمانهزنی البته بهسرعت به حقیقت پیوست تا ثابت کند برخی گمانهزنیها بیخود و بیجهت نیست.
***
خبرهایی از جنس استعفا و خداحافظی وقتی که با تواتر منابع همراه شود، مخاطب را به ماجرا حساس میکند، اما فارغ از این قضاوتها، تغییرات مدیریتی کوتاهمدت دستکم در دو سال گذشته، حواشی بسیاری را بر سر راه کیفیت برنامههای تلویزیون ایجاد کرده است. منتظر میمانیم تا ببینیم آیا در بر پاشنه تغییر در رویکردها و رفتارهای رسانه ملی خواهد چرخید یا نه.
مرگ عقلانیت
سریال محبوب «خانه پوشالی» در حالی به فصل پنجم رسیده است که سرشناس ترین هوادار آن یعنی «باراک اوباما» دیگر بر مسند قدرت نیست و یک رئیس جمهور غیرعادی به نام «دونالد ترامپ» قدرت را به دست گرفته است. «فرانک آندروود» با بازی درخشان «کوین اسپیسی» در فصل های گذشته برای تصاحب مقام ریاست جمهوری دست به همه کار زد، دروغ گفت، تهمت زد، رشوه و باج داد و حتی دستش به خون آلوده شد.
حالا در فصل پنجم هم آندروود باید رقیب جمهوری خواه خود را در انتخابات شکست دهد و این بار با رأی مردم به مقامش مشروعیت ببخشد. شباهت هایی میان آمریکای خانه پوشالی و آمریکای واقعی وجود دارد که نظر بسیاری از رسانه ها را به خود جلب کرده است. در اینجا 7 مورد از مهم ترین شباهت ها را بررسی می کنیم:
1- ارتباط با روسیه
آمریکای آندروود: در فصل جدید مجموعه مانند فصول قبل، آمریکای آندروود ارتباط نزدیکی با روسیه دارد. گرچه این ارتباط چندان دوستانه نیست اما در بسیاری از سکانس ها می بینیم که دو طرف همدیگر را به اسم کوچک صدا می کنند و به ظاهر صمیمیتی در میان آن ها وجود دارد. رقابت با روسیه در میدان سوریه نیز در بسیاری از لحظات سریال دیده می شود.
آمریکای ترامپ: ارتباط ترامپ با روسیه به خصوص در زمان انتخابات، هنوز هم یکی از سرتیتر های رسانه های غربی است، ترامپ در بیشتر این گزاره ها متهم است که از سرویس های روسی برای پیشبرد اهدافش استفاده می کند. البته نظرات خود ترامپ هم درباره پوتین بر قدرت این اتهامات افزوده است.
2- سوریه و نبرد علیه داعش
آمریکای آندروود: در دنیای سیاستِ آندروود، سیاست خارجی اهمیتی ندارد به جز در مواردی که این اقدامات بین المللی به سود روابط داخلی او ختم شود. در این فصل هم داستان چندان متفاوت نیست. آندروود برای فرار از شکست در انتخابات، داعش را که در سریال به نام «آیکو» شناخته می شود بهانه اقداماتی امنیتی می کند تا از آن به سود خود بهره ببرد. همچنین در قسمتی از فصل پنجم، او از ماجرای رسانه ای سلاح های شیمیایی استفاده می کند تا با حضور نظامی در سوریه، افکار عمومی از روابط داخلی آمریکا منحرف شود.
آمریکای ترامپ: پس از وقوع حمله شیمیایی در سوریه، ترامپ در اولین فرمان نظامی خود دستور حمله به سوریه را صادر کرد. بسیاری از رسانه ها هدف از این کار را منحرف کردن افکار عمومی در آمریکا مطرح کردند.
3- هکر ها و انتخابات ریاست جمهوری
آمریکای آندروود: در فصل پنجم سریال، آندروود با هک کردن برخی سیستم های مدیریت و خدمات شهری، در انتخابات ایجاد آشفتگی می کند تا بتواند از این آب گل آلود ماهی بگیرد. او در این راه از برخی کارکنان سازمان سیا استفاده می کند.
آمریکای ترامپ: پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، رسانه ها شک و تردیدی را نسبت به احتمال نفوذ هکر ها و به خصوص هکر های روسی به سیستم انتخابات مطرح می کردند. گفته می شود حملاتی هم در این راستا انجام شد که یکی از آن ها در افشای ایمیل های «هیلاری کلینتون» موفقیت آمیز بود و نقش کلیدی در آرای نهایی داشت.
4- کمیته تحقیق
آمریکای آندروود: از قسمت های میانی فصل پنجم ماجرای تحقیق از ریاست جمهوری به علت تخلف های متعدد مطرح می شود. آندروود متهم است از روش های غیرقانونی برای پیروزی در انتخابات استفاده کرده است. در این بازجویی ها از نزدیک ترین افراد به پرزیدنت سوال می شود. همچنین یکی از مهم ترین مقامات اف بی آی نیز در برابر هیئت تحقیق مورد پرسش قرار می گیرد.
آمریکای ترامپ: پس از اخراج رئیس اف بی آی توسط ترامپ، جلسات مختلفی درباره علت این عزل عجیب وغریب برگزار شد. در حال حاضر کمیته تحقیقی درباره ارتباط این دو شخص با یکدیگر و دخالت های احتمالی خارجی در انتخابات به سود کاندیدای پیروز در آمریکا در جریان است. این اخبار بخش عمده ای از اخبار روز رسانه های این کشور را به خود اختصاص می دهد و هیچ بعید نیست در آینده نزدیک شخص رئیس جمهور برای پاسخگویی به برخی سوالات به کمیته تحقیق احضار شود.
5- نامزد های نامحبوب و مشارکت پایین
آمریکای آندروود: برخی از ایالت های آمریکا به طور سنتی به یکی از دو جناح دموکرات و جمهوری خواه گرایش دارند، اما این پیش بینی زمانی محقق می شود که درصد قابل توجهی از مردم در انتخابات مشارکت داشته باشند. به همین دلیل در بسیاری از سکانس های فصل پنجم، نامزد ها مردم را به حضور در انتخابات دعوت می کنند. در خانه پوشالی، نامزد دموکرات به علت مشارکت پایین مردم در آستانه شکست قرار می گیرد. نامزد جمهوری خواهان هم گرچه از این شرایط ممکن است بهره مند شود اما او هم فردی محبوب به تصویر کشیده نمی شود. در واقع هر دو نامزد اصلی افراد محبوبی میان آمریکایی ها نیستند.
آمریکای ترامپ: میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا حدود 54 درصد پیش بینی شده است که آمار خوبی به نظر نمی رسد. (آمار قطعی میزان مشارکت، یک سال بعد از انتخابات منتشر می شود) از طرفی در بسیاری از نظرسنجی ها پیش از انتخابات این نتیجه حاصل می شد که هیچ کدام از دو نامزد از محبوبیت بالایی در میان عموم مردم برخوردار نیستند. به گزارش مراکز نظرسنجی بین المللی محبوبیت ترامپ در میان روسای جمهور دو دهه گذشته آمریکا در کمترین سطح ممکن است و این نرخ روز به روز روندی نزولی را طی می کند.
6- مرگ عقلا نیت
آمریکای آندروود: در یکی از مهم ترین لحظات فصل پنجم و در یکی از آن سکانس های درخشانی که اسپیسی مستقیماً با دوربین صحبت می کند، رئیس جمهور آمریکا به مخاطبان اعلام می کند «به دوران مرگ عقلانیت و شعور خوش آمدید» . بعد از این صحنه است که با اتفاقات هیجان انگیز و تصمیمات حیرت آور آندروود مواجه می شویم. این جمله کوتاه از سوی آندروود برای مخاطب یادآور رویداد های چند ماه اخیر آمریکاست.
آمریکای ترامپ: ترامپ قابل پیش بینی نیست! توئیت های بی ربط، تصمیمات خلاف قانون و عزل و نصب های بی دلیل، همه نشان از فقدان عقلانیت در تصمیمات ترامپ دارد. بسیاری از کارشناسان نبود عقلانیت را مهم ترین مشکل سیستم مدیریتی چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا معرفی می کنند و حتی برخی روانشناسان او را بیمار می دانند! به همین دلیل است که باید هر روز منتظر یک غافل گیری جدید از سوی او باشیم. رفتار های ترامپ شبیه هر چیزی باشد با عقل و استنباط میانه ای ندارد.
7- قدرت سیاست - قدرت تجارت
آمریکای آندروود: طمع قدرت مهم ترین مؤلفه شخصیتی «فرانک آندروود» در «خانه پوشالی» است. هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند مانع رسیدن او به قدرت شود اما نهایت قدرت برای آندروود کجاست؟ صندلی ریاست جمهوری آمریکا؟ این مقام هم شاید برای او به اندازه کافی قدرتمند نباشد. شاید این خواست را بتوان در وال استریت پیدا کرد. بازار آزاد و دنیای تجارت بر قلمروی سیاست چیره می شود یا سیاست تعیین کننده بازار است؟ او در انتهای این فصل پاسخ این پرسش ها را خواهد داد!
آمریکای ترامپ: پیش از انتخابات اخیر، «دونالد ترامپ» هیچ سابقه سیاسی یا اجرایی در نظام کشورداری آمریکا نداشت و تنها با یک پشتوانه هنگفت مالی و رسانه ای توانست به کرسی ریاست جمهوری برسد. طمع قدرت برای ترامپ، دیگر افزایش سرمایه یا تعدد طبقات برج شخصی اش نیست، او قدرت را در ریاست جمهوری دیده و به همین دلیل وارد این عرصه شده است، اما این جایگاه می تواند نهایت قدرت برای ترامپ باشد یا تجربه ای کوتاه او را به دنیای تجارت آزاد بازمی گرداند؟ آیا سیاست بازی های معمول برای ترامپِ تاجر کسالت آور نیست؟ برای پاسخ این سوالات هم باید تا پایان فصل چهل و پنجمِ ریاست جمهوری آمریکا صبر کرد.
پورحسینی، بازغی و فراهانی به سریال گمشدگان پیوستند+ عکس
پرویز پور حسینی، پژمان بازغی، فریبا نادری، شقایق فراهانی، رامین ناصر نصیر، پاشا رستمی و بهاران بنی احمدی به عنوان بازیگران جدید به سریال گمشدگان پیوستند و جلوی دوربین رفتند و قرار است بزودی بازیگران مطرح دیگری در هفته آینده به سریال بپیوندند.
پیش از این بازیگرانی همچون روشنک گرامی، بهنام تشکر، ستاره اسکندری، سعید داخ، کتانه افشارینژاد، مهرداد ضیایی، حسن تسعیری، یاسر جعفری، آرزوابی زاده، سارا مهدوی، ادوین راستاد در سریال نقش آفرینی کردند.
تصویربرداری این مجموعه همچنان ادامه دارد و تاکنون بیش از 60درصد سریال پیشرفت داشته است و تدوین آن نیز به صورت همزمان ادامه دارد تا سریال برای پخش در موعد مقرر در تابستان سال 96 آماده شود.
مجموعه تلویزیونی «گمشدگان» محصول گروه فیلم و سریال شبکه دو سیما است و داستان آن با نگاهی آسیب شناسانه و اجتماعی به معضل اعتیاد و تاثیرات مخرب آن بر خانواده میپردازد.
عوامل سریال «گمشدگان» عبارتند از: کارگردان: رضا کریمی، نویسندگان: رضا مقصودی و احسان جوانمرد، مدیر تصویر برداری: علیرضا رنجبران، تصویربردار: سجاد حیدری، تدوین: فریدون جامه بزرگ، مدیر تولید: مهدی رجبی، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: عادل معصومیان، طراح صحنه و لباس: پیام سوری، طراح گریم: مجید اسکندری، صدابردار: رضا کنشلو، منشی صحنه: جمشید خندان، مدیر تدارکات: روحالله رهبری، عکاس: علی حمیدنژاد، نورپرداز: نورالدین جعفری، مشاور امور رسانهای: علی زادمهر، ناظر کیفی: سیدهادی موسوی تهیه کننده: علی حجازی مهر، محصول گروه فیلم و سریال شبکه دو سیما.
خانه دوست همین جاست...
این روزها امتحان نهایی فیلمی به کارگردانی عادل یراقی، نویسندگی عادل یراقی و عباس کیارستمی و تهیهکنندگی مصطفی شایسته روی پرده است و توانسته رضایت شمار زیادی از دوستداران سینمای متفاوت از جریان اصلی سینما را جلب کند. در این فیلم که شهاب حسینی، لیلا زارع، بهنام اصغری و امیر سلامتی ایفای نقش کردهاند، عادل یراقی داستان فرهاد معلم ریاضی را روایت میکند که برای تدریس خصوصی درس ریاضی به خانه شاگردش میرود و همین امر باعث آشنایی او با مادر شاگردش میشود؛ که این آشنایی اتفاقاتی را باعث میشود...
امتحان نهایی دومین فیلم کارنامه عادل یراقی به حساب میآید. فیلمی موثر و قابل قبول؛ که البته بیشتر به این دلیل که فیلمنامهاش را عباس کیارستمی نوشته، سروصدا کرده است. جالب اینکه خود کارگردان هم ظاهرا از این مسأله راضی بوده و مثلا در تبلیغات تلویزیونی فیلم هم مانور اصلی روی همین بخش انجام داده است؛ که البته این رویکرد به یاری فیلم نیز آمده؛ و اعلام اینکه امتحان نهایی براساس آخرین فیلمنامه مرحوم عباس کیارستمی نوشته شده، توجه افراد زیادی را به سمت فیلم جذب کرده است. یراقی جز تکیه بر نام کیارستمی با استفاده از شهاب حسینی بهعنوان بازیگر نقش اول تلاش دیگری در جهت موفقیت تجاری فیلم به کار گرفته است؛ که این نیز در دیدهشدن فیلم موثر افتاده و میتوان گفت؛ حربه کارگردان در سود جستن از نامها درنهایت به یاری امتحان نهایی آمده است...
داستان امتحان نهایی فیلم از یک موقعیت بحرانی آغاز میشود. فرهاد (شهاب حسینی) در خانه یکی از شاگردان خود مشغول تدریس است که متوجه نگاههای عصبی او میشود. دوربین کمی عقبتر و از لای در یکی از اتاقها مکالمه بین فرهاد و دانشآموزش که سعید نام دارد را نشان میدهد و ما بدون اینکه متوجه کلمات ردوبدلشده باشیم، برملاشدن یک راز را درک میکنیم. سعید با عصبانیت از پای میز بلند میشود و کمی بعد شروع به شکستن شیشهها میکند. میتوان گفت؛ در فیلم امتحان نهایی با یکی از گویاترین افتتاحیههای ممکن روبهرو هستیم و این درحالی است که فیلمنامه فیلم را عباس کیارستمی نوشته؛ که خود نوشتهها و آثارش چندان با اصول استاندارد درامپردازی همخوانی ندارند...
فارغ از آغاز موثر اما، مسیری که داستان امتحان نهایی در ادامه در پیش میگیرد، از قاعده آثار کیارستمی مستثنا نیست و بخشی از مؤلفههای او را با خود دارد. نکتهای که فیلم را در سطحی پایینتر از آثار کیارستمی قرار میدهد، به کیفیت متن و اجرا برمیگردد. فراموش نباید کرد که بهرغم اینکه همواره از ساده و بیآلایشبودن آثار کیارستمی سخن به میان میآید، اما داستانهای او موضوعاتی مهم، پیچیده و تأثیرگذار را در بردارند. مشکل امتحان نهایی در این میان بیبهرهبودنش از این ویژگی است. درحالی که قصهگویی ساده باد ما را خواهد برد، ایدههای معنایی هجوآمیزش رنگ و معنا میدهد؛ یا طعم گیلاس را واکاوی یکی از پیچیدهترین کنشهای بشری یعنی خودکشی واجد عمق میکند یا حتی وقتی به فیلمی مثل خانه دوست کجاست، میرسیم- که بیشترین نزدیکی تماتیک را با امتحان نهایی دارد- به اشارههایی برخورد میکنیم که تصویری از مسأله تربیت و آموزش در یک نسل نمایش میدهند، اما مشکل فیلم امتحان نهایی و داستانِ سادهاش این است که درباره هیچ چیز خاص و پیچیدهای نیست؛ و این کمبود کوچکی در کلیت این فیلم نیست...
آنچه در پی میآید، پاسخهای عادل یراقی کارگردان امتحان نهایی است به مسائل و ویژگیها و البته آسیبهایی که این جدیدترین ساختهاش بعد از فیلم دوستداشتنی آشنایی با لیلا را بدل به فیلمی متفاوت، محبوب و موفق کردهاند. عادل یراقی که ابتدا در کارگاههاي کیارستمی با این فیلمساز بزرگ آشنا شد و این ارتباط استاد و شاگردی به همکاری در تولید نخستین فیلم عادل یراقی آشنایی با لیلا انجامید که براساس طرحی از کیارستمی و نگارش مشترک ساخته شده بود؛ طبیعی است که بیشترین ارادت ممکن را به استادش داشته باشد؛ که آن را در بیشمار گفتوگوی انجامشدهاش موکد و مکرر کرده است...
متن و حاشیه امتحان نهایی
این فیلم را باید با ذهن باز دید...
آیا با توجه به اینکه موضوع فیلم در مدرسه میگذرد، آیا میتوان گفت این فیلم درباره نوجوانان است؟
بهتر میدانم این تعبیر را به تماشاگر بسپارم تا خودشان با شخصیتها ارتباط برقرار کنند و تشخیص دهند که این فیلم درباره نوجوانان است یا درباره خانواده. این چهار ضلع داستان هرکدام درگیریهای خاص خود را دارند. فرهاد که به خاطر سوءتفاهمی که پیش میآید، به آن سرانجامی که در فیلم دیدید، دچار میشود. پونه هم به نوعی دیگر درگیریهای خاص خودش را دارد و دو نوجوان هم هرکدام از زاویهای دیگر مشکلات خاص خود را دارند. البته جغرافیای فیلم به این حرف صحه میگذارد و اختلاف این دو به لحاظ طبقاتی و نوع فرهنگ زندگیشان بازمیگردد.
آیا از فروش فیلم راضی هستید؟
راضی به رضای خدا هستیم و همین که فیلم اکران شد، از نظر ما خوب است. پخشکننده اول کار خودش را انجام نداد و کار را واگذار کرد به پخشکنندهای دیگر، اما آنچه در دست داریم، همین است و همین فروش هم که فیلم دارد، شکرگزار هستیم. تمام دوستان سینماگری که فیلم را دیدند، از آن راضی هستند و بسیار لذت بردند، اما مخاطب عام باید به صورت خاص تعلیم دیده باشد و بدون هیچ پیشزمینه و پیشفرضی فیلم را ببیند، دیدن اینگونه فیلمها یک آموزش میخواهد و باید با یک جهانبینی خاص دیده شود تا آن را درک کرد. کسانی که فیلم را میبینند، با یک نوع جدید از سینما آشنا میشوند، مثل طعم یک مزه جدید است که شاید در وهله اول با آن خیلی آشنا نباشند اما بعد رفتهرفته از طعم آن خوششان میآید و برایشان لذتبخش میشود. این نوع از فیلم نیز به همین شکل است، ابتدا باید با آن آشنا شد تا بعد برای همه لذتبخش شود. امتحان نهایی را باید با ذهن باز دید و انتظار کمی داشت؛ چراکه این فیلم اطلاعات کمی در اختیار مخاطب میگذارد.
برنامهتان بعد از امتحان نهایی چیست؟
فیلمنامهای دارم که قرار بود آقای کیارستمی آن را بسازد که این اتفاق نیفتاد و شاید خودم آن را ساختم. یک فیلمنامه دیگر هم دارم که وضع آن هنوز مشخص نیست. سبک و سیاق هر دو اثر به فیلم آشنایی لیلا نزدیک است و طنز کمی دارد. از سوی دیگر، درصدد هستیم تا امتحان نهایی را در دانشگاه UCLA آمریکا به نمایش درآوریم که مشغول آمادهسازی کارهایش هستیم.
درباره بازیگران امتحان نهایی
ستاره؛ راهی برای دیدهشدن فیلم
شما در اولین کارتان بازی هم کرده بودید، آن هم در کنار یکی از قدیمیترین بازیگران سینمای امروز، لیلا حاتمی. در امتحان نهایی اما این وسوسه را نداشتید؟
من هیچوقت علاقهاي به بازیگری نداشته و ندارم. در آشنایی با لیلا هم آقای کیارستمی چون قبلا در یکی از فیلمهاي کوتاهم نقش بازی کرده بودم، به من پیشنهاد کرد خودم بازی کنم- که پذیرفتم. البته در امتحان نهایی هم به علت تجربه بازی در فیلم آشنایی با لیلا قرار بود خودم بازی کنم، اما تهیهکننده گفت؛ به علت مسائل پخش و تبلیغات باید از بازیگر شناختهشدهاي بهره ببریم...
یعنی از اول تصمیم بر این نبود که با ستارگان کار کنید؟
ترجیح ما از ابتدا این بود که کلیه بازیگران نابازیگر باشند، ولی شرایط اکران این موقعیت را به ما نمیداد و اگر از بازیگران حرفهای استفاده نمیکردیم، اجازه اکران هم نمییافتیم. من دوست داشتم این فیلم اکران عمومی شود و اولین فیلمی هم بود که از میان آثار شاگردان آقای کیارستمی به شکل عمومی اکران شد.
چرا شهاب حسینی و لیلا زارع را برای نقشهای اصلی انتخاب کردید؟
با شهاب حسینی هیچگونه آشنایی قبلی نداشتم، اما وقتی حس کردم بهترین گزینه این نقش است، درمورد فیلم با هم صحبت کردیم و به توافق رسیدیم. آقای حسینی آن زمان سرکار دیگری بود و فیلمبرداری سریال شهرزاد هم نزدیک شده بود؛ ولی درنهایت خوشبختانه توانستیم با هم همکاری کنیم.
لیلا زارع چه؟
خانم زارع هم توصیه آقای حسینی بودند و گرچه من بعد از چند بار ملاقات با ایشان به این نتیجه رسیدم که کاملا برای این نقش مناسب است. در واقع از تمام بازیگران فیلم بسیار بسیار راضی هستم. ما در کنار هم با تمرینهایي که داشتیم، توانستیم به جایی که میخواهیم برسیم.
آیا از بازی بازیگران نوجوان فیلم راضی هستید؟
بازی دو بازیگر نوجوان فیلم بسیار ما را حیرتزده کرد و آقای کیارستمی وقتی نسخه پایانی را دیدند، بسیار از بازی آنها راضی بودند و خیلی خوب بازی کردند و توانستند آنچه که مدنظر ما بود را خیلی خوب به اجرا درآورند.
آیا این دو بازیگر را از قبل میشناختید؟ مثلا از کلاسهای بازیگری؟
هیچ یک از این دو نوجوان بازیگر نبودند و در کلاس بازیگری هم شرکت نکرده بودند. از آنجایی که شخصیت غلام برای ما بسیار اهمیت داشت و نوجوانی بود که در آهنگری کار میکرد، به منطقه شادآباد رفتم و خیلیها را در آنجا دیدم. بهطورکلی انتخاب غلام انتخاب بسیار سختی بود، چراکه بار اصلی کار بر دوش او بود. وقتی این نوجوان را یافتیم، ابتدا موافقت نمیکرد ولی بعد از صحبتهایی که با او داشتیم، پذیرفت و پس از تمرینات مختلف به نتیجه رسیدیم.
درباره همکاری با کیارستمی
رفاقت، زندگی و سینما در یک رابطه استاد و شاگردی...
چه شد تصمیم گرفتید با همکاری زندهیاد کیارستمی فیلمنامه امتحان نهایی را بنویسید؟
من خودم تحصیلات سینمایی دارم، اما در کارگاههاي آقای کیارستمی هم شرکت میکردم و همانجا بود که ایشان از فیلمهاي کوتاهم خوششان آمد. در واقع ارتباط من با عباس کیارستمی به ١٠سال پیش بازمیگردد که به کارگاههای او میرفتم و در همان زمان فیلمهای کوتاهم مورد قبول ایشان واقع شد. بعدها او فیلمنامه آشنایی با لیلا را ارایه کرد و به این شرط که در آن بازی کنم، اجازه کارگردانی آن را به من داد و چون از آن کار و همکاری راضی بودند، پیشنهاد ساخت امتحان نهایی نیز داده شد و من فیلمنامه را براساس طرحی که آقای کیارستمی نوشته بودند، نوشتم و به همراه او بازنویسی کردیم. رفاقت ما بهگونهای بود که درعین زندگی، گاهی که حرف سینما میشد، حرف از فیلمنامه هم میشد و در خلال صحبتها پیشنهاداتی ارایه میکردند. بعد میرفتیم لوکیشنهایی را میدیدیم و بر مبنای آنها اصلاحاتی در فیلمنامه صورت میگرفت.
حسرت نمیخورید که خودشان امتحان نهایی را ندیدند؟
نه، امتحان نهایی را دیدند. ما زمستان سال ۹۳ این فیلم را ساختیم که طبیعتا باید در عرض یکسال پخش میشد، اما با اینکه قرارداد پخش داشتیم، پخشکننده از اینکار سرباز زد. به هرحال فیلم ماند تا زمانی که آقای کیارستمی در بستر مریضی بودند، آن را دیدند و خیلی هم آن را دوست داشتند.
از نظر ایشان مهمترین ویژگیهای امتحان نهایی چه بود؟
در کل از کار خوششان آمده بود. در جنبههای جزیی کار هم مثلا از بازی خانم لیلا زارع، نحوه دیالوگگوییها، لوکیشنهاي فیلم و... خیلی تعریف کردند. حتی از فیلمبرداری آقای جعفریان در امتحان نهایی آنقدر راضی بودند که گفتند در فیلم بعدیشان که قرار بود درچین بسازند، حتما با آقای جعفریان همکاری خواهند کرد- که نشد.
آیا زمان ساخت امتحان نهایی کیارستمی نظارت دقیقی روی کار داشت یا نه؟
طرح متعلق به آقای کیارستمی بود و من در آن دخالتی نداشتم. اگر با فیلمهای او و بهخصوص فیلمهای اخیرش آشنا باشید، میدانید که بیشتر به خصایص انسانی پرداخته و در دوران مدرن امروزی، موضوع تکسرپرستبودن موضوع جدیدی است و کمتر به آن پرداخته شده است. در واقع امتحان نهایی به این موضوع که یک بحران روحی را درمقطعی از زندگی در برمیگیرد و همچنین به حسادت، رقابت و فاصله طبقاتی میپردازد. مشکلات اقتصادی خانواده تکسرپرست، نوجوانی که در سن بلوغ است و مردی که بهعنوان رقیب وارد فضای زندگی این خانواده میشود، سه ضلعی است که در کنار خصایص انسانی دراین فیلم مطرح میشود.
در کل شخص آقای کیارستمی تا چه حد با شما همکاری و نظارت داشتند؟
درحین فیلمبرداری ایشان حضور نداشتند، اما اصلاحاتی داشتند و در مرحله تدوین فیلم را هم دیدند و حتی پیشنهادهایی داشتند یا تصاویری را خواستند که به فیلم افزوده شود و تا تیتراژ همراه ما بودند.
امتحان نهایی پایان تلخی دارد و این درحالی است که فیلمهاي کیارستمی سرشار از امید و عشق زندگی است. این پایان حاصل نگاه شما بود یا آقای کیارستمی؟
فیلمنامه همان زمان هم که طرحی دو خطی داشت، پایانش تلخ بود و در ممیزی هم حدود یک دقیقه پایان فیلم حذف شد. ایده مرگ از همان ابتدا که آقای کیارستمی طرح را در اختیار من قرار داد، در پایان فیلم وجود داشت.
امتحان نهایی و آشنایی با لیلا
شباهتهای ناگزیر آثار یک سینماگر
فضای امتحان نهایی بسیار شبیه فضای آشنایی با لیلا است....
درست است که ایده این فیلمها توسط کیارستمی داده شده و توأمان با هم نوشته شده است ولی به این خاطر که طبیعت کارهای آقای کیارستمی شخصیتمحور بود و اساس داستانهایی که کار میکردند و به آن علاقه داشتند، شخصیت اصلی فیلم بود؛ بنابراین اگر من هم در ادامه آشنایی با لیلا در فیلم امتحان نهایی بازی میکردم، شباهت در این دو فیلم بیشتر میشد. به دلیل وجود بازیگر مشترک که قرار بود اتفاق بیفتد. اینکه ممکن است فضاهای دو فیلم شبیه به هم باشند، طبیعی است؛ چراکه هر دو توسط یک فیلمساز ساخته شده و طرح برای یک نفر بوده است. از اینرو من در آینده هم همینی هستم که این دو فیلم را ساخته است؛ بنابراین حتما شباهتهایی خواهد بود. همانطور که فیلم اول آقای کیارستمی یعنی نان و کوچه در مقایسه با آخرین فیلم کوتاه او یعنی مرا به خانه ببر، با فاصله ٥٠سال شباهتهای زیادی به هم دارند. این طبیعت هرفیلمسازی است. بنابراین این شباهتها در فیلمهای آینده من هم هست...
درعین حال بهرغم شوخ و شنگی آشنایی با لیلا در این یکی رویکرد جدیتری را میبینیم. این تغییر از چه چیزی نشأت میگیرد؟
- مولفه تمام فیلمهای آقای کیارستمی جدی است. اتفاقا شخصیت فیلمهای او قاطع و جدی و سمج هستند. آشنایی با لیلا را به این دلیل که خود من بازی کردم، طبیعتا به کاراکتر اصلی اشراف بیشتری داشتم. بنابراین یکسری از ظرافتهایی که ممکن بود درفیلمنامه نباشد؛ در شخصیت هست. در آن فیلم دو کاراکتر اصلی داشتیم و فیلمنامه نوع دیگری با درونمایههای طنز بود، پس از آن به پیشنهاد آقای کیارستمی قرار شد فیلم جدیتری را بسازیم. امتحان نهایی داستان پیچیدهتری دارد.
تحلیل خودتان از فیلم امتحان نهایی چیست؟
این نوع فیلمها باید با نگاه دیگری دیده شوند. برای خود من این فیلمنامه عجیب بود. از ابتدا که طرح به من داده شد تا زمانی که فیلمنامه را نوشتیم، حس عجیبی به آن داشتم. با روحیات من نزدیکی کمتری داشت. من با بیننده این فیلم همدردی میکنم به این دلیل که خودم این فیلم را ساختم و آقای کیارستمی را از نزدیک میشناسم. برای من هم فیلم سنگینی بود ولی پیبردن به جزییات و لایههای این فیلمنامه که مورد علاقه آقای کیارستمی بود، میتوان فهمید که چرا ساخت آن برای او اهمیت داشت. بنابراین دیدن این فیلم چشم دیگری میخواهد. این را در جهت تبلیغ فیلم نمیگویم بلکه برای پاسخ به سوالهایی میگویم که مخاطب بعد از دیدن آن در ذهنش شکل میگیرد. این فیلم ساختهنشده که قصه بگوید و گرههایی داشته باشد، یکییکی باز شود. قرار نیست اتفاقات جالب در آن دیده شود بلکه قرار است یک جزییاتی از شخصیتی نشان دهیم که درنهایت بتوانیم خودمان را بیشتر بشناسیم و زندگی را بهتر بفهمیم.
کسي حواسش نيست، خانوادهها ميبينند!
يکي از شرکتکنندگان در مسابقه استندآپ کمدي برنامه خندوانه، از الفاظي استفاده کرد که بهرغم دوپهلو بودن کاملاً فحواي غيراخلاقي داشت و همين مسئله باعث خنده حضار و تشويق وي از سوي رامبد جوان شد. برنامه تلويزيوني خندوانه که از شبکه نسيم پخش ميشود، مسابقه استندآپ کمدي برگزار ميکند. خندانندهشو که بخش اصلي اجراي «خندوانه» را در شبهاي ماه مبارک رمضان به خود اختصاص داده، محلي است براي انتخاب بهترين اجراکنندههاي استندآپ از ميان شرکتکنندگان مردمي که بعضاً پيش از حضور در تلويزيون نيز در زمينه استندآپ کمدي تجربه اجرا و انتشار ويدئو در شبکههاي اجتماعي داشتهاند.
چهارشنبه شب بهرغم اينکه احساسات مردمي به خاطر حادثه تروريستي در تهران برانگيخته شده بود و انتظار عمومي اين بود که حداقل براي يک شب که شده اجراي برنامهاي کمدي از تلويزيون به تعويق بيفتد، برنامه خندوانه و مسابقه خندانندهشو از تلويزيون پخش شد و دو روز بعد نيز اين برنامه نشان داد که به جامعه مخاطبانش کمتوجه يا بيتوجه است. گويا بحث مميزي در شوخيهاي برنامههاي اجتماعي و کمدي شبکه نسيم براي حفظ مخاطبان شبکه چندان جدي گرفته نميشود، زيرا بارها پيش آمده است که در برنامه «دورهمي» و اينبار نيز در برنامه «خندوانه» مسئلهاي که از نظر مخاطبان خارج از چارچوبهاي اخلاقي است به راحتي از آنتن شبکه پخش شده است!
اين براي نخستين بار نيست که استندآپ کمدي برنامه خندوانه بايد با مميزي روبهرو ميشد، اما در کمال تعجب اجراي آن بدون هيچ برخوردي از سوي مديران شبکه پخش شد. پيش از اين نيز يکي از شرکتکنندگان مسابقه استندآپ کمدي به تمسخر هموطنان شيرازي دست زده بود که به دليل واکنشها و انتقادها نسبت به آن، رامبد جوان مجبور شد از اهالي شيراز به خاطر آن شوخي عذرخواهي کند. رامبد جوان همچنين درباره اينکه چرا بعد از حملات تروريستي باز هم برنامه کمدي خندوانه پخش شد، در اينستاگرامش توضيح داد: قرار نيست نه تنها خندوانه بلکه هيچ رفتار روزمره ما تحت تأثير بيرونى اين اتفاق قرار بگيره چون بديهيه که تروريسم در وهله اول قصدش ايجاد رعب و وحشت و به هم زدن نظم عادى زندگى جامعه است. پس همهمون با حفظ آرامش بايد ادامه بديم و با زندگى عادى و ايستادن در کنار هم قدرتمون رو نشون بديم. وي همچنين نوشت: لطفاً از دادن رأى به بچهها غافلنشين و يادمون نره که اين قسمتها روزهاى پيش ضبط و آماده شدن.
مهدويان: موضوع «ماجراي نيمروز» همچنان زنده است
پس از حمله تروريستي روز چهارشنبه به مجلس شوراي اسلامي و مرقد امام خميني برخي از کاربران شبکههاي اجتماعي اقدام به انتشار تصاوير مربوط به اين حادثه با لوگوي فيلم ماجراي نيمروز کردند و چند روزنامه هم از تيتر «ماجراي نيمروز» در صفحه اول خود استفاده کردند و اين حملات را با موضوع بهترين فيلم جشنواره فجر سال گذشته مقايسه کردند. محمدحسين مهدويان، کارگردان «ماجراي نيمروز» به ايسينما ميگويد كه حملات تروريستي ديروز شباهت بسياري به تحقيقاتي داشته که او در زمان ساخت آخرين ساختهاش انجام داده بود.
مهدويان درباره اين مقايسه ادامه ميدهد: «برخلاف بسياري از دوستان که ميگفتند موضوع فيلم ماجراي نيمروز قديمي و کهنه است، اتفاقات روز گذشته نشان داد که موضوع «ماجراي نيمروز» همچنان زنده است. براي من بسيار جالب است که فيلم ماجراي نيمروز توانسته روي جامعه تأثير بگذارد و به مسائل جاري مملکت پيوند بخورد. من معتقدم که بسياري از فيلمهاي سينماي ايران که به ظاهر سراغ سوژههاي روز جامعه ميروند اصلاً به روز نيستند!»
در نشست خبري «ماجراي نيمروز» در جشنواره فيلم فجر، محمدحسين مهدويان اعلام کرد که براي ساخت اين فيلم تحقيقات بسياري انجام داده و تصاوير و فيلمهاي مستند زيادي در مورد حملات تروريستي دهه 60 ديده است.
با توجه به اين گفتهها از مهدويان پرسيديم که تصاويري که از حمله روز گذشته تهران ديده، چقدر به تحقيقاتي که او در زمان ساخت «ماجراي نيمروز» انجام داده بود، شباهت داشته است؟ او در پاسخ ميگويد: «فيلمها و تصاويري که از حملات ديروز منتشر شد، شباهت بسيار زيادي به تحقيقات ما در زمان ساخت «ماجراي نيمروز» داشت و وقتي که من اخبار روز گذشته را دنبال ميکردم، بسياري از آن لحظات را درک ميکردم و بسياري از آن لحظات منطبق با تحقيقاتي بود که من در زمان ساخت «ماجراي نيمروز» انجام داده بودم.»
کارگردان «ايستاده در غبار» که روز گذشته هم در صفحه اينستاگرامش همبستگي و اتحاد خود را با مردم ايران در برابر تجاوز دشمنان خارجي اعلام کرده بود، در پايان صحبتهايش تأکيد ميکند: «ما از روز گذشته خيلي تلاش كرديم که بگوييم اين اتفاقات تأثيري روي مردم ايران نداشته و ما در کنار يکديگر همبستگي خود را ثابت ميکنيم، اما واقعاً بر دل من نمينشيند که چهره امن کشور ما خدشهدار شود، چون ما در طول تاريخ شهداي بسياري براي حفظ امنيت خود در جنگ تحميلي و خيابانها دادهايم. ما براي اينکه امنيت ايران پايدار بماند، بيش از 250 هزار شهيد جنگ، انرژي هستهاي و مدافع حرم داديم و برنميتابيم که زخم کوچکي بر امنيت کشورمان بيفتد. من اميدوارم که اين اتفاق تنها يک حادثه بوده باشد و ما همچنان در امنترين کشور جهان به زندگي خود ادامه دهيم.»
بازیگر برنده اسکار سر از برج تاریک در آورد+عکس
فیلم سینمایی "برج تاریک" به کارگردانی "نیکولای آرسل" و با بازی "متیو مککانوهی" 28 ژوئیه 2017 اکران بینالمللی خود را از امریکای شمالی آغاز خواهد کرد.
این اثر فیلمی در سبک وسترن، وحشت، علمیتخیلی، فانتزی و ترسناک است که نوشتن فیلمنامه آن را نیکولای آرسل براساس رمانی با همین نام نوشته استوین کینگ انجام داده است.
جیک چمبرز (تام تیلور) یک جوان یازده ساله ماجراجو و جستجوگر است. در حین این جستجوها او سرنخی را از یکی دیگر از ابعاد جهان به نام (میدورلد) کشف میکند. پس از کشف این راز او وارد سفری به این بعد میشود.
جایی که با شوالیه تنهای مرزنشینی به نام رولاند دسچین (ادریس البا) برخورد میکند. شوالیه در پی رسیدن به برج تاریک است. جاییکه در آخر دنیا واقع شده است.
او میخواهد در فضازمان سفر کند و میدورلد را از انقراض نجات دهد؛ ولی او در این مسیر با هیولاهای مختلف و ساحر شروری به نام والتر پدیک (متیو مک کانهی) برخورد میکند و تا پایان این مسیر با مشکلات زیادی مواجه است.
ادریس البا، متیو مککانهی، کاترین وینیک، جکی ارل هیلی، فران کرانتس، ابی لی کرشاو، کیم کلودیا و ژوزه زونیگا از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.