گروه اجتماعی: تجدید جای خودش، دوبار رد شدم! یکبار
وقتی کلاس سوم ابتدایی بودم و بار دیگر وقتی کلاس سوم دبیرستان بودم. وقتی کلاس
سوم رد شدم، از ترس پدرم به خانه نرفتم. به بالای کوه رفتم و گریه کردم. غروب شده
بود، از دیدن قایق (روستای واریان در سد کرج- اهالی باید از کنار جاده چالوس با
قایق به این روستا بروند) پدرم به شدت ترسیدم و گریه کردم.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از مجله خانواده سبز، اما وقتی قایق به سمت دیگری رفت، خوشحال شدم. به هر حال چارهای جز رفتن به خانه نداشتم. پدرم آنچنان چکی (سیلی) به صورتم زد، سه بار دور خودم پیچیدم. از ترس چشمهای غضبآلود پدرم، تا دو هفته شبها زود میخوابیدم تا چشم در چشم نشویم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com