برادران داردِن براي ساخت دهمين فيلم بلندشان بار ديگر سراغ همان مقوله درام اجتماعي آشنايشان رفتهاند و البته اينبار عناصري از رمز و راز و ژانر نيز به آن افزودهاند. «دختر ناشناس» شايد بهترين مثال از يک فيلم ژانر است که اين دو برادر ساختهاند؛ هرچند مضمون نابرابري اجتماعي همچنان بر فيلم سايه مياندازد.
فيلم، داستان پزشکي را روايت ميکند که از بازکردن در مطبش به روي يک مراجع ناشناس امتناع کرده و در ادامه آن فرد ميميرد. او که خود را مسئول مرگ دختر ميداند، با روشهايي تحليلي که خاص يک پزشک است، سعي ميکند نام قرباني و انگيزهها و دلايل احتمالي مرگ او را پيدا کند. بازي مسحورکننده آدل هينل، فيلم را اعتباري دوچندان بخشيده و باعث ميشود که نتوان بهسادگي از کنار آن گذشت. اين سومين فيلم متوالي برادران داردن با اين هنرپيشه توانمند محسوب ميشود. متن اين گفتوگو ابتدا به زبان انگليسي پياده شد که هادي آذري ترجمه فارسي آن را انجام داده است.
اولين دليلي که باعث ميشود فيلمهاي شما را دوست داشته باشم، درگيري شما با مقوله ميرايي است و از دريچه اين ميرايي است که ميتوانيم به بهترين نحو انگيزههاي شخصيت را درک کنيم. ميتوانيد اين رابطه ميرايي و سينما را بيشتر باز کنيد؟ به نظر شما سينما چگونه ميتواند به مسائل اخلاقي بپردازد؟
لوک داردِن: بياييد با فيلم سکوت لورنا شروع کنيم. داستان اين فيلم يک معلم خياباني، يک مددکار اجتماعي را به تصوير ميکشد که سعي ميکند به معتادان، افراد بيخانمان و ديگر آدمهاي آسيبپذير کمک کند. اين دختر برادري دارد که معتاد است. از طرف يک گروه مافيايي آلبانيايي در بروکسل به برادر او پيشنهاد داده ميشود تا با يک فاحشه آلبانيايي ازدواج کند تا اين زن فاحشه بتواند مليت بلژيکي به دست آورد و بعد از آن از او جدا شود تا آن فاحشه بتواند با يکي از اعضای مافيا ازدواج کند تا آن عضو مافيا بتواند تابعيت بلژيک را به دست آورد. ولي چرا اين گروه مافيايي معتادها را انتخاب ميکند؟ به اين علت که به آنها گفته ميشود براي اين کار سههزار يورو ميگيرند، ولي يک سال طول ميکشد که طرف تابعيت بلژيکي پيدا کند. همچنين به آنها گفته ميشود که در هنگام طلاق نيز پنجهزار يورو به آنها پرداخت ميشود، ولي در واقعيت آنها هيچوقت طلاق نميگيرند چون مافيا طرف را با يک اوردوز به قتل ميرساند. دختر که بهعنوان مددکار اجتماعي قبلا با چنين مواردي مواجه شده، به برادرش ميگويد اين پيشنهاد را قبول نکند چون کشته ميشود. ما چنين وضعيتي را تصور کرديم و از خودمان پرسيديم چطور بدون گفتن اين حقيقت، آن را دگرگون کرده و اين واقعيتها را به سؤالي اخلاقي بدل کنيم؛ يعني آن زن ديگر يک فاحشه نيست، بلکه يک مهاجر است که بهاشتباه با يک معتاد ازدواج کرده است، ولي آن فرد معتاد براي او مهم ميشود، بهطوريکه نميتواند او را بکشد. آيا دختر، او را ميکشد يا نه؟ خب ما به این طريق اين قضيه را به يک مسئله اخلاقي بدل کرديم. در نهايت در فيلم، زن ميخواهد که آن فرد معتاد را نجات دهد، ولي موفق نميشود زيرا هم ميخواهد او را نجات دهد و هم پول را ميخواهد. پس ما اين مسائل را به مقوله اخلاقي تبديل کرديم. آيا من باعث مرگ کسي ميشوم؟ آيا ميپذيرم که کسي بميرد يا از مشارکت در اين جنايت امتناع ميکنم؟ در فيلمهاي ما اغلب اين پرسش نجاتدادن يا ندادن يک نفر از مرگ وجود دارد.
به نظرم اين واضحترين موضوع در آخرين فيلم شماست... .
لوک: خب، ما تلاش کرديم اين کار را با روايتکردن داستان پزشکي انجام دهيم که در مطبش را به روي يک مراجع باز نميکند و تلاش کرديم تا او را به يک کارآگاه پليس تبديل کنيم که در تلاش براي يافتن حقيقت است. او نه به دنبال مقصر، بلکه به دنبال يافتن نام دختر جوان است تا گمنام به خاک سپرده نشود چون اگر دختر گمنام به خاک سپره شود، مثل اين است که او دوبار مرده باشد؛ يعني پزشک ميخواهد نام او را کشف کند و آن را بر مزارش بنويسد. اين به معناي بخشيدن جاني دوباره به او نيست، ولي با اين کار اجازه ميدهد تا در آرامش بميرد و به جامعه انسانها برگردد. او در جستوجوي نام دختر، با فردي ديدار ميکند که مسئول مرگ دختر است، ولي آنچه او به دنبال آن ميگردد، نام دختر است.
اين مسئله من را به ياد هگل مياندازد که ميگفت حيوانات علاقهاي به دفن مردگان خود ندارند، ولي آدمها اين کار را براي احترام به مردگان انجام ميدهند. احساس ميکنم که اين مسئله جستوجو يا محترمشمردن مردگان مهمترين پرسشي است که در کار شما مطرح ميشود. در اين فيلم نيز پيداکردن نام دختر راهي براي اداي احترام به او است.
لوک: بله، اين جسد دير يا زود به وسیله کرمها خورده شده يا سوزانده ميشود، ولي نام او بهعنوان نشانهاي از آن آدم براي هميشه باقي ميماند. اين چيزي است که اهميت دارد.
فيلمهاي شما بسيار تحتتأثير امانوئل لويناس است که براي او نيز مسئله ميرايي اهميت بسياري دارد. آنطور که او ميگويد، ميرايي مهمتر از ديگر ابعاد زندگي است.
لوک: من نوشتههاي زيادي از او خواندهام، او را ميشناسم و در کلاسهاي اخيرش در دانشگاه سوربن نيز شرکت کردم. وقتي قصد ساخت فيلمي را در پاريس داشتم، به صورت اتفاقي با او ديدار کردم هرچند آن فيلم هرگز ساخته نشد. خيليوقتها درباره نظرات لويناس با ژان پيير صحبت ميکنم هرچند نزديک به ٣٥ سال از آن روزها ميگذرد، ولي آن ديدار تأثير زيادي بر من گذاشت. لويناس براي من يک جور کشف و شهود بود.
فکر ميکنم اين فيلم نسبت به فيلم اولتان يعني «قول» ظرافتهاي بيشتري دارد. منظورم اين است که در مقايسه با فيلم اولتان که بيشتر دوربين روي دست فيلمبرداري شده بود، صحنهپردازي شيکتر و بورژواييتر است. آيا ميشود اينطور گفت که الان بيشتر به مسئله ميزانسن توجه ميکنيد؟
ژان پيير داردِن: سؤال سختي است. من متوجه سؤال شما ميشوم و ميشود گفت تا حدي نظر شما درست است ولي اين مسئله تصميمي از پيش برنامهريزيشده نبوده است. واقعيت اين بود که در آن زمان اين تنها راه فيلمساختن بود. اما الان حرکات دوربين کمتر شده و اغلب دو شخصيت در کادر حضور دارند. بهترين جوابي که به اين سؤال ميتوانم بدهم، اين است که ما جملهاي از يک نمايشنامهنويس ايتاليايي به نام ادواردو دي فيليپو را مدنظر قرار داديم که ميگفت اگر در جستوجوي سبک باشيد، به مرگ ميرسيد ولي اگر در جستوجوي زندگي باشيد، به سبک دست خواهيد يافت. اين چيزي بود که ما ميخواستيم به آن وفادار باشيم. منظورم اين نيست که هميشه موفق به انجام آن شدهايم ولي اميدوارم توانسته باشيم گاهي اوقات در آن مسير حرکت کرده باشيم.
اينطور به نظر ميرسد که اين فيلم ژانريترين فيلمي است که تاکنون ساختهايد. اينطور است؟
ژان پيير: شايد شما چنين نظري داشته باشيد به اين خاطر که فيلم را از بيرون ميبينيد و شايد به همين دلیل مسائل را بهتر از ما ميبينيد ولي ما هيچوقت نخواستهايم که از فيلمهاي نوآر الهام بگيريم. با اين حال، حرف شما تا حدي درست است و نميتوان اين حس کندوکاو و کارآگاهي فيلم را انکار کرد. علاوه بر اين، ما نه قاتل را ميشناسيم و نه اسم مقتول را ميدانيم و اين جستوجو براي يافتن نام مقتول، ما را به جستوجويي ديگر ميکشاند. دکتر در خطر قرار ميگيرد و ما هيچوقت نميفهميم چه اتفاقي ممکن است براي او بيفتد. در صحنهاي از فيلم وقتي به دفترش برميگردد و پدر برين هم آنجاست، اين مسئله ميتوانست براي او گران تمام شود. ما او را ميبينيم که شبهنگام در خيابان قدم ميزند ولي از حسوحال فيلمهاي نوآر خبري نيست هرچند ممکن است بدون آنکه بدانيم از آن فيلمها الهام گرفته باشيم.
يک تحول ديگر که برايم جالب است، اين است که در فيلمهاي آخرتان از هنرپيشگان حرفهايتري استفاده ميکنيد. اين سومينباري است که به سراغ يک هنرپيشه حرفهاي ميرويد. آيا اين مسئله دليل خاصي دارد؟
لوک: بله. در اين فيلم روشنايي بيشتري وجود دارد چون ما با آدل هينل برخورد کرديم. بازي او را در فيلمهاي ديگري ديده بوديم ولي او را يک روز عصر در مراسمي هنگام دريافت جايزهاش از سوي جامعه نويسندگان پاريس از نزديک ملاقات کرديم. در آنجا صحبت مختصري داشتيم و خيلي زود از هم جدا شديم. با خودمان فکر کرديم ما بازيگري داريم که ميتواند براي اين فيلم به ما کمک کند. درواقع با خودمان گفتيم که اين پزشک به لطف چهرهاش ميتواند آدمها را به حرف بياورد تا حقيقت را دريابد ولي هيچوقت به خاطر جواني، بيريايي و معصوميتش، نميتواند قضاوت کند. بيتجربگي و ناپختگي او به موتور کاوش و جستوجوي فيلم بدل خواهد شد. بيتجربگي او در زندگي درنهايت به نقطه قدرت او بدل خواهد شد. در عين حال، درست است که او بازيگري حرفهاي است و اين تصميم ما بود در سه، چهار فيلم آخرمان با بازيگري حرفهاي کار کنيم.
شما خيلي درباره خصوصيات چهره او صحبت ميکنيد. آيا اين مسئله در هنگام انتخاب بازيگر نقش دارد؟
لوک: اين مسئله بسيار مهمي است چون همانطور که ژان پيير اشاره کرد، همهچيز صورت است. پزشک داستان ما نبايد قضاوت کند و همچنين نبايد وارد بازي شود. يعني او احساس گناه ميکند چون درِ مطبش را به روي مراجعش باز نکرده است. قسم ميخورد که نميخواهد ديگران را متهم کند. حرف او اين است که من پزشک و محرم شما هستم پس حقيقت را به من بگوييد تا بتوانم نام دختر را پيدا کنم. او به دنبال پيداکردن مقصر يا مسبب مرگ دختر نيست. او اگر با کسي صحبت ميکند، نميخواهد از رابطه آن شخص با دختر بداند، فقط تنها چيزي که ميخواهد بداند اين است که او را در يافتن نام دختر کمک کند. او در جستوجوي حقيقت است و نيت پنهاني ندارد. او بسيار شفاف است و حسابوکتاب نميکند و نميخواهد کسي را فريب دهد. به همين دلیل بود که چهره و صورت آدل براي ما مهم بود زيرا در چهره او چيزي وجود دارد که نشان ميدهد او اهل فيلم بازيکردن و کلکزدن نيست. او هنوز درگير بازيهاي کثيف اين دنيا نشده و به همين خاطر معصوميتي در چشمهاي او ديده ميشود. با اين حال، نگاه نافذي دارد. بعضی اوقات نگاه او سرد و سخت است و بعدي را نشان ميدهد که احساسي نيست و براي شنيدن حقيقت به آدمها نه التماس ميکند و نه به اغواي آنها ميپردازد.
مسئله چهره براي لويناس نيز مهم است. او فکر ميکند که تمام مسائل اخلاقي با صورت آغاز ميشود. به نظر من اين مسئله با بعد ميرايي که شما در فيلمهايتان دنبال ميکنيد، پيوند دارد. علت بسياري از واکنشها در فيلم شما اين است که فردي ظاهري متفاوت دارد. اينطور به نظر ميرسد که در فيلم آخرتان، پزشک نميتواند چهره دختر را از پشت در ببيند. شايد اين هم جنبهاي اخلاقي داشته باشد.
لوک: هم ديدن و هم گوشکردن مسائل مهمي هستند چون از طريق گوشکردن است که حرفهاي آدمها شنيده ميشود. از اين گذشته، فيلم با صحنهاي آغاز ميشود که در آن، پزشک با گوشياش دارد به نفس و ضرباهنگ زندگي گوش ميکند. ميخواستيم با اين صحنه نشان دهيم او آدمي است که به جاي فضوليکردن، بيشتر گوش ميدهد.
ژان پيير: فضولي؛ واژه دقيقي است. او آدمي است که ديگران را سر حرف ميآورد چون خوب گوش ميکند. آدمها منافع و علائق خود را فراموش كرده و شروع به گفتن حقيقت میکنند.
لوک: و صحنهاي که آن پسر ميخواهد او را بزند، اصلا صحنه خشني نيست چون او اجازه نميدهد؛ نه مثل مسيح که آن طرف صورتش را هم جلو ميآورد. او مانع پسر ميشود و همزمان نميخواهد که دعوا کند. درادامه از پدرش تشکر ميکند چون حقيقت را به او ميگويد و به او کمک ميکند تا نام دختر را کشف کند. او آدم آرامي است ولي آدمها اين را دوست ندارند. تحملکردن کسي که ميپذيرد مانند بقيه گناهکار است و همزمان درخواست کمک ميکند، کار سختي است. اين مسئله آدمها را ميآزارد چون او قبول ميکند بگويد که مقصر است و اين آدمها را آشفته ميکند. با اين حال، ما بايد دقت ميکرديم که حکم يک قديس را پيدا نکند. او بايد يک آدم عادي باقي ميماند.
شما برادر هستيد و با هم کار ميکنيد. همکاريتان چطور شروع شد و چطور پيش ميرود؟
لوک: ما يک زوج پير هستیم و اين بدترين قسمت کار است.
ژان پيير: خُب، ما هر دو بر اين باوريم که اشتراک ما بيشتر در حوزه ادبيات است مثل رمان ولي هر دو به تئاتر هم علاقه داريم. بعدها بود که سينما برایمان مهم شد ولي در جواني شيفته ادبيات بوديم. ما رمان ميخوانديم و دربارهشان با هم صحبت ميکرديم. اين باعث ميشد که به عنوان دو برادر بيشتر به هم نزديک شويم.
لوک: بعدها با يک نمايشنامهنويس و کارگردان فرانسوي به نام آرمان گاتي کار کرديم که پدر معنوي ما نيز محسوب ميشود. تجربه کارکردن با او بود که ما را به لحاظ فيزيکي هم، به هم نزديکتر کرد. وقتي ژان پيير براي تحصيل تئاتر به بروکسل رفت، من پيش خانواده ماندم. در آن زمان من ليسانس هنرم را گرفته بودم ولي بعد از اينکه به دانشگاه رفتم، اصلا راضي نبودم و اين همان وقتي بود که گاتي از ما خواست تا با او کار کنيم. اين همانجايي بود که ما دوباره به هم پيوستيم و با هم کار کرديم. بعد از آن به آلمان رفتيم و مدتي آنجا مانديم ولي کار چنداني نميکرديم. در سالهاي ١٩٧٣ يا ٧٤ بود که اولين دوربينهاي ويدئويي به بازار آمدند و تصميم گرفتيم از آدمها پرتره بگيريم.
ژان پيير: اين همان موقعي بود که خيلي از آدمها مثل ما ميتوانستند با تصوير و صدا داستانهايي را روايت کنند بدون اينکه نياز باشد به مدارس يا دانشکدههاي هنري رفته باشند. اين نوآوري خلاقانه براي گروهي از همنسلان ما مهم بود چون آدمهايي که ميخواستند فيلم بسازند، ميتوانستند بلافاصله نتايج را به نمايش بگذارند. البته در آن زمان اين دوربينهاي پولارويد عکاسي وجود داشت ولي امکان ديدن فيلم متحرک بلافاصله بعد از تصويربرداري، پديده جديدي بود. به همين دلیل، ما به محلههاي کارگري ميرفتيم و با دوربين تصويربرداريمان از آدمها پرتره ميگرفتيم و با فاصله زماني اندکي، آنها را پخش ميکرديم.
دو روز قبل سازمان سینمایی، نام 99 فیلم را که در مراحل مختلف تولید قرار دارند منتشر کرد که در میانشان اسامی مهمی به چشم می خورد. فیلم هایی که هرکدام به دلیلی، می توانند مهم ترین اثر سال 96 یا 977 سینمای ایران باشند. هرچند می توان آثار دیگری مانند «مغز های کوچک زنگ زده» اثر هومن سیدی، «کامیون» اثر کامبوزیا پرتوی و «شعله ور» اثر حمید نعمت ا... را هم در این فهرست قرارداد ولی سازندگان این آثار، در سال های اخیر تجربه های ناموفقی در فیلم سازی داشته اند که باعث می شود نتوانیم با اطمینان، فیلمشان را اثر مهمی بدانیم. ضمن آن که دیگر فیلمسازان مهم سینمای ایران در سال های اخیر یعنی اصغر فرهادی، سعید روستایی، مصطفی کیایی و محمدحسین مهدویان هیچ کدام شان پروژه ای ندارند که به فیلمنامه کامل رسیده باشد. با هم نگاهی داریم به مهم ترین فیلم های امسال سینمای ایران:
دارکوب
بهروز شعیبی
در حال تدوین
زمان رونمایی: احتمالاً اکران در زمستان
بازیگران: مهناز افشار، امین حیایی، هادی حجازی فر، نگار عابدی و جمشید هاشم پور
داستان: خلاصه داستان این فیلم هنوز منتشر نشده و طبق گفته سازندگان اثر، «دارکوب» به اعتیاد و معضلات اجتماعی می پردازد.
برگ برنده احتمالی: ستاره ها + داستان
بهروز شعیبی در «دهلیز» و «سیانور» با استفاده از ستاره های سینما، مخاطب را به سالن کشاند و آنجاست که با داستان پرتعلیق، مخاطب را شیفته فیلم کرد. هر دو فیلم قبلی شعیبی در گیشه موفق بوده و توانسته اند مخاطبان شان را راضی نگه دارند. بنابراین می توان باز هم انتظار داشت که او از همین فرمول استفاده کند و این بار حضور مهناز افشار، امین حیایی و هادی حجازی فر که به تازگی چهره شده، مخاطبان را راضی می کند تا بلیت «دارکوب» را بخرند.
اکسـیدان
حامد محمدی
آماده نمایش
زمان رونمایی: اکران عید فطر
بازیگران: جواد عزتی، امیر جعفری، شقایق دهقان، شبنم مقدمی، لیندا کیانی و مجید صالحی
داستان: در خلاصه داستان فیلم آمده است اصلان اگر می دانست گرفتن ویزا این همه دردسر دارد، اصلا عاشق نمی شد. بنابراین احتمالاً با یک اثر کمدی اجتماعی با کنایه های سیاسی مواجهیم.
برگ برنده احتمالی: ایده
منوچهر محمدی مهم ترین تهیه کننده ایده پرداز سینمای ایران است و ایده اولیه بسیاری از آثارش، از ذهن خودش سرچشمه می گیرد. «مارمولک» کمال تبریزی، «بوسیدن روی ماه» همایون اسعدیان و «طلا و مس» باز هم همایون اسعدیان، ایده های منوچهر محمدی بوده اند. این نکته هم منطقی است که گاهی ایده های خوبش را برای پسرش حامد نگه دارد که تازه در اول مسیر فیلم سازی قرار دارد. نقطه قوت «فرشته ها با هم می آیند» هم دقیقاً ایده ناب روحانی جوانی بود که در عین بی پولی، یکهو دارای سه فرزند می شود. با توجه به فضای تیزر های «اکسیدان» و حتی گیر کردن آن در پیچ و خم مجوز، به نظر می رسد باز هم با حرف هایی متفاوت روبه رو هستیم که پیشتر در سینمای ایران مطرح نشده اند.
فیلشـاه
هادی محمدیان
در حال تدوین
زمان رونمایی: اکران در مهر ماه
بازیگران: -
داستان: در جنگلی در آفریقا، رئیس گله فیل ها صاحب فرزندی می شود که همه انتظار دارند جانشین رئیس گله باشد، اما برخلاف تصور همه «شادفیل» بسیار دست وپاچلفتی است و هیکل گنده اش همیشه باعث خرابکاری می شود.
برگ برنده احتمالی: تکنیک
«سازندگان شاهزاده روم تقدیم می کنند» . این جمله بهترین تبلیغ برای «فیلشاه» است. گروه موفق «هنر پویا» که به عنوان اولین اثر سینمایی خود، پویانمایی موفق «شاهزاده روم» را ساخته اند، حالا می توانند با اطمینان از تکنیک بالای فیلمشان، درباره فروش چند میلیاردی «فیلشاه» صحبت کنند؛ به خصوص آن که اثر جدید، کمدی است و در گیشه سینمای ایران، کمدی بودن رمز فروش بالاست! آن ها بهتر است از همین حالا برای اکران بین المللی برنامه ریزی کنند.
بمب
پیمان معادی
در حال فیلمبرداری
زمان رونمایی: احتمالاً جشنواره فجر 96
بازیگران: پیمان معادی، لیلا حاتمی و حسن معجونی
داستان: از شنیده ها این طور برمی آید که «بمب» به موشک باران تهران در اواخر جنگ تحمیلی می پردازد.
برگ برنده احتمالی: فیلمنامه
پیمان معادی قبل از این که بازیگر یا کارگردان شود، فیلمنامه نویس بوده و با «برف روی کاج ها» نشان داده که راهی بلد است تا با سناریوهایش، هم مخاطبان و هم منتقدان را راضی کند. فیلمنامه «بمب» هم سه سال پیش جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره آسیاپاسیفیک را به دست آورده و به نظر می رسد نقطه قوت آن مانند اثر قبلی فیلمساز، سناریو باشد.
پرواز به وقت شـام
ابراهیم حاتمی کیا
در حال فیلمبرداری
زمان رونمایی: جشنواره فجر 96
بازیگران: بابک حمیدیان و هادی حجازی فر
داستان: یک هواپیمای حامل کمک های انسان دوستانه که به سوریه می رود، برای فرود دچار مشکل می شود.
برگ برنده احتمالی: اکشن
ابراهیم حاتمی کیا بعد از «به رنگ ارغوان» به عنوان یک تجربه نیمه حادثه ای، در دو فیلم اخیر خود یعنی «چ» و «بادیگارد» به سراغ سوژه ای اکشن رفته ، نشان داده که در این حوزه هم کاربلد است و می تواند با خلق لحظات نفس گیر، مخاطب را روی صندلی سینما میخکوب کند. او «پرواز به وقت شام» را هم در همین ژانر می سازد و باز هم با «بابک حمیدیان» که در این دو فیلم اخیر، همراهش بوده، همکاری می کند. «هادی حجازی فر» دیگر بازیگر این فیلم هم تجربه «ماجرای نیمروز» را به عنوان یکی از بهترین فیلم های پلیسی چند سال اخیر سینمای ایران در کارنامه دارد. بنابراین می توان انتظار داشت نقطه قوت اصلی «پرواز به وقت شام»، اکشن آن باشد.
«گشت 2» گیشه را درو کرد
سینماهای کشور در حال حاضر میزبان 15 فیلم سینمایی هستند. در این گزارش به بررسی وضعیت فروش و گیشه این فیلمها پرداختهایم.
گشت 2
فیلم سینمایی «گشت2» به تهیهکنندگی وکارگردانی آقای سعید سهیلی از 25 اردیبهشت روی پرده رفته است و در صدر جدول فیلمهای در حال اکران اخیر قرار دارد.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «عباس و حسن پس از پنج سال از زندان آزاد شده، سراغ عطا میروند. عطا دراین مدت در کما بوده و به تازگی بههوش آمده و به زندگی عادی بازگشته. این سه رفیق دوباره باهم همراه شده، در پی کاری شرافتمندانه میگردند، اما پس از تلاشهای بسیار، ناچار میشوند دوباره ....»
آقایان حمید فرخنژاد، ساعد سهیلی و پولاد کیمیایی بازیگران اصلی این فیلم هستند.
هرچند فیلم «گشت ارشاد» که «گشت2» در پی آن ساخته شده است، حواشی زیادی در جریان اکران داشت، اما هردو فیلم از فروش قابل قبولی برخوردار بودهاند. میزان فروش فیلم سینمایی «گشت2» تاپایان هفته قبل 19 میلیارد و 398 میلیون تومان بوده است.
خوب، بد، جلف
فیلم سینمایی«خوب، بد، جلف» به تهیهکنندگی آقایان محسن چگینی و عبدالله اسکندری و کارگردانی آقای پیمان قاسمخانی از 27 اردیبهشت روی پرده رفته است و بعد از فیلم سینمایی «گشت2» توانسته گیشه موفقی داشته باشد.
«داستان این فیلم بعد از شهرت پژمان جمشیدی روایت میشود. تهیهکنندهای با بازی ویشکا آسایش قصد دارد کارگردانی یک فیلم پلیسی را به مانی حقیقی بسپارد و اصرار دارد از پژمان جمشیدی و سام درخشانی در فیلم استفاده کند.»
فرخنژاد، پژمان جمشیدی، سام درخشانی، ویشکا آسایش، مانی حقیقی، حسین پاکدل، بهاره رهنما، نیوشا ضیغمی، آزاده صمدی، امیر مهدی ژوله، مهراب قاسم خانی، نسیم ادبی، سپند امیرسلیمانی، علی اوجی و با حضور مجید مظفری و رضا رویگری از بازیگران این فیلم سینمایی هستند. پیمان قاسمخانی برای نخستینبار در مقام کارگردان، ساخت این فیلم را برعهده گرفته است. فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» تا پایان هفته گذشته با داشتن 18 سینما در کشور، 15 میلیارد و 578 میلیون تومان فروش داشته است.
نهنگ عنبر2: سلکشن رؤیا
فیلم سینمایی«نهنگ عنبر2: سلکشن رؤیا» به تهیهکنندگی و کارگردانی آقای سامان مقدم، بعد از تجربه موفق فیلم سینمایی «نهنگ عنبر» است که خاطرات دهه60 را روایت میکرد.
این فیلم در مقطع زمانی «نهنگ عنبر» میگذرد و برشی دیگر از زندگی شخصیتهای اصلی قصه یعنی همان ارژنگ و رؤیا در همان دوران است. خانمها و آقایان رضا عطاران، مهناز افشار، ویشکا آسایش، حسام نواب صفوی، امیرحسین آرمان، سیروس گرجستانی، رضا ناجی و علی قربانزاده به عنوان بازیگران اصلی و شهلا ریاحی، کتایون امیر ابراهیمی، محسن قاضی مرادی، اسدالله یکتا و احمدرضا اسعدی از جمله بازیگران این اثرند. «نهنگ عنبر2: سلکشن رؤیا» با اکران در بیش از 80 سینما در کشور، 8 میلیارد و 306 میلیون تومان فروخته است.
ماجرای نیمروز
فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» به تهیهکنندگی آقای سید محمود رضوی و کارگردانی آقای محمدحسین مهدویان، بعد از فیلم «ایستاده در غبار» که نخستین تجربه کارگردانی سینمایی بلند مهدویان بود، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم فجر ۳۵ شد.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: «در محلههای پر آشوب تهران، در پیچاپیچ خیابانها و کوچهها و در پستوی خانهها سرگردان و حیران. آیا این جستوجو را فرجامی هست؟» خانمها و آقایان مهرداد صدیقیان، احمد مهرانفر، هادی حجازیفر، مهدی زمینپرداز، حسین مهری، محیا دهقانی، لیندا کیانی، امیراحمد قزوینی، امیرحسین هاشمی و جواد عزتی با حضور مهدی پاکدل از بازیگران این اثرند. فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» که از اواخر اسفند سال قبل روی پرده است، تا هفته گذشته 4 میلیارد و 296 میلیون تومان فروش داشته است.
آباجان
فیلم سینمایی «آباجان» به تهیهکنندگی و کارگردانی آقای هاتف علیمردانی، هفتمین تجربه سینمایی این کارگردان به حساب میآید.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: آباجان روایت خانوادهای که در دهه 60 در شهر زنجان زندگی میکنند. خانوادهای که جنگ و فضای آن سالها تأثیر زیادی روی زندگیشان میگذارد.
خانمها و آقایان فاطمه معتمد آریا، سعید آقاخانی، حمیدرضا آذرنگ، شبنم مقدمی، فریبا متخصص، ملیسا ذاکری، محمدرضا غفاری، محمود نظرعلیان و ماهان نصیری از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. «آباجان» تا هفته گذشته 5/1 میلیارد تومان فروش داشته است.
یک روز بخصوص
فیلم سینمایی «یک روز بخصوص» به تهیهکنندگی و کارگردانی آقای همایون اسعدیان از 25 اسفندماه سال قبل روی پرده رفته است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده: «حامد باید برای عمل قلب خواهرش دست به یک انتخاب بزند، انتخابی که در آینده مسیرهای متفاوتی را پیش روی او قرار داده است.»
«یک روز بخصوص» نامزد دریافت سیمرغ بهترین چهرهپردازی و نامزد بهترین طراحی صحنه و لباس از جشنواره فیلم فجر ۳۵ شده است.
خانمها و آقایان مصطفی زمانی، فرهاد اصلانی، پریناز ایزدیار، محسن کیایی، شیرین آقا کاشی، شیرین یزدان بخش با معرفی افسانه کمالی، مجتبی پیرزاده، بازیگر خردسال: ایلیا نصر الهی از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. «یک روز بخصوص» تا به حال 18/1 میلیارد تومان فروش داشته است.
تیک آف
فیلم سینمایی «تیک آف» به تهیهکنندگی آقای طهورا ابوالقاسمی و کارگردانی آقای احسان عبدیپور، با بازی خانمها و آقایان مصطفی زمانی، پگاه آهنگرانی، رضا یزدانی، سوگل قلاتیان، حمزه مقدم از 6 اردیبهشت امسال روی پرده رفته است. در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده است: «در پایان جشنی شبانه، زندگی چهار دختر و پسر، به سمت غریبی سر کج میکند. هیجان... شوخی شوخی و بازی بازی راه میافتند تا از عقدههای چندسالهشان کام بگیرند.» این اثر تا هفته گذشته 966 میلیون تومان فروش داشته است.
برادرم خسرو
فیلم سینمایی «برادرم خسرو» به تهیهکنندگی آقای سعید ملکان و کارگردانی آقای احسان بیگلری از 20 اردیبهشت در سراسر کشور اکران شده است.
«برادرم خسرو» نامزد دریافت سیمرغ بهترین کارگردانی در بخش نگاه نو جشنواره فجر ۳۴، برنده جایزه بهترین استعداد درخشان (بهترین فیلم اول) از جشن منتقدان و نویسندگان شده است. خانمها و آقایان شهاب حسینی، ناصر هاشمی، هنگامه قاضیانی از بازیگران این فیلماند. در خلاصه داستان فیلم سینمایی «برادرم خسرو» آمده است: «خسرو، نقش اول این فیلم با بازی شهاب حسینی به اختلال دوقطبی مبتلاست و بنا بر شرایطی مجبور شده مدتی در منزل برادرش ناصر که یک دندانپزشک است زندگی کند.» این فیلم با داشتن حدود 40 سینما در سراسر کشور تا پایان هفته قبل 661 میلیون تومان فروش داشته است.
امتحان نهایی
فیلم سینمایی «امتحان نهایی» به تهیهکنندگی آقای مصطفی شایسته و کارگردانی عادل یراقی و بازی خانمها و آقایان شهاب حسینی، لیلا زارع، امیرحسین سلامتی و بهنام عسگری از بازیگران این اثرند.
در خلاصه داستان فیلم سینمایی «امتحان نهایی» آمده است: «یک معلم ریاضی برای تدریس خصوصی به خانه شاگردش میرود و همین امر باعث آشنایی او با مادر بچه میشود.» «امتحان نهایی» تا پایان هفته قبل توانست
398 میلیون تومان فروش داشته باشد.
ویلاییها
فیلم سینمایی «ویلاییها» به تهیهکنندگی آقای سعید ملکان و کارگردانی خانم منیر قیدی از 20 اردیبهشت روی پرده رفته است، اما همچنان حواشی زیادی در مورد عدم سالن نمایش کافی و مناسب برای اکران این فیلم دفاع مقدسی وجود دارد.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: «در سالهای جنگ، خانواده برخی رزمندگان در مجتمعهای ویلایی در حوالی خط مقدم ساکن شدهاند...»
خانمها و آقایان طناز طباطبایی، پریناز ایزدیار، آناهیتا افشار، علی شادمان، ثریا قاسمی، امیر علی ایمانوند، علیرضا داوری، هستی فرطوسی، سوگل و سوگند بارانی و آوین منصوری در فیلم سینمایی «ویلاییها» به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن و برنده جایزه بهترین فیلم اول از جشنواره فیلم فجر ۳۵ شده است. «ویلاییها» تا پایان هفته قبل با در اختیار داشتن حدود 30 سالن سینمایی در سراسر کشور 304 میلیون تومان فروش داشته است.
ایمان و خانواده دوستی معیارهایم برای ازدواج است / تنهایی افسردگی می آورد
راه طولانی، بچههای نسبتا بد، نیاز، آرام میگیریم، دیوار شیشهای و مرز خوشبختی از سریالهایی بود که با بازی او روی آنتن رسانه ملی رفت. کمالزاده در عرصه سینما هم فعال ظاهر شد و نامزد آمریکایی من، سپید و سیاه، عقاب صحرا، بشارت به یک شهروند هزاره سوم و روزگاری عشق و خیانت از فعالیتهای سینمایی این بازیگر جوان است. پای صحبت شهرزاد کمالزاده نشستهایم تا از نگاهش به زندگی خانوادگی و اجتماعی و برنامههای آیندهاش بپرسیم.
خانم کمالزاده! نقش خانواده را در جایگاه امروز خود چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من مهمترین و تاثیرگذارترین افراد زندگی آدمها از بدو تولد تا روزگار بالندگی، اعضای خانواده هستند، چون ما در بستر خانواده رشد میکنیم. حمایت خانواده من هم در تمام سالهای زندگیام مهمترین عامل در موفقیتم بوده است.
امروزه، خیلی از خانمها در کنار وظایف خانه، از جایگاه شغلی هم در اجتماع برخوردارند. به نظر شما چگونه میتوان هر دو نقش را به درستی ایفا کرد بدون اینکه خللی در نقش دیگر ایجاد شود؟
به نظر من اگر زنی در جامعه موفق است، مطمئنا در خانوادهاش هم موفق بوده است. من در زندگی خصوصی اکثر خانمهای موفق در مشاغل مختلف دیدهام که با وجود فشارهای شغلی و اجتماعی با برنامهریزی مدون، مدیریت صحیحی را برقرار میکنند و این باعث میشود که هم به جایگاه شغلی و هم به جایگاه خانوادگیشان بهدرستی رسیدگی کنند. البته موفقیت خانمها، در بیشتر موارد ریشه در حمایتهای والدین و همچنین همسرانشان دارد که در نهایت به تداوم موفقیت آنها منتهی میشود.
آموزههای جامعه مدرن، خانمها را به سمت مرد شدن پیش برده است و انگار زنان برای اینکه موفق باشند باید هر چه بیشتر از جنسیت خود فاصله گرفته و به سمت مرد شدن قدم بردارند. به نظر شما این مساله چه تاثیراتی بر نهاد خانواده میگذرد؟
به نظر من در وجود هر زنی هر چقدر هم که در کار و شغلش مردصفت باشد، عشق وجود دارد و اگر همین زن روزگاری شیفته فردی بشود، از خودگذشتگی میکند و در اعماق قلب هر زنی تمایل به ازدواج و تشکیل خانواده وجود دارد. این روزها زنان دیگر مانند دهههای قبل تنها برای تامین نیازهای مالی ازدواج نمیکنند، چون خودشان شاغل هستند و به اصطلاح دستشان در جیب خودشان است و در چنین شرایطی است که همفکری و تفاهم دلیل ازدواج میشود. به نظر من رفتن به حاشیه، جلوی موفقیت خانمها را میگیرد و اگر مردی پیدا شود و حس خوشایندی به یک زن بدهد و نیازهای روحی او را تامین کند، هیچ زنی نمیخواهد مجرد و تنها باشد. از طرف دیگر برخی از خانمها از ترس اینکه مبادا پس از ازدواج، ممنوعیتی در ادامه فعالیت شغلیشان ایجاد شود از ازدواج کردن میترسند، مثل ممنوعیتی که همسر خانم ورزشکار برای خروج او از کشور و حضور در میادین بینالمللی ایجاد کرد، اما من خیلیها را دیدهام که پس از ازدواج موفقیتشان بیشتر هم میشود.
افزایش سن ازدواج و زندگیهای مجردی از دیگر پیامدهای مدرن شدن جوامع است که این روزها در جامعه ما به وفور دیده میشود. این دو مساله چه تاثیری روی جوانان دارد و چگونه میتوان از این مسائل دوری کرد؟
شاید انتخابهای اشتباه و تجربههای ناخوشایند خودمان و اطرافیان، ترس را در قلبمان ایجاد کرده است و نمیتوانیم به هر رابطه و ازدواجی تن بدهیم. در این بین برخی در ادامه تجربههای تلخ، تنهایی را انتخاب میکنند که به افسردگی میانجامد و جامعه ما را به جامعهای افسرده و فردگرا تبدیل میکند.
چگونه میتواند هراس جوانان را از ازدواج از میان برد و آنها را به سمت تشکیل خانواده سوق داد؟
مثلا در شغل خودم، پیش از اینها سریالهایی مانند پدرسالار و همسران ساخته میشد که عشق را آموزش میداد اما الان فیلمها و سریالها ما پر شده از دروغ و اعتیاد و مشکلات خانوادگی و زندگیهای سرد. به نظر من باید در رسانه فرهنگسازی شود و از کودکی عشق ورزیدن را به بچههایمان یاد بدهیم، تولیدات رسانههای ما باید به سمت تشویق جوانان به تشکیل خانواده برود و از سوی دیگر مشکلاتی مثل بیکاری و تورم که جوانان را از ازدواج دور میکند، مهار شود.
یکی از اتفاقاتی که در جریان مدرن شدن جوامع میافتد، افزایش ارتباطات در فضاهای مجازی است و این روزها اکثر آدمهای جامعه ما، ساعتهای بسیاری از روز را در اپلیکیشنهای موبایلی خود سر میکنند. این اتفاق به نظر شما چه پیامدهایی را در خانواده و اجتماع ما بهدنبال دارد؟
فضای مجازی امری جدانشدنی از زندگی این روزهای ماست که باعث افزایش افسردگی و فاصله اعضای خانواده و کاهش اعتماد هم شده، اما به نظر من باید با فرهنگسازی صحیح، تلفیقی از مولفههای مثبت سنت و مدرنیته را در کنار هم داشته باشیم و از افراط و تفریط در استفاده از چنین فضاها و ابزارهایی پرهیز کنیم و همچنین به معرفی پیامدهای این ابزارهای جدید به نسل جدید بپردازیم.
با توجه به تندبادهایی که از هر سو به سمت بنیان خانواده در حال وزیدن است، چگونه میتوان بنیان خانواده را مصون نگه داشت؟
ایرانیها ذاتا عاشقپیشه هستند و نمیتوانند از چیزی که دوست دارند، دل بکنند و خیلی از خانوادهها با مشکلات ریز و درشتشان میسازند، به نظر من بزرگترها باید در مسیر زندگی راهنمای جوانان باشند و صبوری کردن را یاد بدهند و عشق باید پررنگتر شود. زمانی که به مشکلی برمیخوریم، تازه متوجه میشویم که تنها کسانی که از ما حمایت میکنند، خانوادههایمان هستند. نگذاریم برای توجه و عشق به خانواده دیر شود.
نظرتان درباره ازدواج و تشکیل خانواده چیست؟
به نظر من آدم باید در امر ازدواج حواسش را جمع کند، چون آدمها با نیتهای متفاوت جلو میآیند. باید به این هوشمندی برسیم که فرد با نیت خیر و ازدواج آمده یا نه؛ چون بسیاری از افراد با عناوین مختلف میآیند و مقاصد دیگری دارند. خود من با ازدواج مشکلی ندارم اما امیدوارم ازدواج براساس همراهی باشد و نه نیاز.
فرد ایدهآل برای ازدواج از نظر شما چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
ایمان مهمترین مساله است؛ اینکه خانوادهدوست باشد و انگیزه داشته باشد و ذهنش باز باشد و بتواند زندگی مشترک را درک کند و از منیت به دور باشد، همین.
قربانی حسادت و جهالت
حاشیههای فیلم ویلاییها ظاهراً به ایام جشنواره محدود نمانده است. در تازهترین اقدام بهدلیل آنچه نرسیدن به کف فروش اعلام شده، قرار است از هفته بعد از سرگروهی اکران پایین بیاید. این اتفاق در حالی میافتد که اکران این فیلم با انتخابات ریاست جمهوری همراه شده بود. با این حال، بعضی اخبار از تسویه حسابهای زمان جشنواره در زمستان گذشته خبر میدهد. تسویه حسابهایی که حالا قرار است چوب آن را ویلاییها و سنگاندازی در اکران بخورد.
یک بام و دو هوای وزارت ارشاد
آقای سیدرضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی روز دوشنبه در افتتاحیه نمایشگاه قرآن دیدگاههای جالبی درخصوص حمایت از محصولات فرهنگی و سینمایی متعالی مطرح کرده بود: «در جشنواره سال گذشته دیدیم که شاهد فیلمهای اخلاقی، اجتماعی و آثاری با مضامین جنگ، جهاد و شهادت بودیم. امسال برنامهای را که سازمان سینمایی تدوین کرده و برنامهای که خانه سینما تنظیم کرده برای تعالی اخلاق و تعالی مسائل اجتماعی، تعالی فضیلت و انسان دوستی و طرح آسیبهای اجتماعی که بیشتر از گذشته مشاهده خواهد شد.»
این دیدگاههای وزیر ارشاد در حالی ایراد میشود که ویلاییها از مهمترین آثاری بود که در جشنواره فیلم فجر گذشته با بیمهری کامل روبهرو شد. آقای مسعود فراستی همان زمان در مورد «ویلاییها» گفته بود: «ویلاییها اصلاً فیلم بدی نیست. میتوانست خوبتر باشد. نخستین فیلم جنگی ماست که تمام فیلم اساساً زنان هستند. شخصیت اول این فیلم به اصطلاح فرمانده این کمپ خوب است و دارد شخصیت میشود.» این فیلم با وجود نظر مثبت مردم و منتقدان سهم چندانی از سیمرغهای جشنواره نداشت.
در نهایت هم بعد از فشار رسانهها و منتقدان قرار بود سیمرغ بخش نگاه ملی به این فیلم داده شود که با امتناع تهیهکننده روبهرو شد. فشارهایی حتی تا حد دفتر ریاست جمهوری برای کشاندن عوامل فیلم به برج میلاد وارد شد اما با این حال آقای سعید ملکان ترجیح داد پای اعتراض حق کارگردانِ خود بایستد و از دریافت جایزه و سیمرغ امتناع کند. کاری که بعد از اعلام نتایج توسط خانم منیر قیدی انجام شد و از نامزدی نهایی جشنواره انصراف داد.
موزه سینما هم با اکران «ویلاییها» مخالفت کرد
سوای همه این مسائل نکته جالب دیگری که در مقابل شعارهای اخیر وزیر ارشاد قرار میگیرد، برخورد با فیلم «ویلاییها» در موزه سینما وابسته به وزارت ارشاد و سازمان سینمایی است. اکران این فیلم در این سینما با مخالفت مواجه شده است. این شعارهای خوش و رنگ و لعاب در حالی اتفاق میافتد که
هم و غم مسوولان سینمایی کشور در این روزها به بازبینی فیلمهای توقیفی و روی پرده آوردن این فیلمها اختصاص پیدا کرده است. در نخستین قدم هم قرار است از هفته آینده فیلم «مادر قلباتمی» ساخته آقای علی احمدزاده که پیش از این یک فیلم توقیفی دیگر را هم در کارنامه دارد، روی پرده بیاید.
فیلمی برای خانوادهها
این سلسه بیمهریها که البته به وزارت ارشاد هم محدود نبوده است این فرضیه را به ذهن متبادر میکند که «ویلاییها» به تعبیر کارگردان این فیلم چوب حسادتها و جهالتها را میخورد. حسادتها و جهالتهای شخصی که در ایام جشنواره به یک شکل و این روزها به شکل دیگری مشغول ذبح این اثر سینمایی است. ظواهر امر حاکی از آن است که با گذشت ایام انتخابات ریاست جمهوری حالا آرام آرام فیلم دارد جای خود را پیدا میکند. فیلم به تدریج مخاطبان خود را یافته است. مخاطبانی که با خیال راحت دست خانواده را گرفته و به سینما
میروند.
مجازیها هم دست به کیبرد شدند
ویلاییها در فضای مجازی هم با استقبال خوب مردم روبهرو شده است. مرور بعضی از این دیدگاهها میان کاربران اینستاگرام خالی از لطف نیست.
- # ویلایی_ها با سانسهای محدود در حال اکرانه. ببینیدش و از آثار خوب حمایت کنید. این وضع تبعیضآمیز را ما خودمان بشکنیم.
- نمیدانم حدیث نامه چون است/ همی بینم که عنوانش به خون است.
- ویلاییها پیش از آنکه راوی جهاد اصغر باشد، راوی جهاد اکبر است. با دیدن این فیلم میفهمید که وقتی رزمندهای در جنگ جان خود را از دست میدهد، دو نفر هستند که شهید میشوند. هم رزمنده و هم زنی که در قلب اوست.
- برید سینما و این فیلم و حتماً ببینید. #ویلایی_ها یه قسمتهایی از فیلم خیلی به درد این روزها میخوره؛ روزهایی که بعضیها فکر میکنن خونشون رنگینتر از بقیه است. بعد یا قبل از دیدن این فیلم آگه مستند #ننه_قربون رو هم ببینید خیلی تو فهم داستان فیلم و رشادتهای زنان در دفاع مقدس کمک میکنه.
- اینکه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی که رئیسش را رهبری تعیین میکند، سالنهای بیتالمال را به #فروشنده و #سلام_بمبئی و #گشت2 میدهد اما فیلم دفاع مقدسی #ویلایی_ها در تعداد کمی سالن سینما روی پرده میرود و کک حضرات حوزهای هم نمیگزد که تقصیر روحانی نیست!
- پیشنهاد میشود! به پاس تمام کسانی که برای رفاه و آسایش ما از خودشون گذشتن.
- این فیلم بهرغم توجه منتقدان و مخاطبان در جشنواره و باتوجه به مضمون اثر که درباره رشادتهای زنان جنگ است و استقبال مردم در اکران، همچنان سانسهای محدودی در اختیار دارد.
- دیدن این فیلم را از دست ندین؛ تکتک لحظههاش قابل لمسه. بهشدت پیشنهاد میشه. ما که کلی لذت بردیم از دیدنش.
حسینی جای فراستی را در «هفت» گرفت/ سری جدید با ۳ مجری روی آنتن میرود
«علیاصغر پورمحمدی» در حاشیه بازدید از پشت صحنه مجموعه تلویزیونی «پنچری» درباره سری جدید برنامه هفت گفت: این برنامه قطعا پس از ماه رمضان به روی آنتن خواهد رفت و در سری جدید با تغییرات بسیاری در ساختار و محتوا روبرو خواهیم بود.
وی ادامه داد: در سری جدید برنامه سه بخش دارد و اجرای هر بخش هم بر عهده یک مجری خواهد بود و میتوان گفت که در مجموع برنامه با 3 مجری به روی آنتن خواهد رفت که هنوز مشخص نشده است.
پورمحمدی همچنین اظهارداشت: منتقد برنامه دیگر آقای فراستی نخواهد بود و ایشان جای خود را به سیدمحمد حسینی خواهد دارد. آقای حسینی قبلا هم در برنامه بودهاند و به عنوان منتقد حضور داشتهاند.
کانون کارگردانان عضویت سهیلی را تعلیق کرد
کانون کارگردانان سینمای ایران طی بیانیه ای عضویت سعید سهیلی را در این کانون به حالت تعلیق در آورد.
در متن این بیانیه آمده است:
«جناب آقای سعید سهیلی
شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران در جلسه روز سه شنبه ۹ خرداد ماه ۹۶ خود پس از بررسی همه جانبه و کسب اطلاعات کامل، عمل شنیع و نمایشی شما را در مقابل دوربین دور از شان فرهنگی جایگاه کارگردانان و توهین مستقیم به اعضای محترم خود دانست و به اتفاق آرا عضویت شما را تا عذرخواهی رسمی جنابعالی از اعضای کانون به حالت تعلیق درآورد.
بدیهی است در صورت تمایل و طبق اساسنامه کانون حق اعتراض برای شما پابرجاست.
شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران»
سعید سهیلی کارگردان «گشت ۲» در پی قاچاق فیلمش در اعتراض به حمایت نشدن از سوی خانه سینما و وزارت ارشاد، کارت خانه سینما و کانون کارگردانان خود را مقابل دوربین آتش زد.
با بهترین بازیگر مرد کن 2017 آشنا شوید/خوآکین فونیکس از گلادیاتور تا نخل طلا+عکس
"خواکین فونیکس" برای بازی در فیلم "تو هرگز اینجا نبودی" جایزه ویژه و نخل طلای بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد.
فینیکس برای بازی در فیلمهای گلادیاتور، سر به راه باش و استاد نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شده (یک نقش مکمل و دو نقش اول) که هیچکدام را تصاحب نکرده است تا آنجا که امسال توانست نخل طلا را به خانه ببرد.
خواکین فونیکس با نام کامل "خواکین رافائل باتم" در پورتوریکو دیده بر جهان گشود. دوران کودکی فونیکس در خانواده پر جمعیتشان که ۵ برادر و خواهر بودند، به سختی گذشت.
وی و برادران و خواهرانش برای امرار معاش در خیابانها مدتها به نوازندگی و اجرای نمایش مشغول بودند تا زمانی که آریس برتون که یکی از مدیران و استعدادیابهای مشهور هالیوود است، استعداد آنها را کشف کرد و تصمیم گرفت آنها را به جلوی دوربین بیاورد.
فونیکس ابتدا در تبلیغات تلویزیونی و نقشهای کودکانه در سریالهای تلویزیونی نظیر «هفت عروس برای هفت برادر» به کار گرفته میشد، اما رفته رفته توان بازیگری خود را بالا برد و در سال ۱۹۸۶ برای بازی در نقش مکس در فیلم «اردوگاه فضایی» تحسین تماشاگران را برانگیخت.
با افزایش سن، فونیکس نیز تنوع نقش آفرینی هایش را گسترش داد و توانست با بازی در فیلم «مرگ برای» به کارگردانی گاس ون سنت و بازی نیکول کیدمن خوش بدرخشد. اما شهرت فونیکس پس از بازی در نقش کومودوس در فیلم مشهور «گلادیاتور» بدست آمد که باعث شد وی نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سال ۲۰۰۰ شود.
دو سال پس از موفقیت «گلادیاتور»، فونیکس بار دیگر با بازی در نقش کشیشی عصبی و درگیر هوس در فیلم «quills» توانست توجهها را به خود جلب کند.
فونیکس در سال ۲۰۰۵ با بازی در نقش خواننده مشهور کانتری "جانی کش" در فیلم «راه رفتن روی خط» توانست برنده جایزه گلدن گلاب بهترین بازیگر نقش اصلی مرد در آن سال شود، اما در اسکار رقابت را به فیلیپ سیمور هافمن باخت.
فونیکس پس از استراحتی نسبتا بلند مدت با فیلم «مرشد» به کارگردانی پُل توماس اندرسون بازگشت قدرتمندی به سینما داشت و در حالی که همگان انتظار داشتند وی بتواند برای بازی در این فیلم اسکار بهترین بازیگری را دریافت کند، جایزه به دنیل دی لوئیس برای فیلم «لینکلن» رسید. از فونیکس در حال حاضر به عنوان یکی از ده بازیگر برتر هالیوود نام برده میشود.
«دزدان دریایی کاراییب» فاتح گیشههای بریتانیا
قسمت پنجم از مجموعه داستانهای «دزدان دریایی کارایبب» که با عنوان «مردان مرده قصه نمیگویند» از همین هفته اکران خود را آغاز کرد، با فروش ۵.۸۵ میلیون دلار در این آخر هفته فروش خود را در بریتانیا تا کنون به ۹.۳۹۹ میلیون دلار رسانده و در راس باکس آفیس بریتانیا جای گرفته است.
در مکان دوم باکس آفیس بریتانیا «محافظان گالاکسی۲» جای دارد که با فروش ۱.۱۳ میلیون دلار مجموعه فروشش را به ۴۹.۲۸ میلیون دلار رسانده است.
در همین حال «بیگانه: میثاق» با فروش ۹۳۵ هزار دلار مجموع فروشش را به ۱۴.۸۹ میلیون دلار رساند و مکان سوم را تصاحب کرد.
در مکان چهارم باکس آفیس بریتانیا فیلم «خاطرات یک بچه چلمن» جای دارد که در نخستین هفته اکرانش در مجموع ۲.۵۷ میلیون دلار فروش کرده است. این فیلم بهترین فروش افتتاحیه را در میان فیلمهای این مجموعه کسب کرده است.
فیلم جدید گای ریچی با عنوان «شاه آرتور: میراث شمشیر» با فروش ۷۶۳ میلیون دلار تاکنون تنها ۵.۲۶ میلیون دلار فروخته و مکان پنجم باکس آفیس بریتانیا را به خود اختصاص داده است.
با وجود موفقیت «دزدان درایی کاراییب» در گیشه این فیلم به موفقیت دو قسمت پیشین این مجموعه ظاهر نشده و از نظر فروش افتتاحیه در مکان سوم از این پنج فیلم جای گرفته است. «صندوق مرد مرده» و «پایان جهان» هر دو فروشی۱۷ میلیون پوندی را در بریتانیا تجربه کرده بودند که در مقایسه با فروش ۷.۳ میلیون پوندی فیلم پنجم، میتوان متوجه تفاوت زیاد آنها شد.
در عین حال «سریع و خشمگین ۸» ۹۵ هزار دلار دیگر در بریتانیا فروخت تا مجموع فروشش را به ۳۸ میلیون دلار برابر با ۲۹.۵۶ میلیون پوند رسانده باشد.