محمدرضا شجريان چقدر براي آنها که اين روزها سنگش را به سينه ميزنند مهم است؟ اين سؤال بااهميتي است، هنرمندي که با بيماري سرطان دست و پنجه نرم ميکند و عليالقاعده بايد از آرامش برخوردار باشد...
گروه موسیقی: محمدرضا شجريان چقدر براي آنها که اين روزها سنگش را به سينه ميزنند مهم است؟ اين سؤال بااهميتي است، هنرمندي که با بيماري سرطان دست و پنجه نرم ميکند و عليالقاعده بايد از آرامش برخوردار باشد، اين روزها به دستاويزي تبديل شده براي يک جناح سياسي تا به خيال خود رقيب را دچار چالش کند. اينکه ربناي شجريان از صداوسيما پخش شود، واقعاً چقدر براي شخص شجريان اهميت دارد. آنها که از نام محمدرضا شجريان براي مقاصد سياسي و جناحيشان سوءاستفاده کرده و ميکنند، آنقدر براي او احترام قائل نيستند تا او را در دوران دست و پنجه نرم کردن با بيماري سرطان راحت بگذارند.
به گزارش بولتن نیوز، شجريان احتمالاً خودش اين روزها از جنجالهايي که به نام او به راه انداختهاند، بيخبر است. او حالا ديگر در ايران زندگي ميکند و قاعدتاً بيبيسي سراغ او نميتواند برود و نزديکانش هم آنقدر متوجه هستند که او را در شرايط فعلي از گزند رسانههاي خودخواه دور نگه دارند. واقعيت اين است که موضوع ربناي شجريان نه براي مردم، نه براي شخص وي و خانوادهاش اهميت چنداني ندارد ولي يک جناح سياسي نميخواهد دست از سياسيبازي و سوءاستفاده از هنرمندان بردارد و به اين قائل است که تا پايان راه ادامه بدهد. با ادامه اين مسير کسي که بيش از همه لطمه ميبيند، ساحت هنر و هنرمند است.
ربناي شجريان چقدر مسئله است
اين روزها برخي از مديران دولتي و رسانههاي حامي دولت در حالي مصرانه پيگير پخش ربناي شجريان از صداوسيما هستند که گويي دغدغه اصلي همه مردم پخش شدن مناجات شجريان از تلويزيون است، نه مشکلاتي همچون گران شدن اقلام مصرفي مردم در ماه رمضان!
ماجراي پخش ربناي استاد شجريان از تلويزيون در ماه مبارک رمضان تقريباً چند سالي است که تبديل به يکي از موضوعات جذاب براي اصلاحطلبان شده است؛ موضوعي غيرسياسي که دولت يازدهم به بهترين شکل ممکن با سياسي کردن آن، هر بار ذهن مردم را از موضوعات اساسي جامعه دور ميکند.
صالحياميري وزير ارشادي است که نشان داده خيلي دوست دارد از هنرمندان استفاده ابزاري بنمايد، گاف تاريخي او در روز برگزاري انتخابات که با توهين به هنرمندان و نيز رقيب انتخاباتي همراه بود، هرگز از سابقه او پاک نخواهد شد؛ موضعي که نگاه امنيتي و غيرفرهنگي او را نيز برخلاف ژست فرهنگمآبانهاي که ميگيرد برملا کرد و ماهيت رفتارهاي او را نشان داد. وزير ارشاد اخيراً در نامهاي به رئيس صداو سيما پخش ربناي شجريان را مطالبه کرده بود؛ درخواستي که اساساً انتظار ميرود از سوي شخصي هنرمند اتخاذ شود نه از سوي يک سياستمدار به اصطلاح فرهنگي، اما ماجرا اين است که صالحياميري به تن رنجور و بيمار استاد هم رحم نميکند و او را دستمايهاي براي کنشهاي سياسي قرار ميدهد؛ رفتاري که از يک شخصيت فرهنگي انتظار نميرود.
محمدجواد لاريجاني، عضو شوراي سياستگذاري صداوسيما البته جواب صالحياميري را به شیوههای علمی داد. او در پاسخ نامه وزير ارشاد نوشت: «از آنجا که موضوع دفاع از ايشان يک مناقشه سياسي شده است، لذا در تلاوت مذکور توجه به آيات تحتالشعاع قرار ميگيرد و اين امر خلاف موازين شرعي تلاوت است. لذا خواهشمند است که ساير قطعات آوازي آن هنرمند را مطرح فرماييد که اتفاقاً داراي ساختار موسيقيايي مهمتري هم هستند. حتماً ميدانيد که تحتالشعاع قرار گرفتن توجه به آيات باهرات نسبت به مقارنات آنقدر مهم بوده که برخي از فقهاي بزرگ تلاوت ملحون را مورد شبهه قرار دادهاند. البته اين حساسيت در ميان موسيقيدانان بزرگ و حرفهاي هم مطرح است و آنان غالباً ابا دارند که قطعات مهم ترکيبي آنان همراه با آواز پخش شود، زيرا معتقدند توجه به الحان و معاني (و گاه حرکات متناظر بدني) توجه به رموز و ظرافتهاي نهفته در تناسبهاي ايقاعي را که جوهر اصلي هنر موسيقي است، تحتالشعاع قرار ميدهد.»
لاريجاني در نامه خود تلويحاً به دو نکته اشاره کرده؛ اول اينکه دولت از موضوع ربناي شجريان بيش از اين سوءاستفاده سياسي نکند و نکته بعدي اينکه تحتالشعاع قرار گرفتن آيه قرآن به صوت و موسيقي موضوعي فقهي است که بهتر است نسبت به آن با تساهل رفتار نشود. لاريجاني البته دليلي نديد تا به اينکه پخش نشدن ربناي شجريان با درخواست کتبي شخص وي متوقف شده، اشارهاي کند و تشخيص داد همان دو نکته کفايت ميکند.
هشت سال پيش بود که در جريان فتنه 88 و حمايت تمامقد محمدرضا شجريان از رهبران فتنه، اين خواننده موسيقي سنتي کشورمان با نگارش نامهاي خطاب به عزتالله ضرغامي، مدير وقت سازمان صداوسيما رسماً اعلام کرد که راضي به پخش آثارش از تلويزيون نيست.
شجريان در آن نامه نوشت: «همانطور که اطلاع داريد صداوسيما در شرايط فعلي مستمراً اقدام به پخش سرودهاي ميهني اينجانب به ويژه سرود «اي ايراناي سراي اميد» ميکند. جنابعالي مستحضريد اين سرود و ديگر سرودهاي خوانده شده متعلق به سالهاي ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ است و هيچ ارتباطي به شرايط کنوني ندارد. اينجانب در سال ۱۳۷۴ نيز اعلام کردم راضي به پخش آثار خود از صداوسيما نيستم. مجدداً تقاضاي خود را تکرار کرده و تأکيد ميکنم آن سازمان هيچ نقشي در تهيه اين آثار نداشته و شايسته است به حکم شرع و قانون سريعاً کليه واحدهاي آن سازمان از پخش صدا و آثار من خودداري کنند.»
پس از اين اتفاق بود که با دستور مديران رسانه ملي، پخش همه آثار شجريان از تلويزيون و راديو متوقف شد. دستوري که بنابر خواسته شخص شجريان و نامه صريحي که براي مديران رسانه ملي نوشته بود، داده شد.
ورود کاسههاي داغتر از آش به ميدان!
شجريان که در آن سالها به عنوان مدافع رهبران فتنه، به گفتوگو با شبکههاي فارسي زبان خارج از کشور پرداخت، در صحبتهاي خود به مسائلي اشاره كرد که تقريباً ادامه فعاليت حرفهاي او را در داخل کشور با مشکلاتي جدي روبهرو کرد، از جمله آنکه او در مصاحبه با شبکه تلويزيوني صداي امريکا (ارگان رسمي دولت امريکا که وظيفه عمليات رواني عليه ساير کشورها را دارد) به مقابله 1400 ساله اسلام با هنر پرداخت و ديدگاه واقعي خود را در ارتباط با اين موضوع بيان کرد.
اما در همه اين سالها باز هم گروهي از سياسيون و البته اهالي هنر بودند که هر بار در فرصتهاي مختلف با طرح بحث ادامه فعاليت شجريان در داخل کشور سعي در ناديده گرفتن نظرات اين هنرمند درباره اسلام و نظام جمهوري اسلامي کردند.
يک تاکتيک نخنما براي به حاشيه بردن مطالبات مردم
نکته مهم در ارتباط با اين موضوع، استفاده ابزاري دولتيها از اين موضوع در مواقع خاص است؛ حربهاي تکراري که دولتيها چند وقت پيش و در اوج تنشهاي مربوط به تصويب برجام در ارتباط با مسئله لغو کنسرتها نيز اجرا کردند و جوي را در کشور به راه انداختند که موضوع ملي و مهمي همچون برجام و تصويب آن در مجلس شوراي اسلامي به حاشيه رفت و ذهن گروه زيادي از مردم درگير موضوعي شده بود که در عين اهميت، اصولاً در حدواندازه يک مسئله ملي همچون برجام نبود.
اين تاکتيک عمليات رواني اين بار نيز در ارتباط با ربناي شجريان تکرار شد تا باز هم مطالبات اصلي مردم به حاشيه رانده شود و با پوشش رسانهاي گسترده موضوعاتي فرعي جاي آنها را بگيرد. به نظر ميرسد در اين شرايط طرح چنين موضوعاتي باعث فراموشي اصل موضوع ميشود و فرصتي را براي فرصتطلبان ايجاد ميکند تا با هجمه رسانهاي بر چنين نظراتي، مانع طرح بحث اصلي که همان عدم رضايت صاحب اثر از پخش آثارش از تلويزيون است، شود.
منبع: روزنامه جوان