رضا موسوی، کارگردان نمایش «روزی میبایست میمرد» که این روزها در مرکز تئاتر مولوی به اجرا درمیآید از اولین تجربه کارگردانی خود میگوید.
به گزارش بولتن نیوز، رضا موسوی، دانشجوی رشته بازیگری در مقطع کارشناسی ارشد است که از همکاری با «استانیفسکی» در نمایش «ٱراتوریو» گرفته تا بازی در نمایش «گل» به کارگردانی یاسر خاسب و اجرا در کشورهای هند و لهستان و حضور در نمایشهایی مانند «کاهنههای باکوس» و «فصلنامه ناکوک» و همچنین حضور به عنوان بازیگر در نمایشهای فراوانی از بابک مهری و عضویت در گروه تئاتر «آو»، او را به بازیگری با تجربه تبدیل کرده است. با این حال او در اولین تجربه کارگردانیش از فرم تازهای در نمایشش استفاده میکند که کمتر کسی جرأت نزدیک شدن به آن را دارد. آنچه در زیر آمده گفتگویی است با رضا موسوی پیرامون نمایش «روزی میبایست میمرد» .
کمی در مورد ایده ابتدایی و مراحل اولیه شروع کار برای نمایش «روز میبایست میمرد » توضیح میدهید؟
چند سال پیش که در لهستان بودم به این فکر میکردم که چطور میشود «هرونومیا» یا همان رقص روایی را با هنرهای رزمی بیامیزم و از دل آن نمایشی به وجود آورم. از این رو شروع به مطالعه متون نمایشی گوناگون کردم و در نهایت مکبث را برای نمایشم انتخاب کردم. به ایدهپردازی و صحنهبندی پرداختم که ماحصل آن 12 صحنه شد. بسیاری از حرکات را قبل از انتخاب بازیگران طراحی کردم و از پاییز 94 پس از گرد هم آوردن گروه به صورت مرتب به مدت 20 ماه تا زمان اجرا به تمرین پرداختیم .
دلیلت برای انتخاب شیوه «هرونومیا» برای اجرای تئاتر چه بود؟
شروع کار من به صورت جدی با این شیوه تئاتر بود و بعدها به دلیل برخودم با «استانیفسکی» و تاثیر فراوانی که از او گرفتم و حضور در «گارژنیزه» به شدت سلیقهام در مورد تئاتر تغییر کرد. این شیوه که مبدع آن «استانیفسکی» است به موسیقی در کنار «هرونومیا» (که حرکات آن بیشتر از تصاویر سفالینههای یونان باستان گرفته میشود) همچنین ریتم ارزش فراوانی میدهد، به همین دلیل این شیوه بسیار دقیق است و من بعد از چشیدن طعم این نوع تئاتر علاقه فراوانی به آن پیدا کردم و تصمیم گرفتم در این راه قدم بردارم.
چرا مکبث؟
همانطور که گفتم میخواستم نمایشی را اجرا کنم که قابلیت این را داشته باشد با استفاده از هنرهای رزمی اجرا شود. ما در این کار از کاتای کاراته، بادبزن ووشو، فرم چوب و شمشیر استفاده کردیم و همگی طراحی و تعدیل شده تا به صورت نمایشی بروز پیدا کند. از میان متون نمایشی که خواندم تنها متنی که میشد به این شیوه اجرا شود مکبث بود.
دلیلت برای استفاده از موسیقی زنده چیست؟
آن چیزی که در این کار مهم است تبادل انرژی است. موسیقی زنده برخلاف موسیقی به صورت ضبط شده انرژی فراوانی را به مخاطب منتقل میکند. از این رو تصمیم بر این شد که از موسیقی زنده بهره بگیریم. این بدین معنا نیست که این نمایش در قالب نمایشهای موزیکال جای میگیرد؛ بلکه نمایش ما نمایشی آهنگین و سیال است.
دلیلت برای حضور همزمان هم به عنوان کارگردان و هم به عنوان بازیگر در این نمایش چیست؟
به دلیل تحصیلم در رشته بازیگری همواره این خودخواهی را برای بازیگری دارم. با این حال تصمیم بر این بود که خودم اصلاً بازی نکنم، بعدها در پروسه تمرین متأسفانه بازیگری را پیدا نکردم که بتواند شمشیر بزند. بدن نرمی داشته باشد و ریتم را بشناسد و از آنجایی که خودم همیشه به صورت تخصصی در این شیوه فعالیت کردم ناچار در کنار وظیفه کارگردانی ایفای نقش مکبث را هم بر عهده گرفتم. برای این دسته از نمایشها ما به بازیگرانی نیازمندیم که موسیقی بدانند، صدای خوبی داشته باشند، به ریتم تسلط داشته باشند و از بدن پرورش یافتهای برخوردار باشند. متأسفانه در ایران بازیگران خیلی کمی یافت میشوند که این نوع خصوصیات را یکجا داشته باشند. یکی از دلایل طولانی شدن پروسه تمرین برای ما همین موضوع بود. من باید بازیگرانم را برای حضور در این نمایش تربیت میکردم.
به نظرت تماشاگر ایرانی چه برخوردی با این نوع نمایش دارد؟
وقتی که نمایشهای تولید شده در چند سال اخیر نگاه میکنیم متوجه میشویم که کمکم نمایشها از غالبهای کلاسیک و رئالیستی خارج شده و به سمت نمایشهای آوانگارد و تجربی حرکت میکنند و خب متعاقباً شاهد این هستیم که تماشاگران ارتباط خوبی با این دسته از آثار برقرار میکنند. از این رو اکثر افرادی که به تماشای ما نشستهاند با رضایت از سالن نمایش خارج شدند. ما در این کار به تماشاگر فعال نیاز داریم و تماشاگر منفعل که در نمایشهای ناتورالیستی مرسوم است خیلی مد نظرما نیست. تمام تلاش من و گروه تئاتر «هوم» این است در این شیوه اجرایی استمرار داشته باشیم و به امضایی شخصی برسیم تا مخاطبان تئاتر هر وقت نام گروه «هوم» را شنیدند بدانند که با چه نوع نمایشی سر و کار خواهند داشت.
حرف آخر؟
متأسفانه سختترین بخش این کار نه جنبه هنری آن؛ بلکه جنبه اجرایی و سختافزاری آن بود. مشکلات مالی باعث شد بیشتر انرژی من صرف رتق و فتق کردن مسائلی مانند هماهنگی پلاتو برای تمرین، نگرانی برای بالا رفتن هزینهها و بدقولی بازیگران شد. نمایش ما بدون حمایت هیچ تهیهکنندهای در حال اجراست. مامی هزینهها از طریق خود من و بازیگران تأمین شده است. امیدوارم درآمد گیشه نمایش به اندازهای باشد که حداقل مبلغ هزینههای انجام شده برگردد؛ چون در غیر این صورت معلوم نیست که تا چند وقت قادر به تولید نمایشی جدید نباشیم. در آخر از مدیریت مرکز تئاتر مولوی جناب آقای حریری و تمام کارکنان مجموعه تشکر میکنم.