آقای روحانی! حالا دیگر نوبت شماست...
سیج عمومی گسترده و کمسابقه هنرمندان برای حمایت از ادامه ریاستجمهوری حسن روحانی خیلی زود نتیجه داد؛ و چنان در کشاندن مردم پای صندوقهای رأی موثر افتاد که در باورها نمیگنجید. نتیجه هم جز برتری محسوس و بافاصله رئیسجمهوری محبوب اهالی فرهنگ و هنر نبود. درحالیکه رقیب اصلی نامزد مورد نظر هنرمندان با کسب ١٦میلیون رأی نشان داد بیبهره از پایگاه اجتماعی قابل قبولی نیست، اما، شمار زیادی از آرای سرگردان و خاکستری که با بسیج چهرههای شناخته شده حضور در پای صندوقها را برگزیده بودند، بازی را عوض کرده و نامزدی را در صدر نشاندند که نظر و نگاه قشر فرهیختهتر روی او بود. به این دلیل هم وقتی خبر از این میرسید که روحانی در شمارش آرا از رقیبش پیش افتاده، انتظار عکسالعمل هنرمندان به موفقیت حسن روحانی بیشتر و بیشتر ایجاد میشد. انتظاری که تنها دقایقی پس از اعلام نتایج نهایی انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٦ بارور شد؛ و پس از پشت سر گذاشتن یک روز پر التهاب و پر از هیجان و شادی مردم از به ثمر نشستن تلاشها و هیجان و اضطرابهایشان، هنرمندان که سهم بالایی در این موج انتخابی داشتند نیز از قافله عقب نمانده و با پیامهایشان شادمانی خود را ابراز کردند. درواقع میتوان گفت که هنرمندان حامی دولت سراسر صفحات مجازی را پر از پیامهای پرمهر خود خطاب به رئیسجمهوری منتخب کردند.
تأثیرگذارترین پیام در این میان مربوط بود به پرویز پرستویی - که پیش از برگزاری انتخابات از هیچیک از نامزدهای ریاستجمهوری حمایت نکرده بود - که در یک نامه تبریک متفاوت از روزهای سختی نوشت که ملت برای انتخاب دوباره روحانی پشت سر گذاشته است: آقای دکتر حسن روحانی! برای انتخاب دوباره شما، ملت ایران روزهای سختی را پشت سرگذاشتند و خوشبختانه به پیروزی ختم شد. یادمان باشد این پیروزی را مدیون ملت شریف هستید که از هر قشر و طبقهای، چه در ایران و چه از هر جای دنیا با حضور پر شور و جدی خود باز هم حماسه آفریدند. با امید به اینکه پاسخگوی خواستههای بحق این ملت همیشه همراه و قهرمان و دلسوز و باغیرت باشید. بهخصوص حمایت خودتان را از امثال آن مادر پیری که با چهارپایه پلاستیکی و آن پدر پیری که با فرغون، خودشان را به پای صندوق رأی رساندند، دریغ نکنید. خصوصا جانبازان و خانوادههای عزیز شهدا که سرمایههای اصلی این سرزمین هستند. تبریک ودرود بر ملت حماسه آفرین ایران.
ترانه علیدوستی دیگر بازیگری بود که به انتخاب دوباره حسن روحانی عکسالعمل نشان داد. این بازیگر که در جریان تبلیغات انتخاباتی نیز از روحانی حمایت کرده بود، در توییتر خود نوشت: احساس میکنم/ درچشم من به آبشر اشک سرخگون/ خورشید بیغروب سرودی کشد نفس/ احساس میکنم در هر رگم به هر تپش قلب من کنون/ بیدارباش قافلهای میزند جرس...
جز پرستویی و ترانه علیدوستی، رامبد جوان نیز با انتشار عکسی از دکتر روحانی این انتخاب را به وی تبریک گفت. حمید فرخنژاد، اما، به تبریک بسنده نکرد و با انتشار عکسی از حضور مردم نوشت: آقای رئیسجمهور روحانی این مردم را دریابید.
در این میان نوشته رضا صادقی پر و پیمانتر بود: از صمیم قلبم تبریک میگم به مردمم، که به شعور رأى دادن و نه شعار و هـمچنین به آقاى روحانى براى پیروزى در کسب اعتماد دوباره مردمش. فقط یه عرض کوتاه: جناب روحانى دوستداشتنى، از کارگر زحمتکش تا پزشک و مهندس تا کشاورز و دامدار تا پیر و جوان و خصوصا جامعه هنرمند براى حمایت از شما و باور شما حرفهاى زیادى تحمل کردن و امیدهاى زیادى به وعدههاتون بستن، همه ما هم دعا میکنیم و هم درخواست که این دوره به ماها ثابت کنید اشتباه نکردیم و سلامهـاى شما، سلامى صادق بوده و هست. آقاى روحانى مردم من خسته از درد هستن و آخرین جانشون و گذاشتن براى سرزمینشون و باور شما، مردم من هم تحریم نمیخوان هم تحقیر. شما ثابت کردین که خادم این مردم هستین پس لطفا کسانى که فاسد و ظالم هستن به حق مردم از دولت مردمیتون دور کنید... سفره مردم رو دریابید که شرم پدران رو نبینیم. کرامت هنر و هنرمند رو برگردانید، رمضان امسال از شما ربناى استاد رو هدیه میخوایم.
سالار عقیلی دراینباره نوشت: تا۱۴۰۰باروحانی. مرضیه برومند کارگردان تئاتر و سینما نیز در صفحه مجازی خود نوشت: بىتردید پیروزى امروز ما مرهون روزیست که سید بزرگوارمان با دلى پر درد، رأیشان را در نقطه دور افتادهای در دماوند به صندوق سپردند، اگر دورنگرى و بصیرت و ایمان ایشان به مردمسالارى نبود، ما امروز پیروز نبودیم.
شیلا خداداد بازیگر نیز نوشت: امروز ما ایرانیان از امتحانی بزرگ سربلند برآمدیم ما نشان دادیم که درسهای مردمسالارى و دموکراسى را فرا گرفتهایم، آموختیم که قهر کردن با صندوقهای رأی برای یک روز باعث کشیدن محنت چند ساله با ترکشهای چند ده ساله خواهد شد، از امروز رقابت تمام است. به آقاى رئیسى و طرفدارانش احترام میگذاریم، دکتر روحانى رئیسجمهوری منتخب، رئیسجمهوری همه مردم ایران است و دولت چند درصدى نیست. ایشان باید صداى تمام مردم را بشنود. ما ایرانیان به دنیا نشان دادهایم که به چه حد بلوغ سیاسى و فکرى رسیدهایم. ما راهمان را انتخاب کردیم. درود بر ایران و ایرانیان پاک و پاک نهاد...
شهرام شکوهی نوشت: سلام بر ایرانیان... تبریک به همه زیرا که حضورتان و شعورتان در تمام خاورمیانه بینظیر است... آقاى روحانى اعتماد ایرانیان مبارکتان باشد. راستى آقاى ترامپ در عربستان مواظب همسرتان خانم ملانیا باشید... اما در ایران ٤٣میلیون نفر که نیمى از آنان شیر زنان ایرانى بودهاند رأى دادهاند... زنان ایرانى مردان ایرانى پاینده باشید.
پژمان بازغی نیز نوشت: درخت امید به بار نشست. به امید روزهای بهتر...
بهاره کیانافشار نیز اظهار کرد: سربلندیم و مسرور و خشنود. حالمان خوب است، از اراده جمعىمان، از اتحاد و همدلىمان سربلندیم چرا که تنها ما میدانیم و شما و خدا که هرگز باور ما خریدنى نیست و جز شعور و دلهایمان که باور داشتند ارزش ماندنتان را چیزى ما را به حمایت خالص و همهجانبه شما وادار نکرد، خواستیم سربلند بمانیم و ماندیم؛ ما نشان دادیم که هستیم... حالا نوبت شماست، مردم را دریابید جوانان، کودکان، کارگران، کارمندان، معلمان، بازنشستگان، زنان... و همه مردم را، ببینید و حمایت کنید، مردم عزیز و شریف وطنم ایران را...
پریناز ایزدیار نیز نوشت: تبریک به همه مردم کشورم، خسته نباشید، گل کاشتین... با آرزوى اتفاقات خوب حالا نوبت شماست آقاى روحانى...
پانتهآ پناهیها نیز با انتشار فیلمی نوشت: مبارکه مبارک همه، خدا قوت کاش آقاى روحانى دست بجنبونن براى قولهایى که دادن.... خدا رو شکر که ما ناامیدى تو کارمون نیست، اما دل شکستگى ازمون جدا نشدنیه! شعارها و یکصدایى مردم تو استادیوم ١٢هزار نفره هنوز تو گوشم زنگ میزنه! اگه اونجا بودم مىمردم از شوق و شور... ما به آزادى رأى دادیم یادمون نره...
امیرشهاب رضویان کارگردان نیز نوشت: حال خوش دو روز پیش مشهد ادامه یافت.
حمید عسکری نوشت: به مردم شریف و فهیم ایران که ثابت کردند نمیشه با پول اونارو خرید. تبریک به شما که ثابت کردید دوره بگم بگم تموم شده. تبریک به شما که به همه تنگنظران و افراطیون گفتید که بهترین راه اعتدال و گفتوگو است.
و درنهایت رضا کیانیان که در دوران تبلیغات بارها و بارها از روحانی حمایت کرده بود، پس از اعلام پیروزی حسن روحانی در دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری مطلبی را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. کیانیان دراینباره نوشت: هموطنان عزیزِ خارج و داخل کشور! تبریک براى گام بزرگى که برداشتیم... تبریک براى گذر از دودلىها و بىتفاوتىها... تبریک براى درکمان از شرایط امروز! تبریک براى پشت کردن به پوپولیسم! به قول بزرگى، حوادث تاریخى بار نخست شکل تراژیک دارند، ولى بار دوم به کمدى تبدیل خواهند شد! مثل پوپولیسم! هموطنان عزیزم من اصلا خوشحال نیستم براى برد جناحى! هرگز! چون جناحی فکر نمىکنم... خوشحالم براى آینده ایران. از این لحظه به بعد همه ما پرسشگریم! و رئیسجمهوری و وزراى ایشان باید پاسخگو باشند... به همه ما! و همین اول بِسْم الله، از وزیر ارشاد مىخواهم به خاطر توهین ناخواستهای که دیروز به هنرمندان کردهاند با صداى بلند عذرخواهى کنند! میدانیم اگر رئیسجمهوری هست، به خاطر این است که مردم هستند! و به او رأى میدهند! و اگر وزیر ارشادى هست، چون هنرمندان هستند! وزارت ارشاد بدون هنرمندان معنا ندارد! و اگر هنرمندان وارد عرصه انتخابات میشوند به خاطر احساس مسئولیتى است که براى آینده کشور دارند! نه براى خوش خدمتى! بدانید! هنرمندان، مطربان آماده به خدمت وزارت نیستند! که به اشارهای خوش رقصى کنند! منتظر توضیح و عذرخواهى شما هستم!
وزیر ارشاد و رئیس ستاد هنرمندان حامی روحانی به هنرمندان و مردم پیام تبریک و تشکر نوشتند
تعظیم در برابر شکوه فهم و فرهنگ هنرمندان
همگام و همپا با هنرمندان و اهالی فرهنگ مدیران فرهنگی دولت نیز به انتخاب دوباره حسن روحانی عکسالعمل نشان دادند. سیدرضا صالحیامیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در متنی احساسش را چنین بیان کرد: خیزش عظیم مردم آگاه کشورمان در انتخابات روز جمعه ، حماسهای بینظیر را رقم زد. اینبار مردم تصمیم گرفته بودند تا مسیر ٤سال آینده و ورود به قرن جدید شمسی را با رأی آگاهانه خود تعیین کنند و به زمامداران بگویند که کدام راه و گفتمان را پسندیدهاند. جامعه ایرانی از عصر مشروطه تا به امروز طی یکصدسال اخیر دوران پرفرازونشیبی را از سر گذرانده، اما گویی عصاره تجربه همه این سالهای دور و نزدیک را یکجا به آوردگاه بیستونهم اردیبهشت آورده بود. رأی مردمی که ساعتها درصفهای طولانی ایستادند و خسته نشدند، حاوی پیامهای روشن و صریح به همه مسئولان و دولتمردان بود. اینکه مشارکت آنها به تدریج از وضع احساسی عبور کرده و به یک انتخاب آگاهانه و حق شهروندی تبدیل شده است و اینکه مردم برای هرتغییری، صندوق رأی را بهعنوان گویاترین زبان و مناسبترین شیوه بیان خواستههای خود پذیرفتهاند، بزرگترین پیام انتخابات روز جمعه بود. مردم درطول ایام تبلیغات انتخابات با بداخلاقیها، وعدههای فریبنده، سخنان غیرکارشناسی و تخریب و توهین برخی نامزدها مواجه شدند، اما درنهایت مسیر اخلاق و اعتدال و عقلانیت را بهترین راه برای عبور از این دوران و ورود به سده جدید شمسی دریافتند. حجتالله ایوبی، رئیس سابق سازمان سینمایی و رئیس ستاد هنرمندان حامی حسن روحانی نیز ضمن تشکر ازمردم، هنرمندان و اصحاب رسانه اظهار کرد که دراین دوره از انتخابات حضور فیلمسازان بیادعای مردمی، بهویژه آنها که حتی از حق نمایش فیلمی که ساختهاند، محروم هستند، بسیار پرمعنا بود.
حجتالله ایوبی نوشت: هان مشو نومید نور از آسمان/ حق چو خواهد میرسد در هر زمان... انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری برای همیشه در یادها خواهد ماند. انتخاباتی که راه را بر توسعه و پیشرفت ایران هموار کرد. نسل آینده هرگز این رویداد بزرگ و این تصمیم تاریخی و تاریخساز را فراموش نخواهد کرد. نقش هنرمندان درآفرینش این حماسه بزرگ خود حماسهای دیگر است. شما آمدید و با زبان دل با مردم سخن گفتید. آمدید ازهمه سلیقهها. آمدید و خود را ندیدید. ایران را دیدید. مصالح گروهی را، اختلاف سلیقهها، انتظارات برآورده نشده، دلخوریهایتان را برای ایران کنار گذاشتید و با شور و عشق و تدبیر درهمه صحنهها درکنارمان بودید. موج اعلام حمایتها، حضور در استانها و شهرستانها، حضور فراموشنشدنی درهمایش بزرگ تهران و مشهد، پرکردن فضای مجازی با آفرینشهای هنرمندانه و زیبایتان شوری آفرید که میوه آن شادی و شعف وصفناپذیر امروز است. تعظیم میکنم دربرابر شکوه فهمتان و عشقتان به میهن. میستایم حضور حماسی و بیمنت هنرمندان مستقل مردمی را، سینماگران فهیم، پیشکسوتان و جوانان سینما و تئاتر ایران را و چه پرمعنا بود حضور فیلمسازان بیادعای مردمی، بهویژه آنها که حتی محرومند ازحق نمایش فیلمی که ساختهاند و درود میفرستم برهنرمندان رشتههای گوناگون تجسمی و بهویژه خوشنویسان شریف و بیمانند. و سپاس میگویم حمایت بیدریغ و همهجانبه اهل قلم و اصحاب رسانه و مطبوعات را. و خاطره دلانگیز این انتخابات رقم خورد با نغمههای دلانگیز اهالی موسیقی که نجوا کردند، با مردم و برای مردم دوباره ایران را.
پرواز در نهایت...
هفت و پنج دقیقه جدیدترین فیلم به نمایش درآمده محمدمهدی عسگرپور است. کارگردانی که با ساخت فیلمهایی چون قدمگاه، اقلیما، میهمان داریم و... نشان داده کارش را بلد است و در کنار این کاربلدی به دغدغههای اجتماعی خود تا حدی میدان میدهد که فضای تولید فیلم را تحتتأثیر قرار دهند. هفت و پنج دقیقه نیز چنین است. فیلمی که در عین کاربلدی سازندهاش پیداست تا چه حد مسائل و مشکلات انسان امروز را جدی گرفته و سعی کرده جدی با مخاطب مطرح کند...
به گزارش
بولتن نیوز، در خلاصه داستان هفت و پنج دقیقه آمده: سه زن در شهر کوچکی در فرانسه، هرکدام در مواجهه با جامعه و خانواده خود دست به انتخابهایی میزنند که زندگی آنها را تحتالشعاع قرار میدهد. این البته برای درک و فهم آنچه در فیلم میگذرد، کفایت نمیکند. هفت و پنج دقیقه فیلمی چندخطی و چند لایه است که در عین روایت داستانی درباره یک زن نویسنده مهاجر به درونیات و ذهنیات او نیز نقب زده و تمام این سطوح و لایهها را با تماشاگر در میان میگذارد و بیراه نیست که تماشاگر گاه نشان میدهد از پیگیری این همه روایت و داستان و دغدغه و ذهنیت خسته و کلافه شده است. در واقع هفت و پنج دقیقه برای ذهن تنبل تماشاگر ایرانی چندان مناسب به نظر نمیرسد؛ مخاطبی که عادت کرده اوقاتش را پای دیدن کمدیهای سخیف و نازل و در بهترین شرایط ممکن آثار ساده و سطحی تلف کند. عسگرپور برای ایجاد ارتباط چنین تماشاگری با فیلمش کار چندانی ازش برنمیآید و آنقدر هم سینما را سطحی نمیبیند که بابت این ارتباط بخواهد به تماشاگر باج دهد...
محمدمهدی عسگرپور که هفت و پنج دقیقه را دقیقا ٩سال پیش از این ساخته و در جشنواره فیلم فجر نیز شرکت داد، به دلیل اختلافات به وجود آمده میان تهیهکنندگان خارجی و ایرانی در این ٩سال کار چندانی ازش برای نمایش فیلم برنمیآمده و به این دلیل تقریبا آن را به فراموشی سپرده بود که بالاخره با راهاندازی گروه هنر و تجربه امید نمایش این فیلم در این گروه او را دلگرم به پیگیری داستان نمایش عمومی این فیلم کرد. این کارگردان که سینما را از سال ۱۳۶۷ با کارگردانی فیلمهای کوتاه آغاز کرده، نخستین فیلم بلند سینمایی خود «پرواز درنهایت» را در سال ۱۳۶۹ مقابل دوربین برد و بعد از آن فیلمهای قدمگاه، اقلیما، هفت و پنج دقیقه و میهمان داریم را کارگردانی کرده است. درواقع هفت و پنج دقیقه چهارمین تجربه سینمایی عسگرپور است، اما یک تجربه کاملا متفاوت نسبت به آثار پیشین او. شاید کمترین وجه این تفاوت در لوکیشن و جغرافیای قصه باشد که در فرانسه میگذرد، حتی میتوان آن را نوعی آزمون و خطا و تجربه یک کارگردان دانست که جسارت ریسکپذیری دارد. عسگرپور پس از تجربه فیلم جنگی پرواز در نهایت، فیلم معناگرای قدمگاه و فیلم ترسناک اقلیما، در هفت و پنچ دقیقه، فیلمی روانشناختی–اجتماعی را روایت میکند که با درام و فضاسازی سرد و تلخ، صورتبندی میشود. هفت و پنج دقیقه روایتگر زندگی سه زن است که هر یک به دلایلی به مرز ناامیدی و خودکشی میرسند و این مولفه مشترک به گونهای در این سه خط قصه تشدید شده است. هر چند قرار بوده فیلمنامه در ایران با حضور شخصیتهای ایرانی موضوع مرگ و زندگی و ناامیدی را برجسته کند، اما به نظر میآید جایگزینی شخصیتهای زن خارجی توانسته روایتگر قصهای متأثر از فضا و روابط همان جغرافیا باشد.
هفت و پنج دقیقه از نظر دیدگاه و نگاهش به مضمون بسیار یادآور نگاه امیل دورکیم به خودکشی است. این جامعهشناس خودکشی را نه به مثابه یک وضع یا بحران روانشناختی که به مثابه یک پدیده اجتماعی بررسی کرده که ازجمله میتوان به مهاجرت بهعنوان یکی از متغیرهای آن اشاره کرد. رضا صائمی در بخشی از نقد زیبایش بر این فیلم به این نکته اشاره میکند که فیلم هفت و پنج دقیقه در این نقطه و با بیان مسأله مهاجرت به تحلیلی دورکیمی از سوژه بحرانی خود دست میزند. این تلخی و بحران در فضاسازیها و رنگآمیزی سرد فیلم نیز تبلور مییابد...
درباره سازنده هفت و پنج دقیقه همچنین باید اضافه کرد که عسگرپور که سالها مدیر گروه کودک و نوجوان و همچنین قائممقام مدیر شبکه دو سیما بود، تاکنون عهدهدار سمتهایی چون معاونت بخش جنگ بنیاد سینمایی فارابی، سرپرست مرکز سینمای مستند و تجربی، معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و مدیرعامل خانه سینما بوده است. او دبیری دو دوره از جشنواره فیلم فجر را هم تجربه کرده است. عسگرپور هفت و پنج دقیقه را با تهیهکنندگی محمد رضا تختکشیان با سناریویی از فرهاد توحیدی جلوی دوربین برده است. بازیگرانی چون ایزابل پاسکو، لیندا بوئنی، ملینا مورس، تام نوامبر، رضا کیانیان و رضا عطاران در این فیلم ایفای نقش کردهاند...
گفتوگو با محمدمهدی عسگرپور، کارگردان هفت و پنج دقیقه
قرار بود داستان بگوییم نه مستند توریستی...
نمایش عمومی فیلم هفت و پنج دقیقه به نویسندگی فرهاد توحیدی و کارگردانی محمدمهدی عسگرپور، بعد از گذشت ۹سال این فیلم را که با هر متر و معیاری جزو آثار قابل قبول سازندهاش به شمار میآید، پیش چشم تماشاگران قرار داد. این فیلم که در زمان نمایش جشنوارهای توانست توجه شماری از منتقدان را به خود جلب کند، داستان سه زن را روایت میکند که مهاجرت وجه مشترک میان آنهاست. نمایش این فیلم برای کارگردانش میتواند اتفاقی مثبت و مهم قلمداد شود؛ چه، به گفته محمدمهدی عسگرپور، این تنها فیلم دیده نشده او بوده است که طی این سالها به دلیل اختلافات پشت پرده، در پستو مانده و نمایش داده نشدهاست. هفت وپنج دقیقه در فرانسه ساخته شده و به جز رضا کیانیان و رضا عطاران که نقشهای کوتاهی را در آن ایفا میکنند، بقیه بازیگران اصلی فیلم همه فرانسوی هستند. به بهانه اکران این فیلم، محمدمهدی عسگرپور به مسائلی درباره این فیلم اشاره کرده است...
برای شروع گفتوگو میتوانید بگویید چه الزامی بود این فیلم در فرانسه ساخته شود و نه مثلا در ایران؟
از همان فیلمنامه اولیه قصه در فرانسه میگذشت. درواقع وقتی فیلمنامهای با موضوع مهاجرت باشد، شما قاعدتا نمیتوانید آن را در ایران بسازید. فیلمنامه این فیلم نیز درباره زندگی سه زن مهاجر است. گرد هم آمدن آدمها به این شکل در ایران مرسوم نیست و در کشورهایی که زنان مهاجر از اقوام و ملیتهای گوناگون ممکن است با هم روبهرو شده و تقاطع داشته باشند، امکان وقوع بیشتری دارد و فرانسه هم که مقصد مهاجران زیادی بوده و هست...
شما این فیلم را ٩ سال پیش ساختید. در سالهایی که احتمالا وقوع داستان در فرانسه و بازیگران خارجی میتوانست بهعنوان یک جذابیت برای تماشاگر ایرانی عمل کند...
البته قبل از این فیلم در تاریخ سینمای ایران آثاری داشتهایم که تعدادی از سکانسهای آن در کشور دیگری روایت شده باشد، اما فیلمی که عوامل و قصهاش در خارج شکل بگیرد، ساخته نشده بود. میتوانم بگویم هفت و پنج دقیقه از این دید میتواند یک فیلم اروپایی تلقی شود. به این دلیل هم بود که این نوع فیلمسازی بهخصوص در زمینه ارتباط با بازیگران خارجی تجربه نویی برای من بود.
پس به نوعی جذابیت یک کار تازه در شرایطی تجربه نشده را هم برایتان داشت...
درست است. البته من قبل از این فیلم با سریال خاطرات یک خبرنگار که رسول صدرعاملی ساخته بود، تجربه تهیه و تولید در فرانسه را داشتم. اما مشکل فیلم هفت و پنج دقیقه در این نکته بود که چنان که از سروشکلش پیداست، جزو فیلمهای کمهزینه به حساب میآید و این نکته تبعاتی داشت. تبعاتی چون اینکه نتوانستیم از بعضی از عوامل حرفهای فرانسه استفاده کنیم و این میتوانست وضع جدیدتری را برای ما بهوجود بیاورد...
به عنوان کارگردانی که در هر دو فضا فیلم ساخته، به نظرتان آیا تفاوتی بین فیلمسازی در ایران و فرانسه وجود دارد؟
شرایط کار در خارج از کشور کاملا با داخل فرق میکند. اما بههرحال در بدترین شرایط آبوهوایی در کوههای آلپ ٣٥ جلسه فیلمبرداری کردیم. در ناپایدارترین هوای قابل تصور. طی یک روز دو جور آبوهوا وجود داشت و شرایط کاملا با آنچه مثلا در سایتهای هواشناسی چک میکردیم، فرق داشت. از طرف دیگر یکسری مشکلات از طرف عوامل هم وجود داشت. مثلا در صحنهای به راننده میگفتم اینجا باید با سرعت بالا حرکت کنی، ولی میگفت نمیتوانم اینجا با سرعت بالا برانم. برای همین از غفلت راننده سوءاستفاده کردیم و با کلاری رفتیم نشستیم پشت رُل و با سرعت رانندگی کردیم...
فیلم شما با اینکه در فرانسه ساخته شده، اما در صحنه و لوکیشن و مواردی از این دست از جذابیتهای بصری و معماری این کشور سود نبرده. دلیل خاصی داشتید؟
میخواستم داستانم را روایت کنم، نه اینکه سراغ معماری زیبای کوچههای فرانسه بروم یا مثل خیلیها هرطور شده برج ایفل را نشان دهم. درواقع فکر کردم اینها موضوع فیلم من نیست.
کاراکترهای اصلی فیلم سه زن هستند که اتفاقا فیلمتان از پس تصویرکردن لحظات زنانه آنها به خوبی برآمده. برای رسیدن به این دیدگاه زنانه چه کردید؟
در مرحله انتخاب بازیگر سعی میکردم به دنبال خوانشی صحیح از شخصیتهای داستان در میان آدمهای واقعی باشم تا با شرایط و نوع زندگی آدمهای مشابه با کاراکترهایم بهتر آشنا شوم. انتخابها با این دیدگاه به نتیجه رسید که به جز ايزابل پاسكو بقیه بازیگران جزو مهاجران بودند که برای نزدیکشدن مرتب با آنها صحبت میکردیم. با شناخت آدمهای مشابه کاراکترهای فیلم میشود به آنها نزدیک شد. پس سعی کردم با عوامل سر صحنه و کسانی که با آنها روبهرو میشدم، گپ و گفت داشته باشم تا متوجه شوم فکر و نگاه این نوع آدمها چگونه است و...
اگر قرار بود امروز هفت و پنج دقیقه را بسازید باز هم بر چنین رویکردی در روایت داستان فیلم تاکید میکردید؟
قطعا نه. زندگی امروز مهاجران با ٢٠ – ١٠سال پیش تفاوت زیادی کرده. اگر قرار بود با فرمول و شناخت ٢٠سال پیش این فیلم را بسازم، صددرصد اشتباه میکردم. اتفاقات جدید سیاسی و فرهنگی که در اروپا و آمریکا رخ داده، باعث تفاوت زندگی و نوع روابط اجتماعی این افراد شده و هفت و پنج دقیقه امروز مطمئنا کاراکترها و شرایط متفاوتی دارد.
راستی چرا این همه بین ساختهشدن و نمایش فیلم فاصله افتاد؟
بگذار اینگونه بگویم که میان تهیهکننده ایرانی ما با شرکت فرانسوی اختلافاتی بهوجود آمد و این اختلافات نمایش فیلم را دچار مشکل کرد. حتی روزهای آخر فیلمبرداری ما هم با مشکلات جدی روبهرو شده بودیم و فیلم به شکل معجزهآسایی تمام شد. در ابتدا قرار بر این بود که بعد از آماده شدن فیلم، ابتدا اکران فرانسه آن پیگیری شود و بعد در کشور خودمان آن را اکران کنیم. در این میان جشنوارههای مهمی هم بودند که میشد فیلم را به آنها ارایه کرد، ولی همه این موارد در سایه اختلاف پیشآمده قرار گرفت و روند اکران فیلم خستهکننده شد.
پس مشکل ممیزی و مسائلی از این دست نداشتید؟
تاخیر زیادی که پیش آمده بود باعث شده بود خیلیها بگویند این فیلم توقیف شده. اما درواقع فقط و فقط اختلاف بین تهیهکنندگان بود که باعث این وقفه شد. اختلافی که چهار و پنج روز قبل از فیلمبرداری شروع شد و تا آخرین روز ادامه پیدا کرد. البته تا آنجایی که میدانم این اختلاف بعد از چهار پنجسال به پایان رسید، اما آقای تختکشیان میخواستند اکران از فرانسه شروع شود. در حقیقت این فیلم برای بازار آنجا ساخته شدهبود. اما خب در کل همه چیز بههم ریخت و ماجرای اکران این فیلم این همه مدت طول کشید.
حالا که بعد از گذشت ٩ سال این فیلم روی پرده آمده، نمایش فیلم آیا میتواند روی سازندهاش تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد؟
نمایش این فیلم برای من یک اتفاق مثبت است، چون در کارنامهام فیلمی وجود نداشت که در پستو مانده و دیده نشده باشد و فقط همین یک فیلم بود که آن هم خدا را شکر به اکران درآمد. درواقع همین که فیلم دارد دیده میشود برایم راضیکننده است.
در کل با گذر این همهسال میتوانید بگویید ساخت این فیلم آیا تجربه جذابی برای شما بوده یا نه؟
جذاب بود، اما با چالشهای فراوان. فیلم از نظر ساخت، فیلم سخت و گرانی نبود و در سی و چند جلسه با فیلم نگاتیو گرفته شد، اما اختلافاتی که بین تهیهکنندگان ایرانی و فرانسوی پیش آمد، انرژی زیادی از فیلم گرفت. محمدرضا تختکشیان تلاش زیادی کرد تا فیلم ساخته شود. اما بعد گویا انرژی تختکشیان تمام شد و سالها از اکران بازماندیم. درواقع تولید این فیلم از اکران آن سختتر بود.
فرهاد توحیدی از فیلمنامه هفت و پنج دقیقه میگوید
سیاهنمایی که ما را به فرانسه برد...
فیلمنامه هفت و پنج دقیقه را فرهاد توحیدی نوشته. یکی از معدود سناریستهای حرفهای سینمای ایران که نامش همواره پای پرمخاطبترین سناریوهای تمام این سالیان بوده است. این نویسنده هفت و پنج دقیقه را حدود ۱۲سال پیش در قالب یک داستان ایرانی نوشته بود که نشد آن را بسازند، تا اینکه سروکله یک تهیهکننده فرانسوی پیدا شد که شیفته آن شد. نتیجه این شیفتگی فیلم هفت و پنج دقیقه است...
گفتهاید هفت و پنج دقیقه طراحی شده بود تا در ایران جلوی دوربین برود. چه شد که جغرافیای داستان تغییر یافت و به فرانسه رفت؟
آن نسخه پروانه نگرفت. در آن فیلمنامه داستان درمورد یک زن نویسنده بود که بیمار بوده و زندگی بسامانی ندارد. گمان میکند که شوهرش به او خیانت میکند. درواقع همه گرفتاریهایی را که ممکن است یک نفر را از زندگی سیر کند، تجربه میکند. این زن رمانی نوشته که با چاپ آن موافقت نشده است. در رمان او با داستان سه زن آشنا میشویم که هرکدام به شکلی درگیر مشکلات و در آستانه خودکشی هستند. این فیلمنامه موفق به دریافت پروانه ساخت از ارشاد نشد. باید بگویم که در نسخه ایرانی قرار بود خانم دانشور مراد نویسنده باشد. آرزوی ما این بود که خانم دانشور در این فیلم بازی کند.
چرا مجوز نگرفت؟ مشکل ارشاد کلیت داستا ن بود یا بخشی از آن؟
کلا با فیلمنامه مشکل داشت. آن موقع به ما گفتند که چون به موضوع خودکشی میپردازد، سیاهنمایی است و...
چگونه با تهیهکننده فرانسوی آشنا شدید؟
تهیهکننده فرانسوی از طریق کار قبلیام و ناشری که کتابم را چاپ کرده بود، با من آشنا شده و از این طریق مرا پیدا کرده بود. او قصد داشت برای ساخت فیلمش یک داستان که نویسنده ایرانی آن را نوشته است را مورد اقتباس قرار دهد، مشروط بر اینکه آن داستان در خارج از کشور و در فرانسه روایت شود.
چه شد به هفت و پنج دقیقه رسیدید؟
ابتدا داستان انار بانو از گلی ترقی را پیشنهاد دادم و او داستان را خواند. در کنارش برای اینکه بیشتر با کار و لحن نوشتارم آشنا شود، فیلمنامه هفت و پنج دقیقه را نیز به او دادم. بعد از خواندن فیلمنامه به من گفت که من همین را میخواهم، فقط آن را طوری اصلاح کنید که بشود داستان در فرانسه اتفاق بیفتد. بعد از آن بود که برای تحقیق میدانی به فرانسه سفر کردم و حدود سههفته با مهاجران مختلف که از کشورهای شرق اروپا آمده بودند، مهاجران عرب و... مصاحبه کردم تا بتوانم تغییرات لازم را روی فیلمنامه بدهم. بعد از تغییراتی که داده شد، فیلمنامه را به تهیهکننده دادم و مورد تأیید او قرار گرفت. قرار بود این فیلمنامه به شکلی ساخته شود که هم در فرانسه و هم در ایران قابلیت نمایش داشته باشد. بنابراین با آقای تختکشیان هم گفتوگو کردیم و بعد از آن هم قرار شد آقای عسگرپور کارگردانی کار را برعهده بگیرد.
ظاهرا به دلیل مشکلات تولید بخشهایی از فیلمنامه حذف شده و پایان آن نیز با تغییرات و به شکلی دیگر ساخته شده است. این تغییرات به داستان شما لطمه نزد؟
مهمترین لطمهای که این تغییرات به فیلم وارد کرده، همان پایانبندی فیلم است. در تمام طول فیلم قهرمان داستان ما در ناامیدی به سر میبرد. در مرحله تولید، اما تدارکاتی که برای ساخت پایانبندی لازم بود، وجود نداشت. شب سال نو بود و خانم پاسکو قرار بود روز بعد به تایلند برود و این آخرین روزی بود که میتوانست در فرانسه بماند. در نتیجه آقای عسگرپور به این راهحل رسیدند که با چنین پایانبندیای که درحال حاضر میبینید، فیلم را به سرانجام برسانند. اگرچه این پایانبندی فیلم را به اتمام رساند، اما نه مطلوب ایشان و نه مطلوب من بود و هر دو ما بر این باوریم که به فیلم لطمه زیادی وارد شد.
کلیت داستان این فیلم، درباره یک نویسنده است و داستان دو زن دیگر، مربوط به کاراکترهای رمان آنت هستند، ولی بخشی از مخاطبان، متوجه این موضوع نشده و نمیدانستند داستان آن دو زن، مربوط به رمان آنت است و تصور کرده بودند این سه زن که قصد خودکشی دارند، در یک زمان داستانشان نقل میشود. به نظرتان برای درک بهتر این موضوع احتیاج به جزییات بیشتری نبود؟
دو الی سه بار در طول فیلم به این موضوع تأکید میشود. در اول فیلم، آخر آن را میبینیم که سه زن به شکلهای مختلف دارند خودکشی میکنند. پس فیلم با ایده خودکشی شروع میشود. کمی جلوتر در گفتوگو با ناشر میبینیم که اسم رمانی که آنت میخواهد منتشر کند، خودکشی است. از طرفی پسر آنت در بخشی از فیلم وقتی با او بحث میکند، به مادرش میگوید: تو خیال کردی ما احمق هستیم؟ دستنوشتههایت را خواندم و میدانم که تو تمام رمانت را از روی زندگی ما نوشتی و ما قهرمانهای رمانت هستیم. در طول فیلم هم میبینیم، جوانهایی که به دختر الجزایری تجاوز میکنند، دوستان پسر آنت هستند و او این بخش داستانش را براساس تصوراتی که راجع به دوستان پسرش دارد نوشته است. بنابراین به نوعی الهام گرفتن نویسنده از زندگی پیرامونش را نشان میدهد. آقای عسگرپور دوست نداشتند، بیشتر از این روی آن تأکید کنیم و معتقد بودند که تأکید بیشتر باعث گل درشت شدن میشود. من هم مایل نبودم تأکید بیشتری روی این ایده داشته باشیم، بنابراین هم در نسخه ایرانی و هم در نسخه فرانسوی، اشارات مستقیمتری وجود داشت که آنها را حذف کردیم. اشاراتی که مشخص میکرد این دو داستان در کتاب خودکشی آنت نوشته شدهاند.
تغییرات «ماه عسل» در رمضان ۹۶/ مجری بیشتر شنونده میشود
ناصر کریمان درباره «ماه عسل» که امسال همچون سال های پیش با اجرای احسان علیخانی از شبکه سه سیما روی آنتن می رود، گفت: «ماه عسل»، امسال هم به مساله آسیب های اجتماعی می پردازد.
وی با اشاره به تغییراتی که برنامه امسال نسبت به سال های پیش دارد، توضیح داد: تغییراتی در فرم برنامه ارایه شد که جذابیت های بیشتری داشته باشد اما نمی توان آنها را بیان کرد و باید رونمایی شود اما این تغییرات در آیتم ها، مصاحبه و دعوت از مهمانان صورت گرفته است و شاید امسال مجری بیشتر شنونده و مهمانان بیشتر گوینده باشند.
مدیر
گروه اجتماعی شبکه سه سیما با اشاره به یکی از بخش های مورد توجه «ماه عسل» توضیح داد: از جمله مقولاتی که در این چند ساله مورد توجه قرار گرفته بحث ایثار و از خودگذشتگی مدافعان حرم است و ما هم امسال در «ماه عسل» به این نکته توجه داریم و روی این مساله تمرکز بیشتری انجام شده است.
کریمان در پایان با بیان اینکه مساله مقاومت و ایثار همیشه باید برای نسل جوان بازخوانی شود، عنوان کرد: «ماه عسل» قرار است در کنار مباحث دیگر به این حوزه بپردازد.
جزئیات طرح اکران رمضان در دست بررسی است/ افزایش ظرفیت سینماها
غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش با اشاره به نزدیک شدن به آغاز اکران رمضان گفت: در تلاش هستیم تا اکران رمضان در سال ۹۶۶ نسبت به سال های گذشته به ویژه در جذب مخاطب موفق تر عمل کند، در همین راستا یکی از اهداف اصلی ما این است که ظرفیت سینماها را افزایش دهیم.
وی ادامه داد: در حال حاضر پیشنهادها و نظرات مختلفی از سوی صنوف عضو شورای صنفی نمایش ارائه می شود که به زودی مورد بررسی قرار می گیرد و برنامه ریزی نهایی برای اجرایی شدن این طرح صورت می گیرد.
سخنگوی شورای صنفی نمایش تاکید کرد: در ادامه اجرای طرح اکران ماه مبارک رمضان که همه ساله در تمام سالن های سینمایی برگزار می شود، امسال نیز همین روند در تمام سالن های سینمایی اجرا می شود. البته فیلم ها در زمان های اذان ظهر و اذان مغرب و عشاء سانس نمایشی نخواهند داشت.
وی با اشاره به اینکه پردیس ها و سینماها به فراخور منطقه جغرافیایی و با هماهنگی نیروی انتظامی سانس های نمایشی خود را افزایش می دهند، بیان کرد: البته دوشنبه اول خردادماه در جلسه شورای صنفی نمایش تمام این موارد مورد بررسی قرار می گیرد.
فرجی گفت: این طرح مانند دوره های قبل در تهران و شهرستان ها اجرا می شود اما همه چیز بستگی به این دارد که چه فیلم هایی اکران می شود و تا چه اندازه در جذب مخاطب موفق عمل می کنند
وی تاکید کرد: در سال گذشته شهرهای اصفهان، شیراز و مشهد بیشترین آمار استقبال را از طرح اکران رمضان داشت.
سخنگوی شورای صنفی نمایش در پایان گفت: یکی از مهمترین موارد موفقیت این طرح، تبلیغ و همکاری سازمان صدا و سیما برای آگاه کردن مردم است که امیدوارم تعامل خوبی میان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای موفقیت طرح اکران رمضان بوجود آید.
نگار عابدی برای «ننگرهار» لهجه افغانستانی یاد گرفت + تصاویر
کریم امینی کارگردان فیلم کوتاه «ننگرهار» با اشاره به جدیدترین ساخته خود گفت: «ننگرهار» داستان زنی با نام زرغونه از اهالی ننگرهار، ولایتی در شرق افغانستان است که سال ها پیش با همسرش به ایران پناه آورده اند.
وی ادامه داد: این فیلم کوتاه به مدت ۳۰ دقیقه ساخته شده است و تهیه کنندگی آن را بهنوش بختیاری برعهده دارد و نگار عابدی به عنوان بازیگر اصلی نقش یک زن افغانستانی را بازی می کند.
کارگردان فیلم کوتاه «روز قضاوت» بیان کرد: این بازیگر زمان بسیار کمی برای یادگیری لهجه افغانستانی داشت و همین مساله سبب شد از یک فرد افغانستانی برای آموزش لهجه به نگار عابدی استفاده کنیم و خوشبختانه این بازیگر به خوبی توانست لهجه را یاد گیرد.
وی تاکید کرد: فیلمبرداری «ننگرهار» اواسط اردیبهشت ماه سال جاری شروع و به مدت ۵ روز ادامه داشت.
امینی با اشاره به اینکه این دومین فیلم کوتاهی است که با موضوع مهاجرت مردم افغانستان ساخته است، گفت: به زودی برای حضور این فیلم در فستیوال های داخلی و خارجی اقدام می کنم.
نگار عابدی، بشیر نیکزاد، نازیلا احمدی، وحید هوشمند، امید سعیدی، خادم حسین رسولی و پیمان جعفری از جمله بازیگران این فیلم کوتاه هستند.
دیگر عوامل «ننگرهار» عبارتند از نویسنده و کارگردان: کریم امینی، تهیه کننده: بهنوش بختیاری، مجری طرح: مهدی چراغی، برنامه ریز و مدیر تولید: مریم بحرالعلومی، مدیر فیلمبرداری: عاطف امیری، طراح گریم: هادی قالیخانی، طراح صحنه و لباس: حدیث حسنوند، صدابردار: امیر عاشق حسینی، تدوین: حامد حسینی، صداگذار: علی کیان ارثی، طراح بدلکاری: امیر بدری، تدارکات: مرتضی خسروی، عکاس: ایران انتظام.
بازیگر نقش «ون گوگ» انتخاب شد
«ویلم دفو» بازیگر آمریکایی برای بازی در نقش «ونسان ونگوگ» نقاش معروف پساامپرسیونیسم در فیلمی با عنوان «در دروازه ابدیت» معرفی شد که کارگردانی آن را «جولین شنابل» بر عهده خواهد داشت.
فیلم «در دروازه ابدیت» به دوران زندگی این نقاش جریانساز در فرانسه میپردازد که فیلمنامه آن نیز به قلم «جولین شنابل» و «ژان-کلود کریر» نوشته شده و قرار است در لوکیشنهایی در کشور فرانسه مقابل دوربین برود.
«جولین شنابل» کارگردان این فیلم توضیح داد: این فیلم درباره نقاشی و و یک نقاش و رابطه او با ابدیت است. این فیلم از زبان یک نقاش نقل میشود و در آن تلاش کردم لحظاتی مهم از زندگی «ونگوگ» را بیارم، البته این یک فیلم زندگینامه رسمی نیست و نسخه شخصی من از زندگی اوست که امیدوارم شما را به این نقاش بزرگ نزدیکتر کند.
«ویلم دفو» که برای بازی در نقش «ون گوگ» انتخاب شده است تاکنون دو بار برای فیلمهای «جوخه» (۱۹۸۶) و «سایه خونآشام» (۲۰۰۰) نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شده است و هماکنون برای نمایش فیلم جدیدش «پروژه فلوریدا» که در پخش «دو هفته کارگردانان» جشنواره کن پذیرفته شده در فرانسه به سر میبرد.
«ونسان ونگوگ» نقاش نامدار هلندی اگرچه در زمان حیاتش در گمنامی کامل بهسر برد، اما اکنون بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین نقاشان پستامپرسیونیست شناخته میشود. او در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ در زاندرت در ایالت برابانت هلند نزدیک مرز بلژیک به دنیا آمد. «ونگوگ» فعالیت هنری خود را بهعنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ و در سن ۲۷ سالگی آغاز کرد.
برخی از مشهورترین کارهای او در دو سال پایانی عمرش خلق شدند، وی فقط در دوماه پایانی عمرش، ۹۰ نقاشی از خود باقی گذاشت. خالق «شبهای پرستاره» و «گلهای آفتابگردان»،«در میان کشتزارها»، «گلولهای به سینه خود شلیک کرد» و «روز بعد» در ۲۹ جولای ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی درگذشت.
کلینت ایستوود: شاید باز هم وسترن بسازم
«کلینت ایستوود» که برای نمایش نسخه ترمیمشده فیلم «نابخشوده» در بیستوپنجمین سالگرد ساخت این وسترن موفق در بخش کلاسیک کن در این رویداد سینمایی حضور یافته بود، احتمال بازگشت به ژانر فیلمهای وسترن را رد نکرد.
این سینماگر کهنهکار و 86 ساله گفت: زمانی که 25 سال پیش فیلمنامه «نابخشوده» را میخواندم با خود فکر میکردم این میتواند گزینه خوبی برای آخرین وسترن من باشد و آن آخرین فیلم وسترن من بود چرا که دیگر هیچ فیلمنامه وسترنی به خوبی آن نخواندم، اما کسی چه میداند، شاید در آینده با فیلمنامه خوبی مواجه شوم.
این بازیگر و کارگردان آمریکایی در سال ۱۹۹۲، با ساخت فیلم «نابخشوده» که وسترنی متفاوت بود چهار جایزه مهم اسکار شامل جایزه بهترین فیلم، کارگردانی و اسکار نقش مکمل مرد را و همچنین جایزه گلدن گلوب را برای بهترین کارگردانی کسب کرد.
وی در سال ۲۰۰۴ نیز با فیلم «عزیز میلیون دلاری» به موفقیت بزرگ دیگری رسید و چندین جایزه از جمله اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را به کارنامه سینمایی خود افزود.
از دیگر ساختههای او میتوان به «رودخانه مرموز»، «دارشان بزن»، «یاقی، خوزیس والز»، «فرار از آلکاتراز»، «فایرفاکس»، «در خط مقدم»، «پرچمهای پدران ما» و «نامههایی از ایوجیما» اشاره کرد.
نگاه طنازانه «از اینجا تا اونجا» به آثار شوم مواد مخدر صنعتی +عکس
این مجموعه نمایشی به تهیه کنندگی جمشید تربتی با محوریت پیشگیری از گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر، تولید شده که دارای دو اپیزود متفاوت در دو دوره زمانی قجر و رئال است.
در هر کدام از این دوران، بازیگران ثابت و مهمان مقابل دوربین رفتند و بهراد خرازی «استند آپ من» این مجموعه تلویزیونی است.
مجموعه نمایشی از اینجا تا اونجا در۲۶ قسمت۳۰ دقیقه ای، در
گروه اجتماعی شبکه یک سیما و با مشارکت ستاد مبارزه با مخدر تهیه و تولید شده است.
دو قسمت پایانی این مجموعه نیز روزهای سه شنبه و چهارشنبه دوم و سوم خرداد حوالی ساعت 16 از شبکه یک پخش خواهد شد.
عوامل تولید این مجموعه عبارتند از: مدیرصدابرداری محمد حبیبی، نویسندگان سینا سعید وزیری و محمدرضا عباس نژاد، طراح گریم مهیا میمی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز جاوید یزدانی، گروه کارگردانی مهدی حسینی و علیرضا الهی، منشی صحنه آناهیتا کارخانه، تدوینگر رسول محزون، آهنگساز امیر عباسیان، طراح صحنه و لباس امیر بنایی، مدیر تولید: فرجام نیک فرجام.
کيانيان: آقای وزیر! ما مطربان آماده بهخدمت تو نیستیم!سيدرضا صالحياميري، وزير ارشاد بعد از انتقاد هنرمندان نسبت به يک اظهارنظر انتخاباتياش، مدعي شد شوخي کرده و هنرمندان لحن طنزآميز سخنانش را درک ميکنند! اين در حالي است که هنرمندان خواستار عذرخواهي وزير شدهاند.
به گزارش
بولتن نیوز، پس از ديدار يک خواننده با سيدابراهيم رئيسي، وزير ارشاد که براي رأي دادن به يکي از حوزههاي رأيگيري رفته بود، در پاسخ به سؤال خبرنگاري که از وي پرسيد «در روزهاي اخير خوانندهاي با آقاي رئيسي ديدار داشت و موجي فضاي مجازي را دربر گرفت، نظر شما در اينباره چيست»، جواب داد: «اين يک طنز انتخاباتي است. اين يک شوخي است، من به کانديداهاي انتخاباتي از همينجا پيام ميدهم که اگر هنرمند احتياج داشتيد به من پيغام ميداديد و من براي شما ميفرستادم تا دچار مشکل نشويد.» صالحياميري با بيان نسنجيدهاش درباره هنرمندان اولين گاف جدي دوران وزارتش را داد و شايد گاف مهم دولت در حوزه فرهنگي و هنر در روزهايي که قرار است با تجديد حيات کابينه دکتر روحاني فصل جديدي از فعاليتهاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي رقم بخورد.
وزير ميگويد شوخي کرده!
نوع ادبيات صالحياميري از جمعه تا روز گذشته با واکنشهايي از سوي هنرمندان همراه بوده است. کيومرث پوراحمد در مصاحبه با يکي از خبرگزاريها در پاسخ به حرف صالحياميري گفت: «حرف نسنجيدهاي است برايش ميفرستم؛ مگر هنرمند کارگر است که بهش تلفن کنند و بگويند برو سر فلان کار، هر آدمي تشخص و تفکر براي خودش دارد، اعتبار دارد براي خودش، ايشان حرف زشتي زده است!»
مسعود جعفريجوزاني نيز ديگر هنرمندي بود که به حرفهاي وزير ارشاد واکنش نشان داد. جوزاني با انتشار ويدئويي خطاب به صالحياميري گفت: آقاي صالحياميري! من ترسو ديدم! آدم خودفروش ديدم! آدمفروش هم ديدم. همه جاي دنيا را گشتم اما در هيچ جاي دنيا هنرمندي نديدم که به دستور وزير که هيچ حتي به دستور رئيسجمهور به کاري که عقيده ندارد تن دهد. آقاي صالحياميري! وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي سربازخانه هم نيست! پوست خربزه هم زياده! ياعلي.
رضا کيانيان نيز بعد از اعلام پيروزي دکتر روحاني در انتخابات رياست جمهوري، پستي را در اينستاگرامش منتشر کرد و ضمن تبريک پيروزي روحاني به مسئله اظهارات توهينآميز وزير ارشاد نيز پرداخت.
کيانيان نوشت: «از اين لحظه به بعد همه ما پرسشگريم! و رئيسجمهور و وزراى ايشان بايد پاسخگو باشند... به همه ما! و همين اول بسمالله، از وزير ارشاد مىخواهم به خاطر توهين ناخواستهاى که ديروز به هنرمندان کردهاند با صداى بلند عذرخواهى کنند! مىدانيم اگر رئيسجمهور هست، به خاطر اين است که مردم هستند! و به او رأى مىدهند! و اگر وزير ارشادى هست، چون هنرمندان هستند!
وزارت ارشاد بدون هنرمندان معنا ندارد! و اگر هنرمندان وارد عرصه انتخابات مىشوند به خاطر احساس مسئوليتى است که براى آينده کشور دارند! نه براى خوشخدمتى! بدانيد! هنرمندان، مطربان آماده به خدمت وزارت نيستند! که به اشارهاى خوشرقصى کنند! منتظر توضيح و عذرخواهى شما هستم!»
صالحی امیری اما یک روز بعد تلاش کرد حرفش را اصلاح کند. او در گفتوگو با يکي از خبرگزاريها با ادعاي اينکه به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي بيش از همه به جايگاه هنرمندان واقف هستم، گفت: هنرمندان عزيزمان لحن طنزآميز را درک ميکنند.
وزير ادامه داد: گفتوگوي من با خبرنگار محترمي که در حاشيه اخذ رأي امروز انجام شد و اشارهاي که به عدم اقبال اصحاب فرهنگ و هنر به کمپين انتخاباتي يکي از کانديداهاي رياستجمهوري داشتم جنبه طنز و شوخي داشته و به هيچ وجه قصد جسارت به هنرمندان عزيزمان که بزرگترين سرمايههاي اجتماعي ما محسوب ميشوند، وجود نداشت.
حال بايد ديد هنرمندان با شنيدن «شوخي کردم» وزير ارشاد دلخوريشان را از وي فراموش ميکنند و با عذرخواهي احتمالي صالحي همه چيز ختم به خير خواهد شد يا همین «شوخیکردم» ماجراي دلخوري از اظهارات وزير ارشاد را دنبالهدار ميکند!
خواستههاي اهالي سينما از دولت
همانند سال 92، بخشي از چهرههاي فرهنگي و هنري حامي دولت را هنرمندان سينما تشکيل ميدادند که برخي به صورت آشکار در دوره رقابتهاي انتخاباتي به نفع دکتر روحاني فعاليت تبليغي داشتند و برخي ديگر نيز در روز انتخابات با انتشار نمادهاي انتخاباتي روحاني حمايت خود را از وي نشان دادند.
در کنار اين حرکتهاي اغلب خودجوش، ستاد دکتر روحاني با ايجاد ستاد هنرمندان حامي دکتر روحاني که مسئوليتش با حجتالله ايوبي بود، تلاش کرد هنرمندان بيشتري را براي حمايت از نامزدي دکتر حسن روحاني جذب کند؛ کاري که با برگزاري نشستهاي خبري نيز همراه بود ولي استقبال محدود و نااميدکننده از برگزاري نشست خبري و فعاليتهاي اين ستاد، نشان داد ايوبي نتوانسته است به طور سازماندهي شدهاي هنرمندان و به خصوص اهالي سينما را مجاب به همراهي با ستاد انتخاباتي روحاني کند.
عدم موفقيت ايوبي در جذب اهالي سينما را ميتوان در انتقادهايي دانست که به عملکرد چند ساله وي در سازمان سينمايي وارد بود که در نهايت به برکناري وي منجر شد.
اکنون با پايان انتخابات و اعلام پيروزي دکتر روحاني، بخش عمدهاي از خواستههاي هنرمندان از وي معطوف به اهالي سينما خواهد شد؛ خواستههاي کلي نسبت به رسيدگي و اهميت دادن به مقوله هنر و تضمين دولت براي حمايت مالي و معنوي از فرهنگ و هنر از يک سو و خواستههاي صنفي اهالي سينما از دولت دوازدهم براي نگاه جديتر به سينما از سوي ديگر بخشي از اين خواستهها است.
دولت يازدهم در ماههاي آخر فعاليت با انتخاب محمد حيدريان به سمت رياست سازمان سينمايي تلاش کرد فضاي آرامي را در سينما پيش از آغاز رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري ايجاد کند.
حيدريان که چهره مقبولي در ميان سينماگران است، حالا بايد زمينه را براي پاسخگويي دولت در قبال خواستههاي هنرمندان سينما فراهم کند.