افرادی با فاصله طبقاتی و اقتصادی و جداشده از جامعه و با حداقل درک از مردم، خود را نماینده تمام اقشار می دانند و از طرف همگان صحبت می کنند. اما واقعیت این است که این ها تنها نماینده تفکرات خویش هستند...
گروه فرهنگ و هنر: به تازگی مصاحبه ای از نادر مشایخی موسیقیدان معروف ایرانی منتشر شده است. وی در مصاحبه خود موارد مختلفی را مطرح کرده است اما در بعضی از گفته هایش نظریاتی ارائه داده است که به لحاظ عقلانی و منطقی کاملا نادرست می باشد. سخنانی که بیش از این که در راستای تخصص وی باشند و نشان دهنده کمال او، نشان دهنده ادای روشنفکری او هستند و تنها کمک می کنند که از وی چهره ای روشن فکرتر ساخته شود. البته روشن فکر خوب منظورمان نیست، بلکه روشن فکر ایرانی که اوج هنرش سخنانی خلاف قوانین و شرع و عرف مردم گفتن است.
به گزارش بولتن نیوز، مشایخی در مصاحبه خود گفته است که به نظر او نیازی نیست تا موسیقی دچار ممیزی شود و همه کارگروه های ممیزی باید تعطیل شوند. از نظر وی هر فردی می بایست آزاد باشد تا هر آن چه دوست را بسازد و گوش کند. جناب مشایخی از برج عاج روشنفکری خود پایین بیایند و کمی تحقیق کنند که در چه کشور و جامعه ای زندگی می کنند و بعد بیایند و نظرات مشعشع خود را ابراز کنند. ایشان گفته اند که شوراهای ممیزی موسیقی باید تعطیل شوند.
این نظر از کجا نشأت می گیرد. واضح است که این شوراها باید حفظ شوند. ایشان وقتی می گویند نباید نظارتی صورت بگیرد، با این تفکرات اگر ایشان مدیر بودند شاید هم اکنون گروه های شیطان پرستی و امثالهم در حال برگزاری کنسرت بودند. در ضمن شاید هر نوع موسیقی بد و به دردنخوری که حداقل های یک اثر موسیقایی را ندارد نیز الان در حال انتشار بود. این خود یک مقوله جدا از ممیزی شعر است. ممیزی شعر هنگامی مهم می شود که در سبک های گوناگون اشعاری متناسب با شرایط همان موسیقی سراییده می شوند و در بعضی از سبک ها این اشعار خلاف عفت عمومی و پر از الفاظ رکیک است.
با توجه به این شرایط چگونه است که ایشان با ابراز نظرات خود هم اخلاق را فراموش می کند و هم خانواده ها را. چگونه است که ایشان این چنین نظریات خود را با جسارت بیان می کند و ساز و کارهای کشور را زیر سوال می برد. آن هم نظریاتی که نشان از افکار سکولار او دارد و وی را بی اهمیت به اخلاق و دین معرفی می کند.
وی هم چنین از آزادی برای گوش دادن به هر آن چه مردم دوست دارند سخن گفته است. سوال این جاست که اکنون مگر غیر این است. همین الان از خانه بیرون بروند و گوشی همراه چند جوان را نگاهی بیندازید تا متوجه شوید مردم هم خود توانایی انتخاب دارند و هم آزاد هستند که هر آن چه که انتخاب می کنند را بشنوند.
در این میان این نظرات خنده آور است و یاد آور آن نکته است که جماعت مثلا روشن فکر ایرانی هنوز هم نتواسته است اختلاف بین خود و مردم را رفع کند و در نظریات و تفکرات خود فاصله ای عجیب با مردم دارد. این ها هنوز نتوانسته اند درک کنند که مردم چه مشکلاتی دارند و اولویت هایشان چیست.
مشکل این جاست که افرادی با فاصله طبقاتی و اقتصادی و جداشده از جامعه و با حداقل درک از مردم، خود را نماینده تمام اقشار می دانند و از طرف همگان صحبت می کنند. اما واقعیت این است که این ها تنها نماینده تفکرات خویش هستند. هنگامی که از آزادی برای شنیدن هر نوع موسیقی سخن گفته می شود، مشخص است که حداقل ها نیز از سوی ایشان نه دیده شده و نه درک شده است.
از سوی دیگر ایشان بدون توجه به شرایط فرهنگی جامعه و سطح دین مدار بودن مردم، سخن از آزاد بودن برای انتشار رسمی هر نوع از موسیقی می گویند. ایشان که خود نماینده موسیقی فاخر هستند حاضر هستند که به موسیقی هتاک اجازه فعالیت داده شود؟! یعنی از نظر ایشان حرمت شکنی و توهینی که در آن سبک خاص از موسیقی رواج دارد، اگر منتشر شود درست خواهد بود و مردم باید بروند فحش بخرند و گوش بدهند تا روشنفکر قلمداد شوند.
عجیب این که این تراوشات ذهنی مشایخی بسیار شبیه سخنان اخیر رئیس جمهور است. او نیز از آزادی و توسعه سیاسی و از این قبیل شعارهای محبوب یک قشر خاص سخن می گوید. به نظر می رسد هر فردی که می خواهد خود را روشن فکر معرفی کند تنها یک دست آویز دارد و آن آزادی است. آقایان و خانم های محترم مثلا روشن فکر لطفا سعی کنید آزادی را فدای افکار و نظریات خود نکنید.