کد خبر: ۴۷۳۴۴۱
تاریخ انتشار:
اعتراف؛

غریبه

امروز در حالی دارم این اعتراف‌نامه را می‌نویسم که صاحب سه دستگاه اتوبوس هستم و زندگی مرفهی دارم، من مدیون آن غریبه هستم ام ... اما فقط یک عذاب وجدان دارم، ای کاش آن چند نفری را که اموالشان را دزدیده بودم، پیدا می‌کردم و از آن‌ها حلالیت می‌گرفتم!
غریبه

گروه اجتماعی: ماجرایی را که می‌خواهم برایتان شرح بدهم، مربوط است به حدود بیست و چهار سال قبل، یعنی زمانی که جوانی بیست و سه ساله بودم و در زندگی فقط یک آرزو داشتم؛ این که در آینده آنقدر ثروتمند بشوم که هم پدر و مادرم را از سختی‌ها و فقر نجات بدهم، هم خودم یک زندگی راحت داشته باشم. آن روزها شاگرد یک اتوبوس بودم؛ راننده اتوبوس از همشهریانمان بود و با خواهش و تمنای پدرم مرا قبول کرده بود و به همین دلیل حقوقم زیاد نبود و من نیز سعی می‌کردم و هرازگاهی از داخل ساک و چمدان مسافران پول یا اجناس گران‌بها سرقت کنم.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از مجله روزهای زندگی، روش کارم این بود که وقتی مسافران برای شام پیاده می‌شدند و راننده می‌گفت لاستیک‌ها را کنترل کنم، از تاریکی شب بهره می‌بردم و خیلی سریع صندوق بغل اتوبوس را باز می‌کردم و از داخل چند ساک چیزهای کوچک برمی‌داشتم و خلاص! چون مقدار سرقت‌هایم کم بود معمولاً مسافران متوجه نمی‌شدند، شاید هم شانس آورده بودم که در آن دو ماه هیچ‌کس شکایت نکرده بود، اما آن شب قضیه طور دیگری شد، هنگامی که داشتم داخل چمدان‌ها را جستجو می‌کردم، یکی از مسافران که عاقل‌مرد پنجاه ساله‌ای بود و برای سیگار کشیدن از رستوران خارج شده بود مرا دید و فقط نگاهم کرد. معلوم بود فهمیده چه می‌کنم. می‌ترسیدم داد و بیداد راه بیندازد و آبرویم را ببرد، به همین دلیل بغض کردم و گفتم: «خانواده‌ام فقیر هستند، حقوقم کم است، من فقط برای این‌که زندگی‌ام را بگذرانم این کار را می‌کنم.»

 
غریبه 

مرد که هرگز اسمش را نفهمیدم گفت: «من که زاهد نیستم نصیحتت کنم، خودم هم در زندگی‌ام گناه زیادی کرده‌ام، اما فقط این را می‌دانم که هیچ انسانی، با پول دزدی نتوانسته آینده‌اش را بسازه. پسر جان پول حرام برکت نداره، با پول زحمتکشی شاید کمی دیر به هدفت برسی، اما حتماً می‌رسی!»

مرد پنجاه ساله این را گفت و برگشت داخل اتوبوس و مرا با حرف‌هایی که قلبم را آتش زده بود، تنها گذاشت. بعد از آن دیگر دزدی نکرد.

امروز در حالی دارم این اعتراف‌نامه را می‌نویسم که صاحب سه دستگاه اتوبوس هستم و زندگی مرفهی دارم، من مدیون آن غریبه هستم ام ... اما فقط یک عذاب وجدان دارم، ای کاش آن چند نفری را که اموالشان را دزدیده بودم، پیدا می‌کردم و از آن‌ها حلالیت می‌گرفتم!

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین