فيلم سينمايي «هفت و پنج دقيقه» بالاخره بعد از 9 سال رنگ پرده را به خود ديد...
به گزارش بولتن نیوز، فيلم سينمايي «هفت و پنج دقيقه» بالاخره بعد از 9 سال رنگ پرده را به خود ديد. محمدمهدي عسگرپور سال 87 اين فيلم را با محوريت داستان زندگي سه زن در فرانسه ساخت و همان سال در جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد. اما در تمام اين سالها فيلم فرصت اكران پيدا نكرد تا بالاخره گروه سينمايي هنر و تجربه ناجي «هفت و پنج دقيقه» شد.
يكي از دلايل اكران نشدن فيلم، اختلاف ميان شركاي سرمايهگذار بود. به گفته عسگرپور اختلافات يك سال بعد از برگشت گروه به ايران تقريبا حل شده بود و يكي از شركا كنار رفت و بنياد فارابي سهم او را خريداري كرد. در نتيجه فيلم ميتوانست به سرعت اكران شود اما تصميم بر اين شد كه پيش از اكران در ايران، فيلم در فرانسه روي پرده برود چرا كه بيشتر رنگ و بوي فرانسوي دارد. اما به عقيده كارگردان سرمايهگذاران انگيزه كافي براي اكران فيلم نداشتند و اين كار برايشان ريسك داشت.
با اين همه، عسگرپور با همراهي فرهاد توحيدي فيلمنامهنويس اين اثر و رضا كيانيان بازيگر فيلم، در خانه هنرمندان روبهروي مخاطبان نشستند تا خاطرات 9 سال قبل را با مخاطبان مرور كنند. در اين نشست توحيدي از چگونگي شكلگيري فيلمنامه فيلم گفت، فيلمنامهاي كه جرقه آن به 12 سال پيش برميگردد: «۱۲ سال پيش فيلمنامهاي نوشتم و به كارگرداني ارايه كردم تا پروانه ساخت بگيرد. داستان مربوط به زناني بود كه در برههاي از زندگيشان به دلايل معيني تصميم به خودكشي گرفته بودند اما آن فيلم پروانه نگرفت.» از جمله ايرادات وارد شده به فيلم تعدد خودكشيها در آن بود، ايرادي كه توحيدي همان وقت به آن اين طور پاسخ داد: «گفتم چندتا خودكشي باشد، قبول است؟» او بعد از رد فيلمنامه تلاش كرد آن را بازنويسي كند. توحيدي اينبار قهرمان داستانش را زن نويسندهاي قرار داد كه رمانش به دليل سياهنمايي از وزارت ارشاد اجازه چاپ نگرفته و از اين بابت ناراحت است. او در عين حال رابطه خوبي با همسر و فرزندش ندارد و در واقع در طلاق عاطفي به سر ميبرد. علاوه بر اين مشكلات، شخصيت اصلي داستان توحيدي مشكلات ديگري هم داشت و دو شخصيت ديگر داستان او هم زناني بودند كه مشكلات آنها را از ادامه زندگي نااميد كرده بود.
در ادامه اين ماجرا به واسطه آشنايي توحيدي با يك فرانسوي، داستان فيلم به فرانسه منتقل شد، اتفاقي كه شايد از حجم مميزيهاي فيلمنامه ميكاست: «يك دوست فرانسوي ما كه به دنبال كار مشتركي با سينماي ايران بود قصد داشت داستاني ايراني را پيدا كند كه قابليت آداپته شدن داشته باشد. اين دوست از طريق ناشر به من وصل شد. ابتدا دو قصه از گلي ترقي به او پيشنهاد كردم. تهيهكننده هم اين قصهها را دوست داشت. در اين فاصله فيلمنامهاي از نوشتههاي خودم را ارايه دادم تا نشان بدهم سبك نوشتن من چگونه است كه آنها همان فيلمنامه را پسنديدند. قرار شد من اين داستان را آداپته كنم و به اين منظور يك ماهي به فرانسه سفر كردم.»
قهرمان داستان توحيدي در اين فيلم مرشدي دارد كه برگرفته از شخصيت بانو سيمين دانشور است: «من فيلمنامه را به خانم دانشور ارايه دادم. ايشان در اواخر عمرشان خيلي موعودگرا شده بودند. در نسخه فرانسوي نميتوانستيم خانم دانشور را داشته باشيم و رضا كيانيان را اضافه كرديم. نقش عطاران هم در حين اجرا اضافه شد و فكر كرديم كه در جاهايي بايد تماشاگر تنفس كند و از تلخي داستان فاصله بگيرد.»
توحيدي از علاقهمندان سينماي اقتباسي است. او تاكيد كرد خيلي تحت تاثير فيلم «ساعتها» استيون دالدري است و ويرجينيا وولف را دوست دارد: «وقتي ايده رماننويس به ذهنم آمد همه نويسندگان زن جلو چشمم رژه رفتند. خيلي دوست داشتم در اين فضا كار كنم. موقعي كه قصه را پالايش كردم و قصه نويسنده برجسته شد من ناخودآگاه به ياد «ساعتها» افتادم و اين مساله را كتمان نميكنم. البته خودم را از ديدن دوباره فيلم منع كردم و براساس رسوبات خواندن رمان وولف و تماشاي قبلي فيلم، اين فيلمنامه را نوشتم.»
در بخشي از اين نشست عسگرپور از سختيهاي توليد فيلم مشترك گفت؛ سختيهايي كه بيش از هر كس گريبانگير عسگرپور و محمدرضا تختكشيان تهيهكننده فيلم شده بود چرا كه «هفت و پنج دقيقه» نخستين فيلم ايراني در حوزه توليد مشترك بود: «زماني كه فيلم در جشنواره فجر به نمايش درآمد، دوستان داور درباره تصميمگيري درمورد بخشهاي اين فيلم بلاتكليف بودند و نميدانستند اين فيلم را ايراني تلقي كنند يا فرانسوي. نداشتن يك تعريف مشخص باعث سردرگمي در همان جشنواره شد و اين موضوع تا زمان اكران هم ادامه پيدا كرد. در بحث ديالوگهاي فيلم يك نظريه وجود داشت كه به شكل عجيبي دو سال وقت ما را گرفت كه فيلم زبان اصلي اكران شود يا دوبله؟ نظر مشخص من زبان اصلي بود چون بخشي از اين تفاوتهاي زباني است كه در فيلم كاركرد خودش را دارد.»
كارگردان «هفت و پنج دقيقه» در بخش ديگري از صحبتهاي خود به نكته قابل توجهي اشاره كرد؛ نكتهاي كه از تغيير نگاه عسگرپور حكايت دارد: «ذهنيت من اين طور نيست كه يك فيلم را با فيلمهاي مشابه مقايسه كنم. شايد به اين دليل كه در سينماي دنيا فيلمهاي اميدواركننده زيادي ديدهام كه در سينماي ايران نظير آن وجود ندارد. در سينماي امريكا فيلمهاي اميدبخش بسياري وجود دارد. من هم به دنبال وجه تمايز اين فيلم با مشابه فرانسوي آن نبودم. راستش را بخواهيد با بالا رفتن سن و سالم برخي از عقايد جزمانديشانه را درباره ديدگاه منحصر به فرد ما به جهان هستي كنار گذاشتهام. شايد نور رستگاري در بسياري از اين كشورها بيشتر از وضعيت فعلي ما تابيده باشد.»
در بخش ديگري از اين نشست رضا كيانيان كه نقش مرشد را در «هفت و پنج دقيقه» بر عهده داشت، از نقاط قوت اين فيلم گفت. او معتقد است عسگرپور به عنوان كارگردان و توحيدي فيلمنامهنويس چيزي از كارگردانها و فيلمنامهنويسان فرانسوي كم ندارند: «با عرض معذرت خودم هم به عنوان بازيگر چيزي كمتر ندارم. مشكل اين است كه در كشور ما خودكمباوري وجود دارد و فكر ميكنيم تمام چيزهاي خوب آن طرف دنيا است. سينماي ما سينمايي است كه توجه جهان را از جهاتي به خودش معطوف كرده و همه جا سينماي ايران را دوست دارند.» حالا كه به عنوان مخاطب فرصت تماشاي «هفت و پنج دقيقه» را روي پرده سينماها به صورت محدود داريم، نميدانيم بايد خوشحال باشيم يا ناراحت، خوشحال از اينكه يكي ديگر از فيلمهاي سينماي ايران امكان نمايش عمومي را به دست آورده و ناراحت از اين بابت كه چرا بايد داستاني را كه 9 سال پيش روايت و ساخته شده است، بعد از گذشت اين همه سال امروز روي پرده سينما ببينيم!
منبع: اعتماد